ماهان شبکه ایرانیان

روش فقهی مکتب سامراء

اشتغالات فراوان میرز فراغتی برای تالیف و تصنیف برایش باقی نگذاشته بود. خود نیز به لحاظ احتیاط تحول فکری کمتر بر مطلبی قرار می گرفت و براین اساس دست نوشتهای خود را به کنار می نهاد.

اشتغالات فراوان میرز فراغتی برای تالیف و تصنیف برایش باقی نگذاشته بود. خود نیز به لحاظ احتیاط تحول فکری کمتر بر مطلبی قرار می گرفت و براین اساس دست نوشتهای خود را به کنار می نهاد.

ولی از آنچه یارانش در ضمن تقریر درسهای استاد و یا بیان خصوصیات درسی آن بزرگوار در خلال خاطرات خود گفته اند می توان راهی به فهم شیوه فقهی حضرتش گشود و آن را در ضمن اصول کلی که از آثار و سیره میرزا برگرفته ایم به عنوان روش فقهی میرزبیان کنیم .

توجه به روایات

روایات در مکتب فقهی سامراء جایگاه ویژه ای داشت . همراه با بحثهای علمی واستدلالهای عقلی واجتهادی شاگردان را به سرچشمه های تفقه آگاه کرده و آنان را با روایات اهل بیت که از منابع اصلی استنباط احکام به شمارند مرتبط می سازد.

این شیوه ر میرز به هنگام بیان احکام برای مردم نیز در حد ممکن چه در رساله علمیه و چه دراستفتائات عمومی مراعات می نمود. هدف ایشان این بود که : ضمن پاسخ گویی به مسائل شرعی مردم را با منابع و متون اصلی نیز آشنا نماید و به اعتقادات و روشن بینی آنان استحکام بخشد و بر میزان دانش و آگاهی مکتبی آن بیفزاید. به عنوان نمونه :از میرزا درباره پوشیدن لباسهایی که از کشورهای اجانب وارد می شود سئوال شده است .ایشان در پاسخ فرموده است :

در حدیث است که :

لا تلبسوا نلا بس اعدائی و لا تطعموا مطاعم اعدائی ولا تسلکوا مسالک

پوشیدنیهای دشمنانم را نپوشید واز خوردنیهای آنان مخورید و راههای آنان را نپوئید که شما نیز همانند آنان مرا دشمن خواهید بود.

میرز دراین روش به جای القاء مسائل به صورت واجب و حرام مردم را با منابع فقه آشنا می کند و آنان را با سرچشمه های فیض پیوند می زند. همان روشی که ائمه ( ع ) با مردم در پیش داشتند دو در آغاز غیبت در جواب مسائل شرعی معمول بود. علماء بویژه اثال شیخ صدوق در کنار بیان مسائل اعتقادی و فتوا در مسائل شرعی گاه از متن روایات استفاده می کرده اند و خود نقش واسطه انتقال مسائل راازامام به مردم بر عهده داشته اند.البته مقصودازاین سخن شیوه اخباریان که تنها به ذکراحادیث در بیان مسائل اکتفا شود و هر گونه اظهارنظر و استنباط ممنوع باشد نیست بلکه در کناربحث و بررسیهای اجتهادی در حد ممکن مردم نیز می بایست به متون اصلی و کلمات قرآن و و پیامبر و ائمه آشنا گردند و بر آگاهی و نورانیت آنان افزوده گردد.

نقش عرف دراستنباط

احکام و دستورات شرعی هماهنگ با زبان عامه مردم و عرف زمان صادر شده است . معارف اسلامی پیراسته از مشکلات و پیچیدگیهای به دوراز فهم و عقل معمول مردم می باشد وگرنه اسلام از گردونه جامعه به دور می افتد.احکام صادره از زاویه ای جدای از فهم عرفی نمی تواند مورد قبول صاحب شریعت باشد.

حضرت امام دراین باره می نویسد:

[دراخباری که راجع به فقه است و مسلم است که فهم آن موکول به عرف است یک مباحثه دقیقه ای تشکیل می دهند که عقل از فهم آن عاجر است فضلااز عرف و آن را به ارتکاز عرف نسبت می دهند!

هر کس منکراست به مباحثی که در باب[ علی الید] وامثال آن از قواعد کلیه خصوصا در باب معاملات است رجوع کند] 3 .

ازاین روی فقه از جامعه جدا می افتد و گاه مسائلی که در زوایای مدارس منقطع از مردم طرح شده و هیچ ارتباطی به کتاب و عترت ندارد به اسم مکتب امام صادق منتشر می شود.

شیوه میرزا در فقه و تدریس مسائل فقهی بسیا رمعتدل بود واز دقتها و نکته سنجی های جدا ئاز فهم مردم برکنار بود. بسیاری از بزرگان این ویژگی راازامتیازات فقهی میرزا به شمار آورده اند. آقابزرگ می نویسد:

[ وقتی در فهم حدیث تکلم می نموداو را می دیدی که بر معتدل ترین راه و مطابق با عرفیات و وجدانیات گام می زند واز باریک بینیهای بسیار ریز به دور است . و وقتی در پیچیدگیهای مسائل به سخن می نشست برای فلاسفه بسیار دقیق هم اعجاب انگیز بود] 4 .

در عین دقت فراوان و آشنایی باافکار مختلف فلاسفه واصولیین از تفکری مستقیم و منظم برخوردار بود.ارتکازات عرفیه را در نظر داشت و در بیان مطالب فقهی واصولی به طور مکرر بدن استشهاد می کرد. چه بسیار معضلات اصولی را بعداز بیان نقادانه با فهم عرفی حل می کرد. آنچه با فهم عرفی مساعدت نداشت مردود می دانست . آنچه از تبادر عرفی به ذهن می آید برتر می شماردازاوهامی که در طی سالها کاوش در مسائل فکری محض و دور شدن از فهم عرفی به ذهن شکل می دهند:

والاعتبار والوجدان الصحیح الخالی عن شوائب الاوهام الحاصل لنا فی

اربعین سنه بعد تتبع الاستعمالات فی جمیع اللغات اعدل شاهد علی ذلک . 5

اعتبار و وجدان سالم و تهی از رسوبات خیال که برای ما در طرف چهل سال بعداز تتبع موارداستعمال این مساله در همه زبانه پیدا شده بهترین شاهد براین سخن است .

این مساله نشانگر طرز نگرش میرزا به مسائل است . در عین تخصص در معقول و تلمذ فلسفه در محضراساتیداصفهان آن را بااستنباطات فقهی واصولی مخلوط نمی کند و هریک را در جایگاه مخصوص خود فرو می آورد.

نقش زمان و مکان دراستنباط

احکام و شریعت دو نوع است . برخی ثابت و لایتغیر که تغییر زمان و مکان آنها را دگرگون نمی سازد و حیلت و یا حرمت آنها تا روز قیامت تغییر نمی کند و برخی دیگر تغییر می کنند و زمان و مکان در آنها تاثیر می گذارد یعنی موضوعی در برهه ای از زمان دارای حکمی است و در زمانی دیگر دارای حکمی دیگر. روابط حاکم بر سیاست واجتماع و اقتصاد در دگرگونی و تحولات احکام این موضوعه تاثیر دارد.

به بیانی دقیق تر: تحولات اقتصادی واجتماعی مووضع حکم را عوض می کنند و قهرا موضوعات جدیداحکام تازه ای را می طلبند.

این گونه تلقی از فقه ایجاب می کند که مجتهد در حوزه وظایف فقاهت تنها به حکم نیندیشد بلکه موضعات را مدام ارزیابی کند و به هنگام احساس تحول در موضوعات به استنباط احکام آن اقدام کند. دراین صورت فقه حیات اصلی خود را حفظ می کند و همراه با جامعه در حرکت است .

از آن جا که شناخت موضوع ازارکان اصلی فتوا واظهارنظراست فقیه جامع شرائط نمی تواند بدون آگاهی کافی نسبت به موضوعات و شناخت کافی از آنه بویژه احکام اجتماعی حکم صادر کند.ازاین روی با کثرت مشاغل اجتماعی و گسترش دامنه مسائل نو و متنوع و تبدیل و تنوع موضوعات خراجی فقیه در مسند فتو علاوه بر ضرورت ارتباط با مردم بایداز مشاورانی هوشیار که در مسائل مختلف اجتماعی سیاسی و اقتصادی تخصص داشته باشند برخوردار باشد تااز روی علم و آگاهی همه جانبه حکم صادر کند

میرزا به این همه توجه داشت . علاوه که خود با مردم مرتبط بود واز احوال و مشکلات آنان آگاه بود در شهرهای دیگر نیزاز وکلاء و مشاورانی دوراندیش و خردمند برخوردار بود.اینان موضوعات را مشخص می کردند و مرجع شیعیان با توجه به آنها فتوا می داد.

به نوشته آقا بزرگ تهرانی :

[ مرحوم میرز شاگردانش را در مسائل عرفی جامعه هم تربیت می کرد. چگونگی معرشرت و گفتگو و هم نشینی با مردم را بدانها می آموخت . و در راه تکامل یک عالم مذهبی هر آنچه را که در کنار علم و تحصیلش لازم بود تعلیم می داد.از میان اصحابش عده ای را برای مشاوره درامور دینی و عمومی برگزیده بود تا در شهرها و نواحی اطراف آن نماینده او باشند] 6 .

دست پروردگان مکتب سامراء نیز به نقش زمان و مکان در استنباط احکام واقف بوده اند.

مرحوم نائینی در تقسیم بندی احکام بین احکام ثابته واحکام متغیر که زمان در نسخ آنها موثراست فرق گذاشته و شناخت موضوعات ثابت و متغیر را موکول به نظر نواب عام ولی عصر و وکلاء آنان می داند. آن جناب پس از نقل نامه حضرت امیر به مالک اشتر در وظایف والیان می نویسد:

دوم ازاصول و مهام وظایف مذکوره تشخیص کیفیت قرارداد دستورات و وضع قوانین و ضبط تطبیق آنها بر شرعیات و تمیز مواد قابله نسخ و تغییراز ماعدای آن است .

بدان که : مجموعه وظایف راجعه به نظم و حفظ مملکت و سیاست امورامت خواه دستورات اولیه متکلفه اصل دستورالعملهای راجعه به وظایف نوعیه باشد یا ثانویه متضمنه مجازات بر مخالفت دستورات اولیه علی کل تقدیر خارج از دو قسم نخواهد بود: یا منصوصاتی است که وظیفه عملیه آن بالخصوص معین و حکمش در شریعت مطهره مضبوذات و یا غیر منصوص است که وظیفه عملیه آن به واسطه عدم اندراج در تحت ضابط خاص و میزان مخصوص غیر معین و به نظر و ترجیح[ ولی] موکول است . واضح است که : هچنانکه قسم اول نه به اختلاف اعصار وامصار قابل تغییر واختلاف و نه جز تعبد به منصوص شرعی الی القیامم الساعه وطیفه و رفتاری در آن متصور تواند بود همین طور قسم ثانی هم تابع مصالح و مقتضیات اعصار وامصار و به اختلاف آن قابل اختلاف و تغییراست . چنانچه با حضور و بسط ید ولی منصوب الهی عزاسمه حتی در سایراقطار هم به نظر و ترجیحات منصوبین از جانب حضرتش موکول است . در عصر غیبت هم به نظر و ترجیحات نواب عام 7 .

و یا در تعیین خطامشی حکومت اسلامی در شرائط و وظایف وکلاء مجلس که در واقع قانونگذاران و رهبران جامعه هستند در راس همه امور آگاهی به زمان و مجتهد بودن در فن سیاست آشنایی به حیله های بین المللی حقوق مشترک بین الملل اطلاع بر مقتضیات عصر را مطرح می سازد.اینک نمونه هایی ازاحکام و فتاوای مرحوم میرز که بیانگر نقش زمان و مکان در تغییر و تحول احکام است .اشاره می کنیم :

تحریم تنباکو

مسلم تنباکو حرمت ذاتی ندارد. قبل از فتوا مورداستفاده اکثریت مردم و علماء و مراجع بوده است و تصرف مالکانه در آن مجاز با فتوای میرزاستفاده از تنباکو حرام واستفاده کنندگان از آن نجس و حق مالکیت آن ساقط می شود.دلیل عمده آن حیلت واین حرمت تاثیر زمان و مکان در تحول این حکم است و آن هم در ظرف خاص یعنی توجه حاکم اسلامی به تسلط بیگانگان از راه تنباکو بر مملکت اسلامی و فساد ناشی از آن و مصالح کلی دین و جامعه اقضاء کرده استت که این حق به رهبر جامعه و ولی مسلمانان داده شود که بتواند حلیت و مشروعیت نخستین را محدود کند آن را موقت بر مردم حرام کند تا بدین وسیله راه نفوذاجانب مسدود شود.این حکم موقت است که پس از رفع ضرورت به حال اولی خود برمی گردد.

میرزا حسن آشتیانی از یاران میرزا و مجری فتوا درایران در جواب علماء سوریه که از وی می پرسند که میرزا توتون را حرام کردن چرا شمااستعمال می کنید گفت :

[حرمه لما یترتب علی فعله من المضره و هی تمکین الاجنبی من استنزاق منافع البلاد فترکناه یومئذ. فلما زال هذاالمخذور عدناالیه و المباح یصیر محرمااذا کان فیه ضرر و یحل اذ زال الضرر فمن کان یضره اکل الارز حرم علیه الکه فلما زال الضرر حل] 8 .

حرمت تنباکو به واسطه ضررهایی بود که دربرداشت و آن مضرات امکان تسلط بیگانگان بر بلاد مسلمانان بود. و ما در آن هنگام آن را ترک کردیم . چون مشکل برطرف شد ما ب حلیت اول برگشتیم . مباح آن گاه که زیان می رساند حرام می شود و چون ضرر برطرف شد حلال می شود. مثل برنج برای کسی که ضرر دارد حرام می شود و چون ضرر برطرف شد حلال می شود.

حرمت سیگار واستفاده از لباس خارجی

در عصر میرز نفوذ فرهنگی واجتماعی غرب به جوامع اسلامی در حال پیشرفت بود. دراین راست پوشیدن لباسهای خارجی و سیگار که نوع جدیدی از تدخین بود توسط اجانب رواج می یافت . دراستفتایی که مومنان متعهداز مجدد دراین باره کردند میرزا آن رااز باب تشبه و همرنگ شدن با دشمنان اسلام حرام اعلام کرد. .

[سئوال : تشبه به غیر مذهب از بابت لباس و چقاره (سیگار کشیدن ) و غیره تشبه است و بداست یا خیر؟

جواب : در حدیث است که : لا تلبسوا ملابس اعدایی و لا تطعموا مطاعم اعدایی] 9 ....

لباس دشمنانم را نپوشید واز غذاهای آنان نخورید.

در آن عصر پوشیدن لباسهای مخصوص خارجیان و کشیدن سیگار موجب تشبیه به بیگانگان و سبب نفوذاجانب بوده است ازاین روی ممنوع شده است . ولی در روزگاران بعد به خاطر شیوع این نوع البسه و تولید همانند آن در ممالک اسلامی اندک اندک ازانحصار خارجیان خارج شده و دیگر تشبیه به اجانب و لباس شهرت محسوب نمی شده است . فقهای دیگر که از پیروان همین مکتب و متاثرازاندیشه های میرزا بوده اند آن را حرام نکرده و برخی از آنان سیگاراستفاده می کرده اند.

دلیل این کار همان دخالت عنصر زمان در حلیت و حرمت موضوع است که با تغییر مقتضیات زمان حکم نیز عوض می شود.

حکم به ارتداد حامیان دشمنان اسلام

از دستورات دیگری که نسات گرفته از نقش زمان و مکان است حکم به ارتداد و نجس خواندن کسانی بود که از فرمان مرجع تشیع و ولی امر مسلمانان سر بر تافتند و با دشمنان اسلام وایران همکاری کردند.

پس از فتوای تحریم تنباکواز طر ف علمای مبارز تهران و پیروان میرز فتوایی به این مضمون منتشر شد:

[ استعمال تنباکو حرام و حمایت کنندگان فرنگی مرتد و عمله جات دخانیات نجس اند و کسی ازاین جماعت ر که دخالت در کار فرنگی دارند به حمام و مسجد و سقاخانه راه ندهند] 10 .....

بودن شک حکم ارتداد منوط به انکار خداوند و یا رسالت و یاانکار یکی از ضروریات دین است ولی در مقطعی از زمان مصالح کلی مسلمانان ایجاب می کرده است که ارتباط بین مسلمانان و بیگانگان قطع گردد و حامیان بیگانه مرتداعلام گردند واز جرگه مسلمانان خارج شوند و بسان کفار و مشرکان از معاشرت با مسلمین محروم گردند تا جرات همکاری با دشمت را به خود راه ندهند.

این مطلب چیزی نیست جز تاثیر زمان واوضاع سیاسی در تغییر و تشدید احکام .

نظیراین دستوراز مرحوم سیداابوالحسن اصفهانی شاگرد مکتب سامراء درباره شرکت کنندگان درانتخابات عراق که زیر نظر عوامل انگلیس بود صادر شد:

الی اخوانناالمسلمین ان هذاالانتخاب یمیت الامه الاسلامیه فمن انتخب بعد علم برحمه الانتخاب حرمت علیه زوجته والزیاره ( ای زیاره العتباب ) و لا یجوز ردالسلام علیه ولا یدخل فی حمام المسلمین 11 .

برادران مسلمان !این انتخابات موجب مرگ امت اسلامی است . هرکس با علم به حرمت انتخابات در آن شرکت کند همسرش براو حرام می شود و حرام است که به زیارت ائمه معصومین برود جواب سلامش جایز نیست و حق ورود به حمام مسلمانان را ندارد .

انتخابات مساله ای است سیاسی و چون شرکت مسلمانان سبب تقویت و نفوذ کفار می شود مرجع شیعیان در حکم ارتداد توسعه داده تا صفوف مسلمانان رااز کفار جدا نگهدارد.

اهمیت به مسائل مستحدثه و موردابتلاء

در تدریس فقه به مسائل مستحدثه و موردابتلای جامعه اولویت می داد وازصرف عمر خود و طلاب در مسائلی که مردم نیازی به آن ندارند و یا درباره مساله به قدر کافی تحقیق و تتبع شده است خودداری می کرد. موضوع درس فقه میرز بررسی استفتاءاتی بود که از کشورهای مختلف جهان چون :ایران عراق ماوراءالنهرچین هند و.... به سامراء می رسید.

[و تاتیه الاستفتائات من سایرالاقطارالاسلامیه و یحررالمسائل المهمه منها و یجعلها عنوانا یدرس به تلامذته] 12

استفتاءاتی از سرتا سر سرزمینهای اسلامی به حضرت ایشان می رسید. میرزا مسائل مهم آن را می نوشت و عنوان تدریس قرار می داد.

این سیره حسنه به درس تنوع می بخشید و آن رااز یکنواختی خارج می ساخت . علاوه طلاب و پرچمداران اسلام را با مسائل مختلف دنیای اسلام آشنا می ساخت و آنان را به تلاش بیشتر در راه تحصیل دانش وا می داشت .

این شیوه را مجددازاستادش مرحوم صاح بجواهر به ارث برده بود. زیراانگیزه تدوین کتاب شریف[ جواهر] مسائل موردابتلایی بود که صاحب جواهر در طی سفرهای تبلیغی با آن روبه رو می شد. وی جواب آنها ر به تدریج نوشت و بااستدلالهای بیشتر در مجموعه ای نفیس گرد آورد.

صاحب جواهرانگیزه خود راا نوشتن[ جواهر] چنین بیان می کند:

[ من این کتاب را به قصد تالیف کتابی برای مراجعه مردم ننوشته بودم بلکه یادداشتهایی بود که برای خود نوشته بودم . من به بیابانهای اطراف نجف (به قصد تبلیغ ) سر می زدم و به درون چادرنشینان و صحرا گردان می رفتم . آنان از من مسائل خویش را می پرسیدند چون کتاب چندانی نداشتم تا با خود ببرم این یادداشتها را برمی داشتم تا پرسشهای آنان را بر طبق نوشته و به صورتی درست پاسخ دهم] 13 .

این نکته ای است اساسی و عمیق . لازم است اساتید محترم حوزه بدان بیندیشند واز درنگ و طولانی کردن درسها در مطالبی که به طور مکرر درباره آن تحقیق شده و یا تالیفات متین و متقن درباره آن وجود دارد خودداری کنند و محور بحثها را بر مبنای مسائلی قرار دهند که مورد احتایجج جوامع اسلامی است و براثر عدم نیاز و یا جدید بودن مسائل در گذشته کمتر درباره آنها تحقیق شده است .

امام امت در پاسخ به کقای انصاری در مورخه 67/08/10 برخی از مسائل موردابتلای مردم و دولت را برشمردند 14 : مساله مالکیت زمین انفال پول وارز مضاربه رهن دیات قوانین مدنی مسائل هنری معضلات طبی مسائل حقوقی حدود آزادی و....

این مسائل از مشکلات نظام و جامعه اسلامی به شمار می روند و حاکمیت رو به گسترش مسلمانان در جهان نیاز جوامع اسلامی را بدان بیشتر می کند. عمل صالح و مورد رضای امام صادق ( ع ) آن است که اساتید بزرگوار نیازهای فقهی جامعه را در بوته غفلت ننهند و مسیر درسها را به سوی مسائل موردابتلاء تغییر دهند.

خردمندی و توجه به عقل

عقل و درایت در مکتب سامراءاز شرائطاصلی استنباط وافتاءاست زیرا تعقل و خردگرایی فقیه را در برخورد با متون دینی و جوامع روایی به ملاکهای اصلی و مذاق شریعت رهنمو می کند. وی رااز تحجر و جمود دور می سازد.

و در مرحله افتاء و مرحعیت نیز عقل سلیم نقش بزرگی در رهبری مردم بر عهده دارد و مکمل ایمان و علم به شمار می آید.

علم بدون تقوی و عقل بلعم باعورا می آفریند و عالم بی دین ابوموسی اشعری و در نهایت طنابی در دست دشمن است . خساراتی که اسلام تا کنون متحمل شده از تفکیک این سه قوه از یکدیگر بوده است . میرز که خوداز عقل سیاسی و هوشمندی ویژه ای برخوردار بود و در واقع وارث مکتب اجتهاد وحید بهبهانی و صاح بجواهر و شیخ انصاری به شمار می رفت براین سیره بود که عالمان دین و رهبران جامعه می بایست دارای فراست و تیزهوشی باشند. درایت آنان می تواند برای اسلام و مسلمین عزت بیافریند و کم هوشی و عدم تدبیر و مال اندیشی آنان ذلت . ازاین روی دراجازه دادن به افراد بسیار محتاط بود و بدون احراز تیزهوشی و درایت اجتماعی فرداجازه اجتهاد نمی داد.

مرحوم سید محسن امین می نویسد:

انه سئل کتابه شهاده بالاجتهاد لبعض من اشتهر بالفضل فابی . فقیل له : هل تشک فی اجتهاده ؟ فقال لا. ولکن لیس کل مجتهد یجاز و لا کل مجتهد یجیز کانه کان ضهیف العقل . 15

برای بعضی از معروفین از میرزااجازه اجتهاد خواسته شد.

وی امتناع ورزید.

به ایشان گفته شد: آیا دراجتهاد وی شک دارید؟ گفت : نه .

نه به هر مجتهدی اجازه داده می شود و نه هم هر مجتهدی اجازه می دهد.

با نگاهی اجمالی به اجازات میرز برای شاگردان با ازرش به این نکته پی می بریم .

مرحوم سید عبدالحسین لاری، 15 شیخ محمد حسن ناظر تهرانی، 16 مولی محمد تقی باوزئیری قمی، 17 سید علی امین عاملی، 18 میرزا حبیب الله خراسانی، 19 شیخ اسماعیل ترشیزی ، 20 سید حسن صدر، 21 و شیخ فضل اللفه نوری، 22 از میرزااجازه اجتهاد گرفته اند. هوشمندی و ذکاوت آنان از عوامل موثر اعطاء اجازه اجتهاد به آنان بوده است .

بر همین اساس در مقام پاسخ گویی به مسائل خود پروری و رشد عقلانی مقلدان موردتوجه میرزا قرار می گیرد. به جای پاسخهای کوتاه در جواب سئواله در حدامکان به تشریح آن می پردازد واز ذمر مبانی و دلائل آن دریغ نمی ورزد. رساله عملیه میزرا و استفتاءات شاهد این قضیه است . به عنوان نمونه در پاسخ به این سئوال که کافر کیست چنین می فرماید:

[با وجود آن که دراخباراطلاق کافر بر تارک الصلوه و بر مانع الزکوه و تارک الحج شده اگر منکر نیست شخص وجوب آنها ر کافر نتوان گفت بلکه محمول براختلاف درجات کفراست که بعضی آنها دراین شخص پیدا شده . و چون کفر را درجات است چنانچه ایمان هم صاحب درجات است تشبیه نموده اند به نردبان . واحکام کفر مصطلح براو به عمل نیست و مطلوب در آن علم است و علم نداری] 23

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان