ماهان شبکه ایرانیان

ظرفیت شناسی - هویت راستین فرهنگی آسیای میانه

مجموعه ۵ واحد آسیای میانه (ازبکستان، ترکمنستان، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان) حدود چهار میلیون کیلومتر مربع وسعت دارد که قریب به ۵۰ میلیون نفر سکنه را در خود جای داده است

دفتر مطالعات و کارشناسی کشورها

مجموعه 5 واحد آسیای میانه (ازبکستان، ترکمنستان، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان) حدود چهار میلیون کیلومتر مربع وسعت دارد که قریب به 50 میلیون نفر سکنه را در خود جای داده است. قزاقستان با 2/717/300 کیلومتر مربع وسیع ترین و تاجیکستان با 100/143 کیلو متر مربع کوچکترین و ازبکستان بالغ بر 23 میلیون نفر پرجمعیت ترین و ترکمنستان نیز با جمعیتی بالغ بر 000/695/4 نفر کم جمعیت ترین کشور منطقه است.

سابقه تمدن در آسیای میانه با توجه به آثار باقی مانده و کتب مورخین به هزاره دوم قبل از میلاد می رسد که دارای جوامع بشری توسعه یافته بودند این مناطق به جز مقاطعی که به علت هجوم اقوام وحشی دچار هرج و مرج شده معمولاً بخشی از امپراتوری ایران قبل از اسلام محسوب می شد و حکام آنها خراجگزار و منصوب شاهنشاهان ایران بودند. پس از ورود اسلام به ایران در فاصله کوتاهی این مناطق نیز به زیر پرچم اسلام آمده و مردم آن که در منتهی الیه شمالی و شرقی حوزه نفوذ اسلام زندگی می کردند، به عنوان مرزبانان تمدن اسلامی در مقابل یورش اقوام وحشی روس و زرد قرار داشتند، گسترش اسلام در آسیای میانه از قرن اول هجری صورت گرفت سپاهیان اسلام در سال 56 هجری بخارا را فتح نمودند و در قرن چهارم هجری اسلام به عنوان مذهب آسیای میانه قلمداد گردید و از این تاریخ این منطقه به یکی از معتبرترین کانون های فرهنگی جهان اسلام تبدیل شد.

مردمان این سرزمین با شکوفایی شگفت انگیزی که ارمغان دین اسلام بود به فرهنگ و اندیشه روی آوردند و با شکستن حصار اسارت آور جهل، توانایی های فکری و نبوغ علمی خویش را بروز دادند و زمینه انتقال کمالات علمی در بین این اقوام به نحو جالبی فراهم شد.

آسیای میانه با بهره مندی از فروغ معنوی اسلام در پی ریزی تمدن اسلام نقش مهم را ایفا کرد. دو شهر بخارا و سمرقند زادگاه بزرگترین متفکران علم و ادب اسلامی و ایرانی شد.

در دربار سامانیان (در بخارا) بود که نخستین متون تاریخی و دینی که جنبه های ادبی خوبی داشت همچون تاریخ بلعمی، ترجمه تفسیر طبری و تاریخ طبری پدید آمد. ابوعلی سینا، فارابی، ابوریحان بیرونی، محمد بن موسی خوارزمی و دهها دانشور نامدار دیگر از این خطّه برخاسته اند.

روی آوردن به اسلام، بین مردم آسیای میانه و کشورهای اسلامی دیگر پیوندهایی فراتر از مشترکات ملی قومی، تاریخی و زبان ایجاد نمود و باورهای دینی، مرزهای سیاسی و جغرافیایی را کم رنگ ساخت. اسلام در این جا نه صرفاً به عنوان آیین مشترک اقوام، بلکه همچون عالی ترین مظهر استقلال ملی و مهمترین عامل هویت بخشی به حیات سیاسی و فرهنگی مردم نقش بسیار ارزنده ای به عهده دارد.

مسلمانان آسیای میانه در عین تحمل فشار حکومت کمونیستی و مرزبندی های خشن بین اقوام این قلمرو و نیز بین آسیای میانه و نقاط همجوار، هرگز به مقطع ارتباط کامل نرسیدند و فرهنگ اسلامی فراگیرتر، عمیق تر و جا افتاده تر از آن بود که در مقابل حمله های بی محتوا و تبلیغات پوچ کمونیستی، از هم بپاشد.

افول اسلام در آسیای میانه

از نظر کمونیست ها دوران تاریخی فرهنگ اسلامی در آسیای میانه به سر آمده بود و آنان با این پدیده موهوم و بی اساس شیوه ای بسیار خطرناک را بر انهدام مسلمین پیش گرفتند. تبعیدهای دسته جمعی، ایجاد اختلافات فرقه ای، از بین بردن تمایزات اعتقادی، در مقابل هم قرار دادن گروه های قومی و دینی و مرزبندی های مصنوعی به انضمام تبلیغات شدید الحادی علیه اسلام، روش های مبارزه با هویت دینی بود.

از سال 1925 موقوفات مصادره شد تا توان اقتصادی مراکز مذهبی به تحلیل رود. در همان ایام قوانین اسلامی (شریعت) و سنت های مذهبی مورد هجوم قرار گرفت و پس از چند سال تا 1927م کلیه محاکم سنتی اسلامی برچیده شد. مراکز تعلیمات دینی تعطیل شد و حدود 8000 مکتب و مدرسه مذهبی تا اواخر سال 1928م به طور کامل از ادامه فعالیت بازداشته شدند.

در آستانه انقلاب اکتبر 1917م متجاوز از 26000 مسجد در آسیای میانه وجود داشت که در یورش وحشیانه سال 1928م که 10 سال به درازا کشید تعداد مساجد فعال به 1300 باب کاهش یافت. در زمان خروشچف و در پی سیاست ضد اسلامی وی که از سال 1953م آغاز شد تعداد مساجد فعال به 400 باب تنزل یافت.

تعداد مبلغین دینی و روحانیون در آستانه سال 1927م 45000 نفر بود که تهاجم وسیع سال 1928م علیه آنان آغاز شد و تبلیغات گسترده ای در جهت هتک حرمت و اعتبار آنان با اتهامات واهی صورت گرفت. برخی به عنوان ضد انقلاب، و عده ای تحت عنوان جاسوس ژاپن و آلمان، تحت تعقیب قرار گرفتند و تعداد آنان در سال 1953م به حدود 2000 نفر کاهش یافت.

تمامی این اقدامات به منظور از بین بردن هویت دینی و فرهنگی، صورت می گرفت. حتی در مجموعه قوانین شوروی مسئله دین ستیزی مشهود است برای نمونه در ماده 353 از بند 8، این مجموعه در سال 1939 آمده: «تعلیمات هر گونه آئین مذهبی از هر قبیل در کلیه مؤسسات دولتی، اجتماعی، تعلیم و تربیتی ممنوع می باشد.

در ماده 122 مجموعه قوانین اجتماعی آورده شده: «تعلیمات مذهبی به اشخاص صغیر و نابالغ در کلیه مؤسسات دولتی، ملی، تربیتی، نقص قوانین موجود بوده، موجب یک سال تبعید اصلاحی خواهد شد

در ماده 156 قانون جزایی ازبکستان آمده: «اشخاصی که به بهانه مذهب به مقاصد ضد انقلابی دست بزنند محکوم به اعدام هستند

و در سال 1950م قانونی در مجلس ازبکستان، به تصویب رسید مبنی برآن که: «هر کس برای خواندن نماز از کار خود دست کشید، به 6 سال حبس محکوم می شود»

و در سال 1947م حزب کمونیست اعلام کرد: «جوانان کمونیست باید نه تنها خدانشناسان با ایمانی باشد بلکه موظفند شدیداً علیه رواج هر گونه دینی در میان طبقه جوانان مبارزه کنند»

البته این فشارها و رفتارهای خشن سیاسی مسکو اگر چه مانع رشد اسلام در این منطقه شد ولی از طرفی موجب غیرت و بیداری بیشتر مسلمانان شد و اسلام به عنوان وجه اشتراک ملت ها تحت فشار حکومت مسکو قلمداد گردید. اعتقادات مذهبی مقاومت ها را به هم پیوند داد و وجه تمایز آشکار روس ها و مسلمانان محسوب شد. حتی جزیی ترین سنت اجتماعی و فرهنگی فراموش نگردید و آدابی چون احترام به ریش سفیدان، طرز لباس پوشیدن و استفاده از مواد غذایی با نگرشی دینی همچنان پایدار بر جای ماند.

رژیم مارکسیستی کوشید تا یکی از مهم ترین مناطق مسلمان نشین جهان اسلام را از پیکره دنیای اسلام جدا کند اما بیشترین مقاومت در برابر استراتژی مسکو از سوی اقوام آسیای میانه صورت گرفت و حتی گروهی از اقوام تبعید شده قفقازی و تاتارها در نواحی تحت قلمرو آنان و تبلیغات مداوم مهاجرین، بیش از گذشته به اسلام علاقه مند شدند و در مبارزه با روس ها، نهضت ها و جنبش های اسلامی را ترتیب دادند.

بالاخره در دوران گورباچف در اثر سیاست های پروستریکا و گلاسنوست، وضعیت مسلمانان تغییر محسوسی یافت و یک نوع بیداری اسلامی به وجود آمد. برطبق آمار روس ها، 80% مسلمانان آشکارا مسلمان بودن خود را معترف بودند و 20% بقیه نیز بنابر نظر خوروشچف در خدمت، غیر دینی و در خانه و کاشانه دینی بودند.

به این ترتیب زمینه برای بیداری اسلامی، احیا و رشد اسلام پس از فروپاشی نظام کمونیستی روز به روز بیشتر شد. در پایان به برخی از اظهار نظرها درباره اسلام در این منطقه اشاره می شود.

دکتر سعید اف جامعه شناس ازبکی می گوید: «در ظرف سه سال گذشته صدها مسجد در آسیای میانه ساخته شده و در بعضی گردهمایی ها عده ای خواستار اجرای قوانین اسلامی در کشور خود می باشند

روزنامه لوموند در گزارش در باره جمهوری های مسلمان نشین آورده: «برای اکثریت توده مردم و پنج جمهوری آسیای مرکزی، استقلال به معنای بازگشت به هویت اسلامی است

نشریه ویلی کورانتی ارگان شورای لیبرال مسکو بیان داشت: «عامل اسلام بسیار مهم است و ما به زودی آن را احساس خواهیم کرد

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان