جنگ چند ساله در کشور کوچک بوسنی و هرزگوین و کشتار بیرحمانه مسلمانان توسط صربها و کرواتها در دو سه سال گذشته مساله روز جهان اسلام بلکه یکی از مسائل حاد و سیاسی جهان بود، و خود سبب گردید که ما مسلمانان از حال و وضع این کشور اسلامی و این مسلمانان فراموش شده باخبر شویم و جسته و گریخته اطلاعاتی هر چند ناقص از آنان پیدا کنیم. این جانب مایل بودم از نزدیک با این مردم روبرو شوم ولی در جریان جنگ فرصت دست نداد تا این که چندی پیش از این، معاونت ارتباطات سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی از این جانب دعوت کرد تا در سمینار قرآن که از سوی رایزنی فرهنگی ایران در بوسنی در 12 و13 فروردین امسال برگزار گردید شرکت کنم.
حرکت به وین
در نیمه شب چهارشنبه 8 فروردین به اتفاق آیة الله مصباح یزدی و برادر حجة الاسلام موسی زاده مدیر کل بخش آسیا و اقیانوسیه آن سازمان با هواپیمای اتریشی راهی وین شدیم و پس از حدود 4 ساعت، در فرودگاه وین فرود آمدیم، از سوی سفیر و کارکنان سفارت مورد استقبال و پذیرایی گرم قرار گرفتیم، و در شهر گردش کرده از کلیسای قدیمی شهر و مسجد مسلمانان دیدن کردیم.
تاریخ بنای کلیسا به هشتصد سال قبل برمی گشت و بسیار مجلل و دارای مجسمه های گوناگون بود که هر کدام حادثه و داستانی را بازگو می کرد. مردم به خاطر روزهای مقدس عید پاک دسته دسته به کلیسا می آمدند و کشیشها در حال انجام مراسم دعا بودند. معلوم شد مردم اتریش به سنتهای دینی پایبند و اکثرا کاتولیک هستند، اما مذهب ارتودکس هم جایگاه معتبری دارد و شکل ظاهری کلیساهای این دو فرقه مسیحی هم با یکدیگر فرق داشت. ارتودکسها گنبدهای مدور بلند چند طبقه دارند ولی کاتولیکها گنبدهای مخروطی، اتفاقا سفارت روسیه روبروی سفارت ایران واقع بود و در کنار آن کلیسای مجللی دیده می شد که از دوران تزارها، پیش از کمونیستها بجای مانده و از آن ارتودکسها بود. ساختمان سفارت ایران قدیمی و مجلل است و گفته می شد قبلا کاخ سلطنتی بوده است. اما مسجد مسلمانان در بخش بیرونی شهر در محوطه وسیعی قرار گرفته و توسط سعودیها ساخته شده و اداره می شود هر چند مسلمانان دیگر هم از جمله ایران در بنای آن سهمی داشته اند. امام مسجد اهل ترکیه بود و با زبان عربی صحبت می کرد و جوانانی را در همان وقت درس می داد.
معلوم شد چند صد هزار مسلمان در اتریش زندگی می کنند که بیشتر آنها از مهاجران و کارگران ترکیه هستند و عمدة دو گروه اند: طرفداران اربکان و حزب رفاه، و حامیان دولت ترکیه و هر کدام حدود سی مسجد دارند. مساجد گروه دوم عمدة از سوی اداره دیانت ترکیه اداره می شوند اما دسته اول که قهرا جناح مخالف دولت را تشکیل می دهند مساجد را خود اداره می کنند. اقلیت دیگری از ترکها هم گروه تندروی هستند که علنا خواهان تجدید خلافت اسلامی در ترکیه اند.
از سوی ایران یک ساختمان قدیمی در مرکز شهر خریداری گردیده و زیر نظر حجة الاسلام والمسلمین آقای طباطبائی اداره می شود و موقتا در طبقه همکف جایی را برای نماز و اجتماعات آماده کرده اند اما قرار است تعمیرات اساسی و تغییراتی در ساختمان به عمل آید که بهتر مورد استفاده قرار گیرد و نیاز به کمک دارد هر چند آیة الله غیوری در سفر خود به وین کمکهایی کرده اند.
همان طور که می دانیم کشور اتریش مرکز امپراطوری عظیمی بوده و چند صدسال سابقه تمدن دارد و در دو قرن اخیر از پیشتازان علم و صنعت و قانون و آزادی در اروپا بوده است، ساختمان اپرای شهر که هنوز مورد استفاده است چهارصد سال سابقه دارد، ساختمانهای شهر از اول با مهندسی خاص و بسیار محکم ساخته شده و قصرهای سلطنتی جابجا دیده می شود و همچنین وزارتخانه ها، موزه ها، دانشگاهها و خیابانهای اصلی و فرعی با کوچه های وسیع همه حکایت از برنامه ریزی منظم دارد و همچنان پابرجا هستند. شهر وین دارای تراموای برقی و مترو است و تقریبا مشکلی برای رفت و آمد ندارد. نرخ رشد جمعیت ثابت و بچه کم و افراد مسن زیاد به چشم می خورد. کشور اتریش 5/8 میلیون و شهر وین حدود 900 هزار نفر جمعیت دارد و به زبان آلمانی تکلم می کنند.
به سوی زاگرب
با هواپیما ظرف 50 دقیقه به زاگرب پایتخت کرواسی رسیدیم. کرواسی کشور کوچکی در ساحل دریای آدریاتیک با 5/4 میلیون نفر جمعیت و با صنایع فراوان است، از جمله صنعت کشتی سازی آن در اروپا رتبه اول و در جهان دوم است. شهر زاگرب نیز شهر قدیمی و تقریبا با همان خصوصیات شهر وین ولی در سطحی پایین تر و با جمعیتی کمتر از یک میلیون، در مرکز شهر برج بلندی به چشم می خورد که معلوم شد منبع آب گرم شهر است و سوخت آن زباله است. در یک سوی شهر کوه بلندی که دامنه آن را درخت پوشانده و راهی بس دراز پیچ در پیچ تا بالای کوه وجود دارد که ما این راه را با اتومبیل طی کردیم اما از شدت سرما و یخ بیش از چند لحظه نتوانستیم از اتومبیل بیرون بمانیم. این کوه تفریحگاه مردم شهر است و در بالای آن کلیسا و نیز دکل مرتفع مخابرات قرار گرفته و چشم انداز شهر است.
در کرواسی حدود سیصد هزار مسلمان زندگی می کنند و وضعیت نسبتا خوب و تشکیلات دینی منظمی دارند که زیرنظر اداره دینی و رئیس العلما و با هزینه و اعانه مسلمانان اداره می شود، و احیانا از سوی کشورهای اسلامی از جمله سعودی کمکهایی به آنان می شود.
در گذشته مسلمانان از سوی مسیحیان و در دوران اخیر از سوی دولت کمونیستی تحت فشار بوده و به آنان اجازه ساختن مسجد داده نمی شده است. تنها هنگام تسلط نازیها آزادی بیشتری پیدا کرده اند. در مرکز شهر میدانی به نام «میدان مسجد» هست که در وسط آن ساختمان مدوری دیده می شود این ساختمان در دوره نازیها به مسجد تبدیل شده و دارای مناره و محراب و کتیبه قرآنی بوده که بعد از نازیها به حال اول برگشته و اثری از مسجد در آن بجای نمانده و تنها نام «میدان مسجد» باقی است.
تیتو در آغاز، کار را بر مسلمانهای یوگسلاوی سخت گرفته ولی در اواخر آزادی نسبی به آنها داده بود و در همین زمان مسلمانان اجازه ساختمان مسجد بزرگی را دریافت داشته و آن را در زمینی وسیع در خارج شهر قدیمی ساخته اند که ما از آن دیدن کردیم و با رئیس العلما و هیات مدیره مسجد گفتگو کردیم و گفته می شد که اگر اجازه قبلی نبود در حال حاضر مجاز به ساختن آن نبودند.
با اطلاع قبلی هنگام نماز عشا، همراه جناب آقای آسایش سفیر ایران به مسجد رفتیم و آقای افندی عمر باشیج در انتظار ما بود و تا خارج ساختمان مسجد به استقبال ما آمد. در آن منطقه و در بوسنی به علما افندی می گویند مانند «مولوی » در پاکستان و بلوچستان، «ملا» و «شیخ » در ایران، «آخوند» در بین ترکمنها و «ماموستا» در کردستان. نخست به شبستان اصلی مسجد وارد شدیم و به نماز ایستادیم و پس از نماز به دیدن تاسیسات مسجد پرداختیم. شبستان و گنبد مسجد به سبک ابتکاری ساخته شده که از خارج شباهت به گنبد ندارد ولی مناره آن نشان مسجد است.
زمین مسجد وسیع اما تنها9 هزار متر آن زیر ساختمان است در طبقه پایین کلاسهایی جهت آموزشگاه دینی با کیفیتی بسیار زیبا آماده شده اما هنوز آغاز به کار نکرده اند. در کنار آن درمانگاه و خیریه و رستوران در نظر گرفته شده است یک رستوران موقت راه اندازی شده بود که مملو از دختر و پسر مسلمان بود با وسایل بازی و سرگرمی از همه نوع، این محل را به منظور جمع آوری بچه های مسلمان از کاباره های شهر که مرکز فساد است در نظر گرفته اند و کار خوبی بود، اما هنگام نماز حاضر نشدند و ما گفتیم خوبست که آنان را تشویق کنید که اقلا هنگام نماز از سرگرمیهای خود دست بکشند و به نماز حاضر شوند آقای رئیس العلما قول داد که این کار را بکنند.
پس از آن ما را به تالار پذیرایی که با مبلهای بسیار زیبا مجهز شده بود راهنمایی کردند و به صحبت نشستیم و از سابقه تاریخی اسلام و مسلمانان در آن منطقه سخن گفتیم. سن آقای عمر باشیج بین پنجاه تا شصت است با قامتی بسیار بلند که در ایران مانند او را ندیده ام. خوش سیما با لباده سیاه بلند و عمامه سفید به شکل روحانیان ترکیه با صورت اصلاح کرده و کراوات که در کشور لیبی درس خوانده و با ما به عربی صحبت می کرد و از خاطرات دوران تحصیل می گفت.
وی معتقد بود که چند قرن پیش از آمدن عثمانیها به این منطقه «فاطمیان » یعنی خلفای اسماعیلی مصر به اینجا آمده و مذهب شیعه اسماعیلی را رواج داده اند. وی مدعی بود که خود او از نسل جوهر صقلی فرمانده فاطمیان در مصر و بانی شهر قاهره و جامع ازهر است. من گفتم این مطلب تازه ای است که از شما می شنویم شما مدرکی دارید؟ گفت بلی شجره نسب داریم و در تواریخ مجارستان و جاهای دیگر این مطالب قید شده است، فاطمیان جزیره سیسیل را گرفتند و بعدا به این منطقه آمدند. وی اضافه کرد اسماعیلیان ایران نیز که از سوی خلفا و حکومتهای محلی در ایران تحت تعقیب بودند به بوسنی پناه می بردند، و مذهب خود را رواج می دادند، در بوسنی نیز به ما گفتند سارایوو در مسیر راه ابریشم قرار داشته و تجار ایرانی به اینجا آمد و رفت داشته اند، قبرهای آنان که به چند صد سال قبل برمی گردد در قبرستان سارایوو هنوز دیده می شود، و هم آنان زبان فارسی را به منطقه آوردند که تاکنون برخی کلمات فارسی، از جمله «کاروانسرا» «آب دست » برای «وضو» و جز اینها رواج دارد.
باری، اگر آنچه گفته شد حقیقت داشته باشد نکته دیگری روشن خواهد شد و آن سبب علاقه شدید مسلمانان منطقه به اهل بیت علیهم السلام است که مسلما از ناحیه ترکها به منطقه آورده نشده است، هر چند وجود فرقه های تصوف در بوسنی و آلبانی و دیگر کشورهای منطقه و از همه بیشتر دو فرقه نقشبندی و بکتاشی با گرایشهای تسنن و تشیع می تواند باعث عامل محبت و علاقه به خاندان پیغمبر باشد.
از سوی دیگر، آقای آسایش که مدتها در بلگراد و بعدا در کرواسی عهده دار سفارت ایران بوده و درباره مسلمانان منطقه مطالعه کرده و کتاب نوشته است می گفت: اهالی کرواسی خودشان را اصلا ایرانی می دانند نه به لحاظ این که مانند آلمانها آریایی نژاد هستند، بلکه می گویند در عصر شاهان ساسانی در جنگها یا به مناسبت دیگر از ایران به این منطقه هجرت کرده اند، در هر حال این خاطرات چه اصل داشته باشد یا خیر، سبب علاقه و دلبستگی مردم کرواسی به ایران و ایرانیان است. کرواسی مانند اتریش همواره مورد حمایت آلمان بوده و هست، کما این که صربها بطور سنتی پیوسته به روسها هستند.
این نکته را هم اضافه کنم که به همت جناب آقای آسایش کتاب نهج البلاغة و کتاب عقائد الامامیه شیخ محمد رضا مظفر و برخی کتب دیگر به زبان کرواسی و بوسنیایی ترجمه شده و نیز زیر نظر وی و یا به قلم او چند کتاب راجع به مسلمانان منطقه و جنگ بوسنی تالیف گردیده است. ایشان درباره تعیین اول ماه با موازین نجومی کتاب پرحجمی تهیه کرده اند که هنوز به چاپ نرسیده و در این خصوص دارای نظرهای جدیدی هستند که برای ما شرح دادند، و قابل بررسی است، وفقه الله تعالی لما یحب و یرضی.
به سوی بوسنی
قرار بود پس از یک شب توقف در زاگرب با هواپیمای نیروهای «آیفن » وابسته به سازمان ملل، تنها هواپیمایی که مجاز است به سارایوو مرکز بوسنی پرواز کند به این شهر برویم و تا فرودگاه هم رفتیم ولی به علت نامعلومی پرواز نکرد. خلبان گفته بود سازمان ملل به ما بنزین نمی دهد!! بناچار یک شب دیگر در زاگرب ماندیم و روز بعد با هواپیمای کرواسی به «استریت » شهر دیگر این کشور رفتیم و در آنجا از سوی سفارت ایران در بوسنی اتومبیل آورده بودند و با طی 5/8 نیم ساعت راه به سارایوو رسیدیم.
جاده ساحلی از استریت تا نزدیک مرز بوسنی بسیار دیدنی است و در تمام این ساحل منازل و هتلها و ویلاها جهت پذیرایی توریستها آماده است که مبلغ 6 میلیارد دلار برای کرواسی سود دارد. حاشیه ساحل تا کوه کم است و همه جا دریا سمت راست و کوه سمت چپ قرار دارد. این دریا به لحاظ جزیره های فراوانش که بسیار نزدیک به ساحل دیده می شدند موج ندارد و برای توریستها ایده آل است.
سرانجام از ساحل در سمت چپ به سوی مرز بوسنی پیش رفتیم، در مرز که توسط کرواتها اداره می شود و گاهی باعث معطلی مسافران بوسنی می شوند با کمی توقف به سوی «موستار» اولین شهر بوسنی رسیدیم، این شهر شاهد جنگ مسلمانها و کرواتها بود، و رودی که تقریبا تمام بوسنی را طی می کند از این شهر می گذرد و به دریا می ریزد. سمت راست رود در دست مسلمانها و سمت چپ از آن کرواتها است. بخش مسلمان نشین میدان جنگ بوده و آثار جنگ در تمام ساختمانها باقی است، اما سمت کرواتها با آپارتمانهای آسمانخراش سالم مانده است.
در موستار خانه ای در دست رزمندگان است که ما، در آنجا در رفت و برگشت نماز خواندیم و نهار خوردیم. سرپرست این خانه که جوانی حزب اللهی بود از مقاومت مسلمانان در برابر کرواتها و از فعالیتهای فرهنگی خود و تلاشهای گسترده وهابیها سخن می گفت که من بعدا راجع به آن صحبت خواهم کرد این شخص پس از مراجعت، همراه ما تا وین آمد که به ایران بیاید.
راه از موستار تا سارایوو کوهستانی و پر پیچ و خم و دارای تونلهایی است و همه جا جاده از میان کوه و رود می گذرد در بین راه چند پل مهم در جنگ ویران شده بود و از راه انحرافی باید رد می شدیم در بین راه سدی بر روی رود بسته اند که تا مسافت زیاد آب پشت آن دریاچه ای را تشکیل می دهد. باری عصر آن روز به سارایوو رسیدیم و در ساختمان سابق سفارت ایران مستقر شدیم، شب را در آنجا ماندیم و بعدازظهر روز بعد، به شهر (زنیتا) محل سمینار قرآن راهی گردیدیم قبل از ظهر از دانشکده الهیات و کتابخانه نسخ خطی دیدن کردیم، بنای دانشکده الهیات قدیمی است و در جنگ آسیب دیده است و پیش از آن کمونیستها آن را به موزه تبدیل کرده و تغییرات نابجایی در ساختمان داده بودند. وسایل دانشکده با زحمت خریده شده و یا مردم اهدا کرده بودند. خلاصه فقر و افلاس از در و دیوار آن نمایان بود. رئیس دانشکده را چند ماه پیش از این در پاکستان دیده بودم و یکی از استادان را هم چند سال قبل در ایران. مجلات و کتابهایی را اهداء کردیم و قرار شد مقداری کتاب از ایران بفرستیم. در برابر ساختمان دانشکده، ساختمان دیگری برای کلاسها آماده کرده بودند ولی پس از جنگ هنوز درس شروع نشده بود.
اما کتابخانه که در یک ساختمان بسیار قدیمی قرار دارد دارای چند هزار نسخه خطی است و با همان وضع تاسف بار اداره می شود. مسؤول کتابخانه گفت تاکنون در اثنای جنگ چهار بار کتابخانه را جابه جا کرده ایم زیرا کتابخانه ملی شهر که 200 هزار کتاب داشت توسط صربها منفجر و طعمه حریق گردید. کتابها به زبانهای عربی، ترکی، بوسنیایی و فارسی بود با خط اسلامی. دفاتری روی هم انباشته بود یکی را باز کردم دیدم به دو زبان فارسی و بوسنی حقوق ائمه جمعه را نوشته است.
و نیز قبل از ظهر دو تن از استادان فلسفه دانشگاه به سراغ جناب آقای مصباح آمدند و راجع به فلسفه اشراق و فلسفه ملاصدرا از ایشان پرسش کردند که وی با آنان به بحث پرداخت و پاسخ داد.
در هنگام خروج از سارایوو از مسجد خسروبیک که در مرکز شهر واقع است دیدن کردیم. این خسروبیک فرمانده عثمانیها و شاید فاتح بوسنی بوده و مسجد و حمام و کتابخانه و مدرسه ساخته که همه باقی است. از بنای مسجد 535 سال می گذرد و آثار رگبار در دیوارهای بیرون و درون آن دیده می شود. این مسجد و دیگر مساجد بوسنی به سبک مساجد ترکیه است. قبر خسرو بیک نیز در محوطه مسجد در بقعه ای قرار دارد که گفتند از هنگام دفن وی تاکنون همواره عده ای در آن به قرائت قرآن اشتغال دارند و در هر شب و روز قرآن را ختم می کنند و هیچگاه این کار خیر قطع نگردیده است. در کنار قبر وی در بقعه کوچکتری قبر مرادبیک و در پشت این دو بقعه قبور دیگری از علما و امرا وجود دارد.
خسروبیک در نظر مردم بوسنی از احترام و قداست خاصی برخوردار است و مردم برای او فاتحه می خوانند. در بوسنی تشکیلات روحانی بسیار منظمی وجود دارد که در راس آن رئیس العلما قرار دارد، رئیس العلمای سابق را در اثنای جنگ در ایران دیده بودم ولی رئیس العلمای کنونی در سفر بود و قائم مقام او آقای شیخ احمد را در سارایوو و نیز در سمینار قرآن ملاقات کردیم، و در پاکستان هم او را دیده بودم.
در بین راه «زنیتا» از شهری گذشتیم که گفتند به منزله قم ایران است و مردم می گویند گوشت حلال را باید از این شهر تهیه کرد. جوانان نیز در ایام جنگ پایگاهی در آن داشته اند. در کنار جاده جایگاهی به یادبود یکی از فرماندهان جنگ که همراه راننده خود در آنجا به شهادت رسیده بود قرار داشت و ما پیاده شدیم و مانند مسلمانان بوسنی برای آنان فاتحه خواندیم. شب هنگام به زنیتا رسیدیم. در هتلی که محل سمینار بود فرود آمدیم و صبح روز بعد سمینار قرآن کریم در تالار سخنرانی هتل آغاز گردید:
سمینار قرآن کریم
این سمینار توسط رایزنی فرهنگی ایران و با همت آقایان شیخ بهائی رایزن و زارعان طلبه ساکن بوسنی برگزار گردیده بود. هدف اصلی این سمینار خنثی کردن تبلیغات وهابیها بود که در سطح وسیعی علیه شیعه جریان دارد - و بعدا راجع به آن بحث خواهم کرد - مبنی بر این که شیعه قرآن را محرف می داند یا قرآن دیگری دارد غیر از قرآن مسلمانها، آرم سمینار عبارت بود از دایره ای که نیم پائینی آن را تصویر کره زمین و نیم بالا را قرآن باز شده تشکیل می داد برخی از اسامی قرآن در خانه های همگون نوشته شده بود و نیز عنوان: سمینار و تاریخ آن به زبانهای فارسی - عربی، انگلیسی و بوسنیایی.
پس از تلاوت قرآن سخنان جناب آقای طاهریان سفیر ایران در بوسنی که همشهری ما است و بعدا گزارش آقای شیخ بهائی دبیر کنگره، سپس سخنان آقای شیخ احمد قائم مقام رئیس العلما و سپاس او از جمهوری اسلامی ایران و از برگزاری این سمینار ایراد گردید.
سپس سخنگوی سمینار برنامه سمینار را بیان و گویندگان از جمله دو تن از ایران و یک تن از پاکستان را معرفی کرد و اولین سخنران قائم مقام رئیس العلما بود سپس این جانب را برای سخنرانی دعوت کردند. عنوان سخنرانی من «صیانت قرآن به عنایت خدای رحمان » «صیانة القرآن بفضل الرحمن » بود که پس از حمد و ثنا و سپاس از حاضران و برگزارکنندگان با آیه «انا نحن نزلنا الذکر وانا له لحافظون » آغاز گردید، من سعی کردم کیفیت وفای به این وعده الهی را که حفظ قرآن را ضمانت فرموده شرح دهم در دو مرحله: اول راجع به شخص پیغمبر و دوم راجع به مردم. و گفتم قرآن از دو راه مصون مانده: اول از راه حافظه و دوم از راه کتابت، در این خصوص نظریات آیة الله العظمی بروجردی را در درس اصول بیان کردم که هر کس کیفیت نزول و تعلیم قرآن را بداند احتمال تحریف در آن نمی دهد. در پایان به اخبار تحریف اشاره و آنها را به سه دسته تقسیم کردم که خود مقاله مفصلی خواهد شد.
بعدا سخنرانان بوسنیایی که از سراسر بوسنی از علما و اساتید الهیات و ادبیات در سمینار حاضر گردیده بودند آغاز گردید، که جسته و گریخته برای ما ترجمه می شد و از رؤوس عناوین بحثها مطلع می شدیم، برخی از سخنرانیها ترجمه مقالاتی بود که از ایران تهیه شده بود از جمله چند مقاله را از بین مقالات هشتمین کنفرانس وحدت سال گذشته مجمع جهانی تقریب برگزیده بودند. این ترجمه ها توسط دو جوان مرد و زن گوینده رادیو سارایوو خوانده می شد.
بعدازظهر همان روز سخنرانی آقای قاضی حسین احمد امیر جماعت اسلامی پاکستان در موضوع وحدت امت اسلامی از نظر قرآن به زبان انگلیسی ایراد گردید و جمله به جمله به بوسنیایی ترجمه می شد در حالی که سخنرانی من و جناب آقای مصباح که به فارسی ایراد می گردید توسط پروفسوری فارغ التحصیل از دانشگاه تهران در ادبیات فارسی، ترجمه می شد.
باری، روز بعد اولین سخنران یکی از علمای بوسنی بود که گفتند گرایش وهابی دارد و در سخنرانی خود به اینکه در صحیح بخاری روایات دال بر تحریف قرآن وجود دارد اعتراض کرد و آن را دروغ دانست، این مطلب در یکی از مقالات تکثیر شده از سوی سمینار قرآن آمده بود، که توسط مسؤولان نشانی این حدیثها به جنای آقای مصباح سخنران بعدی سمینار ارائه گردید و ایشان طی سخنرانی خود صحت وجود این حدیثها و نشانی و متن آنها را تذکر دادند.
موضوع سخنرانی وی «ایمان و شرک در قرآن » بود که مقدمة راجع به امتیازهای قرآن از جمله عدم تحریف آن در بین کتب آسمانی سخن گفتند، در متن سخنرانی مراتب توحید در قرآن و مفهوم شرک و همچنین راجع به صفات بارسی و آیات متشابه که دست آویز «سلفیه » گردیده بحث کردند، و در بعد ازظهر همان روز در پایان کنفرانس میزگردی در این خصوص برگزار گردید و به تمام شبهات پاسخ داده شد. سمینار قرآن کریم در نوع خود موفق بود و تاثیر خوبی در روحیه دانشمندان بوسنی داشت و در حقیقت علاوه بر ثمرات علمی و فرهنگی، از لحاظ روانی مؤثر افتاد و تسکین آلام و نگرانیهای جنگ را در برداشت، بعلاوه برای ایران از لحاظ فرهنگی و سیاسی سودمند بود.
وضعیت بوسنی
می دانم که خوانندگان محترم از من انتظار دارند تا از وضعیت کنونی بوسنی در بعد سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی برای آنان صحبت کنم و سرنوشت آینده بوسنی را پس از قرارداد صلح ترسیم نمایم.
در بعد سیاسی و نظامی
می دانیم که در حدود سه سال پیش از این، پس از فروپاشی شوروی کشور نیرومند یوگسلاوی نیز از هم پاشید و به چند کشور: صربستان، کوزوو، بوسنی هرزگوین و کرواسی... تقسیم شد و این کشورها اعلام استقلال کردند، و از سوی سازمان ملل متحد به رسمیت شناخته شدند از جمله اینها کشور کوچک بوسنی و هرزگوین بود که پس از مراجعه به آرای مردم و با موافقت بیش از هفتاد درصد مردم که عمدة از مسلمانان و کرواتهای بوسنی بودند اعلام استقلال کردند در حالی که صربهای بوسنی که 32 درصد اهالی را تشکیل می دادند به مخالفت برخاستند و به همین خاطر جنگ را آغاز کردند.
در آغاز مسلمانان با حدود 48 درصد و کرواتها با حدود 20 درصد با هم متحد بودند اما جنگ عمدة میان مسلمانان و صربها بود و بعدا صربها به مناطق کرواتها هم حمله کردند کما این که در این اواخر جنگ بین مسلمانان و کرواتها نیز در غرب بوسنی آغاز گردید.
به مجرد آغاز جنگ، کشورهای اسلامی و از همه بیشتر و مقدم بر همه، ایران به یاری مسلمانان شتافتند این امر خود باعث وحشت همسایگان شد و به همین خاطر پای آمریکاییها به منطقه باز شد. در این کار کرواسی که از صربها و مسلمانها هر دو واهمه داشت پیشقدم بود. گفته می شد کشورهای اسلامی از طریق کرواسی، اسلحه سبک به بوسنی رسانیدند و کرواسی یک سوم این اسلحه ها را تصاحب می کرد، برخی از رادیوهای بیگانه چند شب قبل با آب و تاب این مطلب را پخش و کلینتون را متهم می کردند که از این امر اطلاع داشته و آن را ندیده گرفته است که طبعا این اخبار از سوی دشمنان وی در آستانه انتخابات انتشار می یابد. اما هدف کرواسی از این کار این بود که نگذارد بوسنی به دست صربها بیفتد، زیرا نه تنها کرواتهای بوسنی که خود کرواسی در مخاطره قرار می گرفتند، و در حقیقت کرواسی مسلمانان را سپر بلا و حایل میان خود و صربها قرار داد. این هم لطف خدا بود که این رقابتها به داد مسلمانان رسید. به ابتکار رزمندگان آموزش دیده یک تونل در سارایوو زده شد که طی جنگ کلیه رفت و آمدها و کمکها از آن تونل انجام می گرفت، حتی خود علی عزت بگوویچ رئیس جمهور از همین تونل عبور می کرد. البته بعدها صربها از آن باخبر شدند و مدخل تونل را می زدند که عده ای هم شهید شدند.
در یک کلام، مسلمانان ایران آنقدر به مسلمانان بوسنی کمک و محبت کرده اند که قابل توصیف نیست و متقابلا عواطف بوسنیاییها نسبت به آنان و به ایران بسیار پرشور است و همواره محبت و دوستی خود را اظهار می دارند. گاهی می گویند ایران بر ما حق حیات دارد، و اگر این جوانان نبودند صربها ما را قتل عام می کردند و نامی از اسلام در بوسنی باقی نمی ماند. و این یک حقیقت است و نه یک ادعا. علاوه براین، ارتشی به نام «مجاهدین » از عربها و پاکستانیها و ترکها و اروپاییها و دیگران تشکیل شده بود و با دشمن می جنگیدند و در حدود 70 نفر از اعراب یمن و جز آن به شهادت رسیده اند.
و قرارداد صلح، برخلاف عدالت 49 درصد زمینها را به صربها و 51 درصد را به مسلمانان و کرواتها واگذار کرده اند. صربها را دارند به عقب می رانند تا به مرز تعیین شده برسند. اما فدراسیون مسلمان - کروات تاکنون جلساتی جهت تصمیم گیری درباره پرچم و نحوه اداره کشور و انتخاب رئیس جمهور و وزرا و دیگر مسائل تشکیل داده ولی بی نتیجه مانده است و معلوم نیست در آینده به توافق برسند، علاوه بر این، مشکل مهم بوسنی راه دریا است که قاعدة باید کرواتها از باریکه ساحل دریای آدریاتیک راه بدهند و تاکنون نداده اند، گفته می شد که مسلمانان در نظر دارند با صربها وارد مذاکره شوند شاید آنها موافقت نمایند.
مشکل مهمتر از آن، وضعیت آینده بوسنی است که بسیار تاریک است، هم اکنون سراسر بوسنی زیرپوشش ارتش جامعه ملل است و به گفته برخی از مسؤولان الآن بوسنی یک کشور اشغال شده است. منطقه سارایوو در دست آمریکاییها است که در هر کوی و برزن شهر به چشم می خورند. به نظر می رسد آمریکا در عقب زدن صربها و جلوگیری کرواتها جدی است نه بخاطر حفاظت از جان مسلمانان و یا پایبندی به پیمان صلح، بلکه به انگیزه این که بوسنی پایگاهی دایمی برای آمریکا باشد. آنان دارند ارتش کارآمد مسلمانها را خلع سلاح و مرخص می کنند تا در آینده موی دماغ آنان نباشند معلوم نیست دولت فعلی را به حال خود بگذارند، از علی عزت بگوویچ که بسیار محبوب و مرد مقاومی است خوششان نمی آید می خواستند وزرایی را به او تحمیل کنند که زیر بار نرفت و ناچار شد چند وزارتخانه مهم را خود به عهده بگیرد، وی تنها نقطه امید مسلمانان است در حالی که در آن هنگام در بیمارستان بستری بود. در بین شخصیتهای سیاسی هستند کسانی که فرمانبری آمریکا را بپذیرند، کما اینکه طرفداران لائیک کم نیستند، و این علی عزت بگوویچ و همفکران مسلمان او هستند که باید در برابر آنان بایستند، و آرمان مقدس مسلمانان را که آرزوی استقلال سیاسی و اقتصادی و عزت اسلام را دارند و به یک نوع حکومت اسلامی دل بسته اند به منصه ظهور برسانند.
یکی از افندیها می گفت: من از جنگ واهمه نداشتم ولی از این صلح واهمه دارم، در این بین صهیونیستها و دیگر بدخواهان هم بیکار نخواهند نشست و مسلما از لحاظ اقتصادی و فرهنگی در بوسنی دخالت خواهند کرد. اینها شمه ای از نگرانیهای مسلمانان است که پس از چند سال تحمل جنگ و خرابی و دربدری و فقر و تنگدستی، آنان را رنج می دهد و آینده را تاریک و ظلمانی و یاس آور در نظر آنان مجسم می سازد که البته نمایندگان کشورهای اسلامی باید این مسائل را در اجتماعات خود از جمله در اجتماع چند روز دیگر در سارایوو مورد بررسی قرار دهند و برای آنها چاره ای بیندیشند.
در بعد اقتصادی
بوسنی و هرزگوین آن طور که به نظر می رسد از اول هم کشور ثروتمند و پیشرفته ای نبوده است و در مقایسه با کرواسی، چه برسد به اتریش، بسیار عقب افتاده و فقیر بوده است بخصوص مسلمانان بوسنی از این فقر و عقب افتادگی نسبت به صربها و کرواتها سهم بیشتری داشته اند.
بلی، تیتو رئیس جمهور مقتدر یوگسلاوی سابق در زمان اقتدار خود به لحاظ ترس از صربها و به لحاظ اینکه خود او اهل کرواسی بوده، صنایع و کارخانه های مهم از جمله کارخانه های اسحله سازی را در بوسنی متمرکز کرده بود، که در عین حال از لحاظ موقعیت جغرافیایی هم مطمئن تر بوده است. اما ظاهرا این امر تاثیر مهمی در وضع اقتصادی مسلمانان نداشته و تنها آنان امانت دار بوده اند. پس از فروپاشی یوگسلاوی و در اثنای جنگ، صربها تا توانسته اند کارخانه ها را باز کرده و برده اند، آنچه را هم نتوانستند ببرند از صدمه جنگ در امان نمانده، و اینک همه یا اکثر کارخانه ها از کار افتاده است و مسلما نیاز به بازسازی و لوازم یدکی و تجدید ساختمان دارد که تا مدتها از توان آنان خارج است، آن هم در صورتی که امریکا بگذارد و نخواهد آنان را در آن فقر و تنگدستی و عقب ماندگی نگه دارد.
فقر بیداد می کند کارمندان دولت باید به یک دهم حقوق بسنده کنند، مردم از جیره بندی ناچیز سازمان ملل گذران می کنند. فقر و جنگ باعث گردیده که بیش از یک میلیون مسلمان در کشورهای مجار آواره شوند و به کارگری اشتغال یابند. این است وضعیت اقتصادی بوسنی.
در بعد فرهنگی و مذهبی
مسلمانان بوسنی از فرهنگ نسبة بالایی برخوردارند، بی سواد کم است و متخصص در رشته های مختلف زیاد اما فرهنگ عمومی فرهنگ اروپایی است و از همان نوع آزادیها استفاده می کنند هر چند بر اثر جنگ کمی به خود آمده اند. و از قدیم مدارس دینی و دانشکده الهیات داشته اند و بیشتر علما و افندیها در داخل کشور آموزش دیده و برخی هم در مصر، لیبی و عربستان درس خوانده اند. در کشاکش جنگ سعودیها جوانان عرب تحصیل کرده در بالکان را از گوشه و کنار در بوسنی گرد آورده و آنان را وسیله نشر تعلیمات وهابیت قرار داده اند. فکر وهابیت و شایعات و تهتمتهای ضد شیعه را در سراسر بوسنی رواج داده اند رزمندگان معتقد به تشیع که غالبا احساسات مذهبی شدیدی دارند علاوه بر جنگ مسلحانه با صربها، باید با این شایعات نیز مبارزه کنند.
جای تاسف است که در کشورهایی مثل نیجریه که مسیحیت بسیار فعال است و در اندونزی که هر چند در اقلیت هستند اما نبض اقتصاد را در دست دارند و همچنین در مالزی که مسیحی مسلمان به یک نسبت اند، اما اقتصاد در دست مسیحیان و سیاست از آن مسلمانان است. در این قبیل کشورها مسیحیت از اختلاف و درگیری بین شیعه و وهابیت سود می برد و (از هر طرف که بود کشته سود آنان است) اخیرا مسؤول امور دیانت در مالزی اعلام خطر کرد که تکفیر و تفسیق از طرفین شیعه و وهابیت کنترل کشور را از دست مسلمانها به در خواهد برد.
من در این زمینه خاطرات فراوان دارم که باید در جایی آنها را بنویسم. همین قدر می گویم: ما شیعیان باید در کیفیت تبلیغ خود از تشیع تجدیدنظر کنیم و به عواطف دیگر مسلمانها احترام بگذاریم فقط به جنبه های مثبت تشیع یعنی به ذکر امتیازات علمی و فقهی و معارف عالی اهل بیت علیهم السلام بسنده کنیم. حدیثی از حضرت امام رضاعلیه السلام به خاطر دارم که فرمود: «رحم الله عبدا احیا امرنا، فقلت له: و کیف یحیی امرکم؟ قال: یتعلم علومنا و یعلمها الناس، فان الناس لو علموا محاسن کلامنا لاتبعونا». (1) ما با آن همه معارف و سخنان عمیق اهل بیت نیاز به بدگویی از دیگران نداریم و مفید هم نیست بلکه زیان دارد.
خدا رحمت کند استاد ما مرحوم آیة الله بروجردی را که تاکید می فرمود بر این که در برابر اهل سنت باید در مساله خلافت سکوت کنیم و تنها به این اکتفا کنیم که ائمه اهل بیت بنا بر حدیث «ثقلین » مرجع علمی مردم هستند و فقه اهل بیت را نشر دهیم.
باری، روز دوم سمینار نزدیک ظهر از راهی که آمده بودیم برگشتیم تا به «استریت » رسیدیم و با هواپیما به زاگرب و پس از یک شب توقف به فرودگاه وین آمدیم تا پس از دو سه ساعت توقف راهی ایران شویم. از بخت بد پس از معطلی دو ساعت در هواپیما، به لحاظ برف زیاد هواپیما نتوانست پرواز کند، لهذا مسافرین را با چند ساعت معطلی به یک هتل بردند و پس از دو روز و دو شب معطلی سرانجام از طریق فرانکفورت به ایران برگشتیم.
والحمدلله رب العالمین
محمد واعظزاده خراسانی
پی نوشتها
1 - عیون اخبار الرضاعلیه السلام 1/370.