نماز،
یاد یار و سرود سبز دیدار است[1]
که جان آدمی را آرامش می بخشد و او را همدوش عرشیان می کند. این هدیه ناب آسمانی،
زمزمه دلنشین پرستش است که در هنگام وصال، شیفتگان حضرت دوست را به زیارت فرا
می خواند و روح عطشناک شان را از شهد دیدار سیراب می سازد. پرواز دل در فضای قرب
حق، جز با نماز و راز و نیاز ممکن نیست. آنان که حلاوت نیایش و بندگی را چشیده اند
معراج خود را در رکوع و سجود، قیام و قعود جستجو می کنند.
اگر
نمازگزار با طراوت و طهارت جسم و جان، این دعوت زلال حق را اجابت کند و از سرِ سوز
در محفل ربوبی حضور یابد، طعم نور را می چشد، رنگ جاودانه می گیرد، از سر تا پا
تبرّک می شود و از خاک به افلاک می رسد. نماز، زینت بزم عارفانه است که از بیگانه
دست شسته اند و با دوست، پیمان پاکی بسته اند. در سایه نماز می توان از کمند شیطان
و عصیان رهید و به رضوان الهی رسید.
تدبر
و اندیشه در اسرار نماز، همانند غواصی در اقیانوس ژرف و بیکران است که حاصل آن
گوهرهای بی دلیل اخلاص و تسلیم و فروتنی است. نماز فصل وصل و بهار جان مؤمنانی است
که به ضیافت دوست بار یافته اند و از زلال جاری عشق نوشیده اند.
در
آن لحظه که آدمی به کمال و شکوه بی نهایت آفریدگار جهان می اندیشد، سراپا شیفته آن
می شود، دل و جانش به خضوع و خشوع و فروتنی می گراید، با آهنگ فطرت در برابر آن
همه کمال و عظمت سرِ تعظیم فرود می آورد، «رکوع» سر به زمین می ساید، «سجود» و
زبان به ستایش می گشاید، «حمد و تسبیح» و در آن لحظه که انسان خود را به کمک یک
نیروی برتر از ماده نیازمند می یابد، دل به سوی آفریدگار دانا و توانا و مهربان
جهان می آورد، راز و نیاز خود را با او در میان می نهد و او را به کمک می خواند،
«دعا».
هیچ
وسیله ای مستحکم تر و دائمی تر از نماز برای ارتباط میان انسان و خدا نیست.
انسان
در امواج زندگی و در کشاکش رنج ها و بلاها به تکیه گاهی نیازمند است که بدان پناه
برد و درون پراضطراب خود را آرامش بخشد و این تکیه گاه جز یاد خدا چیز دیگری
نمی تواند باشد. خداوند به نماز ما نیازی ندارد و این ماییم که به خدا با نماز که
وسیله ارتباط با خداست، نیازمندیم.
نماز
تسلی بخش دل های خسته و مایه روشنی و صفای جان و وسیله ارتباط مداوم بنده با خدای
جهان است، این ارتباط انسان ضعیف و محدود، با خدایی نامحدود، در برابر مشکلات و در
فراز و نشیب ها به انسان نیرو می بخشد.
نماز،
عطف دل به سوی آفریدگار جهان است. انسان سرگشته و حیران، سکون و آرامش خود را تنها
با روی آوردن به خدا می یابد. نماز بهترین راه ارتباط با خداست، زیرا همه ارکان و
خصوصیات نماز از نیت و تکبیر و حمد و سوره تا رکوع و سجود و تشهد و سلام، و دیگر
مقدمات نماز، همه و همه به گونه ای است که دل را به سوی خدا می برد و حتی تن و
اندام آدمی در این عبادت به کاری خدایی مشغول می شود و به این ترتیب در شبانه روز،
مؤمن پنج بار با تمام وجود به سوی حق توجه می کند و همچنان که قطب نما، کشتی را در
امواج دریا به سوی مقصد پیش می برد و از گم شدن نگاه می دارد، نماز نیز مؤمن را به
سوی هدف نهایی لقاء اللّه رهنمون می شود و از انحراف مسیر مصون می دارد.
روایت
شده پیامبر اکرم(ص) فرموده اند: «نماز از راههای دین و راه پیامبران، موجب خشنودی
و رضای پروردگار است.» نماز برای نمازگزار وسیله دوستی فرشتگان و هدایت و ایمان و
نور معرفت و برکت در روزی و آسایش شده و ناخشنودی شیطان و همچون سلاحی در برابر
کافران و موجب اجابت دعا و پذیرش سایر اعمال است. نماز برای مؤمن توشه ای برای
آخرت و شفیعی هنگام مرگ و همدلی در قبر و بستری برای تن او و پاسخی در برابر سؤال
فرشتگان در قبر است.
نماز
بنده خدا در قیامت، تاجی است بر سر او، نوری بر صورت او و لباسی است بر اندام او و
حائلی است میان او و دوزخ و حجتی است بین او و پروردگار عزّ و جلّ، و موجب نجات تن
اوست از آتش، و جواز عبور بر صراط و کلید بهشت و کابین حوریان و بهای بهشت جاوید
است. با نماز، بنده به درجات عالی می رسد چرا که نماز تسبیح و تحلیل و تمجید و
تکبیر و تقدیس ذکر و دعاست.
علی
دادخواه قائن
[1] پیام زن > مرداد 1382>
شماره 137> نجوای نیاز