ماهان شبکه ایرانیان

وضعیت پژوهش در افغانستان (در گفتگو با سید عبد الوهاب رحمانی)

سید عبدالوهاب رحمانی، پس از به پایان رساندن تحصیلات ابتدایی، در کابل، در سال ۱۳۶۱ش به ایران مهاجرت نمود و در حوزه ی علمیه ی اصفهان به تحصیل مشغول شد.

اشاره

سید عبدالوهاب رحمانی، پس از به پایان رساندن تحصیلات ابتدایی، در کابل، در سال 1361ش به ایران مهاجرت نمود و در حوزه ی علمیه ی اصفهان به تحصیل مشغول شد.

وی، پس از پذیرش در مرکز جهانی علوم اسلامی و اتمام سطح، از درس های آیت الله ناصر مکارم شیرازی و آیت الله جعفر سبحانی بهره جست و در سال 1369ش تا 1373ش در مجتمع آموزش عالی شهید بلخی به تحصیل رشته ی حقوق ادامه داد. تاکنون نزدیک به صد مقاله از وی، در نشریات مختلف، به چاپ رسیده است. وی سردبیر مجله ی امین، فرهنگ توسعه و معرفت دینی، و عضو هیأت تحریریه ی مجلات میثاق وحدت، تعاون، روزنه و... بوده است. در حال حاضر نیز مشاور حقوقی وزارت امور زنان افغانستان می باشد.

پژوهه: لطفا، اندکی درباره ی فعالیت های علمی پژوهشی خود، در افغانستان، صحبت کنید.

سیدعبدالوهاب رحمانی: بنده مدتی در بخش ریاست تحقیقات استراتژیک وزارت خارجه ی افغانستان کار می کردم. بعد از آن، به مدت یک سال، مدیریت تحقیقات N.G.O یا سازمان غیر دولتی «کمیته ی دفاع از حقوق زنان» یا «روزنه» را بر عهده داشتم و در شورای علمای شیعه ی افغانستان رییس کمیسیون تحقیقات علمی آن هستم. تحقیقی میدانی راجع به ادارات محلی ونقش آنها در توسعه و انکشاف افغانستان، در سال 2003م، در مؤسسه ی تعاون افغانستان(C.C.A) داشتم. همچنین تحقیق میدانی دیگری در مورد خشونت علیه زن در افغانستان، در سال 2004م، در «روزنه» انجام دادم. علاوه بر این ها تحقیق کتابخانه ای درباره ی راهنمای حقوق خانواده در افغانستان، در مؤسسه ی روزنه، داشتم. در طرح جداگانه ای به موضوع فقه مقارن احوال شخصیه از دیدگاه مذاهب حنفی و جعفری پرداختم و در شورای علمای شیعه ارائه نمودم. تدوین آیین نامه ی کمیسیون تحقیقات این شورا و سامان دهی فعالیت های تحقیقاتی آن نیز از کارهای بنده بوده است.

پژوهه: با خبر شدیم از جمله کتاب هایی که شما به رشته ی تحریر درآورده اید «قوانین اساسی و پایگاه مذاهب» است. بفرمایید هدف اصلی شما از این نوشتار چه بوده است؟

سیدعبدالوهاب رحمانی: هدف اصلی من از این نوشتار، فرهنگ سازی در مورد همزیستی مذاهب اسلامی در افغانستان و توجیه حقوقی و تا حدی فکری تکثر و تنوع مذاهب در حیات سیاسی اجتماعی و قانونی قضایی کشور بوده است. این نوشته نزدیک به ده سال پیش در مجتمع آموزش عالی شهید بلخی، در سال 1373ش، انجام گردید. در آن زمان، نادیده گرفتن مذهب شیعه در پیش نویس قانون اساسی دولت آقای برهان الدین ربانی، به این جانب انگیزه داد تا درباره ی همزیستی مذاهب و تعدد آن، نوشته ای توجیهی داشته باشم. همین نوشته بعدها چاپ گردید و بین نمایندگان لویه جرگه ی قانون اساسی توزیع شد.

این کتاب، که در زمان حساس تصویب قانون اساسی افغانستان چاپ و منتشر گردید، در افزایش روحیه ی همزیستی و همدیگرپذیری نمایندگان لویه جرگه مؤثر بود.

پژوهه: همزیستی مذهب شیعه، در کنار مذاهب دیگر به ویژه مذهب حنفی، از خواسته های اساسی و اصولی شیعیان افغانستان در قانون اساسی می باشد. آیا مفهوم این همزیستی، آزادی شیعیان در اعمال مذهبی است؟

سیدعبدالوهاب رحمانی: منظور از همزیستی مذاهب، چیزی بالاتر و بیش تر از آزادی در انجام و اعمال و شعایر مذهبی می باشد، زیرا آزادی مذهبی به این مفهوم، برای شیعیان افغانستان، به استثنای بعضی از فرازهای تاریخ کشور، در بیش تر دوره های تاریخ معاصر وجود داشته است. حتی در گذشته، خیلی از شاهان و رؤسای کشور در مراسم روز عاشورا، در کابل، شرکت می کردند. در دوره ی طالبان نیز، علی رغم تمام فشار و محدودیت ها، مراسم مذهبی شیعیان برگزار می شد. منظور از طرح مفهوم همزیستی مذاهب، زمینه سازی برای پذیرش تکثر و تعدد مذاهب در عرصه های قانون، قضا، سیاست و دولت بوده است. نکته ی موردنظر این است که مذهب شیعه، فقه و فرهنگ آن در حیات اجتماعی و سیاسی این گروه در افغانستان، حضور عینی داشته باشد؛ ساختار قضایی در مناطق شیعه نشین براساس حقوق مذهب دوازده امامی به اجرای عدالت بپردازد و کتب دینی، در آموزش و پرورش و آموزش عالی، آموزه های فرهنگی و علمی شیعه را نیز مطرح نمایند.

پژوهه: در حال حاضر مذهب رسمی افغانستان و جایگاه آن، در قانون اساسی آن کشور، چیست؟

سیدعبدالوهاب رحمانی: در ماده ی دوم قانون اساسی جدید افغانستان، دین اسلام دین رسمی کشور خوانده شده و هیچ مذهب دیگری، همپای آن، مذهب رسمی کشور، اعلام نگردیده است. در ماده ی سوم آمده است که در افغانستان هیچ قانونی نمی تواند در تناقض با اساس اسلام، وجود داشته باشد و این اصل طبق ماده ی دیگر قانون اساسی، غیر قابل تغییر است. بنابراین، در قانون مذکور، چیزی به نام مذهب رسمی کشور وجود ندارد و دولت متعلق به همه ی مذاهب و اقوام افغانستان می باشد. با این حال، در ماده ی صد و سی ام قانون اساسی، آمده در جایی که قانون وجود نداشته باشد محاکم، مطابق فقه حنفی، به گونه ای حکم می نمایند که عدالت رعایت شود. ماده ی صدوسی و یکم نیز بیان می دارد که محاکم درباره ی پیروان مذهب تشیع، در مسایل مربوط به احوال شخصی، مطابق مذهب تشیع عمل خواهند نمود و در مسایل غیر احوال شخصی نیز اگر در قانون حکمی نیامده باشد احکام این مذهب مورد عمل می باشد.

همچنین در ماده ی چهل و پنجم قانون اساسی اعلام گردیده که دولت، نصاب تعلیمات دینی کشور را طبق مذاهب موجود در کشور تعیین خواهد کرد.

پژوهه: وضعیت فرهنگی و مشکلات مربوط به آن، درافغانستان امروز، چگونه است؟

سیدعبدالوهاب رحمانی: افغانستان نزدیک به سی سال تلخی ها، جنگ ها و ناآرامی ها را تجربه کرده و طبیعی است که در چنین کشوری، سیستم ها از هم پاشیده، نهادهای اساسی و زیرساخت های سیاسی، اداری و فرهنگی، ویران شده، مدارس و دانشگاه ها شدیدا ضربه دیده، مؤسسات علمی و فرهنگی دچار افت عمیق گردیده، استانداردهای فرهنگی در سطح بسیار پایین قرار گرفته، اندیشه ها،

باورها، ایستارهای احساسی مردم، آداب، رسوم و عرف اجتماعی آنها، شدیدا دچار آشفتگی گردیده و نوعی تشتت فرهنگی رونما گردیده باشد. در چنین وضعیتی دولت جدید کار خود را از سطح بسیار پایینی آغاز کرده و بااین اوصاف تأسیس، بازسازی و نوسازی نهادهای ستادی فرهنگی و استحکام زیرساخت ها، وقت زیادی را در بر خواهد گرفت.

پژوهه: در حال حاضر چه مراکز پژوهشی ای در این کشور فعالیت دارند؟

سیدعبدالوهاب رحمانی: به طور رسمی، دو مرکز عهده دار پژوهش در افغانستان بوده اند؛ یکی پوهنتون یا دانشگاه کابل و دیگری آکادمی علوم افغانستان. مراکز تحقیقاتی، در دانشگاه کابل، ریشه دارتر هستند. از اواخر دوره ی حاکمیت محمد ظاهر شاه، جمهوریت محمدداودخان و بعد از آن در دوره ی حکومت های چپ، کار تحقیق و پژوهش در بسیاری از دانشکده های علوم تجربی و دانشکده های علوم انسانی، نهادینه گردید؛ استادان و دانشجویان اجازه داشتند در تحقیقات علمی خود از اسناد و آمار دولتی استفاده نمایند. پس از چندی، دانشگاه پلی تخنیک کابل، زیر نظر اتحاد شوروی سابق، ایجاد گردید. در آن جا نیز کار تحقیقات علمی و به ویژه در علوم تجربی و کاربردی، اندکی سروسامان یافت. پس از چند سال، دانشگاه تعلیم و تربیت کابل نیز به این مراکز اضافه شد و هم اکنون نیز برخی از پژوهش ها در آن جا انجام می گردد. کار پژوهش در دانشگاه های تازه تأسیس، مانند دانشگاه های بلخ، تنگرهار، هرات، تخار، کاپیسا و بامیان نیز، تا حدی، مطرح شد. تحقیقات علمی در دانشگاه کابل و سایر دانشگاه های افغانستان از طریق بخش های علمی در دانشکده ها، صورت می گیرد. با ارائه ی هر تحقیق علمی، یک رتبه ی علمی برای استادان در نظر گرفته می شود تا این که مراحل علمی پوهیالی، پوهنیار، پوهنمل، پوهندوی، پوهنوال و پوهاند هر یک پس از دیگری طی می شوند. سه مرحله ی اول معادل استادیار هستند؛ پوهندوی و پوهنوال معادل آسوشیتد پروفسور یا دانشیار و پوهاند، معادل فول پروفسور یا استاد می باشند. لازم به ذکر است آکادمی علوم افغانستان، در زمان حاکمیت چپ ها، بیش تر به منظور تقلید آکادمی علوم اتحاد شوروی به وجود آمد و هم اکنون نیز در قالب چندین انیستیتوت و دپارتمنت یا گروه علمی کار می نماید. گذشته از مراکز رسمی، هم اکنون ده ها مراکز خصوصی و غیر دولتی پژوهشی، اعم از مراکز خارجی و داخلی، در زمینه های مختلف پژوهش علمی دارند که می توان از واحد تحقیقات علمی افغانستان، بخش تحقیق کمیسیون حقوق بشر، مؤسسه ی روزنه، مؤسسه ی میدیکا موندیال آلمانی و... نام برد.

پژوهه: حضور شیعیان افغانستان در مجامع علمی پژوهشی تا چه حدی است؟

سیدعبدالوهاب رحمانی: دانشمندان و پژوهشگران شیعه، به عنوان اتباع افغانستان، در بسیاری از مراکز تحقیقات علمی حضور قوی دارند و مدیریت و حتی تأسیس بسیاری از این مراکز به وسیله ی این شخصیت ها بوده است؛ برای نمونه، پروفسور سیدامیر شاه حسن یار، وزیر تحصیلات عالی افغانستان، از محققان درجه ی اول کشور است که در تحقیقات علمی و سامان دهی آنها نزدیک به نیم قرن تجربه دارد. همه ی افغانستان به چنین اشخاصی افتخار می نمایند.

پژوهه: مشکلات پژوهشی افغانستان، به ویژه در ساحت های علوم انسانی اسلامی، چیست؟

سیدعبدالوهاب رحمانی: نخستین مشکل بلکه ریشه ی مشکلات، سطح بسیار پایین فرهنگ پژوهش و تحقیقات علمی می باشد؛ پژوهش و تحقیقات علمی و تلاش برای تولید علم و اندیشه، در قلمرو اقشار فرهنگی و تحصیل کرده مانند شاگردان مکاتب، دانشجویان و حتی استادان به فرهنگ تبدیل نشده است. علاوه بر این در سطوح بالا و میانی دولت، درک استراتژیکی از پژوهش ونقش آن در توسعه ی افغانستان، وجود نداشته است. از بین رفتن کتابخانه ها، آزمایشگاه ها و لابراتوارهای علمی، تخریب شدید و گسترده ی آنها، فقدان منابع علمی و به هم خوردن سیستم های اطلاع رسانی علمی، فقدان امنیت لازم در برخی از مناطق کشور برای انجام تحقیقات میدانی، گرایش های افراطی و غرض ورزانه در تحقیق علمی، آداب و رسوم اجتماعی و تلقی آنها به عنوان آموزه های دینی، تعصبات خشک و میدان ندادن به روحیه ی پرسش گری و جستجوی علمی در میان برخی از اقشار، از دیگر مشکلات برای پژوهشگران هستند.

پژوهه: با توجه به تجربه هایی که دارید، برای رفع مشکلات پژوهشی موجود، چه راهکارهایی را پیشنهاد می کنید؟

سیدعبدالوهاب رحمانی: برای فرهنگ سازی پژوهش و تحقیقات علمی بایستی کار گسترده ای صورت گیرد. رسانه های عمومی می توانند در این راه نقش عمده ای ایفا نمایند. دولت نیز باید در این زمینه تدابیر ویژه ای بیندیشد؛ از سوی مسؤولان دولتی ومؤسسات خصوصی به طور گسترده به ساختار سازی نهادهای اولیه ی پژوهشی و علمی توجه گردد. روح پژوهشگری وتولید علم و اندیشه باید در مدارس و دانشگاه ها به وجود آمده و تقویت شود؛ سیستم درسی دانشگاه ها تغییر یافته و سیستم های پیشرفته ای، که پژوهش ها و کاوش های علمی دانشجو در آنها مرتبه ی ویژه ای داشته باشند، جایگزین گردد. علاوه بر رعایت این موارد، مرمت، بازسازی و نوسازی کتابخانه ها، لابراتوارها و منابع علمی جزو ضرورت های اولیه ی پژوهش، در افغانستان، به شمار می روند. سامان دهی و انسجام تحقیقات علمی در کشور ضرورت دیگری است که خودنمایی می کند.

پژوهه: با تشکر از این که وقت خود را در اختیار ما قرار دادید.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان