علامه محقق مرحوم شیخ محمد تقی شوشتری (م 1374ه.ش)
تحقیق: علی اکبر غفاری
چاپ اول، تهران، مکتبة الصدوق
محقق بزرگوار علامه شیخ محمد تقی شوشتری -اعلی الله مقامه الشریف از نوادر عصر حاضر است که آثار ارزشمندی از خود به جای گذارد.
یکی از آثار ارزنده ایشان النجعه فی شرح اللمعه است که با شیوه خاصی به شرح اللمعة الدمشقیة پرداخته است. علامه شوشتری انگیزه خود را از این تالیف، چنین بیان می کند:
شهید ثانی در شرح خود بر لمعه مطالبی را نقل کرده است اما نگفته که این مطلب در کجا و در چه کتابی است و آیا درست است یا نه، این ها هیچ معلوم نبود. از این رو، با در نظر گرفتن مطالب شرح سابق و مراجعه به م آخذ وسائل الشیعه تصمیم گرفتم بر لمعه شرحی بنویسم و چون کتاب وافی فقط احادیث کتب اربعه را نقل کرده; اما وسائل به کتب اربعه اکتفا نکرده است ولی معین نمی کند که مثلا فلان حدیث در چه بابی است. به همین دلیل به نوشتن النجعه در شرح لمعه مشغول شدم که در آن خبر را از خود کتب اربعه و منابع حدیثی نقل کردم. سپس شماره باب را و این که مثلا این حدیث در باب طهارت است یا زکات و یا... و نیز در چه کتابی است و حدیث چندم آن است و چه کسی آن را نقل کرده، همه این مسائل را مشخص کردم به طوری که تقریبا روش تازه ای را در فقه ارائه داده ام. (1)
به اختصار می توان ویژگی های زیر را برای نجعه بر شمرد:
1. روایات را -که فقه شیعه بر آن ها استوار است به طور صحیح و منقح بی واسطه از منابع متقدم و اصلی نقل می کند. لذا لغزش های فراوانی را که در جوامع روایی متاخر و به تبع آن ها در کتب فقهی متاخر رخ داده، تذکر داده و این تحریفات را تصحیح و چه بسا به این طریق تعارض روایات را حل کرده است و این مهم ترین ویژگی نجعه است;
2. شرحی است روایی - فقهی و دقیق بر لمعه;
3. به بحث و استدلال های متعارف کتب فقهی نپرداخته است;
4. عموما بر اقوال قدما تکیه دارد;
5. همیشه اقوال را بدون واسطه از صاحبان آن ها نقل می کند;
6. تمسک به اصول عملیه در آن کم است;
7. در بسیاری از مسائلی که متعرض شده روایات زیادی را درباره آن ها نقل کرده است;
8. توجه به اقوال و روایات اهل سنت دارد;
9. معمولا از مسائلی که در متن لمعه مطرح شده بحث می کند; ولی در موارد اندک، متعرض فروعی شده که شهید اول و ثانی ذکر نکرده اند. (2)
اگر چه نجعه شرحی دقیق بر لمعه است; اما توجه مؤلف بزرگوار بیشتر به شرح معطوف بوده است تا به متن لمعه و ایشان در مقام تصحیح متن لمعه نبوده است. چنان که در مقدمه اشاره ای نفرموده است که متن لمعه از کدام نسخه گرفته شده. در عین حال که شارح، بسیاری از لغزش ها در نسخه های موجود را برطرف کرده; لیکن کاستی هایی نیز در آن راه یافته است.
نارسایی عمده در این متن لمعه، اضافات و افتادگی های زیاد در آن است و منشا آن این است که شرح لمعه شهید ثانی، مزجی است و استنساخ کنندگان معمولا دقت لازم در جدا کردن متن از شرح نکرده اند. لذا بعضی عبارات متن، جزء شرح شده و بعضی عبارات شرح به متن ملحق گردیده است.
آن قسم از نسخه های لمعه که از شرح گرفته شده اند این نقص اساسی در آن ها مشاهده می شود. لمعه ای که در نجعه آمده از جمله متونی است که از شرح شهید ثانی گرفته شده. لذا بخشی از عبارات شهید اول از شهید ثانی پنداشته شده و برخی از عبارات شهید ثانی از لمعه تصور شده است.
ملاک ما در این که عبارتی جزء متن است یا خیر، سه نسخه کهن از لمعه است که برگرفته از شرح نیستند و حتی تاریخ تحریر دو نسخه به قبل از ولادت شهید ثانی باز می گردد.
آنچه تحت عنوان «اضافات » یادآور می شویم در هیچ یک از سه نسخه زیر نیست و در معنا تاثیر دارند. همچنین آنچه تحت عنوان «افتادگی ها» می آوریم در هر سه نسخه وجود دارند.
گاه به عنوان مؤید اشکالی که مطرح می کنیم با رمزی که برای هر یک از نسخه های زیرانتخاب کرده ایم، اشاره می کنیم:
1. «الف » برای اشاره به نسخه خطی موجود در کتابخانه آیة الله نجفی مرعشی به شماره 959، کاتب: ابراهیم بن علی، تاریخ تحریر: 951ق.
2. «ح » برای اشاره به نسخه خطی موجود در کتابخانه آیة الله نجفی مرعشی به شماره 866، تاریخ تحریر: محرم 863ق.
3. «ک » برای اشاره به متن تحقیق شده توسط حجة الاسلام والمسلمین علی کورانی که از روی کهن ترین نسخه خطی موجود لمعه (مربوط به سال 849ق.) تصحیح گردیده است.
در خور توجه است که از ابتدا تا کتاب صوم را بررسی می کنیم و چه بسا منشا پاره ای از اشکالات مطرح در این نوشتار، صرفا اشتباه چاپی باشد.
کتاب طهارت
1. طریق پاک شدن آب چاه:
(«یطهر البئر بنزح) اربعین للثعلب والارنب والشاة والخنزیر والکلب والهرة.» ص 46
در عربی هرگاه بخواهند لفظی را به کار برند که شامل مذکر و مؤنث شود، مذکر را غلبه می دهند و لفظ را به صورت مذکر می آورند. در خصوص «هر» در المصباح المنیر تصریح شده که بر مذکر و مؤنث اطلاق می شود بر خلاف «هرة » که تنها بر مؤنث اطلاق می گردد. بنابراین، در عبارت فوق اگر لفظ به صورت مؤنث استعمال شود، حکم تنها شامل گربه ماده می شود; اما همان گونه که از روایات در نجعه استفاده می شود، مخصوص گربه ماده نیست.لذاجا داشت «هرة » به صورت مذکر آورده می شد. (3)
2. طریق پاک شدن آب چاه:
«یطهر القلیل بما ذکر والبئر ینزح جمیعه للبعیر وللثور والخمر والمسکر ودم الحدث والفقاع ونزح کر للدابة والحمار والبقرة وسبعین دلوا للانسان و خمسین للدم الکثیر.» ص 34
اگر عبارت بدین صورت باشد کلمه «نزح » که در ادامه می آید باید به «ینزح » عطف شده به صیغه مجهول خوانده شود در نتیجه «کر» مرفوع است. اشکالی که پیش می آید این است که کلمات «سبعین » و «خمسین » به «کر» عطف شده اند در نتیجه باید مرفوع و به صورت «سبعون » و «خمسون » باشند. منشا اشکال این است که «ینزح » به صورت فعل نگاشته شده; در حالی که در نسخه های «الف »، «ح » و «ک » جارومجرور یعنی «بنزح » ضبط شده است.
3. احکام حیض:
«لو تجاوز العشرة فذات العادة الحاصلة باستواء مرتین تاخذها وذات التمیز تاخذه بشرط عدم تجاوز حدیه [والرجوع] فی المبتدئة والمضطربة.» ص 244
«ذات التمییز» زنی است که خون او دارای صفات حیض است; مانند سیاه یا سرخ بودن، با فشار خارج شدن و....
ظاهرا «تمییز» به معنای تشخیص باید از باب تفعیل باشد نه تفعل. (4)
4. کیفیت تیمم:
«الواجب النیة مقارنة للضرب علی الارض بیدیه مرة للوضوء فیمسح بها جبهته من قصاص الشعر....» ص 437
روشن است که «بهما» درست است و مرجع ضمیر، «دو دست » است.
افتادگی ها
1. طریق نجس شدن آب مضاف:
«وینجس بالنجس.» ص 74
«بالاتصال » پس از «ینجس » افتاده است.
2. فاصله میان چاه و محلی که در آن آب نجس چاه را می ریزند:
«یستحب التباعد بین البئر والبالوعة بخمسة اذرع فی الصلبة او تحتیة البالوعة والا یکن فسبع.» ص 83
پس از «فسبع » جمله زیر افتاده است:
«ولاتنجس بها وان تقاربتا الا مع العلم بالاتصال.»
3. مستحبات وضو:
«تثنیة الغسلات وبداة الرجل بالظهر.» ص 177
جمله «والدعاء عند کل فعل » پس از «تثنیة الغسلات » افتاده است.
4. احکام استحاضه:
«اما الاستحاضة فهی مازاد علی العشرة او العادة مستمرا او بعد الیاس او بعد النفاس وحکمها کالحائض ویجب الوضوء مع غسلهن. »ص 289
پس از «او بعد النفاس » چند سطر زیر افتاده است:
«ودمها اصفر بارد رقیق فاتر غالبا. فاذا لم تغمس القطنة تتوضا لکل صلاة مع تغیرها ومایغمسها بغیر سیل یزید الغسل للصبح ومایسیل تغتسل ایضا للظهرین ثم للعشائین وتغیر الخرقة فیهما.
واما النفاس: فدم الولادة معها او بعدها واقله مسماه واکثره قدر العادة فی الحیض فان لم یکن فالعشرة.»
5. اقسام غسل:
«اما غسل المس فبعد البرد وقبل التطهیر.» ص 294.
جمله «ویجب فیه الوضوء» از پایان افتاده است.
6. احکام غسل میت:
«یجب المساواة فی الرجولیة والانوثیة فی غیر الزوجین ومع التعذر فالمحرم من وراء الثوب فان تعذر فالکافر بتعلیم المسلم.» ص 324
پس از «فالکافر»، «والکافرة » افتاده است.
اضافات
عباراتی که با حروف سیاه نوشته شده جزء متن لمعه نیست:
1. «ینجس (الماء) بالتغیر بالنجاسة فی احد اوصافه الثلاثة.» ص 22
2. «طهره (الماء المضاف) اذا صار مطلقا بالکثیر المطلق علی الاصح.» ص 74
3. «عفی عن دم الجرح والقرح مع السیلان و عن دون الدرهم البغلی.» ص 110
4. «فان ولغ فیه (الاناء) کلب قدم علیهما مسحه بالتراب ویستحب السبع فیه وکذا فی الفارة والخنزیر.» ص 122
5. «المطهرات عشرة... والنار ما احالته رمادا او دخانا.» ص 134
6. «واجبه (الوضوء) النیة... ثم مسح ظهر الرجل الیمنی الی الکعبین ثم الیسری.» ص 156
7. «یکره (فی التخلی)... السواک حالته والکلام الا بذکر الله تعالی.» ص 197
8.« وذات التمیز تاخذه بشرط... فکالمضطربة فی اخذ عشرة ایام من شهر وثلاثة من آخر اوسبعة سبعة او ستة ستة.» ص 244
9. «والشهید لایغسل ولایکفن بل یصلی علیه ویدفن بثیابه ودمائه ویجب ازالة النجاسة عن بدنه اولا.» ص 334
10.« یستحب ان یکون عمقه نحو قامة ووضع الجنازة عند رجلیه اولا ونقل الرجل فی ثلاث دفعات.» ص 405
کتاب صلاة
تصحیح
1. شرایط نماز:
«... والتمیز فلاتصح من المجنون و....» ج 1، ص 195
«تمییز» از باب تفعیل درست است، نه از باب تفعل. لذا به کسی که افعال خوب و بد را تشخیص می دهد «ممیز» می گویند نه «متمیز».
2. کیفیت نماز:
«یجب الجهر بالقراءة فی الصبح واولیی العشاء والاخفات فی البواقی.»ج 1، ص 248
روشن است که «العشاءین » صحیح است تا شامل نماز مغرب نیز بشود.
3. مستحبات نماز (برای زنان):
«تجلس علی الییها.» ج 1، ص 363
«الیتیها» صحیح است; زیرا مفرد آن «الیة » است.
4. مستحبات نماز:
«ولاتربع المصلی قاعدا حال قرائته وتثنی رجلیه حال رکوعه.» ج 1، ص 317
احتمالا در اثر اشتباه چاپی «لا» نوشته شده و این افعال از مستحبات نماز است. چنانچه در شرح این قسمت، روایت زیر را نقل می کند:
«عن احدهما(ع): کان ابی(ع) اذا صلی جالسا تربع فاذا رکع ثنی رجلیه.»
5. فضیلت نماز در مساجد مختلف:
«تتفاوت المساجد فی الفضیلة فالمسجد الحرام بماة الف صلاة... والسوق باثنی عشرة.» ج 1، ص 138
اعداد یازده و دوازده هر دو جزء، یا مذکرند و یا مؤنث و در این جا تمیز «صلاة » است بنابراین «اثنتی عشرة » صحیح است.
6. نماز عیدین:
«یجب فیها التکبیر زائدا علی المعتاد، خمسا فی الاولی واربعا فی الثانیة والقنوت بینهما.» ج 2، ص 6
قنوت بین تکبیرهای پنج گانه و چهارگانه است بنابراین «بینها» صحیح است. (5)
افتادگی ها
1. شرایط نماز:
«ترک الکلام... والکتف والالتفات الی ماوراءه.» ج 1، ص 190
«الا لتقیة » پس از «الکتف » افتاده است.
2. احکام اذان:
«یستحب الطهارة والحکایة لغیر المؤذن ثم یجب القیام...،» ج 1، ص 224
جمله «ویکره الترجیع » پس از «المؤذن » افتاده است.
3. کیفیت نماز:
«ثم یجب القیام مستقلا به مع المکنة فان عجز ففی البعض فان عجز اعتمد فان عجز اضطجع ویؤمی للرکوع و السجود بالراس.» ج 1، ص 329
جمله «فان عجز قعد» پس از «اعتمد» و همچنین جمله «فان عجز استلقی » پس از «اضطجع » افتاده است.
4. تعقیبات نماز:
«... ثم سجدتا الشکر ویعفر بینهما.» ج 1، ص 337
جمله «ویدعو بالمرسوم » از پایان افتاده است.
5. مستحبات نماز عید فطر و قربان:
«یستحب التکبیر فی الفطر عقیب اربع اولها المغرب لیلته و عقیب عشر بغیرها.» ج 2، ص 18
جمله آخر از جهت معنا نامفهوم است عبارت صحیح این گونه است:
«یستحب التکبیر فی الفطر عقیب اربع اولها المغرب لیلة وفی الاضحی عقیب خمس عشرة بمنی وعشر بغیرها.» (6)
6. شک بین سه و چهار:
«... والاصح الصحة.» ج 2، ص 162
جمله «لقولهم(ع): ما اعاد الصلاة فقیه » از پایان افتاده است.
7. شک بین دو و سه در نماز مغرب:
«اوجب الصدوق ایضا الاحتیاط برکعتین جالسا... عملا بروایة عمار عن الصادق(ع) وهو فطحی.» ج 2، ص 171
جمله «واوجب ایضا رکعتین جلوسا للشک بین الاربع والخمس وهو متروک »از پایان افتاده است.
8. شک بین سه و چهار:
«... وهو خیرة ابن بابویه.» ج 2، ص 174
جمله «وترده الروایات المشهورة » در پایان افتاده است.
9. کسی که عریان نماز خوانده است:
«اوجب ابن الجنید الاعادة علی العاری اذا صلی ثم وجد الساتر فی الوقت.» ج 2، ص 195
مرحوم محقق شوشتری در پایان از قول شهید ثانی جمله «وهو بعید» را نگاشته است; حال آن که این جمله کلام شهید اول وجزء متن لمعه است.
10. کیفیت نماز خواندن مبطون:
«... والاقرب الاول لتوثیق رجال الخبر عن الباقر(ع).»ج 2، ص 203
عبارت «وشهرته بین الاصحاب » از پایان افتاده است.
اضافات
1. «فی السفر والخوف تنتصف الرباعیة.» ج 1، ص 22
2. «یمتد وقت الظهرین الی الغروب اختیارا.» ج 1، ص 45
3. «لو انکشف الخطا (فی القبلة) بعد الصلاة لم یعد ماکان بین الیمین والیسار.»ج 1، ص 93
4. «تکره الصلاة... بین المقابر الا بحائل ولو عترة او بعد عشرة اذرع ولو کانت خلفه فلاکراهة وفی الطریق.» ج 1، ص 161
5. («یستحب) الجمعة والتوحید فی صبحها وقیل: الجمعة والمنافقین.» ج 1، ص 262
6.« یستحب القنوت عقیب القراءة الثانیة بالمرسوم وافضله کلمات الفرج واقله سبحان الله -ثلاثا او خمسا ویتابع الماموم امامه فیه.» ج 1، ص 325
7. «والتعقیب وافضله التکبیر... ثم الدعاء بعدها بالمنقول ثم بما سنح.» ج 1، ص 332
8. «لاتنعقد (الجمعة) الا بامام او نائبه... واجتماع خمسة فصاعدا احدهم الامام.» ج 1، ص 372
9. «لو جهل عین الفائتة صلی... والمسافر یصلی مغربا و ثنائیة مطلقة ولو اشتبه فرباعیة وثنائیة ومغربا.» ج 2، ص 190
10.«لو تبین عدم الاهلیة فی الاثناء انفرد و بعد الفراغ لا اعادة علی الاصح.» ج 2، ص 330.
کتاب های زکات، خمس و صوم
تصحیح
1. احکام زکات در انعام ثلاثه:
«لو کانت الغنم مرضی فمنها.» ص 56
شهید اول در این قسمت از لمعه، احکام تمام انعام ثلاثه را بیان می کند و حکمی که در این جمله آمده مخصوص گوسفند نیست; لذا شهید ثانی پس از «غنم » می افزاید: «او غیرها من النعم » لیکن عبارت صحیح در متن «النعم » است نه «الغنم ». (7)
2. زکات در غلات:
«اما الغلات فیشترط فیها التملک بالزراعة او الانتقال قبل انعقاد الثمرة وانعقاد الحب ونصابهما الفان وسبعمائة رطل بالعراقی. »ص 64
روشن است که «نصابها» درست است و مرجع ضمیر، «غلات » است. (8)
3. انفال:
«نفل الامام(ع) ارض انجلی عنها اهلها او اسلمت طوعا او باد اهلها وال آجام ورؤوس الجبال وبطون الاودیة ومایکون بهما.» ص 194
اگر ضمیر در «بهما» مثنی باشد تنها آنچه در سرکوه ها و در درون دشت هاست جزءانفال است نه موارد دیگر. اما چنین چیزی را در منابع فقهی نیافتیم. ظاهرا آنچه در موارد دیگر باشد نیز جزء انفال است بنابراین عبارت صحیح «بها»ست. (9)
4. احکام روزه:
«یقضی لو تعمد الاخلال ویقضی لو عاد بعد انتباهة او احتقن بالمائع او ارتمس متعمدا او تتناول من دون مراعاة ممکنة فاخطا.» ص 224
به قرینه فعل های دیگر «تناول » به صیغه ماضی صحیح است. (10)
5. احکام روزه:
«یجوز فی الشهرین متتابعین صوم شهر والصدقة عن آخر.» ص 320
«متتابعین » صفت برای «الشهرین » است و باید الف ولام داشته باشد. (11)
6. روزه زن باردار و شیرده:
«الحامل المقرب والمرضعة القلیلة اللبن تفطران وتفدیان.» ص 331
از آن جا که «شیر دهی » از صفات مخصوص زنان است باید لفظ آن مذکر و به صورت «المرضع » باشد. (12)
7. اعداد ترتیبی مرکب هر دو جزء آن با هم مذکر و مؤنث می شوند; اما در صفحه 384 «الحادیة عشر» ضبط شده است.
افتادگی ها
1. احکام زکات:
«یشترط فیها السوم والحول بمضی احد عشر شهرا.» ص 39
کلمه «هلالیة » پس از «شهرا» جزء متن لمعه است; اما محقق شوشتری آن را از قول شهید ثانی نگاشته است.
2. مستحقین زکات:
«والغارمون وهم المدینون فی غیر معصیته.» ص 93
عبارت زیر از پایان افتاده است:
«والمروی انه لایعطی مجهول الحال ویقاص الفقیر بها وان مات او کان واجب النفقة.»
3. احکام روزه:
«لو استمر المرض الی رمضان آخر فلاقضاء ویفدی عن کل یوم بمد.» ص 308
عبارت زیر در پایان نیامده است:
«ولو برا وتهاون فدی وقضی ولو لم یتهاون قضی لاغیر.»
4. شرایط اعتکاف:
«یشترط الصوم فلایصح الا من مکلف یصح منه الصوم.» ص 414
جمله «فی زمان یصح صومه » از پایان افتاده است.
پی نوشت ها:
1. آینه پژوهش، ش 7، ص 32.
2. ر.ک: همان، ص 33.
3. نسخه های «الف »، «ح » و «ک ».
4. نسخه های «ح » و «ک ».
5. نسخه «ک ».
6. نسخه های «الف »، «ح » و «ک ».
7. همان.
8. همان.
9. همان.
10. همان.
11. همان.
12. همان والمنجد.