علل مدرسه گریزی بچهها در گفتگو با دکتر نسرین امیری، فوقتخصص روانپزشکی کودک و نوجوان
مشکلات رفتاری کودکان در سنین مدرسه، یکیدوتا نیست اما یکی از جدیترین مشکلات آنها در این سنین، مدرسهگریزی است. تعریف مدرسهگریزی یا فرار از مدرسه، این است که کودک پس از ورود و گاهی پس از کمی ماندن در مدرسه، بدون هماهنگی با معلمان از آنجا خارج میشود یا به قصد مدرسه رفتن از منزل بیرون میرود ولی به مکانهای دیگری غیر از مدرسه میرود.
به دانشآموزانی که به شکلهای مختلف از مدرسه فرار میکنند و با غیبتهای غیرموجه و بدون اطلاع والدین و اولیای مدرسه به مکانهای مورد نظر خود پناه میبرند، مدرسهگریز میگویند. علت گریزان بودن و فرار از مدرسه در این دانشآموزان، انگیزه داشتن برای حضور در مکانهایی است که به نسبت مقتضیات سنی آنها برایشان محرکهای جذابتری ایجاد میکنند. ملایمترین صورت این عارضه، دروغگویی به والدین و معلمان است و این مساله هنگامی رخ میدهد که آنها به غیبت او پی میبرند و اگر کودک تصمیم بگیرد که به مدرسه بازگردد، امکان دارد یادداشتهای جعلی از خانه به مدرسه ارایه دهد یا اینکه سعی کند با بیمار نشان دادن خود، غیبتش را بدون اطلاع والدینش موجه کند. در این باره گفتوگویی داشتهایم با دکتر نسرین امیری، فوق تخصص روانپزشکی کودک و نوجوان و عضو هیات علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی.
آیا ترس بعضی کودکان از مدرسه، طبیعی است؟
ترس از مدرسه یک پدیده روانی اجتماعی در زندگی کودکان است که به ویژه در ابتدای ورود به مدرسه نمود مییابد و به لحاظ آثار سوء بالقوهای که در رفتار کودک دارد، از دیگر ترسهای دوران کودکی مهمتر است. اما همه کودکانی که از رفتن به مدرسه اجتناب میکنند، دچار ترس از مدرسه نیستند. بعضی از این کودکان به این دلیل از رفتن به مدرسه گریزان هستند که فعالیتهای دیگر، برای آنها تقویتکنندهتر است. آنها معمولا به عنوان فراری از مدرسه تلقی میشوند. بنابراین باید بین ترس و فرار از مدرسه تمایز قائل شد.
چرا بعضی بچهها از مدرسه فراریاند؟
بهطور کلی، مدرسهگریزی در کودکان به 2 سیستم فضای درون و فضای بیرون مربوط میشود. فضای درون، همان فضای مدرسه است که کودکان از آن محیط فراری هستند و نمیخواهند در آنجا حضور داشته باشند. فضای بیرون یعنی جایی که کودکان میخواهند در آنجا حضور داشته باشند. برخی کودکان برای پذیرش محیطهای قانونی، چندان توانمند نیستند و با توجه به اینکه مدارس قوانین خاصی دارند، آنها نمیتوانند قوانین مدرسه را بپذیرند. از سوی دیگر، این آمادگی از طرف خانواده هم برایشان ایجاد نشده بنابراین وقتی در محیطی قانونمند قرار میگیرند، تمایل زیادی به تحمل شرایط موجود در محیط ندارند و دوست دارند در محیطی حضور داشته باشند که آزادی بیشتری حس میکنند. بنابراین به پدر و مادرها توصیه میکنم قبل از اینکه کودکان وارد فضای مدرسه شوند، شرایطی برای آنها فراهم کنند تا قانونمندی را یاد بگیرند.
پس بیشتر کودکان مدرسهگریز، کودکانی هستند که تحمل قوانین را ندارند؟
نه! گروهی دیگر از کودکان از بودن در فضای بیرون واهمه دارند. به عبارت دیگر، فضای بیرون مانند محیط خانه برایشان امنیت ایجاد نمیکند و دوست دارند نزد مادرشان باشند. در چنین مواردی باید در وهله اول، اضطراب این کودکان رفع شود؛ چراکه کودک به دلیل اضطرابی که از بودن در محیط خارج از منزل دارد، دچار تنش و اضطراب میشود و فقط در محیط خانه است که احساس آرامش میکند. ولی در برخی موارد نیز کودکانی هستند که اگرچه فضای بیرون را انتخاب میکنند اما این محیط شبیه فضای خانهشان نیست. این مساله بیشتر در دوران نوجوانی اتفاق میافتد که بچهها به سمت مشکلات رفتاری میروند. اگر کودکان این رفتار را داخل مدرسه داشته باشند، حتما با برخوردی از جانب مدیر یا ناظم مواجه خواهند شد. در این موارد، کودکان به تشکیل گروههای خلافکار روی میآورند و دنبال فضایی ثانوی هستند تا بتوانند کارهای نامناسبی مانند مصرف مواد، پرداختن به مسایل جنسی یا امور دیگر داشته باشند. به همین علت، از محیط مدرسه فراری میشوند تا در این فضای ثانویه قرار بگیرند. البته این فضاها باید تحت پوشش مدیریت اجتماعی و نیروی انتظامی باشد تا حریم این فضاها شکسته شود؛ چراکه کودکان برای انجام کارهای خلاف در محلههای خاصی که نظارت کمتری در آنها وجود دارد، گروههایی تشکیل میدهند و حتی ممکن است با همدیگر تصمیم به خریدوفروش مواد، دزدی و... بگیرند.
این کودکان نیاز به درمان دارند؟
بله؛گاهی اوقات کودکان بنا به دلایل بیمارگونهای نمیتوانند مدرسه را تحمل کنند. یکی از این دلایل،تحریکپذیری و خشم بیش از حد یا بیشفعالی است. این کودکان نمیتوانند قوانین مدرسه را به دلیل فعالیت بیش از حدشان رعایت کنند. در چنین مواردی اگر احساس کنیم کودک به دلیل تحریکپذیری شدید و افسردگی شدید، حوصله تحمل این محیطها را ندارد، حتما باید مداخلات درمانی صورت بگیرد. توصیه میشود حتما پزشک، کودک را ببیند تا درمان لازم صورت بگیرد.
آیا کمتوانی ذهنی هم میتواند عاملی برای مدرسهگریزی بچهها محسوب شود؟
به طور طبیعی، کودکی که توانایی ذهنی پایینی دارد، علاقهمندی خاصی به آموزش کلاسیک ندارد؛ چون توانایی یادگیریاش پایین است و اگر تحت فشار آموزشی قرار بگیرد، احساس خوشایندی نخواهد داشت و از سوی دیگر، به دلیل تجربه شکستی که در این محیط داشته، ممکن است به سمت مدرسهگریزی کشیده شود.
سختگیری بیش از حد برخی از مدارس نمیتواند عاملی برای مدرسهگریزی باشد؟
چرا؛ ولی این حرف به آن معنا نیست که محیط مدرسه نباید قانونمند باشد؛ بلکه توصیه میشود قوانین حاکم بر مدرسه با انعطافپذیری، منش دوستانه و مهربانانهای همراه باشد. فضای مدرسهای که معلمان، ناظمان یا مدیرانش خیلی سختگیر باشند یا قوانین عجیب و غریبی داشته باشد، غیرقابلتحمل میشود و کودک حاضر است در هر محیطی به غیر از آن حضور داشته باشد. در این موارد، برای کودک مهم نیست که در چه محیطی قرار بگیرد. بهعنوان نمونه، برخی از آنها ممکن است از مدرسه فرار کنند و ساعتها زیرپله خانهشان باشند و در پایان زمان مدرسه به خانه برگردند؛ بدون اینکه خانوادهشان از این مساله اطلاعی داشته باشد.
برای پیشگیری از این مساله، شما چه توصیهای به مدیران و گردانندگان مدارس دارید؟
در وهله اول باید فضای مدرسه فضایی لذتبخش باشد. البته لذتبخش بودن به معنای کنار گذاشتن قوانین نیست؛ بلکه به این معناست که کودک در کارهای مدرسه مشارکت داشته باشد. اگر مدرسه محیطی باشد که فقط کودک در آنجا حضور فیزیکی داشته باشد و به حرف بقیه گوش بدهد، طبیعتا تلاش و تمایلی برای رفتن به مدرسه نخواهد داشت اما اگر نقشی موثری در محیط مدرسه پیدا کند و حرف او در آن محیط شنیده شود، یا در کارهای هنری، دکوراسیون مدرسه و دیگر برنامهریزیها شرکت داده شود، این مساله باعث میشود کودک به فضای مدرسه علاقهمند شود و به راحتی وقت خود را در آن محیط میگذراند. آموزش مهارتهای زندگی که جایش در مدارس خالی است نیز باید در نظر گرفته شود. بهتر است به جای تاکید بر آموزشهای کلاسیک، به پرورش کودکان در این محیطها بپردازیم.
ما بهعنوان خانواده، در حل این مساله، چه نقشی میتوانیم ایفا کنیم؟
قبل از ورود کودکان به چنین فضاهایی باید آنها را قانونمند و برای محیط درون سازگار کنید. به آنها کمک کنید تا یاد بگیرند آزادیشان معنا دارد همانطور که آزادی برای دیگران نیز معنا میگیرد. در برخی از مواردی که والدین تکفرزند دارند، به دلیل توجه بیش از حدی که نسبت به کودکشان دارند، باعث میشوند که او پرتوقع شود و هنگامی که این کودک وارد محیط مدرسه و... میشود، نمیتواند حضور دیگری را تحمل کند. بنابراین بهتر است والدین، مرزها را برای کودکان مشخص کنند. به خانوادهها توصیه میشود از فضای مدرسه کمک بگیرند تا کودکانشان بزرگتر و قانونمندتر شوند. بهعلاوه، باید به کودکان اجازه بدهیم روابط اجتماعی و مهارتهای زندگی را در این محیط یاد بگیرند و توسعه دهند. پدران و مادران باید با مدرسه هماهنگ و سازگار باشند و اگر ایرادی از جانب مدرسه و اولیا دیده شود، حتما باید آن را با یکدیگر در میان گذارند؛ چراکه در واقع، مدرسه اولین محیط اجتماعی است که کودکان در آن قرار میگیرند و یاد میگیرند که قانونمند باشند.
منبع:www.salamat.com
/ن