نشریه «پژوهش و حوزه » بر آن است تا در مورد پژوهش، مراکز پژوهشی، رسالت حوزه در ساماندهی، آسیب شناسی پژوهشی و راهکارهای بهینه سازی آن با توجه به سخنان مقام معظم رهبری حضرت آیة الله خامنه ای(دامت برکاته) در اولین نمایشگاه مراکز علمی - پژوهشی حوزه به بحث بپردازد. در شماره پیشین با نظرگاه دوتن از مسؤولین مراکز علمی و پژوهشی حوزه آشنا شدید و در این شماره، با دیدگاه سه تن از پژوهشگران: حجج اسلام، آقایان: محمود رجبی; محمد سروش محلاتی; سیدعباس صالحی، آشنا خواهید شد. پژوهش و حوزه
1
پژوهش و حوزه: طبیعتا تنوع و تکثر مراکز پژوهشی حوزه علمیه قم یکی از نقاط برجسته این حوزه است و بحث هم آهنگی مراکز در گذشته نیز مطرح بوده و فعالیت هایی نیز صورت گرفته، اما ناکام مانده است. در این مورد چه نظری دارید و علت ناکامی این اقدام را چگونه تحلیل می نمایید؟
حجة الاسلام والمسلمین رجبی: تکثر و تنوع مراکز پژوهشی بسیار مفید است ولی به دو شرط:
نخست آن که، سیاست ها و هدفداری ها در راستای حق و حقیقت باشد که بحمدالله مراکز پژوهشی حوزه از این جهت مشکل چندانی ندارند.
دوم، هم آهنگی مراکز در مسیر اهداف مشترک و مورد قبول آن ها، یعنی ادای رسالت دینی و فکری و فرهنگی است. در این که همسویی مراکز پژوهشی حوزه ضرورت دینی، انقلابی، علمی و فرهنگی است، تردیدی نباید داشت. اگر همه مراکز در پی فهم، تفسیر، تعمیق، ارائه و دفاع معقول از آموزه های اسلام، به ویژه تشیع هستند و در مسیر پر کردن خلاها در این زمینه و تامین نیازهای فکری، گرایشی و رفتاری و فراهم آمدن زمینه های تحقیق جامعه اسلامی مطلوب هستند -که ان شاء الله چنین است این مهم جز با هم آهنگی مراکز محقق نمی شود و آفرینش تمدن اسلامی -که به تعبیر مقام معظم رهبری (مدظله العالی) سالت حوزه ها و مراکز تحقیقی حوزه است وابسته به این امر است. از نظر حفاظت از دست آوردهای انقلاب و نهادینه کردن ارزش های انقلاب نیز این امر ضرورت دارد; زیرا تحقق بخشیدن به این امور نیازمند فعالیت همه جانبه و متمرکزی است که در سایه هم آهنگی مراکز میسر است. همخوانی و وفاق مراکز از نظر رشد و بالندگی علمی و تعالی فرهنگی و شکوفایی فرهنگ اسلامی نیز نیاز به توضیح است. مهم آن است که موانع این هم آهنگی شناسایی و از آفات و آسیب های آن جلوگیری شود. اما علل ناکامی تلاش های گذشته امور متعددی است که به برخی از آن ها اشاره می شود:
الف) فقدان مرکزیت مورد قبول. در شکل تلاش های پیشین تا آن جا که بنده اطلاع دارم و تقریبا در تمام آن ها تا حدی حضور داشته و اطلاع دارم; مراکز هم عرض یکدیگر با ابتکار یک مرکز اقدام به جلسات اولیه می کردند و پس از چندین جلسه چون چنین مرکزیتی وجود نداشت، از شرکت مراکز کم کم کاسته می شد و به تعطیلی کشیده می شد. به نظر بنده مناسب ترین مرکز در فضای حوزه، شورای مدیریت حوزه است و البته نیازمند اقتدار و امکانات بیشتری است که انگیزه شرکت مراکز و پذیرش مصوبات جمعی را بیفزاید.
ب) عدم تصویر آینده روشن. در نمونه های قبل نوعا طرح مشخص و روشنی که ترسیم کننده آینده ای روشن از دست آوردهای هم آهنگی مراکز علمی باشد وجود نداشت. البته در برخی موارد هم طرح های متعددی در جلسات آغازین ارائه شد; ولی این طرح های مختلف خود نیازمند یک سان سازی و هم آهنگی بود و به دلایل مختلف در عین انجام بحث های مقدماتی در مورد هم آهنگ ساختن آن ها، نه تنها چنین نشد; بلکه تا حدی خود به مساله جدیدی مبدل شد.
ج) فقدان روحیه کار جمعی درازمدت، عمیق و فراگیر. هر مرکزی با یک مجموعه ای به فعالیت تحقیقاتی مشغول است; ولی به یک معنا کار فردی است; یعنی فعالیت ها بر محور یک شخصی که دارای اقتدار معنوی یا علمی یا مدیریتی است می چرخد، نه آن که چونان پیکره ای، به طور خود کار فعالیت کنند. به همین جهت هم معمولا با اختلالی که در آن محور پیش می آید فعالیت آن مراکز یا به کلی متوقف یا دچار رکود و یا از مسیر پیشین منحرف می شود. مقصود انحراف از حق نیست; بلکه در پی اهداف دیگر، به سوی حوزه های تحقیقی دیگر تغییر جهت می دهد. این، نشان دهنده فقدان سازوکار جمعی و روحیه جمعی در سطح گسترده است. البته اکنون در اثر اوضاع اجتماعی و همچنین تجارب، وضع بسیار بهتر شده است; ولی در آن مقطع این عامل امری مساله ساز و مانع هم آهنگی بود.
د) افراط در تعیین میزان هم آهنگی. به رغم این که حتی به عنوان و نام برخی از این گردهمایی های مراکز، واژه هم آهنگی ذکر شده بود; ولی هنگام ترسیم خطوط کلی هم آهنگی به این حد اکتفا نمی شد و فراتر از آن مورد توجه قرار می گرفت و این امر سبب می شد که کم کم مراکزی که آمادگی همکاری بیشتر را نداشتند یا پذیرش آن حد از همکاری را با اهداف مؤسسه یا مرکز خویش سازگار نمی دیدند از تداوم شرکت در جلسات هم آهنگی امتناع ورزند و کم کم رابطه را قطع کنند.
ه) عدم احساس ضرورت یا فقدان امید به موفقیت. برخی از مراکز هم با انگیزه قوی در این جلسات شرکت نمی کردند; زیرا اصولا ضرورتی در آن احساس نمی کردند. یا امیدی به موفقیت و نتیجه بخشی آن نداشتند. در واقع در جلسات اولیه برای کسب اطلاع و احتمال مفید بودن حضور می یافتند و چون چنین احساس ضرورت یا امید به موفقیتی در آن جلسات حاصل نمی شد، در جلسات بعدی شرکت نمی جستند. به همین دلیل برخی از این تلاش ها در حد یک جلسه یا دو جلسه بیشتر برگزار نشد و خاتمه یافت.
و) عدم توجه به جنبه های کاربردی و راهبردی مساله. در چنین کارهایی ضرورت دارد که طرح های اجراشدنی با توجه به مجموعه اوضاع و عوامل و انگیزه ها وجود داشته باشد و از طرح های آرمانی و چارچوب های نظری، بی توجه به مرحله عمل و تنظیم شده در خلا و بدون راهبردهای نظری و راهکارهای عملی، اجتناب شود. هم آهنگی مراکز باید در طی یک برنامه عملیاتی مرحله بندی شده انجام گیرد، آن هم مرحله های کوتاه مدت که نتیجه آن ها در کوتاه مدت روشن شود و ثمرات ملموس آن ها انگیزه مراکز را در تداوم همکاری شدت بخشد و چنین برنامه ای در آن تلاش ها در حد لازم فراهم نبود و نشد.
ی) عوامل دیگری. اموری که شاید برخی آن را ناخالصی بنامند. متاسفانه در کارهای فردی و جمعی، مواردی - هر چند اندک ولی نقش آفرین مشاهده می شد و شاید هم نتوان آن را ناخالصی نامید و بهتر است آن را احساس وظیفه یا حساسیت بیش از حد یا وسواس علمی و احتیاط دینی بنامیم. چنان که با شناختی که بنده از مهم ترین این مراکز دارم اعتقادم آن است که همه موارد پیش آمده را ناخالصی نمی توان نامید و یا شرک خفی است که گناه محسوب نمی شود و در برخی از موارد، ظاهر امر چنین می نماید. والله اعلم و عصمنا الله من الزلل واللمم.
حجة الاسلام والمسلمین سروش محلاتی: مراکز پژوهشی حوزه در ابعاد و جهات گوناگون، با یکدیگر تفاوت دارند; مثلا از نظر «مدیریت »، کاملا مستقل و جدا از یکدیگرند، به لحاظ «بودجه » نیز ارتباطی با هم ندارند، «تشکیلات سازمانی » آن ها هم کاملا مستقل است، از این رو، ایجاد هم آهنگی بین چنین مؤسساتی، به خصوص اگر فعالیت های آن ها هم متنوع باشد، قهرا کار دشواری است، به خصوص که هر یک از این مراکز به شکل مستقل و جداگانه، تاسیس شده و طی سال ها فعالیت، به شکل متمایز رشد یافته است. لذا اکنون نمی توان انتظار داشت که این شاخه های کوچک و بزرگ، که هر یک با انگیزه و هدف مخصوص بر تنه حوزه روییده است، به یک باره و یا در کوتاه مدت، نظم و نسق مطلوب و هم آهنگی پیدا کنند.
اما علاوه بر این زمینه ها و شرایط، دو عامل دیگر هم در آنچه شما «ناکامی » نامیده اید، تاثیرگذار است: یکی «روحیه خاصی » است که بر حوزویان غالب است و معمولا آن ها را به سوی کارهای انفرادی سوق می دهد. در چنین فضایی هم آهنگ کردن فعالیت گروه های مختلف، دشوارتر است، و دیگری «نگرانی هایی » است که از این موضوع وجود دارد و به تعبیر رساتر «آفت هایی » است که ممکن است همراه با «هم آهنگی » و یا در تحت این عنوان، به مراکز پژوهشی لطمه وارد سازد. این آفت ها و نگرانی ها را جداگانه مطرح خواهم کرد.
حجة الاسلام صالحی: در این مورد چند نکته اساسی دخالت داشته اند:
اولا، تلقی از «هم آهنگی »، روشن و شفاف نبوده است; زیرا «هم آهنگی » را می توان در چند سطح تفسیر و تعبیر کرد:
گاهی «هم آهنگی » در سطح «اطلاع یابی » و «اطلاع رسانی » است. در این سطح مراودات برای آن صورت می گیرد که مؤسسات و مراکز، بدانند در مقولات موضوع فعالیت، چه کارهای موازی و یا مشابهی در حال انجام است.
گاهی «هم آهنگی » در سطح «همکاری » است. بدین معنا که مؤسسات و سازمان های پژوهشی، چه کمک هایی از یکدیگر می توانند بگیرند.
گاهی «هم آهنگی » در سطح «راهبردها و مواضع کلان » است; این که مؤسسات و نهادهای پژوهشی، وظیفه کلان خود را چه می دانند و در برخورد با این وظیفه و یا وظایف کلی، چه استراتژیی را برای یک مدت قابل توجه، بر می گزینند.
گاهی «هم آهنگی » در سطح «شیوه ها و روش ها» و احیانا ساختارهاست. همان گونه که می نگرید سطوح «هم آهنگی » بسیار متغیر و سیال است. بسیاری از کسانی که وارد این وادی شده اند، تلقی روشنی از سطح هم آهنگی نداشته اند و در نتیجه، جلسات گفتگو، به سرعت ابتر مانده و یا ره آورد چندانی در برنداشته است.
ثانیا، در مواردی اراده معطوف به قدرت در پشت سر این گونه جلسات بوده است; یعنی کسانی به نیت بسط قدرت وارد این گود می شده اند و از آن جا که این اراده با اراده های دیگر در تزاحم قرار می گرفته، ناکام می مانده است.
ثالثا، خاستگاه بسیار متنوع نهادهای پژوهشی درحوزه، مانعی دیگر در این مسیر بوده اند. مؤسسات پژوهشی در حوزه، عمدتا به یکی از گروه های زیر وابسته اند:
الف) مؤسسات پژوهشی که مستقیم یا غیرمستقیم به نهاد رهبری منسوب هستند;
ب) مؤسسات پژوهشی که به مراجع عظام منتسبند;
ج) مؤسسات پژوهشی که به شخصیت های علمی حوزه منتسبند;
د) مؤسسات پژوهشی که به قوا و نهادهای اجرایی کشور مرتبطند;
ه) مؤسسات پژوهشی که به بنیادها و اشخاص حقوقی وابسته اند;
و) مؤسسات پژوهشی که به اشخاص حقیقی وابسته اند.
در داخل این گروه ها، طیف ها و گروه های کوچک تری نیز وجود دارد. این مجموعه بسیار متنوع (از نظر مؤسسات، بودجه، نیروی انسانی، سطح و قلمرو فعالیت و...) کار «هم آهنگی » را با دشواری ها و سپس با ناکامی ها روبه رو ساخته اند.
2
پژوهش و حوزه: همان گونه که می دانید هم آهنگی مفهومی گسترده است و سطوح مختلفی از آن را می توان تصور کرد. از نظر شما هم آهنگی میان مراکز در چه سطحی امکان پذیر و مقبول است و به عبارت دیگر هم آهنگی در چه محورهایی می تواند صورت بگیرد؟
حجة الاسلام والمسلمین سروش محلاتی: در این باره به هم آهنگی در «حد ضرورت » فعلا باید فکر کرد و برای دست یابی به آن تلاش کرد; زیرا فعلا در وضعیتی قرار داریم که نه تنها «اصل هم آهنگی » دور از دسترس می نماید، بلکه حتی «کمترین ارتباط »هم بین مراکز پژوهشی معمولا وجود ندارد، لذا در وضع کنونی از بحث «هم آهنگی در چه محورهایی می تواند صورت بگیرد؟» باید صرف نظر کرد و به بحث از «هم آهنگی در چه محورهایی ضروری است؟» باید پرداخت. البته باید به سمت و سویی حرکت کنیم که همه مراکز پژوهشی به یک «طرح جامع پژوهش های حوزوی » دست یابند و بر آن توافق کنند و در نتیجه جایگاه فعالیت های هر مرکز در این طرح جامع پیش بینی شود تا نه «خلا پژوهشی » در مجموعه فعالیت های این مراکز وجود داشته باشد و نه با «کارهای موازی » از نیروهای موجود استفاده بهینه نشود.
به هر حال گام اول «ارتباط » این مراکز با یکدیگر است که پس از شناخت و آشنایی باید صورت گیرد و این ارتباط را از مراکزی که به لحاظ نوع فعالیت همسو هستند می توان شروع کرد.
توضیح آن که برخی از این مراکز، پژوهش های کاملا تعریف شده و مرزبندی شده ای دارند و با مراکز دیگر از نظر نوع کار هیچ نوع اشتراکی و حتی برخوردی ندارند; مثل مؤسساتی که کارهای تحقیقی برخی از بزرگان حوزه را ساماندهی می کنند; از قبیل مؤسسه ولاء که به آماده سازی مباحث حضرت آیة الله شبیری زنجانی می پردازد، و یا مؤسسه اسراء که بحث های حضرت آیة الله جواد آملی را مورد تحقیق و نشر قرار می دهد. این دسته از مراکز، روال کارهای مشخصی دارند و هر چند ارتباطشان با یکدیگر موجب تبادل فکر و تجربه و قهرا مفید است، ولی عدم هم آهنگی بین آن ها هم «خللی » به وجود نمی آورد.
دسته دوم مراکزی هستند که با وجود فعالیت های متنوع، دارای زمینه های کاری نزدیک به هم هستند، هر چند عینا برنامه مشترکی را تعقیب نمی کنند. ارتباط این نوع مؤسسات با یکدیگر مفیدتر و لازم تر است و به کمال برنامه های آنان و انسجام طرح هایشان کمک می کند و حداقل فایده این ارتباط آن است که فضاهای خالی پژوهش و زمینه های بکر تحقیق را آشکار ساخته و این مراکز را به سوی اهداف مشترک و برنامه ها و طرح های هم آهنگی هدایت می کند.
دسته سوم مراکزی هستند که برنامه های مشترکی را تعقیب می کنند; مثل مؤسساتی که دست اندر کار معجم فقهی هستند و یا به تحقیق و تصحیح متون فقهی یا حدیثی می پردازند. ارتباط و هم آهنگی برای این دسته، ضروری تر است و در اثر آن، از کارهای موازی و تکراری جلوگیری می شود. البته در این جا هم هم آهنگی در حد طرح ها و برنامه ها مورد نیاز است و محورهای خارج از آن، از قبیل مدیریت، بودجه و نیروی انسانی هر مرکز از استقلال برخوردار می باشد.
حجة الاسلام والمسلمین رجبی: هم آهنگی به هر میزان و سطحی که ممکن باشد مطلوب است. اگر از هم آهنگی مفاد دقیق همین واژه، در نظر باشد; یعنی همه مراکز در راستای یک هدف مشخص و به صورت منسجم تلاش کنند به گونه ای که کار هر یک مکمل کار دیگری و تامین کننده بخشی از هدف باشد و در مجموع، آن هدف را بدون نقصان و آسیب محقق سازد، چنین هم آهنگی جامع، اگر در آغاز، از تاسیس مراکز براساس طراحی مدل واحدی صورت گرفته بود، تحققش آسان و طبیعی بود یا اگر می شد در یک مرحله، کاری انقلابی در این راستا صورت گیرد و همه خود را ملزم به قرار گرفتن در چنین چارچوبه و مدلی ببینند، مساله حل می شد; ولی این ها از همان نوع طرح های آرمانی و غیر عملی است و دست کم در برنامه ای درازمدت و با تمهیدات فراوان دست یافتنی است; تمهیداتی که در شرایط فعلی وجود ندارد و قابل تامین نیست. اکنون با مراکز متعدد و متنوعی روبه رو هستیم که هر یک با اهداف، سیاست گذاری ها و خطمشی هایی شکل گرفته اند و فعالیت می کنند. بنابراین، باید با توجه به این عناصر کلیدی چهارگانه موجود در هر یک از مراکز تحقیقی و با پذیرش این واقعیت، به سراغ هم آهنگی رفت و نکته دوم -که نتیجه نکته اول است و در مفهوم هم آهنگی نهفته است حفظ استقلال مراکز و نکاستن، بلکه تقویت انگیزه های موجود در آن هاست. با حفظ سه عنصر یاد شده باید هم آهنگی از سطوح نازل و پایین -که به آسانی قابل دسترسی است شروع شود و در یک حرکت تدریجی به لایه های عمیق تر و سطوح بالاتر پیش برود.
اطلاع رسانی و تبادل اطلاعات در زمینه نیازشناسی سطح فعالیت، زمینه فعالیت، تحقیقات در دست اجرا، طرح های آینده، تجارب تحقیقاتی، امکانات پژوهشی، آسیب شناسی تحقیقات، شبهه شناسی در حوزه تحقیقی، می تواند گام های نخست باشند و قدم یا قدم های بعدی، تقسیم کار تحقیقی با توجه به نیازشناسی جامعی است که باید صورت بگیرد و با توجه به رسالت ها، اهداف، سیاست گذاری ها و خطمشی های هر مرکز است که اگر مرکز مدیریت بتواند آن نیازشناسی جامع را تهیه و در اختیار مراکز بگذارد، به طور طبیعی در یک سطحی بین مراکز، تقسیم کار تحقیقی صورت می گیرد و مرکز مدیریت می تواند برای موارد به جای مانده چاره اندیشی کند و با مراکز در این خصوص، هم آهنگی لازم را به عمل آورد. البته باز تاکید می شود که نباید مرکز مدیریت از مشارکت جدی مراکز در همین مراحل هم غفلت کند.
باید مراکز احساس کنند که در راستای اهداف خویش عضو یک خانواده هستند و آنان خانواده مدیریت مراکز پژوهشی حوزه را تشکیل می دهند و هر یک متناسب با اهداف، توانمندی ها و... خود مسؤولیتی را به عنوان عضو این خانواده به عهده دارند و این احساس همبستگی، جوهره کار و مهم ترین عامل بقا و دوام و نشاط هم آهنگی مراکز است که برای تقویت و تشدید و تعمیق آن، باید کارشناسی جدی صورت گیرد. بار دیگر بر ثمر دهی کوتاه مدت این هم آهنگی تاکید می کنم.
حجة الاسلام صالحی: با توجه به تنوع بسیار گسترده نهادهای پژوهشی در حوزه، به نظر من در سه سطح هم آهنگی ها «مطلوب » و «ممکن » است.
سطح نخست: سطح اطلاع یابی و اطلاع رسانی است. در این سطح، خبرنامه «پژوهش » و نیز نمایشگاه های سالانه و فصلی، می تواند مؤسسات را در اطلاع کافی و مناسب از یکدیگر قرار دهد.
لازم به تذکر است که در همین سطح نیز، اگر احیانا اراده معطوف به قدرت یک یا چند نهاد دیده شود، به سرعت با عقب نشینی و عدم همکاری نهادهای اساسی دیگر روبه رو خواهد شد. بنابراین، باید دقت شود که در قالب ها و ابزارهای اطلاع رسانی نیز احساس مشارکت همگانی تحکیم و تقویت شود.
سطح دوم: سطح همکاری مؤسسات علمی - پژوهشی حوزه است. این سطح، از حداقل تا حداکثر می تواند پوشش داشته باشد. براساس امضای مسؤولان مؤسسات علمی، به میزان پذیرش سطح همکاری ها، ارتباطات متبادل صورت گیرد.
اهم این همکاری ها را در مطالب زیر می توان دید:
استفاده محققان یک مرکز علمی از کتابخانه و امکانات خدمات پژوهشی مراکز دیگر;
امکان مراجعه به پایان نامه ها و رساله های تحقیقی مراکز علمی دیگر (قبل از نشر عمومی);
امکان مراجعه به طرح های تحقیقی در حال اجرای مراکز دیگر;
امکان استفاده از اساسنامه، آیین نامه های اجرایی، ساختارهای پژوهشی و... مراکز دیگر;
نقد و ارزیابی کارهای پژوهشی یک مرکز توسط مراکز دیگر و....
سطح سوم: برگزاری نشست های منظم در مورد «استراتژی های پژوهشی حوزه » و نیز «روش ها و شیوه ها» و نیز «ساختارهای کارآمد پژوهشی » و... است. برگزاری منظم این گفتگوها، می تواند به تقارب دیدگاه های فعالان عرصه پژوهشی کمک کند و زمینه ارتقای سطح هم آهنگی را فراهم آورد.
3
پژوهش و حوزه: با عنایت به ضرورت حفظ استقلال مراکز پژوهشی، این مراکز در چه زمینه هایی باید مستقل باشند؟
حجة الاسلام صالحی: با توجه به منابع مالی - مشروعیتی متعدد نهادهای پژوهشی، استقلال این مؤسسات در مواردی، از قبیل مسائل زیر، گریز ناپذیر است:
نصب و عزل مسؤول مرکز و مدیران زیر مجموعه;
قلمرو وظیفه ای پژوهشی که «مرکز علمی » برای خود پذیرفته است;
قلمرو تخصیص منابع و بودجه در مورد موضوعات پژوهشی;
قلمرو جذب نیروی انسانی;
قلمرو پرداخت های مالی و آیین نامه های مربوط به آن و مسائلی از این قبیل.
حجة الاسلام والمسلمین رجبی: در شرایط فعلی استقلال مراکز نه تنها مشکل آفرین نیست که موجب شکوفایی و نشاط و پویایی آن هاست; ولی باید از این استقلال در جهت ایجاد ناهم آهنگی سوء استفاده نشود و مانعی در راه آن نگردد یا سبب بی اطلاعی از فعالیت سایر مراکز و انجام کارهای تکراری و غفلت از خلاهایی که آن مرکز توان برآمدن آن را دارد و در راستای رسالت آن است، نشود.
حجة الاسلام والمسلمین سروش محلاتی: مراکز پژوهشی حوزه، به لحاظ استقلال و عدم آن، هویت یک سانی ندارند. برخی از آن ها وابسته به نهادهای حکومتی اند; مثل مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما و یا مرکز تحقیقات علمی دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری. برخی هم زیر نظر شخصیت های حقیقی حوزوی اند; مثل مؤسسات وابسته به دفاتر مراجع. و برخی هم دارای خصیت حقوقی مستقلند که نه وابسته به دولتند و نه تحت نظر مدیریت حوزه یا شخصیت های طراز اول حوزوی قرار دارند. طبیعی است که با توجه به این تنوع، بودجه و منابع مالی این مراکز، از یکدیگر جدا و مستقل است، همچنین معمولا مدیریت این مراکز نیز مستقل است و در نتیجه در اهداف و برنامه ها نیز براساس تشخیص خود و یا سازمان بالاتر از خود عمل می کنند، از این رو نمی توان توقع داشت که وحدت رویه و مشارکت پژوهشی به صورت کامل بین آن ها تحقق یابد. آنچه در این باره از همیت بیشتری برخوردار است، همان طرح ها و برنامه هایی است که اساس فعالیت هر مرکز را نشان می دهد و بر مبنای آن می توان هم آهنگی را توجیه پذیر نمود.
4
پژوهش و حوزه: از نظر حضرت عالی چه عواملی می تواند در تحقق بهینه و مؤثر هم آهنگی نقش داشته باشد؟
حجة الاسلام والمسلمین سروش محلاتی: هم آهنگی نیازمند «متولی » است و به هر حال شخصی یا نهادی باید محور هم آهنگی قرار گیرد. به نظر می رسد شورای عالی حوزه مناسب ترین مرکز برای پی گیری این مهم است; زیرا جایگاه این نهاد اقتضا دارد که بر مجموعه فعالیت های علمی که به نحوی با حوزه ارتباط پیدا می کند، اشراف و اطلاع داشته باشد و از طرفی تحقق این برنامه، جنبه اجرایی و ستادی ندارد که بتوان آن را در حوزه مسؤولیت های مدیریت حوزه قلمداد کرد. به هر حال، این که چه کسی و یا چه نهادی این کار را به عهده گیرد، عامل بسیار موثری در میزان موفقیت آن است. البته بهتر است این متولی توسط خود مراکز پژوهشی تعیین گردد و در جمع آن ها به بحث گذاشته شود.
عامل دوم، نوع نگاهی است که به مساله هم آهنگی می تواند وجود داشته باشد و توقع و انتظاراتی که از آن می رود و عامل سوم، حمایت هایی است که توسط مرکز هم آهنگ کننده می تواند از مراکز پژوهشی صورت گیرد.
حجة الاسلام صالحی: تحقق مطلوب «هم آهنگی » به چند امر اساسی وابسته است:
الف) شفافیت سازی سطح هم آهنگی: که به نظر بنده، فعلا در سطوح سه گانه مطرح شده باید محدود بماند و فزون خواهی نداشته باشد.
ب) حسن نیت در هم آهنگی: این مقوله، گرچه در مقام ثبوت، مفروض است; اما در مقام اجرا و عمل، نیز بایستی به گونه ای باشد که خدشه ای به آن وارد نیاید.
ج) گسترش بخش مشارکت در اجرای هم آهنگی: اگر هم آهنگی نهادها، به یک نهاد یا چند نهاد خاص قائم باشد، خواه ناخواه شایبه گسترش خواهی را در پی خواهد داشت. هر مقدار که دامنه و دایره مدیران هم آهنگ کننده افزون شود، این توهم بنیاد برانداز نیز کاسته خواهد شد.
د) سودمندسازی هم آهنگی: در صورتی که طرح های نخستین به گونه ای باشد که نهادها و مؤسسات علمی، احساس کنند که در مدار هم آهنگی، سودمندی و کارآیی سازمانشان افزایش یافته، مسلما مؤسسات همراه را به ادامه راه و نهادهای غیر همراه را به پیوستن و همگام شدن تشویق خواهد کرد.
5
پژوهش و حوزه: به نظر جناب عالی برای تحقق فرموده مقام معظم رهبری مبنی بر هم آهنگی مراکز پژوهشی و پوشش مراکز در تمامی زمینه های مورد نیاز، چه راهکارهایی باید اندیشید؟
حجة الاسلام والمسلمین رجبی: پدیدآوردن روح همبستگی خانوادگی، احساس ضرورت هم آهنگی، نتیجه بخشی هم آهنگی مراکز، وجود طرح و برنامه مشخص و واقع بینانه و دارای مراحل تدریجی و مشتمل بر راهبردهای نظری و راهکارهای عملی و تصویر روشنی از آینده، وجود مرکزیت قوی که بتواند نفوذ معنوی علمی داشته باشد. برای این امر اخیر باید در مرحله اول مسؤولان مراکز به دعوت شورای عالی مدیریت در جلسه یا جلساتی مذاکره و تفاهم نامه ای در خصوص هم آهنگی و همکاری تصویب کنند. سپس نمایندگان تام الاختیار آنان در خصوص آن تفاهم نامه به بحث و بررسی بنشینند و راهبردهای نظری و راهکارهای عملی آن را تهیه نمایند و به تصویب رؤسای مراکز برسانند و پس از آن به بررسی وضعیت موجود نیازها و تقسیم کار پرداخته شود و برنامه زمان بندی شده ای برای تحقق اهداف و تامین نیازها تنظیم شود. در این صورت ضمانت اجرایی برای هم آهنگی فراهم می آید. شاید این طرح تا حدی ایده آل و آرمانی باشد; ولی غیر عملی نیست; یعنی در سطحی نازل تر می توان به شناسایی نیازها، طرح آن ها در جلسات مشترک نمایندگان مراکز، انتخاب موضوعات و خلاهای تحقیقی توسط نمایندگان مراکز، تهیه طرح زمان بندی شده، اجرای آن توسط هر مرکز و تداوم جلسات به منظور تبادل اطلاعات بسنده کرد تا در درازمدت به طور طبیعی نوعی تقسیم کار منسجم میان مراکز پدید آید و همسازی و همنوایی طبیعی رخ دهد. و در هر صورت پشتیبانی اطلاعاتی و نیازشناسی و خدمات تحقیقی از مرکز مدیریت به عنوان محور و سامان دهنده این هم آهنگی بسیار موثر است.
حجة الاسلام والمسلمین سروش محلاتی: مراکز پژوهشی در حوزه که از توان و تجربه بیشتری برخوردارند، می توانند در نشست هایی، هسته اولیه این کار را تشکیل دهند و با مشورت، طرح اولیه این ارتباط را تدوین و از مراکز دیگر نیز نظر بخواهند. اگر این هسته اولیه بتواند تصویر روشنی از هم آهنگی ارائه کند و مرزهای آن را مشخص نموده و ابهامات و نگرانی های مربوط به آن را برطرف کند، زمینه برای گام های بعدی فراهم می شود.
حجة الاسلام صالحی: برای درست فهمی رهنمود ایشان، به نظر می رسد باید ریشه های دغدغه معظم له را دریافت. در بحث هم آهنگی، نگرانی در سه نکته اصلی است:
اولا، موازی و تداخل پروژه های پژوهشی. البته در این زمینه، باید معنای دقیق موازی کاری را دریافت; زیرا صرف تکرار عناوین پژوهش، مسلما موازی کاری نیست. موازی عمل کردن، به این است که یک عنوان پژوهشی با یک رویکرد و با نتایج یک سان و یا مشابه در چند مؤسسه کار شود. اما اگر رویکردها و یا نتایج متفاوت باشند، مسلما موازی کاری صدق نمی کند.
ثانیا، کار آمدی و مفیدیت پروژه های پژوهشی. نگرانی دیگر ایشان، آن است که مجموعه پروژه های در حال اجرا در مؤسسات و نهادها، تا چه اندازه لازم و کارآمدند؟ این نگرانی، به ویژه از آن جا نشات می گیرد که برنامه های پژوهشی، در بازار عرضه و تقاضا تعیین و جهت گیری نمی شود; بلکه به پشتوانه های مالی مؤسسات متکی اند ولذا بسیار محتمل می نماید که یا موضوعات و یا نتایج پژوهش ها کارآمدی لازم را نداشته باشند.
ثالثا، رصدیابی نیازهای آینده در حوزه پژوهش دینی. نگرانی دیگر ایشان در بخش پژوهش دینی، حالت انفعال در برابر پرسش های دینی است و این که مؤسسات حوزوی پژوهشی، نباید به شبهات موجود قناعت ورزند، بلکه باید علاوه بر ؤیت خطرهای حاضر، مخاطرات بالقوه را نیز پیش بینی و تدارک کنند.
حال در بحث «هم آهنگی مؤسسات پژوهشی » اگر این سه نگرانی عمده دیده شود و برای آن راه حل پی گیری شود، بی تردید به تحقق نیت معظم له نزدیک شده ایم و نکاتی که در پاسخ جواب دوم گفته شد، می تواند راهکارهایی برای این زمینه باشد.
6
پژوهش و حوزه: موانع این امر را چگونه دسته بندی و تعیین می کنید؟
حجة الاسلام صالحی: موانع عمده در این زمینه، چند مساله اند:
1. عدم فهم درست معنای هم آهنگی و سعی در تفسیر حداکثری از آن;
2. نداشتن عزم کافی بر تحقق هم آهنگی مطلوب;
3. ضعف در مدیریت ستادی هم آهنگی;
4. تحمیل نگرش های موسع بر حوزه هم آهنگی;
5. برنامه ریزی نکردن درست برای مراحل قابل تحقق هم آهنگی;
6. عدم تلاش جدی برای ایجاد همدلی و همفکری در مسیر هم آهنگی.
حجة الاسلام والمسلمین سروش محلاتی: در پاسخ به سؤال نخست به برخی از موانع اشاره کردم و در این جا اضافه می کنم که نگرانی های مراکز پژوهشی را در این باره باید جدی گرفت و تا این نگرانی ها برطرف نشود، عملا کاری از پیش نمی رود. این نگرانی ها عمدتا عبارتند از:
الف) نگرانی کند شدن شتاب فعالیت های مراکز: زیرا اگر اجرای برنامه های مراکز، متوقف بر نوعی هم آهنگی باشد، قهرا بسیاری از طرح ها، شتاب و سرعت خود را از دست خواهد داد و مؤسساتی که به عرضه محصولات و تولیدات خود در زمان مناسب، حساسیت و اهتمام دارند، با این نگرانی مواجه اند. آن ها می گویند برخی از مؤسسات در سال های قبل کارهایی را شروع کرده اند که هنوز هم پس از صرف وقت و امکانات زیاد، به سرانجام مطلوبی نرسیده است و اگر بنا بود ما هم منتظرشان می ماندیم و به دست آن ها نگاه می کردیم، هرگز توفیقی نمی یافتیم، پس چه بهتر که مستقلا اقدام کنیم.
ب) نگرانی اقتباس طرح ها: برخی از مراکز حاضر نیستند طرح های در دست انجام خود را اعلام کنند; زیرا چنین کاری را موجب اقدامات مشابه و شبیه سازی از سوی برخی عناصر غیرمتعهد می دانند و چه بسا طرحی که مدت ها برای آن سرمایه گذار شده است و در هنگام بهره برداری، در اثر سبقت های غیرمجاز یا طرح های مشابه دیگری که زمینه را اشباع می کند و دارای کیفیت لازم و عمق کافی هم نیست، مواجه می شود.
ج) نگرانی آسیب پذیری مراکز پژوهشی: مراکز حوزوی به استقلال خود حساسیت زیادی دارند، لذا گاه می پندارند که آنچه تحت عنوان هم آهنگی آغاز می شود ممکن است کم کم به نوعی اعمال محدودیت و دخالت بینجامد، قدرت تصمیم گیری را از آن ها بستاند ابتکار عمل را از آنها بگیرد و....
هرگونه اقدامی برای هم آهنگی و ارتباط، در صورتی موفق است که این گونه نگرانی ها و آفت ها را از مراکز پژوهشی بزداید; یعنی الگویی از آن ارائه کند و عملا رویه ای را اتخاذ کند که با چنین خطرهایی مواجه نشود.
در پایان مایلم مطلب دیگری را نیز اضافه کنم و آن این که، معمولا از وجود کارهای تکراری، به عنوان نقطه منفی در کارنامه مراکز پژوهشی یاد می شود و بر مبنای آن، ضرورت هم آهنگی تبیین می گردد; ولی در این باره دو نکته قابل تامل است: یکی آن که در گستره وسیع و متنوع پژوهش های حوزه، «کارهای تکراری » چه حجمی را تشکیل می دهد؟ آیا تکرارها حتی به ده درصد می رسد؟ بسیار مناسب است که برمبنای کارهای عرضه شده در نمایشگاه اخیر این میزان مشخص شده تا قضاوت روشن تری درمورد اصل موضوع به وجود آید.
نکته دوم آن که، آیا اساسا وجود کارهای تکراری به معنای پژوهش چند مرکز در یک موضوع، یک ضعف و کاستی ضرورتا تلقی می شود؟ ممکن است در باب تصحیح متون و چاپ کتاب، این تلقی صحیح باشد; ولی با توجه به این که ما در آغاز کار پژوهشی هستیم و سوژه های به زمین مانده فراوان است و نمی توان ادعا کرد که حتی در یک بخش از زمینه های متنوع پژوهش، در حد اشباع کار عرضه کرده ایم، لذا وجود کارهای تکراری که قهرا در مؤسسات مختلف و با دیدها و جهت گیری های گوناگون عرضه می شود، هیچ مانعی ندارد; بلکه باعث پخته تر شدن کار و تکامل امر پژوهش می شود. البته این کارها نباید به شکل رونوشت و اقتباس باشد که در واقع انحراف از پژوهش است.
در مجموع به نظر می رسد که موضوع پژوهش و تحقیق در حوزه، نیازمند بحث های فراوانی است و نباید با وجود کاستی های اساسی که در این باره وجود دارد، مساله عدم هم آهنگی را -که می توان آن را مساله ای درجه دوم دانست در رتبه اول قرار دارد. شاید لازم باشد ابتدا درجه بندی و رتبه بندی صحیحی از کاستی های پژوهش ارائه دهیم و پس از تعیین «اولویت ها» به سراغ چاره جویی برای آن ها برویم.