تاریخ: 21/6/78
آیات متعددی در خصوص اهل بیت عصمت «علیهم السلام » در قرآن مجید آمده است که آیات مبارک سوره کوثر مختص حضرت زهرا«علیها السلام » است. همچنین درسوره مبارکه هل اتی نیز حدود بیست آیه شریفه مختص مقام پنج تن آل عبا«علیهم السلام »است که حضرت زهرا«علیهم السلام » نیز در زمره آنان است .از جمله این آیات عبارتست از:"و یطعمون الطعام علی حبه مسکینا ویتیما و اسیرا انما یطعمکم لوجه الله لانرید منکم جزاء و لا شکورا " ; در سوره احزاب نیز، آیه تطهیر در شان اهل بیت آمده است : " انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا "این آیه شریفه، همانگونه که ذکر شد، درخصوص پنج تن از اهل بیت «علیهم السلام »یعنی حضرت نبی اکرم «صلی الله علیه وآله » و امام علی «علیه السلام » و حضرت فاطمه «علیها السلام » وحسنین «علیهما السلام » است و حتی دیگر زنان پیامبر نیز در آن داخل نیستند. عصمتی که در این آیه مطرح است نیز صمت خاص الخاص و مخصوص اهل بیت «علیهم السلام »است; غیر از عصمت عام و عصمت خاص که مخصوص اولیا خدا و انبیاءالهی است.
آیه دیگری که در خصوص پنج تن آل عبا و بخصوص مقام منیع حضرت فاطمه «علیهم السلام » نازل شده، آیه شریفه 61سوره آل عمران است: "فمن حاجک فیه من بعد ما جاءک من العلم فقل تعالواندع ابناءنا و ابناءکم و نساءنا و نساءکم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنة الله علی الکاذبین ."
در شان نزول این آیه گفته اند که نصارای نجران با حضرت رسول «علیهم السلام » در خصوص مسیحیت محاجه کرده و برای اثبات حقانیت خویش با پیامبر به مبارزه برخاستند. ازاین رو پیامبر عظیم الشان در خارج ازشهر مدینه با آنان قرار مباهله گذاشتند.ابتهال نیز از باب افتعال و با دو ریشه بهل و بهل می باشد که به معنای اصراردر دعا بوده و مباهله با همین ریشه ازباب مفاعلة است و به معنای لعنت کردن می باشد. ابتهال در اصطلاح، به معنای اصرار کردن در دعا به منظورپیروز شدن طرف حق بر جناح باطل است; مباهله نیز در معنای اصطلاحی چنین معنایی را به خودگرفته است . زمان و مکان مباهله مشخص شد; روز 24 ذی الحجه درمسجدی خارج از شهر مدینه ! جمعیت بسیاری از نجران جمع شده اند و منتظرورود آن طرف جمعیتند. طولی نکشیدکه دیدند فقط پنج نفر برای مباهله آمده اند; رسول خدا«علیهم السلام »، حضرت علی «علیه السلام »، حضرت فاطمه «علیها السلام » وحسنین «علیهما السلام »! آرام با طمانینه وهمراه با نورانیتی خاص حرکت می کنندو تا خواستند شروع به مباهله کنند،بزرگان نصارای نجران گفتند: ما حاضر به مباهله نیستیم!
این شان نزول که از سوی شیعه وسنی نقل گردیده است ، قابل تامل است و سؤالی را به ذهن می آورد که چراءنصارای نجران حاضر به مباهله نشدند؟! چرا نصارای نجران حاضر به مباهله نشدند؟! اگر نمی خواستند مباهله کنند، چراجمعیتی را فراهم آورده بودند؟
اگر نمی خواستند مباهله کنند، چراجمعیتی را فراهم آورده بودند؟و چگونه حاضر به پرداخت جزیه ومالیات گشتند؟
آری ! پاسخ اینهمه در آن است که آنان بواسطه حضور این افراد به حقانیت اسلام پی بردند و بر بطلان خویش صحه گذاشتند. از سوی دیگر حقانیت ، عصمت و نزدیکی این پنج تن نیز بگونه ای قابل اثبات است; رسول «علیهم السلام » در قبال"انفسنا" ، علی راکه جان اوست می برد; در قبال"نساءنا"، زهرای مرضیه، آن پاره تن خویش را می بردو در قبال "ابناءنا"،دو نور دیده اش ،حسنین را برای مباهله به همراه دارد، وتمامی این مقامات برای این چهار تن که او را همراهی می کردند، تا قیامت قابل اثبات و لاینفک است. این چنین می شودکه این مقام برای فرزندان حسین «علیه السلام »یعنی ائمه معصومین «علیهم السلام » من ذریة الحسین «علیه السلام » نیز ثابت می گردد.
تمام صحبت من در این مقال کوتاه باشما، تنها و تنها برای درک عظمت روح ومرتبه اهل بیت عصمت، خاصتا حضرت زهرای مرضیه - که این روزها در سوگ آن پهلو شکسته می گرییم - است، باشد تامورد شفاعت آن دردانه رسول قرار گرفته با تمسک به سیره پاک آن حضرت، وظیفه خود را در ولای اهل بیت نماییم . موضوع : صداقت در عهد
سخنران : حجة الاسلام حاج آقا ابوترابی
تاریخ: 29/6/78
"من المؤمنین رجال صدقوا ماعاهدوا الله علیه"
یکی از آرزوهایی که همه انسانها درسر دارند، با صداقت زندگی کردن است.انسانها هماره از بی صداقتی دیگران رنج می برند; در عین حال کمتر کسی وانسته است خود صداقت لازم را کسب و حفظکند.
لازمه صداقت داشتن، عمل به تعهددر قبال مسائل است; تعهد در برابر خود، والدین، استاد، اجتماع و مهمتر از همه تعهد در پیشگاه با عظمت پروردگارعالم.
از جمله تعهدات فرد، تعهد در مقابل ولایت و امامتی است که برای اهل بیت پیغمبر عظیم الشان اسلام در عالم وجودقایلیم.
ازسوی دیگر، فطرت انسان اقتضا داردکه او از بی صداقتی بیزار باشد و درصورت برخورد با آن، چه از سوی خود وچه از سوی دیگران، احساس شرمندگی وتنفر کند. عواملی هم که انسان را به بی صداقتی می کشاند، متعدد است:دلبستگی به دنیا و مظاهر آن،منفعت طلبی، جاه طلبی، فرصت طلبی انسانها و نهایتا وابستگی های انسان به زندگی مادی.
مطمئنا در این بازار بی صداقتی نیزتنها و تنها ایمان به پروردگار عالم، وولایت امامان معصوم «علیهم السلام » است که پشتوانه ای برای احتراز انسان از این آلودگی و افتادن به ورطه بی صداقتی است. البته شایان ذکر است که امرباری تعالی به پرستش خویش ودوستی با ولایت اولی الامرش، نه به سبب نیازخود اوست و نه بسبب نیازاولیائش; بلکه آنان پشتوانه ای قوی برای حفظ انسان و تضمین رستگاری او هستند. لذا بندگی پروردگار عالم بر خلاف برخی ذهنیتهای موجود، استثمار و استعمار نیست; بلکه همانند امر استاد به شاگرد است که مثلااگر بر سر کلاس من حاضر نشوی غیبت می خوری. و به نفع خود شاگرد است که در کلاس حاضرشود.
اعتقاد ما به امامان معصوم «علیهم السلام »باید چنان باشد که "اشهد انک تری مقامی و تسمع کلامی و ترد جوابی" اگراعتقاد به آن نباشد، انسان تن به هر بی صداقتی می دهد و همه ارزشهایش را زیرپا می گذارد. این مساله را ما در اسارت تجربه کردیم که هر کس اعتقاد و ایمانش به این معنا ضعیفتر بود، زودتر تحمل وتعهدش را از دست می داد.
"الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور" ; خدا ولی بندگان بندگی پروردگار عالم برخلاف برخی ذهنیتهای موجود،استثمار و استعمار نیست مؤمن خویش است و آنها را از ظلمتهابه سوی نور هدایت می کند. لطف ورحمت پروردگار عالم دست بندگانش رامی گیرد و کمکشان می کند و انسان را به این مضمون معتقد می سازد که: "ان الله لا یضیع عمل عامل منکم".
آری "من المؤمنین رجال صدقوا ماعاهدوا الله علیه فمنهم من قضی نحبه ومنهم من ینتظر" قرآن این واقعیت را درضمن چند کلمه روشن، زیبا بیان می کندومی فرماید: عده ای از مؤمنین هستند که به عهد و پیمانی که با خدا بسته بودند، درکمال صداقت عمل کردند; عده ای به شهادت رسیدند و عده ای نیز حیات دارندکه "ما بدلوا تبدیلا"! اینان هرگز تغییری در عقیده شان رخ نخواهد داد، هرچند که شرایط زندگی برایشان سخت شود وناسازگاریهای روزگار به اوج برسد. نتیجه آنکه اینگونه صداقتی بخاطر برخورداری آن مؤمن از پشتوانه ایمان و بندگی خدا وولایت امامان معصوم «علیهم السلام » است وبی شک عدم این صداقت نیز به سبب نداشتن چنین پشتوانه ارزشمند و عظیم است. خدایا ما را در دنیا و آخرت مشمول رحمت و برکت صداقت با خویش و اهل بیت «علیهم السلام » قرار ده ! موضوع: مسیحیت و ارتباطات نوین
سخنران: جناب آقای دکتر آشنا
تاریخ: 26/7/78
ادیان مختلف بر اساس یک تقسیم بندی به دو دسته ادیان تبلیغی وادیان غیر تبلیغی تقسیم می شوند.
ادیان غیر تبلیغی، ادیانی هستند که تمایل به گسترش اندیشه و جذب پیروان جدید ندارند;همانند دین یهود که یک دین قومی است و اصولا پذیرش درآن وجود ندارد.
ادیانی همانند دین مبین اسلام ومسیحیت، از جمله ادیان تبلیغی هستند.
اسلام و مسیحیت از سرسخت ترین رقبای یکدیگر در تبلیغ و ترویج دین می باشند و این رقابت در برخی مناطق جغرافیایی بسیار تنگاتنگ می باشد;بطوری که برای جذب حتی یک نفر هم رقابت می کنند. این مساله بخصوص درمناطقی که دین ندارند یا ادیان ابتدایی وجود دارد، بیشتر است.
بنا بر این از نظر تشکیلاتی، وظیفه اصلی ادیان تبلیغی، حفظ پیروان وافزایش تعداد آنهاست.
از دید تشکیلاتی، مسیحیت یک سازمان منسجم و نهادینه شده به نام"کلیسا" دارد. فرد ابتدا وارد این سازمان شده وظایف خاص و تصریح شده ای راانجام می دهد و سپس طبق یک برنامه ریزی سازمان یافته وارد سطوح عالیتر می شود. بر خلاف اسلام،روحانیت در مسیحیت، یک سازمان است; نه یک نهاد خودجوش.
مسیحیان، سازمان روحانیت وبعبارت بهتر سازمان دیانت را "church" نامیده معنایی وسیعتر از کلیسا را از آن منظور می کنند; "نظام اداری مسیحیت"!
بزرگترین وظیفه این نظام تبلیغ است چرا که با چالشهای عظیمی در جهان روبرو است که نیاز شدیدی را به فعالیتهای تبلیغی می طلبد; جهانی که بعداز قرن هجدهم و بعد از پروژه بزرگ اجتماعی سکولاریزم و قرون وسطی شکل گرفته و در آن کاپیتالیسم وسرمایه داری به معنای دنیازدگی و اصالت دنیا توسعه یافته است، اندیویجوالیسم وفرد گرایی اصالت پیدا کرده، راسیونالیسم و عقل گرایی مفرط بر آن سیطره یافته واساسا توجه به انگیزه های معنوی در آن مرده است.
سه سنت تبلیغی عمده در تاریخ مسیحیت وجود داشته است: سنت اول،سنت وعظ و موعظه که مسیحت در این خصوص، واعظان بسیار بزرگی را به تاریخ بلاغت و سخنوری تقدیم کرده است، اساسا سنت بلاغی که از زمان ارسطو و بصورت معانی و بیان تدوین شد، در مدارس آسکولاستیک و در طی قرون وسطی یکی از مهمترین علومی بودکه یک روحانی مسیحی باید می آموخت.
سنت دوم، سنت مناسک و اجرای مراسم بود; نیایش، سرود دسته جمعی،سخنرانی و... از جمله این مراسم است که در روزهای یکشنبه، ایام عید، تولد، مرگ و ازدواج برگزار می شود. خصوصا تولد، مسیحیان، سازمان روحانیت و بعبارت بهتر سازمان دیانت را "church" نامیده معنایی وسیعتر از کلیسا را از آن منظور می کنند; " نظام اداری مسیحیت"!
ازدواج و مرگ هر سه با مراسمی همراه است که توسط روحانی مسیحی و درکلیسا صورت می گیرد.
سومین سنت تبلیغی نیز، سنت نگارش و نشر است که تا مدتها تنهامنحصر به علمای دین بود و لا غیر!
در کنار این سه سنت تبلیغی،مسیحیان یک کار بزرگ دیگر را از قرن پانزدهم به بعد انجام دادندو آن سنت "میشنری" یا"میسیونری" است;"میسیونری" به معنای ترک وطن و مهاجرت کردن برای تبلیغ دین در مناطق بی دین است. میسیونرهای مسیحی - بقول خودشان شهدای مسیحیت افراد ازخود گذشته ای بودند که جوانی، عمر،توان و استعدادشان را جهت تبلیغ مسیحیت در جاهایی که افراد عادی حاضر به حضور نبودند، گذاشتند و گاهی هرگز برنگشتند!
اینها چهار سنت عمده تبلیغ مسیحیت تا قبل از دوران جدید بود.تقریبا از اوایل قرن بیستم که رسانه هایی مثل رادیو و تلویزیون وارد بازار صنعت شد، ارتباطات سهلتر گردید. لذا مسیحیت باید جایگاه خود را در برابر این رسانه های جدید تعریف می کرد; به عبارت دیگرباید مشخص می شد که این رسانه ها برای مسیحیت فرصتند یا تهدید؟!
رادیو دو خاصیت داشت: اولا بتدریج وارد خانه ها شد و ثانیا پیامهای بسیارمتعدد و متنوعی می داد. معلوم شد که بارادیو می توان کالا فروخت، از طریق پیام رسانی، مخاطب را اقناع و در رفتار اوتغییر ایجاد کرد، تبلیغات سیاسی وانتخاباتی نمود و... .
حال این سؤال پیش آمد که: "آیا درحوزه عقیده هم رادیو می تواند چنین تاثیری داشته باشد یا خیر؟ "
اینجا بود که مسیحیت بجای پس زدن رادیو و تحریم آن، اقداماتی کرد: اول:پخش برنامه های مذهبی در رادیوی تجاری، خصوصا در روزهای یکشنبه(روز دیانت); این عمل ابتدا با خریدساعاتی از برنامه های رادیوهای تجاری صورت گرفت و کم کم با توافق بین پیام دهندگان مذهبی و صاحبان این رادیوهابخشی از ساعات روزهای یکشنبه بطورمجانی در اختیار تبلیغات مذهبی قرارگرفت; و البته این به نفع صاحبان رادیونیز بود!
دوم: تاسیس شبکه های رادیویی مستقل توسط کلیسا و اساسا نهادهای مذهبی ; واتیکان بیشترین سرمایه گذاری را در این زمینه داشت. برنامه های در حال حاضر واتیکان تقریبا به تمام زبانهای زنده دنیا و بسیاری از زبانهای بومی برنامه مذهبی پخش می کند. آنان برای پیام رسانی بهتر و در حوزه ای وسیعتر، ازوعاظ و سخنوران کلیسا خواستند تا دررادیو حضور یابند و از این وسیله همگانی جهت تبلیغ استفاده برند و به برنامه سازی بپردازند.
کلیسا بخوبی می دانست که ملاک راهیابی به رادیو، جلب رضایت مخاطبان است ; لذا باید پیامهای مذهبی را با هنر به مخاطب القا کرد. ازجمله کارها در این خصوص تولید داستانها، نمایشنامه ها،فیلمهای سینمایی مذهبی بود.بعدها با پیدایش تلویزیون وگسترش آن، این مساله راحت تر شد; چرا که هر تصویریعنی اسیر کردن مخاطب! حال باید برنامه ها نیز از جذابیت بیشتری برخوردار می شد و قالبهای جدیدبرنامه سازی مورد استفاده قرار می گرفت.
اینجا مساله اول آن بود که چه نوع برنامه سازی ای با مسیحیت توافق دارد وآیا محدودیتی در برنامه سازی هست یانه؟!
مساله دوم نیز تکنولوژی پر هزینه آن بود که آیا آن را بپذیریم و یا طبق روشهای سنتی خودمان عمل کنیم؟! مساله سوم کارکرد ابتدایی تلویزیون یعنی سرگرمی است! بدان معنا که مخاطب انتظار دارد بادیدنش به استراحت و آرامش رسیده و ازتنوع و تفریحات آن بهره ببرد.
"Staring" (ستاره سازی) از دیگرمسائل مهم برای مسیحیت بود. که خلق مسیحیان، سازمان روحانیت آنها بحث آشتی با تکنولوژی را بطور جدی و به عنوان یک اصل مطرح کردند و پذیرفتند که هر تکنولوژی جدید برای سیحیت یک فرصت است.
مؤثرترین پیامهای مذهبی برای مخاطب،از جمله اهداف آن بود; بعبارتی، خلق شخصیتها و چهره های محبوب تلویزیونی که پیامهای مؤثر توسط آنها به مخاطب برسد; البته بسیاری از این افرادنیز هیچ تقید و التزامی به خدا و مسیحیت نداشتند.
اینجا خودمسیحیت نیز به این فکر افتاد که آیامی توان چنین استفاده ای ازستاره های تلویزیونی کرد و اگر بله چقدر این مساله جایز و مفیداست؟! آنها بحث آشتی با تکنولوژی را بطور جدی و به عنوان یک اصل مطرح کردند و پذیرفتند که هرتکنولوژی جدید برای مسیحیت یک فرصت است. مساله دیگری نیز طرح شدکه تکنولوژی علیه مسیحیت چه کارهایی می تواند بکند؟
لذا بعد از تلویزیون دو نهضت درمسیحیت بوجود آمد; نهضت اول برخورد اثباتی با تلویزیون می کرد. نهضت دوم بعنوان یک نهضت اخلاقی، طرفدارفشار بر تلویزیون بود.
آنچه از این پس می آید، نمونه کارفعالیت مسیحیت در این دو نهضت است:
1) تاسیس تلویزیونها و کانالهای مسیحی با برنامه هایی دارای محتوای دینی از قبیل فیلم سینمایی، موسیقی،اخبار و...
2) ساخت برنامه هایی با محتوا وموضوعات اخلاقی و در واقع داشتن تلویزیون پاک .
3) تولید بیش از صد هزار عنوان برنامه ویدئویی با ظهور ویدئو کلوپها.
4) حضور در اینترنت: با یک جستجوی عادی بر روی نرم افزار جستجوبه نام چژژخآ چژدآ حدود 380/841 سایت اینترنتی در مورد کلید واژه مسیحیت وجود دارد.
فعالیت متنوع و پر هزینه مسیحیت درسایت های اینترنت به چند دلیل است:1- گسترش شدید اینترنت ; اینترنت یعنی اطلاعات در هرجا، برای هر کس و در هرزمان. 2- سهولت در دسترسی 3- دوطرفه بودن ; سیستم اینترنت سیستمی است دو طرفه، یعنی سیستمی که همزمان دو نفر می توانند با یکدیگر حرف بزنند. 4- چند رسانه ای بودن آن: دراینترنت بطور همزمان می توان از متن،تصویر، صدا و فیلم استفاده کرد، ودسترسی همزمان به چند سرویس وسایت وجود دارد; مثلا می توان یک مطلب را در سه سایت بطور همزمان دنبال کرد. 5- خصوصی بودن آن: که هرکس با داشتن یک دستگاه کامپیوتر واتصال به شبکه می تواند از آن بهره برد.6- احساس همزمانی: زمانی که شما دراینترنت هستید احساس در لحظه بودن رامی کنید. 7- سهولت در درست کردن اطلاعات: یعنی منبعی که اطلاعات رامی دهد می تواند در هر لحظه آن را به روز کند و با شرایطزمانی تطبیق دهد.
مسیحیت برای حل مشکلات خود، تمامی روشهای بالا را درتکنولوژی جدید به کار بردو مسلما این امر نیاز به تربیت و آموزش نیروهای متخصص، آگاه و در عین حال مذهبی داشت که از این امر نیز غفلت نکرد. اتحادیه روزنامه نگاران مسیحی، کارگردانان مسیحی، فیلم سازان مسیحی وتاسیس کالجهایی برای آموزش و تربیت روحانیان مذهبی در رشته علوم ارتباطات از جمله این فعالیتها بود.
تمام آنچه گفته شد صرفا چالشهای مسیحیت نبود ; بلکه چالشهایی است که در هر دین تبلیغی همانند اسلام وجوددارد. امید است اسلام، تشیع و انقلاب اسلامی نیز در عرصه ارتباطات نوین واطلاع رسانی نوین حضور فعالی داشته باشد.