دوری از نگاه زنان بیگانهدرسهایی از تفسیر سوره نور«قسمت هفدهم»

«.

«... وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إلاّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ علی جُیُوبِهِنَّ و لا یُبدینَ زینَتَهُنَّ إلاّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أبْنائِهِنَّ أَوْ أبناءِ بُعُولَتِهِنَّ أو اِخوانِهنَّ أوْ بَنی اِخْوانِهِنَّ أوْ بَنی أخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أوْ ما مَلَکَتْ أیْمانُهُنَّ أوِ التابِعینَ غَیْرِ أولی الاِرْبَةِ مِنَ الرّجالِ أو الطِفلِ الذَّینَ لَمْ یَظْهَرُوا علی عَوْراتِ النِساءِ وَ لا یَضْرِبْنَ بأرجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفینَ مِنْ زینَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إلیَ اللّه ِ جمیعا أیُّها المُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ».«آیه 31»

شرح کلی:

دو آیه 30 و 31 سوره، نخست موضوع مهم «ادب نگاه» را در روابط مردان و زنان مسلمان بیان کرده است و آنگاه به صورتی ویژه به بانوان مسلمان فرمان می دهد پوشش خود را کامل کرده و از نمایان ساختن زینت خود، جز آنچه خود به خود آشکار است و جز برای محارم، پرهیز کنند. آیه نخست، مسؤولیت مردان و آیه دوم وظیفه زنان را بیان می کند. در دو قسمت پیش به شرح کلی دو آیه، نکات ادبی و لغوی، شرح تفصیلی و بازگویی روایات مرتبط به بحث پرداختیم. دو فراز «و لا یبدین زینتهنَّ الاّ ما ظهر منها» و «و لیضربن بخمرهنّ علی جیوبهنَّ» را در قسمت پیش به تفصیل بررسی کرده و شرح دادیم. این آیات به خاطر پیوند نزدیک مطالب و نکات آن، مناسب است یکجا بررسی و تفسیر شود اما حجم زیاد مباحث، چاره ای جز ارائه آن در چند قسمت باقی نمی گذارد.

در قسمت پیش آوردیم که آیه شریفه در بیان حکم حرمت آشکار ساختن زینت، دو استثنا آورده است؛ یکی زینتهای آشکار، و دیگری نگاه گروهی از افراد. شرح استثنای اول در همان جا گذشت. استثنای دوم که با تکرار جمله «و لا یبدین زینتهنَّ» آغاز می شود، دوازده دسته از افراد و نزدیکان زنان را از حکم یاد شده بیرون می برد و نمایان ساختن زینت را در برابر آنان جایز می شمارد. به بیان دیگر، حکم حرمت آشکارسازی زینت، دو قید خورده است؛ قید نخست، خود موضوع آشکار ساختن را محدود می کند و قید دوم، وجوب پوشش همان محدوده را نیز محدود به نگاه افرادی می کند که از گروه دوازده گانه در «مستثنی» نیستند. و به عبارت سوم، در فراز «و لا یبدین زینتهنّ الاّ ما ظهر منها» دایره استثنا از جهت زینت محدود است و از جهت افراد، گسترده، و در جمله دوم، عکس آن است. ولی روشن است که این دو فراز آیه را باید یکجا و در ربط با هم مورد توجه قرار داد و حکم شرعی را از آن استنتاج کرد، چرا که ظاهرا «زینت» در این جمله، همان «زینت» در جمله نخست است و آنچه در خصوص معنای زینت و محدوده آن گفتیم در اینجا نیز جاری است. بنابراین بر اساس موازین دانش «اصول فقه» و قواعد عرفی زبان، هر یک از این دو جمله و در واقع هر یک از این دو حکم، دیگری را مقیّد می سازد. نتیجه این می شود که زنان مسلمان، زینت غیر ظاهر خود را تنها می توانند برای این دوازده دسته آشکار کنند. در زینت ظاهر که فرقی میان این محرمان و دیگر نامحرمان نیست و تکلیفی را متوجه آنان نمی کند. این دوازده دسته غالبا همانها هستند که در فقه و عرف مردم به نام «محارم» خوانده می شوند. البته چنان که خواهید دید، محارم، منحصر در اینان نمی باشد.

شرح تفصیلی:

* و لا یُبدینَ زینَتَهُنَّ إلاّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ ... أو الطفل الّذینَ لم یَظْهروا علی عورات النساء.

این فراز از آیه همانند فراز مشابه پیش، عطف به جمله «یَغْضُضْنَ مِنْ أبْصارِهِنَّ» است که شرح ادبی آن گذشته است. برخی کلمه های نیازمند توضیح را نیز در همانجا به تفصیل آورده ایم. پیامبر(ص) به فرمان الهی که با جمله «قُلْ» در ابتدای آیه صادر شده، مأمور می شود به زنان مسلمان بگوید از حرام چشم فرو بندند و دامن خویش از نگاه نامحرمان نگه دارند و زینت پنهان را آشکار نسازند و پوشش خود را به گریبان و قفسه سینه بگسترانند و زینت خود را جز برای این افراد، آشکار نکنند:

1ـ بُعُولَتِهِنَّ؛ شوهرانشان

2ـ آبائِهنَّ؛ پدرانشان

3ـ آباءِ بُعولتَهِنَّ؛ پدران شوهرانشان

4ـ أبْنائِهِنَّ؛ پسرانشان

5ـ أبْناء بُعُولَتِهِنَّ؛ پسران شوهرانشان

6ـ اِخْوانِهِنَّ؛ برادرانشان

7ـ بَنی اِخْوانِهِنَّ؛ پسرْبرادرانشان

8ـ بنی أخَواتِهِنَّ؛ پسرْخواهرانشان

9ـ نسائِهِنَّ؛ زنانشان

10ـ ما مَلَکَتْ أیْمانُهُنَّ؛ بردگانشان

11ـ التابعینَ غَیْرِ اُولِی الاِرْبَةِ مِنَ الرجالِ؛ طفیلی مردانی که نیازمند سرپرستند و در خود توجه و احساسی به نیاز جنسی ندارند.

12ـ الطفلِ الّذینَ لَمْ یَظهَرُوا علی عَوْراتِ النساءِ؛ کودکانی که در آنان احساس جنسی نسبت به زنان قوت نگرفته است.

هشت دسته اول که همه مرد هستند، معنا و مصداق روشن داشته و نیاز به شرح ندارد. ولی چهار گروه پایانی، نیازمند توضیح است، لذا شرح بیشتر را با توجه به پرسشها و ابهامهای موجود، به این چهار گروه اختصاص می دهیم.

دسته نهم: نسائهنّ؛ زنانشان

یک دسته از کسانی که زنان مسلمان، وظیفه دار پوشاندن زینت خود در مقابل آنان نیستند خود «زنان» می باشند. از کلمه «نسائهنّ» «اجمالاً» پی می بریم همان گونه که زن مسلمان می تواند زینت خود را در مقابل پدر یا برادر خود آشکار کند، رواست آن را در برابر زنان دیگر نیز نمایان سازد. اگر آیه شریفه، این معنا را با کلمه «النساء» بیان کرده بود، طبعا مورد نهم نیز همانند موارد قبل، معنا و مصداق کاملاً روشنی داشت و نتیجه می گرفتیم که زنان مسلمان با تمام زنان محرم هستند، چه مسلمان و چه غیر مسلمان، چه از خویشان و نزدیکان و چه دیگران. ولی اضافه شدن کلمه «نساء» به ضمیر «هنَّ» که مرجع آن، همان زنان مسلمان (المؤمنات) است که در آغاز آیه آمده، «نساء» را مقیّد می سازد و طبعا کلیّت و عمومیت کلمه «النساء» را نخواهد داشت، مگر بنا بر یک احتمال که شرح آن خواهد آمد. در نتیجه فقط بخشی از زنان، از حکم یادشده استثنا شده اند و زن مسلمان می تواند زینت خود را در معرض نگاه آن دسته از زنان بگذارد. بر این اساس، در این حکم زنان نیز دو دسته اند، دسته ای که همانند پدر و برادر، محرم زن مسلمانند و گروهی که نامحرمند و یا لااقل در این آیه نامی از آنان برده نشده است. حال باید به این پرسش پاسخ گفت که

منظور از «نسائهنّ» چیست و شامل کدام یک از زنان می شود؟

مفسّران و شارحان آیه شریفه، در پاسخ به این پرسش، حداقل چهار نظر و احتمال را مطرح کرده اند که از آن میان، دو نظر، عمده و قابل توجه بیشتر است:

1ـ اضافه شدن کلمه «نساء» به ضمیر «هنَّ» نشان می دهد منظور «زنان مسلمان» است. «زنانشان» یعنی زنان مسلمان.

این گفته در میان شارحان و مفسران شیعی، موافقان بیشتری دارد.(1) آنان روایاتی را نیز شاهد این گفته شمرده اند. برخی مفسران اهل سنت نیز همین معنا را پذیرفته اند.(2)

بر اساس این گفته، فقط زنان مسلمان از حکم کلی آیه استثنا شده اند؛ از این رو، زن مسلمان باید زینت و زیبایی خود را از چشم زنان نامسلمان پنهان دارد. آنان نیز چنان که از برخی روایات بر می آید نامحرم اند.(3)

2ـ اضافه شدن کلمه «نساء» به ضمیر «هنّ» نشان می دهد که آنان یک نوع تعلّق و نسبتی با مرجع ضمیر دارند. در اینجا منظور آن دسته از زنانی می باشند که مانند زنان خدمتکار با آنان معاشرت دارند. مصداق روشن آن، زنان خدمتکار هستند، چه مسلمان و چه غیر مسلمان.

هر چند مفهوم اولیه این معنا و لازمه ظاهری تقیید این است که زنان دیگر، بیگانه و نامحرم اند ولی موافقان نظر دوم، چنین مفهومی را نمی پذیرند. در نگاه آنان، چنان که برخی تصریح نیز کرده اند(4)، اساسا همه زنان، چه مسلمان و چه غیر مسلمان، محرم اند و زن مسلمان وظیفه دار پوشاندن خود یا زیبایی و زینت خود از نگاه آنان نیست. اگر به «نساء» نیز تصریح شده برای دفع این توهم است که گمان نشود استثنا اختصاص به مردان محرم دارد؛ شامل زنانی که با آنان معاشرت دارند نیز می شود. و جمله «اَوْ ما مَلَکَتْ أیمانُهُنَّ» که بلافاصله عطف به «نساء» شده حکم استثنا را به زنان کنیز نیز سرایت می دهد تا گمان نشود استثنا فقط شامل زنان آزاده می گردد که از ظاهر اضافه شدن کمله «نساء» به ضمیر «هنّ» برمی آید، همان گونه که در مثل اضافه شدن کلمه «رجال» به ضمیر «کم» در آیه «واسْتَشْهِدُوا شَهیدَیْنِ مِنْ رِجالِکم» گفته اند.(5)

بر اساس این گفته، چنان که اشاره شد، زن مسلمان وظیفه دار پوشش خود در مقابل دیگر زنان نیست و از این نظر فرقی میان زنان خویشاوند و بیگانه، آزاد و کنیز، مسلمان و غیر مسلمان، و غیر مسلمان نیز چه «ذمّی» و چه غیر آن، نیست.

دو احتمال دیگر در آیه، یکی این است که برخی گفته اند منظور، همسران مردان مسلمان است. از این رو زن مسلمان باید خود را از همسران نامسلمان مردان بپوشاند، چه «ذمّی» باشد و چه غیر ذمّی؛ چرا که آنان، محاسن و زیبایی زنان مسلمان را برای شوهران خود بازگو می کنند.(6)

احتمال دیگر این است که اساسا منظور از «نسائهنّ»، «امثال» آنان از زنان است که شامل همه زنان می شود، چه مسلمان و چه غیر مسلمان؛ چه خویشاوند و همنشین و چه بیگانه، و اگر «نساء» به ضمیر «هنَّ» اضافه شده است به خاطر هم جنس بودن با آنان است و نه هم کیش بودن.(7) لازمه شرعی این احتمال با آنچه موافقان نظر دوم گفته اند یکسان است و آن اینکه اساسا همه زنان با یکدیگر محرم اند و از این نظر فرقی میان هم کیش و هم نشین و بیگانه و آزاد و غیر آزاد وجود ندارد.

کدام گفته را باید پذیرفت؟

چنان که اشاره شد از میان چهار نظر یادشده، دو احتمال نخست، بیشتر مورد توجه قرار گرفته است به گونه ای که عمده نگاهها به سوی این دو معنا می رود، و از میان این دو گفته نیز، همان گونه که در برخی روایات اهل بیت(ع) نیز آمده و بیشتر شارحان و مفسّران شیعی پذیرفته اند، گفته نخست به واقع نزدیکتر و با ظاهر آیه مناسب تر است و یا اساسا جز آن نمی تواند باشد. برخی مفسران اهل سنت که این احتمال را تقویت کرده اند، گفته «ابن عباس» را نیز شاهد گرفته اند که گفته است منظور از «نسائهنّ» زنان مسلمان است. زن مسلمان نباید زیبایی خود را به زن یهودی یا مسیحی نشان دهد.(8)

فلسفه این حکم چنان که در روایات مورد اشاره آمده این است که زنان نامسلمان، با پی بردن به زیبایی های زن مسلمان، ممکن است آن را برای شوهران خود بازگو کنند؛ از این رو زنان مسلمان باید خود را از تیررس نگاه آنان باز دارند. روشن است که برای هیچ زنی، چه مسلمان و چه غیر مسلمان، جایز نیست زیبایی ها و محاسن زنان دیگر را برای مرد نامحرم از جمله شوهر خود، بازگو کند، ولی زنان مسلمان به خاطر ایمانشان، نوعا از این گناه پرهیز می کنند ولی چنین اطمینانی در باره غیر مسلمان وجود ندارد؛ از این رو زن مسلمان با پوشش خود، باید شؤون اسلامی خود را حفظ کند و خود را از مفسده و فتنه انگیزی مردان نامسلمان دور بدارد. البته کنیزانی که در خدمت و اختیار وی می باشند حتی اگر مسلمان نباشند، از این حکم استثنا هستند، چرا که آنان خود را در اختیار وی می دانند و انگیزه مراعات و حفظ شؤون صاحب خود را دارند. علاوه اینکه الزام زن به پوشیده داشتن خود از نگاه کنیزان که نوعا در خدمت اویند و روابط نزدیکی با وی دارند، هر چند نامسلمان باشند، مایه دشواری و حرج بر وی خواهد بود.

الزام، ارشاد یا کراهت؟

پرسشی که در اینجا پیش می آید این است که آیا این پوشیده داشتن، یک حکم الزامی و یک تکلیف شرعی قطعی است یا امری ارشادی و تنزیهی است که در واقع هشداری پیشگیرانه به زنان مسلمان می باشد تا تلاش کنند خود را در معرض برخی مفسده ها قرار ندهند؟ همان گونه که زن مسلمان باید خود را از نگاه مستقیم نامحرم دور بدارد، لازم است یا مناسب است، از نگاه و آگاهی غیر مستقیم بیگانه به واسطه بازگویی شخص سوم نیز باز بدارد، و همان گونه که نگاه مستقیم بیگانه نیز زمینه تعرض به وی و هتک شخصیت اسلامی او را فراهم می سازد، آگاهی وسوسه انگیز بیگانه زمینه ساز هتک حرمت وی و نقل مجالس و محافل شدن است. همان گونه که به عنوان مثال به مرد مسلمان دستور داده شده از نگاه آلوده به زن مسلمان پرهیز کند و مرد بیگانه نباید به زن مسلمان چشم دوزد، و در عین حال به او توصیه شده حتی از چشم دوختن به پشت سر زنان و یا نشستن فوری در جای آنان و از خلوت کردن با آنان پرهیز کند. خلوت کردن، به صورت الزامی ممنوع شده است و آن دو دیگر، به صورت غیر الزامی و در سطح امور ناخوشایند شارع مقدس. حال پرسش این است که بر مبنای نظر نخست و یا احتمال سوم که به هر حال زن مسلمان وظیفه دار نوعی پوشش در مقابل گروهی از زنان شده است، این وظیفه ای الزامی است که ترک آن گناه است و یا توصیه ای غیر الزامی است که در زبان شرع و فقه از آن به «مکروه» یاد می شود و یا اساسا ارشاد و توجه دادن به یک امر کلی تر است و آن اینکه زن مسلمان باید خود را از هر آنچه که زمینه هتک حرمت اسلامی و تعرض به وی را فراهم می آورد دور بدارد، همان گونه که در پایان همین آیه حتی از پا کوبیدن به زمین برای نشان دادن زیورآلات خود منع شده است. از این رو هر چند خودنمایی در برابر زنان نامسلمان امری مکروه است ولی این کراهت برخاسته از ملاکی کلی و عام است که یک مصداق آن حفظ خود از نگاه زنان نامسلمان است.

اگر چنان که از ظاهر آیه و استثنای مورد بحث برمی آید سخن بگوییم باید این حکم را یک تکلیف الزامی بدانیم و زنان نامسلمان را نیز یکی از نامحرمانی بشماریم که باید خود را از آنان پوشاند. بزرگانی چون علاّمه طبرسی و علاّمه طباطبایی و فاضل مقداد و برخی از فقهای دیگر همین گفته را پذیرفته اند.(9)

ولی با اینهمه، از آنجا که آیه شریفه صراحت در حرمت نگاه زنان غیر مسلمان و وجوب پوشش از نگاه آنان، ندارد، ممکن است با توجه و به استناد دلیلها و قرینه های دیگر، از جمله برخی تعابیر وارد شده در روایات مورد بحث، بگوییم این حکمی تنزیهی است و جنبه پیشگیرانه دارد و بیش از کراهت را نمی رساند. چنان که بیشتر فقهای ما در این مسأله، اجمالاً قایل به وجوب پوشش نیستند و ترک آن را فقط مکروه شمرده اند. از آن جمله است فقیه برجسته و پرآوازه، شیخ محمدحسن نجفی، معروف به «صاحب جواهر» که به ادله و قراینی برای عدم وجوب استناد جسته است؛ دلایلی چون سیره مسلمانان، و احتمال اینکه منظور از «نسائهنّ» مطلق زنان است، و تعبیر «لا یَنْبَغی» (سزاوار نیست) در روایتی که خواهد آمد، و فلسفه و علتی که در این روایات ذکر شده است، و نیز دشواری و حرجی که در صورت حکم به حرمت وجود دارد، بویژه در روزگار گذشته که غیر مسلمانان در میان جامعه اسلامی زندگی می کردند و روابط نزدیک و معاشرت زیادی با مسلمانان داشتند(10) و حتی گاه زنان مسلمان و غیر مسلمان از حمامهای عمومی مشترک استفاده می کردند و از این رو خلیفه دوم به یکی از کارگزاران خود نوشت که به من گزارش شده برخی زنان مسلمان همراه زنان مشرک وارد حمام می شوند. و بدین طریق هشدار داد که از این کار پرهیز شود.(11)

روایات

پاره ای روایتها در منابع حدیثی شیعه آمده است که به موضوع مورد بحث پرداخته است:

1ـ پیامبر اکرم(ص) فرمود:

«و مَنْ وَصَفَ اِمرأةً لرجُلٍ فافْتَتَنَ بها الرجلُ و أصاب منها فاحشةً لم یخرجْ مِن الدنیا الاّ مغضوبا علیه، و مَنْ غَضِبَ اللّه ُ علیه غضب علیه السماواتُ السبْع و الأرضونَ السبع، و کان علیه من الوِزْر مثلَ الّذی أصابها. قیل یا رسول اللّه ! فاِنْ تابَ و أصلح؟ قال: یتوبُ اللّه ُ علیه؛(12)

کسی که اوصاف زنی را برای مردی بازگو کند و مرد مفتون وی شده و نسبت به او مرتکب فحشاء شود، بازگوکننده از دنیا نرود جز آنکه مورد خشم باشد و کسی که خداوند بر او خشم گیرد، آسمانها و زمینهای هفت گانه بر او غضب کند، و گناهی همانند گناه آن مرد بر عهده وی خواهد بود. گفتند: ای رسول خدا! اگر توبه کرد و اصلاح نمود چه؟ فرمود: خداوند نیز توبه او را می پذیرد.»

این روایت شریف، اختصاص به زنان نامسلمان ندارد، حتی محدود به بازگوکننده زن نیز نمی شود. هر کس، چه زن و چه مرد، چه مسلمان و چه غیر مسلمان، چه برای مسلمان و چه برای غیر مسلمان، با شرح اوصاف زن بیگانه ای، مایه فساد و گناه شود، مستحق خشم الهی است.

2ـ امام باقر(ع) طی حدیث مفصلی که از آن حضرت نقل شده، از جمله فرمود:

«و لا یجوز للمرأة أنْ تنکشف بین یدی الیهودیة و النصرانیة لانّهنَّ یصفْنَ ذلک لازواجهنَّ؛(13)

جایز نیست زن (مسلمان) در برابر زن یهودی و مسیحی برهنه شود، زیرا آنان، وضع او را برای همسرانشان بازگو می کنند.»

البته از آنجا که تعبیر «لایجوز» در میان مجموعه ای از جملات روایت قرار گرفته است که برخی علی رغم اینکه با همین تعبیر آمده ولی مفاد آن قطعا امری الزامی نیست، در اینجا نیز ظهور قطعی در حکم وجوب ندارد و با حکم کراهت نیز سازگار است.

3ـ مشابه همین سخن را امام صادق(ع) طبق نقلی معتبر فرموده است:

«لا ینبغی للمرأة أن تنکشف بین یدی الیهودیة و النصرانیة فانّهنَّ یصفْنَ ذلک لازواجهنَّ؛(14)

شایسته (جایز؟) نیست زن (مسلمان)، در برابر زن یهودی و مسیحی برهنه شود، چرا که آنان وضع او را برای همسرانشان بازگو می کنند.»

تعبیر «لا ینبغی» هر چند صراحت در عدم حرمت ندارد ولی چنان که بسیاری از فقها در موارد مشابه و از جمله در همین مورد گفته اند، ظهور در کراهت دارد و از این رو می تواند قرینه برای روایت قبل باشد. البته با این توجه که تعبیر «لا یجوز» در روایت به شرحی که گذشت ظهور در حرمت نداشته باشد و الاّ روشن است که در آن صورت، قضیه عکس خواهد شد و روایت قبلی را باید قرینه برای روایت سوم شمرد چرا که تعبیر «لایجوز» در دلالت بر حرمت، ظهور قوی تر دارد از ظهور تعبیر «لا ینبغی» در کراهت. البته در جای دیگر به تفصیل آورده ایم که روایت پیش که بخشی از یک حدیث مبسوط است، از نظر سند، اعتبار لازم را برای استناد فتوا ندارد.(15)

فلسفه و محدوده حکم

چنان که آوردیم، فلسفه حکم پوشش زن مسلمان در برابر زنان غیر مسلمانی که در جامعه اسلامی زندگی می کنند، چه قایل به وجوب آن شویم و چه عدم رعایت آن را مکروه بشماریم، این است که جلو زمینه گناه و مفسده گرفته شود و شؤون اسلامی و شخصیت زن مسلمان نقل مجالس بیگانگان نگردد. ایمان زنان مسلمان، نوعا مانع از آن می شود که آنچه دیده اند را برای دیگران از جمله شوهرانشان باز گویند ولی چنین اطمینانی به زنان غیر مسلمان نوعا وجود ندارد. اگر به تناسب حکم و موضوع، حکم را، چه حرمت و چه کراهت، ناشی از این علت بدانیم، آن وقت می توانیم نتیجه بگیریم اگر در جایی چنین اطمینانی وجود دارد که زنان نامسلمان، چنین کاری نمی کنند، یا زمینه چنین مفسده و گناهی وجود ندارد، مثل اینکه مرد غیر مسلمان از اهل ذمّه نباشد و خارج از جامعه اسلامی، در کشوری دیگر زندگی کند، پوشیده داشتن خود از آنان واجب نیست یا ترک آن مکروه نمی باشد. و از طرف دیگر، اگر می دانیم برهنه شدن در برابر زنی مسلمان، باعث می شود که وی وصف زیباییهای او را برای مرد نامحرمی از جمله شوهر خود باز گوید، آن وقت می توان به تناسب حکم و موضوع گفت که لازم است خود را از آن زن مسلمان بی تعهد پوشیده دارد، هر چند برخی گفته اند چنین تعمیمی را هیچ یک از علمای شیعه نگفته اند.(16) ولی نگفتن، همواره دلیل بر عدم موافقت نیست.

دسته دهم:

ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُنَّ؛ بردگانشان

دهمین گروه از کسانی که آشکار ساختن زینت در برابر آنان توسط زنان جایز نیست برده هایی اند که در اختیار آنان می باشند. تردیدی نیست این عنوان شامل کنیزان می شود، چه مسلمان باشند و چه غیر مسلمان. از این رو اگر دسته نهم را چنان که گذشت محدود به زنان مسلمان دانستیم، عنوان بردگان در اینجا اختصاص به کنیزهای مسلمان ندارد و زن مسلمان می تواند در برابر کنیز خود، چه مسلمان و چه نامسلمان، خود را نپوشاند.

پرسش اصلی در این دسته این است که آیا فقط کنیزهای مسلمان استثنا شده اند یا استثنا شامل حال غلامان نیز می گردد؟ در میان مفسران و فقهای شیعی و سنّی دو نظر وجود دارد؛ گروهی استثنا را محدود به کنیزها دانسته اند و گروهی، غلامان را نیز داخل در آن شمرده اند. هر یک نیز به دلایل و شواهدی استناد جسته اند. بیشتر روایاتی که در منابع شیعی وجود دارد، نگاه دوم را تأیید می کند و «ما ملکتْ ایمانُهنَّ» را شامل غلامان نیز می داند. با این همه، فتاوای فقهای ما، با مفاد اولیه این روایات هماهنگی ندارد و استثنا را محدود به کنیزان شمرده و روایات یادشده را بر وجوهی چون تقیه بار کرده اند. البته مفاد این روایات نیز چیزی بیشتر از عدم وجوب پوشش مو و ساق دست و پا از نگاه غلامان نیست.

به طور کلی بردگان، چه زن و چه مرد، در بسیاری موارد، از نظر احکام شرعی، حقوق و تکالیف ویژه خود را دارند. به عنوان مثال بر کنیزان، بر خلاف زنان آزاد، واجب نیست موی خود را از نگاه نامحرم بپوشانند کما اینکه در نماز نیز به اجماع فقهای شیعه و سنی و به استناد روایات بسیار، همانند دختر بچه می توانند بدون پوشش سر، نماز بخوانند.(17)

بخشی از این تفاوت به موقعیت شغلی و خدمتکاری آنان برمی گردد، لذا جالب است بدانید در برخی روایات، کنیزان از به کار بردن روسری و پوشش سر، باز داشته شده اند و توصیه شده است که آنان را حتی با کتک زدن، از این کار باز دارید تا از زنان آزاده متمایز گردند، چنان که در روایتی این رفتار به حضرت امام باقر(ع) نیز نسبت داده شده است.(18) از این رو بعید نیست همان گونه که در روایات یادشده نیز آمده، استثنای «ما ملکت «أیمانُهنَّ» شامل غلامان نیز بشود.

در روزگار ما نیاز چندانی به بسط و گسترش چنین مباحثی نیست و عملاً از محل ابتلا بیرون است، لذا به همین اندک بس می کنیم. علاقه مندان می توانند به کتابهای تفسیری و فقهی و حدیثی مراجعه کنند. از آن میان، فقط به بازخوانی دو روایت معتبر می پردازیم:

1ـ معاویة بن عمّار، جریانی را از دوره جوانی خود نقل می کند. او گفته است حدود سی نفر مرد در حضور امام صادق(ع) بودیم که پدرم عمّار نیز وارد شد. امام(ع) به او خوشامد گفت و وی را در کنار خود نشاند و مدتی طولانی متوجه او شده و به صحبت با وی پرداخت. سپس خطاب به جمع فرمود: جناب عمار (ابومعاویه) کاری (خصوصی) دارد، خوب است جلسه را خلوت کنید. لذا همه ما بلند شدیم، اما پدرم به من گفت: معاویه! تو برگرد! من برگشتم. امام صادق(ع) فرمود: این پسر تو است؟ گفت: آری. (ولی) او گمان می کند که مردم مدینه کاری غیر مجاز می کنند.

حضرت فرمود: چه کاری؟

من گفتم: این کار که زن قریشی و (یا) هاشمی بر مرکب سوار می شود و (هنگام سوار شدن) دست خود را بر سر غلام سیاهی می گذارد و ساعدهای خود را بر گردن وی می نهد.

امام صادق(ع) فرمود: پسرم! آیا قرآن نمی خوانی؟ گفتم: آری. فرمود: این آیه را بخوان: «بر زنان گناهی نیست در باره پدرانشان و پسرانشان ـ تا رسید به ـ و نه بردگانشان. سپس فرمود: پسرم! باکی نیست که غلام، مو و ساق را بییند.»

متن روایت چنین است:

«معاویة بن عمار قال: کنّا عند أبیعبداللّه (ع) نحوا من ثلاثین رجلاً اذ دخل أبی فرحّب به ابوعبداللّه (ع) و اجلسه الی جنبه فأقبل علیه طویلاً ثم قال ابوعبداللّه (ع): انّ لابیمعاویة حاجة فلو خففتم. فقمنا جمیعا، فقال لی ابی: ارجع یا معاویة! فرجعت. فقال ابوعبداللّه (ع): هذا ابنک؟ قال: نعم و هو یزعم ان اهل المدینة یصنعون شیئا ما لا یحلّ لهم. قال: و ما هو؟ قلت: المرأة القرشیة و الهاشمیة ترکب و تضع یدها علی رأس الاسود، و ذراعها علی عنقه. فقال ابوعبداللّه (ع) یا بنیّ! أما تقرأ القرآن؟ قلت: بلی، قال: اقرء هذه الایة «لا جناح علیهنّ فی آبائهن و لا ابنائهنّ» حتی بلغ «و لا ما ملکت أیمانُهنَّ».(19) ثم قال: یا بنیّ! لا بأس أن یری المملوک الشعر و الساق.»(20)

2ـ قاسم صیقل که از اصحاب امام هادی(ع) است نقل می کند (زنی به نام) «امّ علی» طی نامه ای از امام(21) در باره برهنه کردن سر پیش غلام پرسید و گفت: پیروان شما به من پاسخ متفاوت دادند؛ برخی گفتند اشکالی ندارد، و برخی گفتند جایز نیست. حضرت در پاسخ نوشت:

«در باره نپوشیدن سر پیش غلام پرسیدی. (پاسخ این است) سر خود را مقابل او برهنه نکن؛ چرا که این کاری مکروه است؛

کَتَبَتْ الیه امّ علی تسأل عن کشف الرأس بین یدی الخادم و قالت له: ان شیعتک اختلفوا علیّ، فقال بعضهم: لا بأس، و قال بعضهم: لا یحلّ. فکتب(ع): سألتِ عن کشف الرأس بین یدی الخادم. لا تکشفی رأسکِ بین یدیه فانّ ذلک مکروه.»(22)

شرح و تفسیر دو دسته باقیمانده و نیز بخش پایانی آیه شریفه را در قسمت بعد خواهیم آورد. در آن قسمت به این پرسش نیز خواهیم پرداخت که چرا در این آیه از برخی محارم دیگر یعنی دایی و عمو نامی برده نشده است.

ادامه دارد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر