ماهان شبکه ایرانیان

قرآن و جاودانگی ملّت ها

ایین اسلام و کتاب مقدّس قرآن، راه حقیقتی هدایت بشر به سوی سعادت و کمال است. چیزی که بسیار مایه تأسّف است، این است که تصوّر بعضی از دور افتادگان از حقیقت اسلام، درباره این ایین و کتاب مقدّس آن، بسیار غلط و دور از واقعیت است

ایین اسلام و کتاب مقدّس قرآن، راه حقیقتی هدایت بشر به سوی سعادت و کمال است. چیزی که بسیار مایه تأسّف است، این است که تصوّر بعضی از دور افتادگان از حقیقت اسلام، درباره این ایین و کتاب مقدّس آن، بسیار غلط و دور از واقعیت است. این دسته، گمان می کنند که اسلام و قوانین قرآن، منحصر به نماز و روزه و احیاناً حجّ خانه خداست. بعضی ها که شاید این مقدار را هم متوجّه نباشند و فقط اسلام را در زنجیرزنی می بینند. باید تصدیق کرد که عملکرد گروهی از دینداران و حتّی عالمان دین هم که خود را عملاً از تمام فعّالیت های اجتماعی بر کنار داشته اند، به این سوء تفاهم، کمک شایانی می کند.

اسلام، آن چنان برنامه گسترده و جامعی برای زندگی دارد که خط سیر سعادت بشر را از هنگام تولّد تا موقع مرگ و از درون خانواده تا میدان جنگ و از اداره و کارخانه و بازار تا کرسی قضاوت و مدیریت و رهبری سیاسی مشخّص می سازد . اسلام، درباره هر مسأله ای از مسائل زندگی، راه روشنی پیش پای انسان گذارده و حتّی رابطه انسان را با طبیعتِ جاندار و بی جان، به صورتی بسیار زنده تر و ارزنده تر از آنچه امروز در رسانه ها و مجامع جهانی مطرح است، بیان نموده است.1

در این میان، قرآن، کتاب جاویدان اسلام و تنها معجزه ماندگار این ایین نیز رهیافت هایی جهت زندگی مادّی و زمینی بشر ارائه نموده است. این امر، به ما نشان می دهد که اسلام، تنها سعادت اُخروی را در نظر ندارد. هر چند از دیدگاه اسلام، سعادت اُخروی هم در گرو این است که فرد، در این دنیا و در جزئی ترین مسائل زندگی خود نیز راه درست را بپیماید.

مضامین و ارزش های اجتماعی در قرآن

در قرآن، به ارزش ها و اصول اجتماعی فراوانی اشاره شده است که بسیاری از آنها، امروزه، به نحوی مورد توجّه پژوهشگران اجتماعی (بویژه در جهان توسعه یافته) قرار گرفته اند. بعضی از این اصول و ارزش ها ـ که به متن زندگی اجتماعی مربوط می شوند و نقش مهمّی در شکل گیری و هویت یابی و دوام جامعه دارندـ عبارت اند از:

1- کسب علم و دانش: نخستین شرط حیات یک ملّت، علم و آگاهی است. به همین جهت، نویسندگان امروز، ممالک پیش رفته از لحاظ علم و فرهنگ را با تعبیر «زنده» نام می برند و گاهی در نقطه مقابل آن، درباره بعضی جوامع، تعبیر «ملّت مرده» و «جامعه بی روح» را استفاده می کنند. ریشه این تعبییر در ضمن گفتار پیشوایان دین اسلام دیده می شود:

پیامبر اکرم(ص) می فرماید: «گفتگوهای علمی، دل های مرده را زنده می کند در صورتی که سر انجام آن، خدا و اوامر او باشد».2 یا «کسی که مرگش فرا رسد در حالی که به فرا گرفتن دانش سرگرم باشد که بدین وسیله مسلمانان را زنده کند، فاصله میان او و پیغمبران در بهشت، فقط یک درجه خواهد بود».3 از این رو اسلام، مردم را به فرا گرفتن علم و دانش تشویق بسیار نموده و بلکه آن را واجب دانسته است. درقرآن می فرماید: «مؤمنان راستین و پویندگان علم، پیوسته نزد پروردگار، بر درجات آنها افزوده می شود».4

ترویج و گسترش آگاهی و دانش و روحیه علم اندوزی تا حدّی از نظر اسلام اهمیت دارد که آن را از امور لازم و ضروری می داند و می فرماید: «... پس چرا از هر جمعیتی از آنان گروهی کوچ نمی کنند تا دانش عمیقْ به دست آورند و قوم خود را ـ آن گاه که به سوی آنان بازگشتندـ هشدار دهند، باشد که آنان از زشتکاری بر حذر باشند».5

در اسلام، آموختن، یک ارزش است و هیچ محدودیتی ندارد. هر کس نمی داند، باید از آگاهان بپرسد و هر کس می داند، موظّف است که به دیگران بیاموزد.6

2- نظارت عمومی: ارزش تازه ای که اسلام برای جلوگیری از انحرافات و پس از تربیت صحیح خانواده و معلّم مطرح نموده است، نظارت عمومی مسلمانان بر اعمال یکدیگر است. طبق این حکم صریح قرآنی، هر مسلمانی حق دارد و بلکه موظّف است بر اعمالی که آشکارا از دیگری سر می زند، نظارت کرده، او را به خوبی ها دعوت کند و از بدی ها باز دارد . موضوع امر به معروف و نهی از منکر، در بسیاری از ایات قران ذکر شده است . خداوند در قرآن، گاهی مسلمانان را می ستاید، از این جهت که دارای چنین رفتار و روابطی هستند و گاهی آن را جزء اعمال صالح معرفی می کند.7 هنگامی نیز در ضمن نصیحت های لقمان به فرزندش، به این عمل صحیح، تشویق می کند8 و در موردی دیگر نیز به کسانی که این وظیفه بزرگ را انجام دهند، وعده رحمت داده شده است.9

اسلام می گوید اگر می خواهید در اجتماع شما ظلم و ستم شیوع نیابد و جامعه رو به هلاکت نرود، نظارت عمومی و انتقاد منصفانه و پیشنهاد خیرخواهانه را فراموش نکنید. امام رضا(ع) می فرماید: «به نیکی ها دعوت کنید و از بدی ها جلوگیری نمایید وگرنه مردمان شرور و ستمگر، بر شما مسلّط می شوند و در آن موقع، خوبان شما دعا می کنند و به اجابت نخواهد رسید».10

3. تعلیم و تربیت صحیح فرزند: بدون شک، بسیاری از ویژگی های اخلاقی و شخصیتی فرد، ریشه در خانواده و کودکی و نوجوانی او دارند و در واقع، زیربنای اخلاق و اعتقاد انسان و جامعه، در خانواده شکل می گیرد. حال اگر در جامعه ای، خانواده ها ارزش های اخلاقی را تقویت کنند و آنها را به نسل های بعد منتقل کنند، آن جامعه، جامعه ای ارزش مدار خواهد بود. از این رو، اسلام، اهمّیت زیادی به تربیت فرزند می دهد و در این باره برای پدران و مادران، رسماً مسئولیت قائل شده است: «و خانواده خود را به نماز امر کن و خود [نیز] با همه نیرو بر [مراعات] آن، شکیبایی کن. ما از تو هیچ روزی نمی طلبیم. این ماییم که تو را روزی می دهیم و عاقبت [نیک] از آنِ [اهل] تقواست».11

4. رسیدگی به وضع نیازمندان: در دنیای کنونی، فقر و تنگدستی بسیاری از مردم و اختلافات فاحش طبقاتی، فکر دانشمندان را به خود مشغول ساخته و برای علاج این درد و کم کردن این فاصله خطرناک طبقاتی تلاش می کنند . اسلام، برای پیشگیری از تراکم ثروت و ریشه کن ساختن بلای خانمان سوز فقر، قانون صدقات (واجب و مستحب12) را گزارده است، به این معنی که ثروتمندان را موظّف کرده تا مقدار معینی از اموال خود را هر ساله به فقرا بپردازند. قرآن می گوید: «در اموال هر مسلمانی، سهمی مشخّص، برای نیازمند و محروم است».13

قرآن مجید، در موارد بسیاری از «زکات» نام برده14 و به قدری به پرداختن آن اهمّیت داده که غالباً آن را در کنار بزرگ ترین فرضیه دینی (یعنی نماز) یاد کرده است: «نماز را به پا دارید و زکات را بپردازید؛ زیرا آنچه کار نیک انجام دهید، جزای آن را خواهید یافت».15

از نظر قرآن، زکات، آثار اخلاقی و معنوی فراوانی برای جامعه دارد: انسان را از دنیاپرستی و بُخل و حرص پاک می کند و نوع دوستی و سخاوت و ایثار و گذشت و توجّه به حقوق دیگران را در او تقویت می کند و نیز فقر و محرومیت ـ که ریشه بسیاری از مفاسد و انحرافات در جامعه است ـ را از بین می برد و بدین ترتیب، هم جامعه پاک می شود و هم زکات دهنده: «[ای پیامبر!] از امول آنان زکات بگیر که با این کار، [جان و مال] آنها را پاکیزه می کنی».16

5. ترویج صلح و دوستی و مُدارا و گفتگو در جامعه: «... پس، از خدا پروا کنید و روابط مابین خودتان را اصلاح کنید و اگر مؤمنید، از خدا و فرستاده اش اطاعت کنید».17

زندگی اجتماعی، طبیعتاً آمیخته با مشاجره و اختلاف و درگیری است. قرآن، مؤمنان را برادر یکدیگر معرّفی کرده و وظیفه آنان را اصلاح روابط بین یکدیگر و رفع سوء تفاهم ها دانسته و شرط تقوا را تلاش برای ایجاد خوش بینی و آشتی و دوستی در بین اهل ایمان بیان کرده است.18 در حدیث است که «پاداش اصلاح کننده اختلافات میان مردم، مانند اجر مجاهد در راه خدا در میدان جنگ با کافران است».19 ایات دیگری از قرآن نیز وجود دارند که در آنها به صلح و آشتی دعوت شده است: «ای کسانی که ایمان آورده اید، همگی در صلح و آشتی درایید و از گام های (راه) شیطان پیروی نکنید که او دشمن آشکار شماست».20

اهمیت صلح در قرآن تا اندازه ای است که آن را نه تنها در بین مؤمنان، بلکه در مورد دشمنان و کافران نیز توصیه کرده و فرموده است: «اگر دشمنان، خواهان صلح بودند، شما بپذیرید».21 امّا در عین حال، قرآن صلحِ از روی ترس و سستی و سازش به منظور فرار از جهاد و مشکلات میدان جنگ را نکوهش می کند و آن را باعث عقب نشینی از ارزش های اسلامی می داند.22

قرآن، همچنین به گفتگو با همگان23 و انتخاب بهترین سخن از میان گفته ها24 و مذاکره کردن و نرمْ سخن گفتن حتّی با فرعون25 و متّهم نکردن هیچ سلام کننده ای به بی ایمانی،26 دعوت می کند و عدم خشنونت پیامبر را می ستاید و باعث ترویج اسلام می شمارد.27

6. لزوم برقراری عدالت: اوج کمال انسان از دیدگاه قرآن، در تقواست و راه رسیدن به تقوا، عدالت است و عدالت یعنی رسیدن به جامعه ای بدون فقر و تبعیض و ستم؛ عدالت یعنی اصلاح روابط انسان با انسان و رعایت اخلاق و انصاف در قوانین جامعه و اجرای آنها و بلکه در کلیه فردی و اجتماعی. امام علی (ع) در این باره می فرماید: «خداوند سبحان، سامان گرفتن و اصلاح جامعه انسانی را، منوط به اجرای عدالت قرار داده است. مردم جز با اجرای عدالت، سعادتمند نمی شوند».28 از این رو، قرآن به اجرای عدالت در جامعه اسلامی بسیار تأکید دارد و آن را مایه رستگاری انسان می داند: «عدالت ورزید که به تقوا نزدیک تر است...»29 و یا «ای اهل ایمان! عدالت را برقرار کنید و برای خدا گواهی دهید، اگر چه به زیان خود شما یا پدر و مادر و یا نزدیکان شما باشد...».30

آری، اداره سالم امور گوناگون جامعه و رشد مردم و شکوفایی استعدادهای اجتماع و حفظ کرامت انسانی و پاسداری از ارزش ها و مهم تر از همه به دست آوردن تقوا، جز با اجرای عدالت، میسّر نیست.

7 . ضرورت مشورت: اهمیت مشورت در اسلام به اندازه ای است که خداوند حتّی به پیامبرش نیز امر می کند که مشورت کند،31 با آن که پیامبر اکرم (ص) نیازی به مشورت نداشتند، امّا برای این که اوّلاً این اصل را پایه گذاری کنند و مسلمانان را به اهمیت مشورت (به عنوان یک ارزش اجتماعی) متوجّه سازند تا بلکه گفتگو و مشاوره را جزو برنامه های زندگی خود قرار دهند و ثانیاً به همراهان و پیروان خود، شخصیت بدهند و نیروی فکر و اندیشه آنان را پرورش دهند، مأمور شدند که مشورت کنند و این در رهبری و مدیریت هر مجموعه انسانی، یک اصل است؛ چه آن مجموعه، کوچک باشد و چه بزرگ: «و [مؤمنان، کسانی هستند که] کارشان، در میان خودشان، به مشاوره برگزار می گردد».32

گفتنی است بسیاری فقیهان بزرگ مسلمان، بویژه در قم و نجف (کسانی همچون میرزا حسین نائینی و امام خمینی)، از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی 1357، در نفی استبداد و سلطنت و لزوم برقراری آزادی و دموکراسی و حکومت مردم سالار در جوامع اسلامی، به این اصل قرآنی (ضرورت مشورت) استناد جسته اند و حاکمیت مسلمانان بر سرنوشت خویش را خواستار شده اند».33

8 . سفارش به اتّحاد و جمع گرایی در بین مسلمانان: بخشی از عباداتی که در اسلام واجب شده اند، جنبه گروهی دارند (همچون: نماز جماعت و جمعه و عید، حج و...) و اهمیت اصل دعوت به جمع گرایی و شرکت در جماعت، تا حدّی است که خداوند برای چنین عباداتی، پاداشی چند برابر در نظر گرفته است و آنها را بهترین و زیباترین شکل عبادات و عامل ایجاد وحدت و همبستگی بین مسلمانان می داند. نمونه بارز این گونه سفارش ها، سفارش قرآن کریم به برگزاری و شرکت در نماز جماعت است: «و نماز را برپا دارید و زکات بپردازید و همراه با رکوع کنندگان، رکوع کنید».34 حتّی قبل از اسلام و در ادیان گذشته نیز، نماز جماعت، مورد تأکید خداوند بوده است.35 در قرآن، همچنین در دو سوره «جمعه» و «حج»، بر این دو عبادت گروهی تأکید و به منافعی که برای مسلمانان دارند، اشاره شده است.

9 . تأکید بر انجام اعمال شایسته و تحریم اعمال ناشایست در سطح اجتماع: ایمان به خدا و عمل به ایین او، جاذبه و کشش ایجاد می کند، به طوری که حتّی افراد ناپاک هم انسان مؤمن و نیکوکار را دوست دارند. پس انجام اعمال نیکو، نه تنها باعث سلامت جامعه و تضمین روابط سالم بین افراد جامعه می شود، که عاملی برای ایجاد الفت و دوستی و همبستگی بیشتر بین آنها نیز خواهد بود: «خدای رحمان، به زودی کسانی را که ایمان آورده اند و عمل های شایسته انجام داده اند، محبوب همه می گرداند».36 از سوی دیگر، ارتکاب اعمال ناشایست و ضدّ اخلاقی، باعث انحراف جامعه از مسیر صحیح انسانی شده و باعث بروز اختلافات و درگیری ها و هزاران مشکل اجتماعی برای افراد آن جامعه خواهد شد که از نمونه های بسیار ساده و روشن این گونه اعمال، می توان به دروغگویی، غیبت کردن، تهمت زدن، مسخره کردن، عیبجویی کردن و... اشاره نمود: «وای بر هر عیب جو و بدگوی دیگران»37 و «مرگ بر دروغگویان»38 و «از گمان بد بردن به دیگران به شدّت بپرهیزید»39 و «هیچ کدام از شما، دیگری را مسخره نکند. که شاید آن دیگری، بهتر از او باشد»40 و «در کارهای نیک و تقوا، تعاونْ پیشه کنید؛ امّا در گناه و تضییع حقوق دیگران، یکدیگر را یاری نکنید».41

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان