معاشرت[i]

خلق و خوی آن حضرت زبانزد خاص و عام بود و همو بود که خدایش فرمود: «تو بر اخلاق نیکو و بزرگی هستی!» حضرت می فرمود: «من، ادب شده پروردگارم هستم و علی ادب شده من است و خدای مرا امر کرده که با سخاوت باشم و از بدی کردن و کینه توزی مرا نهی فرموده و هیچ چیزی مانند بخل و بداخلاقی ناهنجارتر نزد پروردگارم نیست

خلق و خوی آن حضرت زبانزد خاص و عام بود و همو بود که خدایش فرمود: «تو بر اخلاق نیکو و بزرگی هستی!» حضرت می فرمود: «من، ادب شده پروردگارم هستم و علی ادب شده من است و خدای مرا امر کرده که با سخاوت باشم و از بدی کردن و کینه توزی مرا نهی فرموده و هیچ چیزی مانند بخل و بداخلاقی ناهنجارتر نزد پروردگارم نیست.» همه او را به بوی خوش می شناختند و پیوسته معطر بود.[16]

آن حضرت لباسش را وصله می زد و کفش خود را می دوخت و گوسفندان را خود می دوشید و با بردگان هم غذا می شد و بر زمین می نشست و بر درازگوش سوار می شد و پیادگان را سوار می کرد. برای اهل منزل خرید می کرد و خود به منزل می آورد. برخورد او با فقیران و ثروتمندان مساوی بود. در میان اصحابش به همه به یک اندازه نظر می کرد. به همه سلام می کرد. دعوت مؤمنان را اجابت می کرد؛ اگر چه به خرمائی پوسیده دعوت می شد. آن حضرت در عمل به وعده هایش به هیچ وجه کوتاهی نمی کرد. روزی با شخصی قرار ملاقات گذاشت و آن شخص تأخیر نمود و گرمای آفتاب موجب ناراحتی می شد. هر آنچه اصحاب درخواست کردند که حضرت به زیر سایه برود، قبول نکرد و فرمود: قرار ملاقات ما همین جاست.

... خوش معاشرت و خوش رو بود. همواره تبسم بر لبان مبارکش نمایان بود و اگر مزاح می کرد، به خوشحال کردن دل مؤمن می اندیشید.

متواضع بود؛ در حالی که ذلت به خود راه نمی داد.

در عین سخاوتمندی، اسراف نمی کرد. مهربان بود، طمع نداشت. هنگام بیرون رفتن از منزل خود را مرتب کرده، شانه به موهای نازنینش می زد. امیرمؤمنان فرمود: هرگز نشد پیامبر با کسی همکاری کند و زودتر از او دست از کار بردارد. در هر منزلی که می رفت، فقط سه بار سلام می داد. یا اگر با کسی کاری داشت، فقط سه بار او را صدا می زد. هنگام تکلّم، سفیدی دندان هایش نمایان بود. هر گاه طفلی را برای استشفا یا دعا یا نامگذاری خدمت آن حضرت می آوردند، او را بر دامن خویش می گذاشت و حتی اگر طفل ادرار می کرد، حضرت هیچ واکنش منفی از خود نشان نمی داد و اگر کسی متوجه می شد و داد می زد، می فرمود: با صدایتان طفل را آزار ندهید و او را راحت بگذارید.

اگر تا سه روز یکی از اصحابش را نمی دید، جویای حال او می شد؛ اگر مریض بود، به عیادت او و اگر مسافر بود، در حقش دعا می کرد و اگر در منزل بود، به دیدارش می رفت.

از خدای خویش می خواست تا خلقش را نیک گرداند و عرضه می داشت: «اللّهمّ حسّن خلقی؛ پروردگارا! اخلاقم را نیکو گردان». و می فرمود: «شبیه ترین افراد به من، کسانی هستند که اخلاقشان از همه نیکوتر باشد». به اصحابش می فرمود: «از بدی های یکدیگر به من نگویید تا من نزد شما بتوانم با دلی آرام جلوس نمایم».

شیخ رضی الدین طبرسی در کتاب مکارم الاخلاق در وصف پیامبر می گوید: او سکوت بود و همواره در حال تفکر. اگر صحبت می کرد، کوتاه و به قدر ضرورت سخن می گفت و همواره تبسم قرین او بود. اخلاقش کریمانه و صمیمی بود. درشت سخن نمی گفت. با صدای بلند صحبت نمی کرد. عیب جو و عیب گو نبود.

انس بن مالک می گوید: وقتی به جایی وارد می شد، مردم جلوی قدومش بلند نمی شدند؛ چون می دانستند که از این کار ناراحت می شود.[17]

امانت را اگر چه نخ و سوزنی بود، به صاحبش برمی گرداند. خلف وعده نمی کرد. می فرمود: «خدا، مرا به هفت نکته امر نموده: یکی آنکه بخشش نمایم به کسی که مرا محروم نموده، دیگر اینکه با کسی که با من قطع رابطه کرده، ارتباط برقرار کنم و درگذرم از کسی که به من ظلم نموده است...».

هنگام وضو گرفتن مسواک می زد. هماره دعا می فرمود: «بار خدایا! مرا به حال نداری زنده بدار و در همان حال بمیران و با مستمندان محشورم فرما

پیامبر از سلام جاهلی (صبح به خیر، شب به خیر) منع فرمود و السلام علیکم را جایگزین آن کرد، که سلام اهل بهشت است.

حضرت ابتدا به سلام می کرد و به زنان و کودکان نیز سلام می کرد؛ تا به جایی که هر کس موفق به شرف حضور او می شد، می گفت: مانند او کسی را با خلق و خوی او نیافته است.[18]

هر گاه در نماز احساس می کرد که کسی منتظر اوست و حاجتی دارد، نماز خود را سریع تر انجام می داد و بلافاصله رو به شخص کرده، می فرمود: «ایا حاجتی داری؟» پس از آنکه حاجت او را برآورده می ساخت، مجدّداً به نماز می ایستاد.[19]

نکته: در اسلام هنگام رو به رو شدن افراد با همدیگر، به سلام کردن بسیار سفارش شده؛ تا جایی که می توان به افرادی که قبل از سلام کردن صحبت می کنند، جواب نداد.[20] متأسفانه در زمان حاضر، این سنت نیکو در برخی جوامع اسلامی از بین رفته و عجیب این که به جای سلام اسلامی، به سلام جاهلیت عمل می شود و گاهی نیز با تعارفات مبالغه آمیز و غیر واقعی به استقبال همدیگر می رویم!

پی نوشت ها:

 [16] . مکارم الاخلاق، باب اول، فصل دوم.

[17] . همان.

[18] . همان، باب 2.

[19] . همان، باب 16.

[20] . تحف العقول، قسمت کلمات امام حسین(ع).


قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر