اشاره:
با عنایت به محور مطالب و موضوعات این شماره «امنیت و انقلاب اسلامی» با دو تن از استادان محترم دانشگاه آقایان:
1 دکتر متوچهر محمدی (استاد دانشگاه تهران)
2 دکتر محسن مدیرشانه چی (استادیار دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی مشهد)
گفتگویی صورت گرفت، که با سپاس فراوان از اساتید فاضل گرانقدر، دیدگاهها و تحلیلهای ایشان را در پاسخ به پرسشهای زیر به نظر علاقه مندان و خوانندگان محترم می رساند:
***
1 از گفتمان امنیتی و دقایق گفتمانی آن چه تعریفی دارید؟ آیا قبل از انقلاب اسلامی در ایران این فضای امنیتی از شاخصه ها و مؤلفه های خاص بهره مند بوده است؟
2 گفتمان امنیتی رژیم پهلوی در برخورد با انقلاب ملت ایران را چگونه ارزیابی می کنید؟
3 گفتمان امنیتی پس از پیروزی انقلاب اسلامی را در چارچوب کدام از دستگاه های گفتمانی مانند «صورت بندی های گفتمانی» یا «کنش گفتمانی» قابل تعریف می یابید؟
4 گفتمان های امنیتی در مقاطع مختلف تاریخی پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران را در فرایند تاریخی، حاصلِ چه دقایق تأثیرگذاری از وجوه ذهنی و عینی می دانید؟
5 دقایق گفتمانی امنیت در آراء و اندیشه های حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری را چه می دانید؟ و بازتاب آن را در گفتمان های امنیتی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران چگونه ارزیابی می فرمایید؟
6 آسیب شناسی گفتمان امنیتی در ایران پس از انقلاب را در چه چارچوب معنایی و تفسیری قابل تحلیل و ارزیابی می دانید؟
7 چالش های فراروی گفتمان امنیتی ایران را در حال حاضر چه چالش هایی می دانید و چشم انداز آینده را چگونه ارزیابی می نمایید؟
8 آینده بافت موقعیتی ملی، فروملی و فراملی را از منظر امنیتی مورد بررسی قرار داده و دکترین مطلوب امنیتی ایران را با توجه به تغییر و تحولات موجود در سطوح پیش گفته چه می دانید؟
* * *
دکتر منوچهر محمدی
مسأله امنیت و گفتمان امنیتی یک پدیده ی تازه نیست. از زمانی که بشر پا به این کره خاکی گذاشت و با طبیعت مواجه شد، مسأله ی امنیت و ایمنی او در قبال حوادث و اتفاقات و جانداران دیگر مطرح بود. امر امنیت امری بود که با توجه به رشد بشر روزبه روز دغدغه خاطر جوامع بشری شد. و یکی از عللی که افراد بشر مجبور شدند از زندگی فردی و غارنشینی به زندگی جمعی روی بیاورند به خاطر احساس امنیت بود. درواقع یکی از علل شکل گیری جوامع که از خانواده آغاز می شود تأمین امنیت و ترس از ناامنی برای افراد بود. بنابراین گفتمان امنیتی یک موضوع تازه ای نیست.
از زمانی که مسأله ملت دولت به وجود آمد و جوامع مرز جغرافیایی پیدا کردند که تعیین کننده حدود و ثغور امنیتی بود که جوامع در مقابل خطراتی که از بیرون مرز آنها را تهدید می کرد مسأله شکل دیگری پیدا کرد.
در گذشته قبایل و جمعیت ها موضوع امنیت مسأله جغرافیایی نبود، بلکه مسأله اجتماعی بود که یک ایل و قبیله را به خطر می انداخت. ولی از زمان عهدنامه «وست فالیا» عهدنامه ی جغرافیایی نیز موضوع مهمی شد.
برای اینکه این امنیت بهتر تأمین شود، جنگ ها و صلح ها و قراردادها و اتحادیه های نظامی و... جزئی از گفتمان امنیتی می باشند.
قبل از پیروزی انقلاب اسلامی آنچه را که به عنوان مسائل امنیتی نگاه می کردند اینکه به عنوان یک کشور جهان سومی چگونه می شود در چارچوب جهانی امنیت خود را بهتر حفظ کنیم مباحث ارائه شده بیشتر گفتمان امنیتی بود، اینکه ما بی طرف باشیم یا به یکی از بلوک شرق و غرب بپیوندیم و... همه گفتمان امنیتی قبل از انقلاب اسلامی بود. نظام حاکم بر ایران قبل از انقلاب به این نظر داشت که امنیت ایران در صورتی تأمین خواهد شد که ما بتوانیم به اتحادیه غرب بپیوندیم زیرا خطر مورد بحث با توجه به شرایط حاکم و تاریخی خطر اتحاد شوروی در طول 2500 کیلومتر مرز کشور مطرح بود. به همین دلیل ورود به پیمان سنتو و وابستگی به امریکا و ژاندارمی منطقه و غیره... سیستم حاکم بر کشور در قبل از انقلاب بود.
در آن زمان منافع ملی را به امنیت ملی، رفاه ملی و ارزش ها و اصول حاکم بر جامعه ملی تعریف می کردند، لذا می بینیم که در بررسی ارکان منافع ملی، امنیت جایگاه ویژه ای را پیدا می کند.
باید گفت این گفتمان در قبل از انقلاب یک تعریف فیزیکی داشت. یعنی امنیت را در دور بودن از خطراتی که جامعه و نظام را از درون و بیرون تهدید می کند. لذا سیستم های امنیتی قبل از انقلاب تنها محدود به حفظ حدود کشور نبود، بلکه به طور عمده به خطرات درونی کشور نیز توجه داشت؛ زیرا نظام هایی که در قبل از انقلاب برپا بود از مردم جدا بودند. منافع ملی برای مردم و دولتمردان دارای تعریف متفاوتی بود و نظام ها بیش از آنکه به فکر امنیت مردم باشند به فکر حفظ امنیت خود بودند.
بنابراین دولت ها هدف دوگانه خود را در حفظ امنیت فراملی و فروملی این طور می دیدند که امنیت فراملی را در وابستگی و پیوستگی به قدرت های بزرگ می دیدند و رسالت اصلی دولت را تأمین امنیت داخلی در قبال خطراتی که از سوی مردم و گروه های سیاسی، اجتماعی مخالف می دیدند، در این نوع کشورها وجود سیستم های خشن مانند ساواک و پلیس های مخفی برای تأمین امنیت داخلی بود.
ارتش و نیروی انتظامی نه برای دفاع از مرزها بلکه برای مقابله، سرکوب داخلی تربیت می شد. و هرجا نیروهای انتظامی مشکل پیدا می کردند نیروهای ارتش وارد صحنه می شدند.
با پیروزی انقلاب اسلامی این گفتمان امنیتی تغییری اساسی پیدا کرد. یعنی انقلاب اسلامی که مردمی ترین انقلاب بود و نظام جمهوری اسلامی، متکی به نیروهای مسلح جدا از مردم و یاحمایت های قدرت های خارجی شکل نگرفت بلکه مهم ترین پایگاه قدرت خود را در مردم دید.
وجود وحدت بین مردم و نظام بهترین تأمین کننده امنیت ملی است، مردم حاکمیت را از خود بدانند نه بر خود، که باعث می شود مسائل خیلی فرق کند.
در اوایل پیروزی انقلاب باوجود همه ی مشکلات طبیعی که به وجود آید، در انقلاب اسلامی ایران به دلیل حضور گسترده ی مردم در حمایت از نظام تمام این توطئه های داخلی و خارجی را خنثی کرد.
چگونگی برخورد با گروهک ها، مقابله در جنگ نابرابر با عراق طبق محاسبات ریاضی می بایست موجب فروپاشی نظام نوپای ایران می شد که این عدم فروپاشی مربوط به تغییر گفتمان امنیتی است. که از برون گرایی به درون گرایی آمدیم. فراموش نمی کنم که یک هفته پس از پیروزی انقلاب مهندس بازرگان در تلویزیون اعلام کرد با توجه به پیروزی انقلاب از مردم و روحانیت می خواهیم به مشاغل خود بازگردند تا دولت موقت بتواند به وظایف خود عمل کند، ولی آینده نگری امام شدیدا متوجه این خطر گردید که اگر مردم و روحانیت از صحنه خارج شوند، دشمن سریعاً این نظام نوپا را ساقط خواهد کرد و پیام دادند که مردم و روحانیت باید در صحنه باشند تا مقابل تهدیدات دشمن بایستند و عجیب آن است که در همه ی این موارد شیوه ی برخورد با مسائل امنیتی شیوه ی متفاوتی بود.
در دیگر نظام ها وقتی دچار خطرات داخلی و خارجی می شوند اولین حرکت ایجاد حکومت نظامی و محدودیت برای حرکت های مردم و جلوگیری از حضور و اجتماعات چند نفره است ولی در ایران برعکس شد، و نه تنها حکومت نظامی در کشور ایجاد نشد بلکه هرگاه خطری متوجه نظام بود، حضور گسترده ی مردم، خطر را برطرف می کرد و این تغییری اساسی بود. در تاریخ 25 سال گذشته هرگاه مردم در صحنه بودند امنیت ما بهتر تأمین می شد و هر زمانی که مردم از صحنه خارج شدند، خطرات بیشتر شد.
در فاجعه هفتم تیر در سال 60 که منافقین فکر می کردند با ترور سران نظام، حکومت سرنگون خواهد شد، حضور گسترده ی مردم در تشییع جنازه آنها این خطر را خنثی کرد. و این خیلی مهم است. در جبهه جنگ نیز بعد از تجاوز دشمن تا زمانی که بنی صدر به عنوان فرمانده کل قوا مدعی بود این جنگ یک جنگ کلاسیک است و فقط باید نیروهای کلاسیک نظامی در آن حضور پیدا کنند. ما مرتباً دچار شکست و عقب نشینی بودیم ولی به محض تغییر گفتمان و اینکه امام گفت: «این جنگ، جنگ حق علیه باطل است و...» و سیل عظیم نیروهای مردمی و بسیج به جبهه اعزام شدند، شرایط تغییر کرد به طوری که از آن زمان پیروزی های متعدد به وجود آمد و حتی داخل خاک عراق شدیم و در پایان جنگ و پذیرش قطعنامه شاهد مشکلاتی برای کشور بودیم که حتی نیروی دشمن تا نزدیک اهواز پیشروی نمود ولی وقتی مردم در صحنه دفاعی حاضر شدند ما شاهد خنثی شدن همه ی توطئه های دشمن بودیم.
حتی در حوادث 18 تیر 78 که عده ای اراذل و اوباش امنیت جامعه را تهدید می کردند مجدداً حضور میلیونی مردم در 23 تیر در واقع همه ی توطه های دشمن را ذوب کرد. دشمن این موضوع را خوب فهمیده که جدایی بین مردم و نظام می تواند منجر به غلبه و سلطه آنها بر کشور باشد، این یک تغییر مهم گفتمانی است.
تغییر دیگری که به وجود آمده به نحوه ی تأمین سلاح مورد نیاز برمی گردد. از دیدگاه نظام قبل از انقلاب سلاح های مدرن و ارقام تسلیحاتی مختلف تعیین کننده ی سرنوشت نظام بودند ولی انقلاب اسلامی این گفتمان را تغییر داد. به این معنا که خون بر شمشیر پیروز است و سلاح ایمان بر هر سلاحی پیروز است. گفتمان امنیتی را تغییر داد. تا این زمان حفظ امنیت یعنی حفظ جان انسان ها ولی انقلاب اسلامی نشان داد که یک ملت با دست خالی بدون اسلحه می تواند بر یک رژیم تا دندان مسلح رژیم شاه غلبه پیدا کند و آنها را تسلیم نماید. امام (را) تا قبل از پیروزی انقلاب مطلقاً اجازه ی استفاده از اسلحه را ندادند و اهداء گل به سربازان رژیم شاه موجب پیدا شدن محبت بین مردم و ارتشیان شد و ارتشیان را به مردم ملحق می کرد و حتی فرماندهان را در مقابل سربازان قرار می داد، زمانی رسید که پادگانهای نظامی ما دارای فرمانده بودند ولی سرباز نداشتند، و نظر امام این بود که با تصرف و تسخیر قاعده ی هرم نظامی که سربازان بودند، رأس هرم که فرماندهان باشند فرو می ریزد و حال آنکه در کودتاهای نظامی نقش اول را فرماندهان به عهده دارند ولی در انقلاب اسلامی این گفتمان تغییر کرد و نقش توده ها به عنوان نقش اول مطرح گردید. در زمان جنگ نیز نیروی بسیج مردمی بود که موجب تغییر شرایط گردید. این گفتمان امروزه قدرت خود را به اثبات رسانده است. بعد از پیروزی انقلاب در لبنان در حالیکه پنج قدرت بزرگ: امریکا، انگلیس، فرانسه، ایتالیا و اسرائیل آنجا را به یک پادگان بزرگ نظامی تبدیل کرده بودند، جوانان محروم شیعه جنوب لبنان که در فقیرترین شرایط زندگی می کردند و امام موسی صدر نام «حرکت المحرومین» را برای آنها انتخاب کرده بود، این جوان ها توانستند این پنج قدرت را وادار به فرار کنند و این از نتایج انقلاب اسلامی بود و بعد از آن عملیات شهادت طلبانه در فلسطین توانسته امنیت اسرائیل را از بین ببرد. دشمنانی که صدها کلاهک اتمی و مدرنترین سیستم های نظامی را دارند نتوانسته اند با آن مقابله کنند.
پاتریک بوکانین بعد از حادثه 11 سپتامبر و تجاوز امریکا به منطقه مقاله ی جالبی نوشت که: بازنده ی اصلی این جنگ امریکاست زیرا امریکا فقط به قدرت نظامی خود تکیه دارد و این قدرت نظامی و اقتصادی نتوانست حکومت مردم روم را نجات دهد و آنها نیز شکست خوردند زیرا این مسلمانان به دلیل کثرت جمعیت و به دلیل پایبندی به اعتقادات خود حاضرند جان خود را فدا کنند. وقتی جامعه ای موضوع ترس از مرگ را برای خود حل کرده شما با چه سلاحی می توانید بر این ملت غلبه کنید.
این تحول عظیمی است که در گفتمان امنیتی قبل و بعد از انقلاب به وجود آمده که نقطه عطفی در تاریخ بشریت است.
آخرین تغییر در گفتمان امنیتی تغییر در اهداف است. یک تعریف برای بقاء و حفظ جان و مال انسان ها بود، یعنی هر جامعه ای که بتواند امنیت جانی و مالی مردم را بیشتر تأمین کند موفق تر است ولی با پیروزی انقلاب این تعریف تغییر کرد یعنی تأمین امنیت زمانی است که ارزش های مورد نظر یک جامعه از خطر و آسیب در امان باشد.
امنیت نه برای انسان ها بلکه برای اهداف و ارزش های آن انسان ها می باشد، بنابراین فدا کردن جان و مال نیز برای حفظ امنیت ارزش های متعالی یک جامعه می شود.
به همین دلیل امام می فرمایند: «اگر همه ی ما هم بمیریم، اسلام باید زنده باشد.» این یک تفاوت بنیادین قبل و بعد از انقلاب است.
گفتمان امنیتی قبل از انقلاب بر پایه امنیت حکومت ها بود ولی بعد از انقلاب امنیت توده ها و مردم مطرح بود، همچنین حجم و نوع تسلیحات در قبل از انقلاب تعیین کننده بود ولی بعد از انقلاب تغییر کرد، هدف امنیت نیز قبل از انقلاب حفظ جان و مال مردم بود و حال آنکه بعد از انقلاب همه ی این گفتمان ها تغییر کرد. تکیه بر مردم به جای علیه مردم بودن جایگزین شد. حفظ ارزش های مسلط بر جامعه به عنوان هدف امنیت نیز بعد از انقلاب مطرح گردید.
گفتمان بعد از انقلاب هم دارای صورت بندی جدید و هم دارای کنش های متفاوت است.
دکتر محسن مدیرشانه چی
ج 1 . امنیت بی تردید از لوازم بقای هر جامعه است. اما این مقوله در ایران پیش از انقلاب همچون غالب جوامع استبداد زده مشخصاً در محدوده اختناق و سرکوب و انسداد سیاسی تعریف می شد و بالطبع شاخصه ها و مؤلفه های آن نیز عمدتاً استفاده از ابزارها و سازوکارهای امنیتی با چنین تعریفی بود که البته تبلیغات و توجیهات فرهنگی و اجتماعی نیز چنین رویکردی را همراهی می کرد.
ج 2 . با توضیح مختصر فوق، قهراً رویکرد و برخورد رژیم پیشین در مواجهه با انقلاب ملت ایران نیز همچون برخورد با دیگر تحوّلات سیاسی اجتماعی کشور تابع رویکرد کلی امنیتی این رژیم و معطوف به برخورد قهرآمیز و سرکوبگرانه بود که البته ضعف و تردید و فقدان پشتیبانی خارجی منسجم در این زمینه امکان به کارگیری تام و تمام ابزارها و سازوکارهای مورد نظر رژیم را فراهم نیاورد.
ج 3 . با عنایت به این نکته که در ربع قرن احیر با ساختار یا ساختارهای یکدست و منسجمی روبه رو نبوده ایم، شاید سخن گفتن از تعریف مشخصی برای رویکردهای امنیتی ایران پس از انقلاب دشوار باشد. کما اینکه در حوزه ها و ساحت های دیگر نیز نظیر سیاست خارجی که از قضا با حوزه امنیت ارتباط تناتنگی می یابد فاقد جهت گیری و راهبرد ثابت و واحدی بوده ایم.
ج 4 . به طور خلاصه می توان به شرایط دیرپای تاریخی، تنوع قومی و مذهبی و فرهنگی و کنش ها و تنش های ناشی از این تنوع و چندگانگی، تأثیرپذیری از شرایط دگرگون شونده عوامل بیرونی در محیط حساس ژئوپولیتیکی ایران، موقعیت خاص جغرافیایی کشور و نقش قدرت های بزرگ و قدرت های منطقه ای و همسایگان، همگی بر شکل گیری و تکوین رویکردهای مختلف امنیتی در ایران پس از انقلاب مؤثر بوده است.
ج 5 . این موضوع نیازمند بررسی جامع و دقیق آراء و اندیشه های این بزرگان در قلمرو مورد بحث است.
ج 6 . به نظر می رسد شرایط طولانی و دیرپای تاریخی جامعه استبداد زده ایران در طول سده های گذشته و توالی دوره های ثبات توأم با اختناق از یک سو و آزادی های کوتاه مدت توأم با هرج و مرج و نابسامانی از دیگر سو شرایطی را به وجود آورده است که نگاه به مقوله امنیت با همه تحولات بینشی و روشی در این زمینه تا حد زیادی نمی توانسته است از رویکرد امنیتی محدود پیشین دور شود و فاصله گیرد و آسیب شناسی قضیه را عمدتاً در این راستا باید دید.
ج 7 . دور شدن و فاصله گرفتن از تعریف تنگ و محدود امنیتی گذشته و نگاه فراخ و علمی و جامع به مقوله مهم امنیت، در واقع گذر از مهمترین چالش امنیتی جامعه است که در چهارچوب توسعه سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی کشور بالضروره با عبور موفقیت آمیز از بحران های مشارکت و مشروعیت و توزیع همراه خواهد بود.
ج 8 . در سطح فروملی مسأله تنوع گسترده قوی، زبانی، مذهبی و فرهنگی ایران، برخی تفاوت های درون کشوری و متقابلاً بعضی اشتراکات در این حوزه ها با خارج از مرزهای جغرافیایی، در سطح ملی موضوع توزیع نابرابر و ناعادلانه قدرت و ثروت و امکانات، در سطح فراملی موفعیت حساس و تأثیرپذیر ژئوپولتیکی، ژئواکونومیک و ژئوکولتورال کشوری چون ایران در چهارراه حوادث و نقطه کانونی هارتلند جهان که در آغاز قرن بیست و یکم نیز هنوز خاستگاه مهمترین تنش ها و بحران های سیاسی، نظامی و امنیتی محسوب می شود، بر بافت امنیتی امروز و فردای کشور سایه افکنده است. بر این مبنا، در سطح فروملی موضوع رفع تبعیض و جبران تبعیضها و نابرابری های گذشته از طریق آنچه به اصطلاح «تبعیض مثبت» خوانده می شود، در سطح ملی رفع نابرابری های اشاره شده و توجه به توسعه جامع در ابعاد پیشگفته به منظور افزایش رضایت و وفاق و همگرایی و همبستگی ملی، و در سطح فراملی اتخاذ سیاست خارجی منسجم، واقع گرایانه، علمی و متکی به منافع ملی می تواند دکترین یا آموزه امنیتی مطلوب تلقی شود. تکوین چنین دکترینی طبعاً شامل همه حوزه ها و ساحت های نظری، حقوقی یا قانونی و عملی خواهد بود.