مدیر علمی
مسأله بهداشت روانی «انسان» و «جوامع انسانی» از محوری ترین موضوعاتی است که نه تنها توجه اندیشمندان هر ملتی را به خود معطوف داشته و با نگرشهای متعدد بر پایه ارزش گرایی فرهنگی مورد توجه قرار گرفته، بلکه در محافل بین المللی هم از جایگاه ویژه ای برخوردار شده است. زیرا تکامل مادی و معنوی، نظری و عملی، انسانها در گرو توجه تام به این اصل راهبردی است.
عبارت «خود را بشناس» مبنای تفکر بسیاری از فیلسوفان یونان باستان چون سقراط و فیثاغورث بود و حکما و فلاسفه اسلامی هم اعم از مشاء و اشراق بر مبنای اندیشه اسلامی، در نظرات فلسفی و عرفانی خویش، توجه ویژه ای به مسأله «انسان شناسی» و جایگاه مهم آن داشته اند.
بهداشت روانی از دیدگاه مکتب ارزشمند اسلام از علم «معر ö¸النفس» شروع می گردد و خودشناسی کلید خدا شناسی و نقطه آغازین برای دریافت معارف فقه است. «و من عرف نفسه فقد عرف ربه» از ویژگیهای خاص معرفت یابی در این مکتب است. خویشتنی که به رغم سکونت در عالم خاک، با افلاکیان مانوس و یادآور آمیختگی عالم ملکی با حقایق عالم ملکوت است. خویشتنی که در مرتبه «اسفل السافلین» وجود، رسالت تحقق «احسن تقویم» را دارد تا بیانگر زیبایی «تبارک الله احسن الخالقین» باشد.
مربی و کردگار هستی نه تنها انسان را در مقام تکوین از نعمت «خلق فسوی» و «قدر فهدی» برخوردار ساخته، بلکه در نظام تشریع به بسط حق و اعتدال و تناسب در اندیشه و رفتار فرا خوانده است تا بر پایه کرامت انسان و مصلحت جامعه، به استقرار امنیت و آرامش در زندگی فردی و اجتماعی اهتمام ورزد و پایه های قسط و عدل را در سلوک اجتماعی استحکام بخشد و روابط انسانی را بر پایه انس و الفت، و رحم و مروت گسترده سازد؛ این یک نیاز فطری است که در تمامی مکاتب برای انسانهای پاسدار امنیت و صلح مسأله مهم محسوب می گردد.
در نوشته های «مازلو[1]» دانشمند و روانشناس غرب نیاز به «تحقق خویشتن» در رأس هرم نیازهای انسانی و عالی ترین نیاز اوست. نیازهایی چون دانستن و فهمیدن و آگاهی از محیط و حقوق انسانها می تواند راهی نو فرا روی انسان قرار دهد، ولی در این راستا خود باوری و پذیرش شخصیت حقیقی می تواند عاملی برای رشد و تکامل متعادل باشد. لذا بدون خود باوری مثبت، رشد روان شناختی متوقف می گردد.
«ارکان خودباوری[2]» را شاید بتوان این گونه تبیین نمود:
1- آگاهانه زیستن و تلاش برای درک علایق، ارزشها و حقوق انسانها
2- خویشتن پذیر بودن[3] یعنی پذیرفتن و آزمون بدون رد و انکار واقعیت افکار که در برخی موارد می تواند سازنده باشد.
3- خود مسؤولی[4] یعنی درک این واقعیت که ما مسؤول اعمال و رفتار خودمان هستیم؛ باید در مسیر تکاملی انسانی قرار گیریم و مسؤولیت پذیر و آینده ساز خویش باشیم.
4- خود تأییدی یعنی احترام به خواسته ها و نیازهای خود و تلاش برای رسیدن به خود واقعی و شناساندن آن به مردم.
5- هدفمند زیستن و تعیین اهداف و آرمانها در مسیر زندگی
6- با صداقت زیستن یعنی وفاداری به اصول رفتاری در عمل و هماهنگی بین آنچه می دانیم و آنچه ادعا می کنیم یا انجام می دهیم. به عبارت دیگر از منظر حقوقی عمل به تعهداتمان در برابر خود و افراد جامعه که تحقق این امور ریشه در وراثت و تربیت و محیط زندگی انسانها دارد و خانواده اولین دانشگاه در جهت دهی به سوی این آرمانهای اساسی است.
باید بدانیم مدیریت فردا به دوش مردان و زنان خودباوری است که در مسیر معرفت و شناسایی حقوق حقه خود و آحاد جامعه بر مبنای تفکری ارزشمدار و توحیدی تلاش نموده و وارد عرصه عمل شده اند. این خودباوری در جستجوی چالش و انگیزش ناشی از اهداف ارزشمند و والاست. چرا که خودباروی دو جزء دارد: 1- کار آمدی شخصی[5] 2- عزت نفس[6] یعنی اعتقاد به اینکه دستیابی به اهداف، موقعیت ها، دوستی ها و با عشق زیستن ها در شأن و توان ماست. آنچنانکه مولوی گوید:
الحذر ای مؤمنان کان در شماست در شما بس قدرت بی منتهاست
همانگونه که ذکر شد مناسبات میان اشخاص[7] در تفکر آدمی مقام مهمی دارد و گرایش فرد به تعاملات اجتماعی و رعایت موازین حقوقی که زیباترین شکل آن «خانواده» است، گرایشی ذاتی است.
خانواده نخستین کانون و محیط اجتماعی است که دو نسل «بارور» و «نو رسته» آنجا در کنار هم با صفا و صمیمیت به زیستن، تعامل و ارتباط عمیق زندگی می پردازند و کودک خود را تحت سرپرستی و تربیت قرار می دهند. مهم ترین وظیفه خانواده در درجه اول شناخت درست مراحل رشد کودکان[8] و در درجه دوم شناسایی موانع و رفع آنها و در درجه سوم دریافت راهکارهای مناسب می باشد.
مادر امروز همان کودک دیروز است که در دامان مادری دیگر رشد کرده و زمینه های پرورش نسل بعد جامعه را فراهم آورده است. کودکان سرمایه های ارزشمند و سازنده آینده جامعه هستند و توجه به مشکلات و معضلات حقوقی آنان باعث ترقی ارکان جامعه می گردد. تمامی تلاش انبیاء علیهم السلام برای این بود که افراط گرایی را از شیوه های عملکرد افراد بزدایند. و انسانها را با حقوق حقه خود آشنا سازند وقتی یک کودک از اوان کودکی با حقوق کودکان هم سن خود آشنا شد و چگونه زیستن در کنار انسانها را تجربه نمود، یقیناً فردا نیز در جامعه به کلیه تعهدات و وظایف خود واقف خواهد بود.
با نگاهی به قوانین و حقوق کودک در اسلام در می یابیم که اسلام مصالح کودک را فراتر از مصالحی می داند که در کنوانسیونهای[9] حقوق کودک بیان شده است. بعنوان مثال کنوانسیون حقوق کودک، آغاز کودکی را از بدو تولد می داند، در حالیکه در تعالیم اسلام حقوق کودک نه تنها از زمان انعقاد نطفه بلکه از همان زمان انتخاب همسر برای والدین تصویر می شود. زیرا خانواده تبلور حقوق فردی و اجتماعی است. در کانون خانواده مرد و زن رعایت موازین اخلاقی – حقوقی را در کنار هم می آموزند و می آموزانند و به تعبیر قرآن کریم هر یک از زن و مرد اگر عمل صالحی انجام دهد به حیات طیبه ابدی نائل می شود: «من عمل صالحا من ذکر أو انثی و هو مؤمن فلنحیینه حیاõ طیبه» (نحل، 19).
نمود خارجی این حیات طیبه شأنیت و منزلت یکایک افراد خانواده بویژه کودکان است . محور درون سیستمی خانواده شامل ساختار اجتماعی توزیع نقش، توزیع پایگاه و منزلت پویای اجتماعی، اقتصادی و از همه مهمتر پویایی نگرش و ارزشهاست. این محور بوجودآورنده نظم و تعادلی است که از آن به بهداشت روانی خانواده یاد می شود. محور برون سیستمی خانواده پیرامون محیط خانواده به بحث می پردازد. در نظام حقوقی و قانونی ما خانواده شخصیت حقوقی ندارد و لیکن در حفظ و گسترش قدرت ملی، توسعه فرهنگی – اعتقادی نقش بسیار مهمی را ایفا می کند و نه تنها مکتب آموزش تعادل و فداکاری است، بلکه کانونی هم برای حمایت از انسان، حقوق انسانی و تربیت آنها می باشد. این اهمیت اجتماعی باید محرک قانونگذار در حمایت از آن باشد؛ زیرا در یک نظام اسلامی متون حقوقی و قوانین مصوب پشتوانه مفاهیم و مبانی فقهی استنباط و استخراج می گردد. امروزه که تمدنهای حامی مدرنیته ندای حق خواهی سر می دهند، جامعه دینی متبلور از فقاهت و مکتب حقوقی اسلام نیز باید پاسخگوی جامعه بشری باشد؛ زیرا در مسیر تطور اندیشه ها و مکاتب فقهی، اندیشمندان پایه گذار مبانی حقوقی اسلامی نیز بوده اند. امید است ما نیز در تبلور و شکل گیری این رسالت بزرگ که همانا تبیین، ترویج و تنویر افکار عمومی در جهت آشنایی با انوار قدسیه الهی و اهل بیت علیهم السلام است، بتوانیم گامی برداریم و جایگاه، منزلت و کیان خانواده و تربیت نسل آینده را تبیین نماییم.
____________________________
[1] - Maslow. Abraham از مؤسسان روانشناسی انسان گرا در زمان معاصر است؛ او در سال 1980 چشم از جهان فروبست.
[2] - The Six Pillars of Self-Esteem
[3] - Self -accepting
[4] - Self- responsible
[5] - Self - efficancy
[6] - Self - respect
[7] - Herpersonal relation
[8] - مراحل رشد کودکان عبارتند از: رشد جسمانی، رشد حسی حرکتی ، رشد ذهنی، رشد عاطفی، رشد اجتماعی، رشد اخلاقی و…
[9] - کنوانسیون حقوق کودک در سال 1959 میلادی اعلامیه حقوق کودک را به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل متحد رسانید و از 1990 لازم الاجرا گردید.