سخنی در آغاز - حقایق فاش می شود! (۱)

«چهره ی بسیاری از واقعیات وحقایق تاریخی، در طول زمان، به انگیزه های غالبا سیاسی، در غبار ابهام و تحریف فرو رفته است و از همین رو، گروهی بر آنند که تاریخ را بایستی از نو خواند و نگاشت.

هیئت تحریریه

«چهره ی بسیاری از واقعیات وحقایق تاریخی، در طول زمان، به انگیزه های غالبا سیاسی، در غبار ابهام و تحریف فرو رفته است و از همین رو، گروهی بر آنند که تاریخ را بایستی از نو خواند و نگاشت.

در قرن اخیر که روش تاریخ نگاری از حالت نقلی به صورت نقلی تحلیلی در آمد و تحقیق و پژوهش در اسناد روایات تاریخی، موجی روز افزون یافت، این حقیقت تلخ بر بسیاری از نویسندگان آزاد اندیش آشکار شد و همگان اذعان کردند که بسیاری از حقایق تاریخی در هاله ای از ابهام قرار گرفته و پرده ی جهل و تعصب، چهره ی آن را پوشانده است.

استاد حسن بن فرحان، دانشمند «حنبلی مذهب » کشور سعودی، نویسنده ی کتاب «بیعة علی بن ابی طالب فی ضوء الروایات الصحیحة » از کسانی است که فاجعه ی «تحریف تاریخ » را از نزدیک لمس کرده و در اظهارات خویش برخی از پرده ها را بالا زده است، و مسلما اگر سیاست و محیط زندگی او اجازه می داد، حقایق بیشتری را فاش می ساخت.

نشریه «الامة » در شماره 162، مورخ 10 جمادی الاولی 1421ه مصاحبه ای با ایشان ترتیب داده که ما به گزیده ای از گفتار مفصل او در آن مصاحبه اشاره می کنیم. به عقیده ی وی:

1. بهترین راه برای کشف رویدادهای تاریخی در عصر رسالت و پس از آن، احادیث اسلامی است و چنانچه این احادیث از اکاذیب و مجعولات پیراسته گردد، بسیاری از حقایق بر ما مکشوف خواهد شد.

بررسی صحت و سقم احادیث از طریق بررسی راویان حدیث که امروز رواج دارد، کافی نیست بلکه باید محتویات قرآن و داوریهای قطعی عقل و خرد را نیز در این بررسی مدخلیت داد، زیرا حدیثی که با مفاد آیات قرآن و حکم صریح و قاطع عقل، مخالف باشد مسلما اساسی نخواهد داشت.در حقیقت، ما دو نوع اسلام داریم: «اسلام النص » و «اسلام التاریخ » ; اسلام نخست قابل نقد نیست زیرا نص، چکیده ی وحی است و خطا در آن راه ندارد، ولی اسلامی که سیر تاریخ (و در حقیقت: دستها و دسیسه های قدرت وحکومت) برای ما به ارمغان آورده و پرورش داده قابل نقد و تحلیل است; بنابراین، پالایش و جداسازی احادیث صحیح از غیر صحیح، از امور ضروری ای است که باید به آن اقدام کرد.

2. تسننی که اکنون در مجالس و منابر ترویج می شود و دایما به صورت مذهب رسمی محسوب و تبلیغ می گردد، با آنچه که در مصادر و مدارک اهل سنت وجود دارد، فرق و فاصله زیادی دارد.در حقیقت، تسنن رایج، نقابی بر چهره ی تسنن واقعی بوده و چهره ی حقیقی آن را پنهان ساخته است.

3. معمولا، به کسانی که پیامبر را رؤیت کرده اند صحابی گفته می شود، هر چند در طول زندگی تنها یک بار یا دو بار چشمشان به صورت پیامبر افتاده باشد! در حالی که صحابه ی واقعی کسانی هستند که قرآن آنها را مدح کرده و از مجاهداتشان در رکاب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم داستانها زده است، و چه بسا برخی از همان افراد به دلایل قطعی گوناگون، از تحت عنوان صحابی که با عدالت همراه است خارج می باشند.

4. مسئله اخوت پیامبر با علی، از جمله احادیث صحیح و معتبر است و انکار این حدیث توسط ابن تیمیه و ابن کثیر، ضرری به آن نمی رساند. چه، این دو نفر، پیوسته از اهل بیت رویگردان بوده و تعصب بیجای آنان سبب شده که بسیاری از حقایق را رد کنند.

ذهبی نیز، که معاصر آن دو تن است و در تاریخ و رجال کتابهای فراوانی نوشته، مردی منحرف از اهل بیت بوده و دوستدار بنی امیه و پیرو آنهاست و لذا غالبا به مدح علمای شام پرداخته است.

5.عبد الرحمن بن عوف به علی گفت: من با تو بیعت می کنم به شرطی که بر اساس کتاب و سنت و روش شیخین عمل کنی، و علی علیه السلام رد کرد و گفت من فقط بر اساس کتاب و سنت این بیعت را می پذیرم.

من حسن بن فرحان صریحا می گویم که: حق با علی علیه السلام بوده است، زیرا آنچه که شرط است عمل به کتاب و سنت پیامبر می باشد نه روش شیخین!

6. نویسندگان معاصر با کمال تاسف در صحت بیعت علی بن ابی طالب علیه السلام به طعن و اشکال پرداخته اند و این در حالی است که هدف آنها از این کار، دفاع از بنی امیه بوده است; در حقیقت، طعن در حقایق، به انگیزه ی دفاع از باطل صورت گرفته است.

7. جنگ ایران و عراق سبب شد که گروهی نه تنها به طعن و رد مذهب شیعه بپردازند بلکه آنها را بر آن داشت که ائمه اهل بیت علیهم السلام را نیز آماج حمله قرار دهند; در حالی که آنان، پیشوایان جهان اسلام اعم از سنی و شیعی می باشند.

استاد حسن بن فرحان، رویکرد چشمگیر شماری از اهل سنت در عصر حاضر به تشیع را، معلول اطلاعات غلط و ناصحیحی می داند که دانشمندان اهل سنت در کتب خویش، به عنوان معرفی افکار و عقاید شیعه به خورد خوانندگان سنی خود می دهند. این امر سبب می شود که خوانندگان مزبور، پس از مراجعه ی مستقیم به کتب دانشمندان شیعه و اطلاع از عقاید و افکار واقعی آنان، به نادرستی و غرض ورزی دانشمندان اهل سنت پی برده وحسن ظن و اعتمادشان به علمای خویش را از دست بدهند و تدریجا نسبت به اساس مذهب تسنن، شک و تردید بلکه دشمنی و خصومت پیدا کنند.

او تحت عنوان «الصورة الذهنیة الخاطئة عن الشیعة » (تصویر دروغین از عقاید شیعه) چنین می نویسد:

«و من الاسباب العامة الرئیسیة فی تحول الدکتور التیجانی (2) و غیره من السنة الی الشیعة، الصورة الذهنیة الخاطئة عن الشیعة التی صورناها تصویرا مشوها بتعتیم یخالف الحقیقة، فعند ما یاتی الدکتور التیجانی الی الشیعة الذین ینشر غلاة السنة بانهم ای الشیعة انما یعبدون علیا و یزعمون ان جبریل اخطا، و انهم یریدون الکید للاسلام من باب التشیع، و انهم یمتلکون مصاحف اخری غیر مصاحفنا، و انهم حافدون علی الاسلا م ویتزاوجون سماحا الی غیر ذلک من التشویهات بل الافتراءات التی قد تزید شباب السنة شکوکا اذا اکتشفوا الحقیقة واذا فقدوا الثقة فی علمائهم وباحثیهم فلا ینتظر منهم العلماء الاهذا التحول الحاد، و الشک بالمنظومة السنیة کلها ; بل و الحقد علی هذا التواطؤ فی الکذب و التشویه و التعتیم، فهذه من الاسباب العامة التی یتحملها المجتمع السنی الذی یجب علیه ان ینقل الصورة کاملة » . (3) گواه روشن بر این که در این سرزمین مقدس پیوسته بر موالیان و دوستداران اهل بیت علیهم السلام تهمت می زنند همان سرگذشت جمعه ی سیاه ششم ذی الحجة الحرام 1406 هجری قمری است.

زایران ایرانی به پیروی از دستور رهبر خویش در برابر بعثه ی رهبری برای ابراز بیزاری از مشرکان اجتماع نمودند و پس از خواندن آیات مربوط به مشرکان از سوره ی برائت و دادن شعارهای «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر اسرائیل » با کمال ادب به طرف مسجدالحرام حرکت کردند تا در پایان مراسم، نماز مغرب را در آن به جای آورند، که ناگهان از جانب ماموران سعودی از پشت بام و هوا، با زایران خانه ی خدا به گونه ای پذیرایی شد که زبان از گفتن آن عاجز و ناتوان است و در سایه ی این هجوم وحشیانه چهارصد و ده نفر جام شهادت نوشیدند وگروه زیادی از آن جمله مدیر مسؤول محترم این مجله مجروح شدند.

ما فعلا این جریان را مسکوت می گذاریم، سخن در مورد دیگر است و آن این که: در شب آن روز امامان مساجد مکه که غالبا وعاظ السلاطین هستند در نمازهای مغرب و عشای خود سوره ی فیل را خواندند و علت قتل مهمانان خدا را در حرم امن الهی چنین قلمداد کردند که این گروه می خواستند با هجوم به مسجدالحرام «حجرالاسود» را بربایند و همراه خود ببرند، لذا ما نیز به قلع و قمع آنها پرداختیم! ! این تهمت در آن روز، گروه ساده لوحی را قانع ساخت ولی مرور زمان بی پایگی آن را ثابت نمود و این رویداد و رویدادهای دیگر سبب می شود که جوانان حرمین شریفین از علمای خود سلب اعتماد کنند.امید داریم «حقایق » برای امت اسلامی بیان گردد و همگان به ویژه اندیشمندان مذاهب نه تنها حق را انکار نکنند، بلکه با ترویج آن، اشتباهات پیشینیان را جبران کرده، همه را به کتاب خدا و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و اهل بیت علیهم السلام فرا خوانند.

پی نوشت ها:

1. از آنجا که امسال، عید سعید غدیر، دوبار جشن گرفته می شود (6/1/1379 و 24/12/79) مقام معظم رهبری مد ظله العالی آن را سال امام علی علیه السلام نام گذاری کردند، لذا سرمقاله و چندین مقاله ی دیگر شماره ی حاضر به این موضوع اختصاص یافته است.

2. از اندیشمندان اهل سنت معاصر است که پس از تحقیق پیرامون تشیع، به آیین شیعه گرویده و کتابهایی در این باره منتشر ساخته است.

3. این پیام را از نشریه «المجلة » به شماره 1082 مورخ 11/11/2000 میلادی نقل کردیم.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر