یکی از موارد اختلاف بین منطق نگاران دوبخشی و نه بخشی، جایگاه بحث ازمقولات است. شیخ الرئیس برای نخستین بار طرح مبحث مقولات را در منطق موردمناقشه قرار داده و آن را از مباحث فلسفه اولی دانسته است. پیروان دوبخشی ابن سینا مقولات را از منطق حذف کرده اند درحالی که مدرسه نه بخشی که غالبا ازشفای بوعلی تبعیت کرده اند و نیزمنطق نگاران التقاطی، مقولات را ازمباحث منطقی دانسته اند. خواجه طوسی سخنگوی مدرسه نه بخشی در قرن هفتم است. بررسی تطبیقی ادله بوعلی وخواجه طوسی، تصور آنها را از هندسه مغرضی علم منطق نمایانگر می سازد.طرح این مساله که به مباحث فرا منطقی یا فلسفه منطق مربوط است، در پنج بخش طرح مساله، گزارش تاریخی، بیان ادله متاخران در خروج مقولات از منطق،بیان موضع و دلیل خواجه طوسی ونقدوداوری ارائه می شود.
(1) 1- طرح مساله
در گفتار پیشین به جایگاه خواجه طوسی در تاریخ علم منطق اشاره شد.
(2) خواجه نصیرالدین طوسی (598-672) متکلم،فیلسوف، ریاضی دان و منطق دان معروف شیعه در قرن هفتم است.
وی در این عصر سخنگو و رهبر مدرسه منطق نگاری نه بخشی است.
(3) یکی ازتفاوتهای عمده بین منطق دوبخشی و دونظام دیگر منطقی (نه بخشی و التقاطی)به مبحث قاطیغوریاس یا مقولات دهگانه مربوط است. خواجه طوسی در آغازمبحث قاطیغوریاس کتاب اساس الاقتباس، نکته ای آورده است که تحلیل تطبیقی - تاریخی آن موضوع، نوشتارحاضر است.
«واضع منطق، افتتاح این علم را به ایرادذکر اجناس عالیه کرده است که آن رامقولات عشره خوانند و هر چند رای متاخران به آن است که به سبب آنک تعیین طبایع کلیات چه عالی و چه سافل و اشارات به اعیان موجودات، چه جوهرو چه عرض، تعلق به صناعت منطق نداردو تحقیق در مسائل این نوع بر منطق نیست و اشتغال به این مباحث در منطق محض تعسف و تکلف باشد. اما شبهت نیست که صناعت تحدید و تعریف واکتساب مقدمات قیاسات بی تصورمقولات که اجناس عالیه اند و تمییز هرمقوله از مقوله های دیگر ممتنع باشد. ونیز وقوف بر این فن اقتدار بر امثله و نظایردر هر مساله به سهولت که اسهل طرق ایضاح آن است فایده دهد پس از این جهت، نکت و قواعد این فن را به سبیل نقل و حکایت ذکر کرده اند از جهت ارشادمبتدی و حواله طلب تحقیق خود با کتب اهل این صناعت باشد و الله الموفق.»
(4) بیان خواجه طوسی بر سه بحث مشتمل است: بحث نخست اشاره ای اجمالی به جایگاه مبحث مقولات نزد ارسطو، قدماو متاخران است. بحث دوم بیان دلیل متاخران در عدم ورود مبحث مقولات درعلم منطق است و بحث سوم بیان موضع خواجه طوسی مبنی بر ورود مبحث مقولات در دانش منطق و دلیل وی است.به همین دلیل، تحلیل مساله را دو سه مبحث فصل بندی می کنیم. 2- گزارش تاریخی
این سخن خواجه طوسی(ره) که «واضع منطق افتتاح این علم به ایراد ذکر اجناس عالیه کرده است.» علی رغم شهرت آن نزدمتفکران محل نقد و بحث است. بدون تردید مجموعه مباحث منطقی ارسطو که به نام ارگانون نامیده می شود و نزدمتفکران مسلمان غالبا تعلیم اول خوانده می شود، با بحث مقولات شروع می گرددولکن نمی توان گفت ارسطو، واضع منطق، این علم را با مبحث اجناس عالیه شروع کرده است، زیرا تدوین آثار منطقی ارسطو در چند سده پس از وی انجام شده است. تدوین مجموعه ارگانون در واقع به دوره بیزانسی (درحدود 330-395م)متعلق است. در این دوره شش رساله ازرسائل ارسطو به عنوان رسائل منطقی دریک یافتند.
(5) دو رساله خطابه و شعر، به دلیل مخالفت اسکندر افرودیسی بامنطق انگاری آنها در این مجموعه راه نیافتند ولکن در حوزه اسکندریه، کسانی چون فرفوریوس صوری و آمونیوس ساکاس این دو رساله را نیز در مجموعه آثار منطقی ارسطو جای دادند. مباحث که فرفوریوس از دو بخش برهان و جدل اقتباس و به صورت مستقل مدون ساخت و ایساغوجی نامید، بخش مقدمه مجموعه رسائل هشت گانه ارگانون قرارگرفت و به این ترتیب منطق نه بخشی ارسطویی به دست دانشمندان مسلمان رسید. بر این اساس جمله خواجه طوسی را به این صورت می توان بازسازی کرد:«مجموعه ارگانون که مشتمل بر رسائل منطقی ارسطو است و در دوره بیزانس تدوین یافته با کتاب مقولات دهگانه شروع می شود.»
همه آثار نه بخشی به تبع ارگانون مشتمل بر کتاب مقولات هستند. المنطق ابن مقفع (133-200) اواسط کبیر فارابی(260-339)، رسائل اخوان الصفا(360-421)، جوامع العلوم ابن فریغون(قرن چهارم)، منطق الشفای ابن سینا(367-444)، شروح سه گانه ابن رشد(520-595) بر آثار ارسطو، التحصیل بهمنیاربن مرزبان (380-442)، بیان الحق بضمان الصدق ابوالعباس اوگری شاگرد بهمنیار، البصائر النصیریه و نیزتبصره ابن سهلال ساوی (504-567) ،خواجه طوسی در همه نصوص منطقی(ونه شروح) خود، درة التاج قطب الدین شیرازی (634-711) ، معیارالعرفان و نیزتعدیل المیزان و غیاث الدین دشتکی(870-949) تحفة السلاطین عبدالله بن جابرانصاری (زنده به سال 1019)، رهبر خرد محمود شهابی(متوفی 1406) و منطق صدری دکترمحمد خوانساری (معاصر) واجد مبحث مقولات هستند. همه این آثار جز آثارابن سهلال ساوی، محمود شهابی و دکترخوانساری که به روش التقاطی تدوین یافته اند، به مدرسه منطق نه بخشی متعلق هستند.
ابن سینا در الاشارات و التنبیهات که سرآغاز منطق دوبخشی است، نه تنهامبحث مقولات را در منطق نیاورده بلکه منطق انگاری این مبحث را نیز تعسف آمیزو با تکلف دانسته است. وی در آثار متاخرخود مانند منطق النجاة، عیون الحکمة ومنطق المشرقیین مبحث مقولات را به میان نیاورده است. کسانی که در منطق نگاری شیوه دو بخشی اشارات را تبعیت کرده اند، بدون استثناء مبحث مقولات راحذف کرده اند.
از نظر تاریخی این نکته شگفت آور است که ابوالبرکات بغدادی (468-566) علی رغم انتقاد از نوآوریهای بوعلی و علی رغم تصریح خود در مقدمه المعتبر براینکه «من در ترتیب اجزاء و مقاله ها،مسائل و مطالب به روش ارسطوطلالیس در کتب منطقی، طبیعی و حکمی رفته ام.»
(6) ، مبحث مقولات را مانند ابن سینا از منطق حذف کرده و منطق را به شیوه مدرسه دو بخشی تنظیم کرده است.
نخستین پیروان منطق دوبخشی، مانندغزالی(450-505) در معیار العلم اگرچه مقولات را در آغاز منطق نیاورده اند ولکن آن را در انتهای کتاب آورده اند. غزالی درمقاصد الفلاسفه، علم به مقولات دهگانه را از مباحث الهیات می شمارد.
(7) فخررازی متصلب ترین منطق نگار دوبخشی (541-606) در رساله کمالیه مانند معیارالعلم غزالی، مقولات را خارج از منطق دانسته ولکن آن را در پایان منطق و آغاز الهیات می نشاند.
(8) 3- دلیل دیدگاه ابتکاری بوعلی
بوعلی اگر چه در منطق شفا به ساختار ونظام منطق نه بخشی ارسطویی دست تصرف نگشوده است ولکن در فلسفه شفا، مبحث مقولات را نیز طرح کرده وظاهرا برای نخستین بار جایگاه طرح مبحث مقولات را مطرح می کند. این مساله از جهت روش شناسی علوم حائزاهمیت است. مساله در هر علمی احکام وعوارض ذاتی موضوع همان علم است.بحث از مقولات از عوارض ذاتی،موضوع کدام علم است؟ جواب بوعلی به این سؤال از جهت انکار تعلق آن به منطق،صریح و روشن است ولکن ازجهت اثباتی قائل بر تفصیل است. «گنجاندن مقولات در منطق نادرست است زیرا این مباحث از جهت کیفیت و وجود [یعنی به لحاظ های حقیقی و هل بسیطة] جزو مباحث فلسفه اولی است و از جهت تقرر آنها در ذهن آدمی [علم به آنها] به فلسفه طبیعی متعلق است که همسایه فلسفه اولی است و از آن جهت برای الفاظی که بر آنها دلالت دارد، به علم لغت مربوط است.»
(9) استدلال بوعلی در اینکه بحث از مقولات نباید در علم منطق بیاید، این است که مقولات معقول اول هستند در حالی که موضوع منطق، معقول ثانی است. مراد ازمعقول ثانی در این تعبیر فقط معقولات ثانیه منطقی است که تقریبا بامفاهیم محمول درجه دوم در اصطلاح منطق جدید منطبق است. موضوع منطق،معقولات ثانیه است از آن حیث که موصل تصور یا تصدیق می باشند ومعقولات دهگانه معقول اول هستند.بوعلی معتقد است که پرداختن عالمان منطق به مقولات توجیهی جز دوری ازروش درست تحقیق و اعراض از حق ندارد.
(10) علامه حلی علاوه بر بیان بوعلی، به این نکته اشاره می کند که واردکردن مبحث مقولات در منطق، مستلزم دور باطل است.
(11) ابن خلدون نیز برهمین بیان اشاره می کند.
(12) 4- موضع خواجه طوسی ودلیل وی
خواجه طوسی در این مساله نیز مانندسایر مسائل مورد اختلاف دو مدرسه دوبخشی و نه بخشی، به شیوه منطق نگاران نه بخشی رفته است. وی علی رغم اینکه در مقدمه شرح خود براشارات خاطرنشان می کند که در مقام نقدآراء بوعلی نیست. لکن در این مساله مانند معدود مسائل دیگر به نقد دیدگاه بوعلی پرداخته است. خواجه مباحث مربوط به مقولات را بر دو قسم می داند.مباحثی که در منطق نقش اساسی دارند ومباحثی که در منطق نقش ندارند. درخصوص قسم اول با تذکر اهمیت طرح مقدماتی چنین مباحثی در علم منطق،دیدگاه بوعلی را خروج از انصاف می داند.
«منطق دان در به کاربردن قوانین منطقی محتاج اقتناص حدود و اکتساب مقدمات است و در این مقام به شناختن اجناس عالیه (مقولات) نیاز دارد. چرا که بدون شناختن این که محدود و هر جزء مطلوب[اصغر و اکبر] ماهیة تحت چه جنسی از اجناس هست، از شناختن فصول مترتبه و سایر محمولاتی که تعریف ازآنها حاصل می آید و تصدیق منوط به آن است، عاجز خواهد بود. این داب همه متفکران است که مباحث مورد نیاز علم رادر همان علم وارد می کنند.»
(13) وی دلیل دیگر خود را در اساس الاقتباس آورده است: «وقوف بر این فن [شناختن مقولات دهگانه] اقتدار بر ایراد امثله ونظایر در هر مساله به سهولت که اسهل طرق ایضاح آن است، فایده دهد.»
(14) 5- نقد و داوری
غالب شارحان و محاکمه نویسان بدون پرداختن به داوری بین ادله بوعلی وخواجه طوسی، تنها به اتخاذ یکی از دوشیوه بسنده کرده اند. داوری بین ادله آنهافوائد معرفت شناختی فراوانی را درشناختن مبانی متافیزیکی دارد.
با تامل در عبارتهای بوعلی و خواجه طوسی به نظر می رسد که نزاع به امرواحدی متعلق نیست. عبارتهای خواجه طوسی نشان می دهد که طبق ضوابطمنطقی و با توجه به منطق در مقام تعریف، سخن بوعلی کاملا" درست است و مقولات از مباحث منطقی نیست ولکن وی برای ورود این مباحث در آثارمنطقی، منطق در مقام تحقق، توجیهی بیان می کند که در واقع نشان دادن اهمیت مقدماتی مباحث در علم منطق است.همان گونه که مبحث الفاظ در حقیقت جزء مسائل منطقی نیست چرا که معقولات ثانیه نیستند ولکن به دلیل انفکاک ناپذیری فکر و زبان با مباحث منطقی همنشین شده اند.
اما، این سخن خواجه مورد انکار بوعلی نبوده است. اهمیت مقدماتی مبحث مقولات مورد اذعان بوعلی می باشد وهرگز مدعی بی ارتباطی مقولات با منطق نیست بلکه مساله منطقی بودن آنها راانکار کرده است. دلیل بوعلی را می توان به گونه دیگر توضیح داد. براساس ضوابطمنطق علوم نزد ارسطوئیان، مبادی یک علم از مسائل آن علم نیست بلکه ازمسائل علم فراتر می باشد. براساس توضیح خواجه، مقولات از مبادی منطق است ولذا نمی تواند از مسائل آن باشد.مقولات از این حیث مانند الفاظ است.مبحث الفاظ، مبانی سمانیتکی علم منطق است مبحث مقولات نیز از مبانی متافیزیکی علم منطق است و لذا به منزله مسائل منطقی تلقی نمی شود. علت اینکه بوعلی، مبحث الفاظ را مانند مبحث مقولات از منطق نمی داند، شاید به این جهت است که از طرفی مباحث الفاظ به اندازه ای نیستند که علمی مستقل راتشکیل بدهند و از طرف دیگر علم مستقل دیگری نیز وجود ندارد که متکفل مباحث الفاظ باشد.
این مشکل در خصوص مبحث مقولات وجود ندارد زیرا مبحث مقولات رامی توان از حیث وجود و کیفیت در علم فراتری به نام فلسفه اولی مورد بحث قرارداد لذا گنجاندن آن در علم منطق تعسف وتکلف است.
بنابراین، نقش مهم مقولات در منطق ارسطویی جای انکار نیست بلکه در حدمبادی دانستن آنها قابل تاکید است ولکن به همین دلیل مساله منطقی نیستند و به علم فرا منطق متعلق هستند. مبادی دانستن مقولات برای منطق ارسطویی محتاج توضیح و تبیین است.
منطق ارسطویی اولا" منطق مفاهیم است نه منطق مصادیق. البته مفاهیم از حیث حکایت از مصادیق، موضوع مطالعه منطقی است ولکن آنچه در نظام منطق ارسطویی وارد می شود مفاهیم محصل هستند و به همین دلیل کشف اسماء وکلمات غیر محصل، برای این نظام تزلزل آور است; اسماء و کلماتی که در چهارچوب کلیات خمس نمی آیند. تدوین فصل مستقلی تحت عنوان نسب اربعه درمنطق قرن هفتم شاید به معنای برطرف کردن نقصان ناظر نبودن سیستم منطق ارسطویی به مصادیق باشد.
ثانیا منطق ارسطویی منطق مفاهیم ماهوی است. الحد للماهیة و بالماهیته.منطق تعریف بر مفاهیم ماهوی سامان می یابد و منطق حجت که بر برهان تاکیددارد بر ماهیات بنیان نهاده می شود دلیل عمده تدوین مبحث کلیات خمس ومدخل انگاری آن برای دانش منطق به همین امر برمی گردد. مقولات پنجره هایی هستند که ذهن فیلسوف را به جهان خارج ارتباط می دهند. فیلسوف مشاء جهان خارج را از چهار چوبهای مقولات دهگانه می بیند و کلیات خمس پنجره هایی هستند که ذهن منطق دان را به مقولات مربوط می کند.
مفاهیم ماهوی که در قالب نظریه کلی طبیعی مورد بحث قرار می گیرد، اساس منطق ارسطویی است و در صورت حذف ماهیات، همه منطق ارسطویی فرومی ریزد. بنابراین، مقولات از مبادی منطق است و نه از مسائل آن. توجه به این نکته یکی از دقتهای منطقی بوعلی است که مورد انکار خواجه طوسی قرار گرفته است. و منطق دانانی چون علامه حلی ازافکار خواجه تعجب کرده اند و به رای بوعلی رفته اند.
پی نوشتها:
1) طرح این مبحث را مرهون درسهای شرح منطق اشارات استاد دکتراحد فرامرز قراملکی هستم.
2) سلمان ماهینی،سکینه، خواجه طوسی وقضایای ثلاث، فصلنامه ندای صادق، بخش خواهران دانشگاه امام صادق «علیه السلام »، ش 3، پائیز1375، ص 14
3) فرامرز قراملکی، احد، الاشارات و التنبهات،سرآغاز منطق دو بخشی، آیینه پژوهش، ش 24،فروردین - اردیبهشت 1376، ص 38-50
4) طوسی، خواجه نصیرالدین، اساس الاقتباس،تصحیح و تعلیق سید عبداله انوار، نشر مرکز،1375، ج 1، ص 42
5) کاپلستون فردریک، تاریخ فلسفه غرب،ترجمه دکتر سیدجلال الدین مجتبوی، تهران،1368، ج 1، ص 315
6) بغدادی، ابوالبرکات، المعتبر، الجزء الاول فی المنطق، ص 4
7) غزالی، مقاصدالفلاسفه، مصر، 1331ق،ص 234
8) رازی، فخرالدین، رساله کمالیه، تهران،1335، ص 27
9) ابن سینا، الشفاء (1) المقولات، قاهره 1959،ص 5-8 و 113
10) ابن سینا، الاشارات و التبیهات، تصحیح محمود شهابی، (تهران، 1339) ص 10 س 4-12
11) علامه حلی، الجوهر النضید، (قم، بیدارفر،1363)، ص 23
12) ابن خلدون ، مقدمه ، بیروت ، ص 491
13) طوسی ، شرح الاشارات ، ج 1 ، ص 83-84
14) طوسی، الاساس الاقتباس، ج 1، ص 42