ماهان شبکه ایرانیان

... و اما بعد

به نام آنکه جان را نور دین داد
خرد را در خدادانی یقین داد
این شماره نقد و نظر به یاری خدا و همت بلند سروران و استادان درباره دفاع عقلانی از دین است.
پیش از این اشاره کردیم که عقلگرایی در تاریخ اندیشه از پیشینه ای طولانی برخوردار است. در میان مسلمانان بحث درباره ارزش عقل، قدمتی به درازای عمر اندیشه اسلامی دارد و فراز و نشیبهای بسیاری را طی کرده است. پیش از آنکه اروپا در سده های اخیر و پس از عصر روشنگری به این گونه مسائل بپردازد، عالمان اسلامی در این باره بسیار اندیشه سوختند و قلم زدند. البته این سخن بدان معنا نیست که در قرنهای اخیر بحث درباره عقل و یا عموم بحثهای کلامی و فلسفی در میان مسلمانان به تناسب مسائل نوآمد و جدید رشد کرده باشد و یا برای دفاع از دین و حریم ایمان، کاری بایسته صورت بسته باشد. درست است که مساله دفاع از دین در میان دانشمندان مسلمان موضوعی بس مهم بوده، اما این سخن تنها در باره سده های نخست تا میانه و کمی فراتر از آن صادق است. پس از آن به دلیل دوری از مسائل نو، و اولویت یافتن دیگر علوم، کسی به پاسخ شبهات هم نیندیشید، جز آنکه بر رساله ها و کتابهای پیشینیان حاشیه یا تعلیقه زده شد. حداکثر در پاسخ پاره ای از شبهات رساله هایی معدود نگاشته شد. این وضعیت در شرایطی ادامه یافت که کلام چون گذشته اش نیاز به ترمیم، بازآفرینی و نوسازی داشت. اما غفلت مانع شد تا وظایف متکلمانه عالمان دینی به فرجام خویش برسد.
بنابراین هر چند هدف اساسی کلام، یعنی دفاع از معتقدات دینی، ثابت است، اما مسائل آن در هر عصر و نسل تغییر کرده است.
باری، مسائل کلامی فرآورده شرایط خاص هر زمان است و طبیعی است با از بین رفتن شرایط خاص و پیدایش شرایط دیگر، مسائل کلامی هم به زایش و زوال دچار شود; همان طور که کیفیت دفاع و چگونگی برخورد نیز در دوره های مختلف به تغییر و تبدیلهایی نیازمند است. اگر زمانی خلق قرآن از مباحث مهم کلام بود، اینک این مساله تنها ارزش تاریخی دارد و بس. چنانکه بسیاری از ادله متکلمین در باب مسائلی از کلام که همچنان می تواند از مسائل آن باشد نیاز به ترمیم و بازنگری دارد. از این رو دل بستن به مسائل خاص و گریز از مباحث جدید غفلت از وظیفه این علم و در بند مسائل کهن ماندن است.
با توجه به آنچه گفتیم، می توانیم ادعا کنیم که دانستن نظریات و توجه به گفته های سنت آنسلم و توماس آکوئیناس و جز آنان به همان اندازه مقبول است که توجه به نظریات ابوالحسن اشعری، باقلانی، غزالی و غیر آنان.
با این رویکرد توجه به گفته های کسانی چون کرکگور یا ویتگنشتاین نه تنها مقبول، که مطلوب است و مانند این کار در میان متقدمان ما نیز رایج بوده است. البته آنان به جای متفکران اروپایی که در آن زمان خبری از اندیشه نداشتند از متالهان و فیلسوفان یونانی و ایرانی و هندی نام و بهره می بردند. با این سخن بایسته است که میراث عظیم عالمان و حوزه های علمی ما باز شناخته شود و بدان سخت توجه شود; چه آنکه بسیاری از مسائل بر خلاف ظاهر نو پیدایشان در میان متقدمان نیز طرح شده اند و آنان به تفحص و ابرام آن پرداخته اند. این به عهده ماست تا این مسائل را بشناسیم و تنقیح و عرضه کنیم. البته این سخن نباید ما را به این نتیجه نادرست برساند که می توان همه مسائل جدید را به مسائل کهن ارجاع داد و تصور کرد که در همه موارد تنها الفاظ و قالبها دگرگون شده اند. ضرور می نماید پا به پای شناخت میراث کهن فرهنگی، جهان معاصر و اندیشه های گوناگون آن بدقت شناخته شود. بر ماست که بدانیم در جهان معاصر چه اندیشه ها و جریانات فلسفی کلامی وجود دارد، از کدامین جریان می توان بهره برد و از چه پاره ای نمی توان. بنابراین ما در ضرورت شناخت اندیشه دیگران و دگراندیشان نباید واهمه ای به خود راه دهیم، که برای دفاع از شریعت این کار لازم است. اگر ما حتی تنها آهنگ پاسداری از سنت داریم، چاره ای نداریم جز آنکه بدانیم در اطرافمان چه می گذرد. درک این نکته نباید چندان دشخوار و گره خورده باشد که اندیشه های ناسخته و شراره بار هماره شبروانه و پنهان از راه فرهنگ مکتوب و جز آن به خانه ذهن عموم گام می نهند و به عزم لرزاندن یا واژگون کردن بنیادهای اعتقادی و باور شده در چالش برای دستیابی به سلطه سهیم می شوند. بنابراین باید بدانیم این انبان دانه که در سایه نام مقاله، رساله یا کتاب در دشت پهناور اعتقاد و باور عموم کاشته می شود، میوه تلخ خواهد داد یا شیرین. باید بدانیم که فلان جریان اندیشه ای که سالی چند پیش در انگلیس، فرانسه یا آلمان پدید آمده و امروز به انگیزهای مختلف به کشور ما وارد شده چه خواسته ای دارد و در نهایت چه نهاد و باوری را هدف قرار داده است و به عزم ویرانی یا آبادانی چه برج و باوریی و تصرف چه قلعه ای پا به این عرصه گذارده است. باید بدانیم چه اندیشه ای مفید است و چه مقدار آن شراره بار. چگونه باید از آن سود برد یا چگونه بر آن شورید. اینها و جز اینها از نخستین وظایف متعهدان شریعت و متولیان دفاع از آن است.
در خاتمه بایسته است گفته آید که آنچه در این شماره درباره ایمانگرایی در نگاه غربیان مشاهده می گردد، فقط یکی از جریانات مهم ایمانگرایی است که سنت فکری کرکگور آن را سامان می دهد; ولی ایمانگرایی در سنت فکری لودویگ ویتگنشتاین صورت دیگری به خود می گیرد که شایسته بررسی است. هسته مرکزی افتراق این دو جریان را می توان چنین تقریر کرد که کرکگور عقل و دین را در یک ساحت، رویاروی هم قرار می دهد و دفاع عقلانی از دین را به نفع دین نمی داند، ولی سنت فکری ویتگنشتاین با طرح نظریه بازیهای زبانی، عقل و دین را به دو ساحت مختلف می برد. به باور ما طرح عمیق نظریه ویتگنشتاین و داوری بین نظریه کرکگور با آن بحث را کمال و وضوح بیشتری خواهد بخشید; شاید این مهم در آینده ای نه چندان دور به عرصه ظهور برسد. ان شاء الله
سردبیر
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان