حیات علمی شیعیان در جبل عامل
در شماره گذشته با نفوذ تشیع در لبنان، فراز و نشیب تشیع در این سرزمین، اقتدار سیاسی و اجتماعی تشیع در قرن سوم هجری و علل شکوفایی تشیع در این سرزمین آشنا شدیم . اینک در این شماره، حیات علمی شیعیان در جبل عامل (یکی از مراکز تمرکز شیعیان در لبنان) مورد بحث و بررسی قرار می گیرد:
مهاجرت کاروان دانشوران به ایران
با توسعه استیلای صفویه از جانب شمال غربی ایران به سوی مرکز این سرزمین و حتی چند صباحی تا عراق آرای افراطی شیعی رایج در میان افراد قبایل ترکمنی که سپاهیان آنان را تشکیل می دادند، به صورت منشا تهدید و مخاطره ای بالقوه برای این خاندان که ناگزیر بود دست به دامان مردم شهرهای ایران و خصوصا آنانی که سنت اسلامی نیرومندی داشتند بشود، درآمد . اعلام مذهب امامیه اثنی عشری به عنوان آیین رسمی امپراتوری صفوی توسط شاه اسماعیل به قصد آن بود که راه معتدلی بین افراط و تفریط بگشاید و جلوی پیروان خود را بگیرد و اساسی برای مشروعیت بخشیدن به حکومت خود و خاندان خویش تدارک ببیند . اما اگر قرار بود که مذهب رسمی این دولت مقتدر تشیع باشد و در منابر، مساجد و مدارس این مذهب ترویج، تبلیغ و معرفی شود و در محاکم شرعی مبنای عمل قرار گیرد، لازم بود مدرسانی زبده و خبره برای این منظور و اجرای احکام می بودند و در آن ایام چنین دانشوران و فقیهانی به ندرت در ایران یافت می شدند . رجال و مشاهیری که به خدمت صفویه درآمده بودند، غالبا شیعه نبودند گرچه با یک حالت تقیه ای می کوشیدند به نوعی خود را پیرو این مذهب جلوه دهند . گروههای کوچک شیعی در خراسان، عراق عجم و سایر نقاط ایران پراکنده بودند که همین وضع سیر توسعه تشیع در ایران را کند می نمود (1) .
یکی از معضلاتی که هم صفویان نخستین و هم جامعه ایرانی گرفتارش بودند، مظاهر زندگی درویشی و صوفی گری منحط بود که مهم ترین عارضه منفی آن بی اعتنایی به شریعت، ترویج عقاید انحرافی و سرگرم ساختن مردم به قصه و داستان بود که صوفیان ودرویشان برای مردم بیان می کردند . آنان شناختی از شریعت نداشتند و تحت لوای طریقت دروغین نه اصیل، روشی منحرف را در میان مردم شایع می کردند آنچه در برابر این وضع می بایست صورت می گرفت، انتقال درست مفاهیم دینی و ترویج شریعت در میان افراد جامعه بود، این مسایل سبب گردید تا علمای شیعه از مناطقی چون جبل عامل، بحرین و عراق فرا خوانده شوند و در میان این کاروان علم و معرفت دانشوران شیعی جبل عامل نقش مهمی را بر عهده گرفتند و موفق شدند با زدودن رنگ و زنگ انحراف از جامعه شریعت و فرهنگ راستین شیعه را، در بین مردم رواج دهند و علمای ایرانی را برای این منظور تقویت کنند یا تربیت نمایند (2) .
علمای جبل عامل با ورود به ایران ثابت کردند که با آگاهی بالای آنان از مسایل کلامی و فقهی شیعه قادرند به خوبی از صفویان در مقابل حکومت های سنی مذهب دفاع کنند و در حقیقت حضور این کاروان دیانت و فقاهت بود که تشیع را در ایران رسمیت بخشید و موجب گردید تا حوزه های علمیه ایران رشد کنند و تحرک علمی یابند و به مراکز علمی جهان تشیع تبدیل شوند و دانشمندان برجسته ای تربیت کنند . به علاوه وجود این عالمان برای توضیح مبانی شرعی و قوانین فقهی جامعه ضروری به نظر می رسید، تفکر صوفی مآبانه نیز نمی توانست جامعه را اداره کند و مشاهیر مزبور تشیع فقاهتی را رواج دادند به نحوی که همزمان با افزایش قدرت سیاسی دولت صفوی این تشیع جایگزین تصوف گردید، از قدرت قزلباشان کاسته شد و از نفوذ عالمان کم اطلاع، تنگ نظر و تنک مایه ای که تصوف و تشیع و برخی تحریفات را به نام دین بهم آمیخته بودند، کاسته شد (3) .
نخستین و پرنفوذترین عالم شیعی برجسته ای که از جبل عامل به ایران آمد، نورالدین علی بن حسین الکرکی (870 - 940ه ق) معروف به محقق ثانی بود، نامبرده در خانواده ای از علمای شیعه رشد و نمو کرد و به شکوفایی رسید و در کرک نوح نزد زین الدین علی بن هلال الجزایری و علمای دیگری که مکتب فکری شهید اول را ترویج می کردند، تحصیل کرد (4) .
از ویژگی های این حوزه شیوه اصولی اجتهادی و تاکید بر اختیارات فقیه به عنوان نایب امام می باشد . همچنین هم زیستی نه چندان مسالمت آمیز با اهل سنت نیز علمای شیعه این ناحیه را به فراگیری مذاهب فقهی و کلامی و حتی تدریس آنها وادار می نمود، مجادلات کلامی شیعه و سنی در جبل عامل و اوضاع فرهنگی حاکم بر این ناحیه به همراه تفکرات شهید اول براندیشه های محقق کرکی تاثیر زیادی گذاشت . نامبرده به مصر و مکه سفر کرد و چند سال نزد علمای سنی مذهب این شهرها به تحصیل پرداخت و از چند تن از علمای بزرگ آنها اجازه نقل حدیث گرفت و در نهایت پس از کسب اجازه نقل حدیث و اجتهاد از استاد بزرگ خود علی بن هلال جزایری در سال 909ه ق به نجف آمد، در این زمان وی مجتهدی بزرگ محسوب می شد که به تدریج آوازه اش در نجف و حتی اطراف و اکناف آن می پیچید . در این حال از کرکی توسط شاه اسماعیل صفوی دعوت شد که به ایران بیاید، از نظر دولت جدید التاسیس صفوی به خدمت گرفتن عالمانی چون کرکی که علقه و ریشه ای در جامعه ایران نداشتند، بسیار مطمئن تر از توسل و تکیه به علمای شیعی بومی ای بود که با طبقات ممتاز و متنفذین شهرهای ایران منافع مشترکی داشتند و مهم تر از آن این که کرکی حامل سنتی از طریق استادان خود بود که متضمن تاکید بر نقش و وظیفه علما به عنوان نگاهبانان شریعت و جانشینان معصومین می باشد و به علمای صالح اجازه می داد اجتهاد کنند و بنابر روشهای معتبر استنباط و استنتاج نتایج مطلوب و مورد نظر را از منابع فقهی استخراج نمایند، این احکام و آموزه ها به دولت صفوی نوعی مشروعیت می داد و لذا شاه طهماسب نیز کرکی را به عنوان نایب امام معصوم و خاتم مجتهدین که مسؤولیت حفظ شریعت را بر عهده دارد، معرفی نمود (5) .
برخی معتقدند شاه به هدف تبلیغ مبانی مذهب جدید و با توجه به محدودیت های علمی ایران و رو به افرادی چون محقق ثانی آورد و عده ای دیگر آن را در جهت تلاش برای تقویت پایه های مشروعیت دولت صفوی تجلیل کرده اند . در هر حال شاه اسماعیل به این دانشمند لبنانی روی خوش نشان داد و سالیانه هفتاد هزار دینار برای محقق کرکی مقرر کرد تا در حوزه های شیعی هزینه کند که همین امر مخالفت علما را برانگیخت . کرکی که خاطره تلخ مظلومیت ها و تلخ کامی های جامعه شیعی جبل عامل را با خود داشت، به خوبی و با آغوش باز از این برنامه استقبال کرد .
وجود این دانشمند و امثال او می توانست تا حدودی تندروی ها و خشونت های افراد صاحب نفوذ در دستگاه صفوی را اصلاح کند . محقق ثانی با استفاده از امکانات دستگاه صفویه چنان اوضاع را دگرگون ساخت که اقتدار از دست رفته شیعیان و فراموش شده آنان را احیا کرد و امید تازه ای در قلب های اهل ایمان پدید آورد، مردم از مسایل مذهب جعفری و قوانین آن اطلاعی نداشتند و شیعیان از دستورات دینی خود بی خبر بودند، از کتابهای امامیه چیزی در دسترس نبود و تنها «قواعد» علامه حلی در اختیار مدرسان بود که از روی آن تعلیم و تعلم مسائل دینی انجام می پذیرفت (6) .
این غربت غمگین را محقق ثانی و برخی از معاصرانش جبران نمودند، وی کتاب قواعد علامه را شرح کرد و به جامعه علمی آن روز اهدا کرد تا مسایل اسلامی را از روی آن برای مردم توضیح دهند و در هر موردی از مسایل دینی که احساس می نمود خلا وجود دارد، با نگارش کتابی آن را برطرف می ساخت .
محقق ثانی در جلوگیری از فحشا و منکرات و ریشه کرن کردن اعمال نامشروع و ترویج و ابیات الهی و دقت در وقت اقامه نماز جمعه و جماعت و بیان احکام نماز، رواج دادن آنان در شهرهای ایران و همچنین قلع و قمع مفسدین و ستمگران کوشش های فراوان و نظارت های شدیدی را به عمل آورد (7) .
شاه طهماسب صفوی موفق گردید با کمک محقق کرکی بدعت ها و انحرافات را از بین ببرد و آلات لهو و قمار را معدوم سازد (8) . محقق ثانی ساختار اداری را به گونه ای اصلاح کرد که براساس آن عدالت اجرا شود، برخورد مردم با مسؤولین بهبود یابد و گرفتن مالیات از افراد صورت شرعی پیدا کند . محقق ثانی در پی فرمانی که شاه برایش صادر نمود و امور مملکت را به وی واگذار کرد به عمران و آبادانی فرهنگ و اندیشه و معارف ایران مبادرت نمود و خدمات شایان توجهش راه را برای عالمان دینی در طول چندین قرن باز کرد و در این مدت اهل معرفت و دانش دوستان توانستند میراث فرهنگی شیعه را صیانت نمایند و از خطر نابودی برهانند .
به همین دلیل حسن بیک روملو در کتاب «احسن التواریخ » ذیل حوادث سال 931ه ق می نویسد:
«بعد از خواجه نصیرالدین طوسی هیچ کس مانند محقق ثانی در راه اعتلای مذهب شیعه و مرام ائمه طاهرین علیهم السلام سعی و کوشش به عمل نیاورده است » (9) .
نفوذ مخرب تصوف در ارکان حکومت دولت صفوی انحرافاتی غیر قابل اغماض را پدید آورده بود محقق کرکی و دانشمندان پس از او بافت فکری رجال دربار و شخص شاه را متحول نمودند و از این آفت خطرناک پاک نمودند . شهید مطهری در این باره می نویسد:
«فقهاء جبل عامل نقش مهمی در خط مشی ایران صفویه داشته اند، راهی که آنها [صفویه] براساس سنت خاص درویشی خود طی می کردند اگر با روش فقهی عمیق فقهاء جبل عامل تعدیل نمی شد ... به چیزی منتهی می شد نظیر آنچه در علوی های [نصیریه های] ترکیه و شام هست . این جهت تاثیر زیادی داشت در این که اولا روش عمومی دولت و ملت ایرانی از آن گونه انحرافات مصون بماند و ثانیا عرفان و تصوف شیعی راه معتدل تری طی کند، از این رو فقهای جبل عامل از قبیل محقق کرکی حق بزرگی بر گردن مردم این مرز و بوم دارند (10) .
مهم ترین کار کرکی در ایران تقویت پایه های نظری تشیع نوپای صفوی و نیز ایجاد حوزه های علمی به خصوص در شهرهای اصفهان، قزوین و کاشان و تربیت شاگردانی بود که علوم دینی را در میان مردم گسترش می دادند، فخرالدین علی بن حسن زواری مفسر، محدث و متکلم اهل زواره و همشهری نگارنده که از طریق جد مادری نسبم بدو می رسد از تربیت یافتگان مکتب محقق کرکی است، نامبرده به منظور گسترش فرهنگ اهل بیت علیهم السلام و آشنا نمودن فارسی زبانان با علم حدیث و روایات منقول از ائمه تعداد قابل توجهی از کتب سیره و حدیث را که معروف و مشهور بودند، از زبان عربی با نگارشی استوار و نثری پخته و در عین حال در خور فهم همه به پارسی برگردانید و با ماخذ قرار دادن احادیث شیعه تفسیری ماثور نگاشت که به «ترجمة الخواص » مشهور است (11) .
استاد دیگر وی که در زواره به تربیت علی بن حسن همت گماشت، سید غیاث الدین جمشید گازی صاحب تفسیری به همین عنوان می باشد که ظاهرا توانسته تا نیمه های آن را تکمیل کند و از بخش دوم ابوالحسن جرجانی به تکمیل این اثر اهتمام ورزیده است (12) .
درگیری مستقیم محقق کرکی با مسایل سیاسی عصر خود موجب شد تا فقه سیاسی که چندان مورد توجه علمای قبل قرار نمی گرفت، حیات تازه ای بیابد . رویکرد کرکی به تحولات سیاسی عصر و توجه او به مقتضیات زمان در رساله های نماز جمعه، نفحات و مهم تر از همه در کتاب «جامع المقاصد» آشکار است (13) .
دوره حضور پرثمر کرکی در ایران چندان به درازا نکشید و وی خسته از خصومت ها و دشمنی های حاکم بر دربار صفوی در سال 939ه ق . بهنجف بازگشت . شاه طهماسب که خود با تقاضای رفتن او موافقت کرده بود، دوباره در صدد برآمد تا این دانشمند را به ایران باز گرداند . لذا خود در سال 939ه . ق از جمیع مناهی توبه کرد و شرابخواری را که عادت دربار صفوی بود، ترک نمود (14) . و کرکی را این بار با اختیارات افزون تر و با یک فرمان پرآب و تاب رسمی که قدرت آن محقق را به نحو قابل ملاحظه ای ارتقا می داد، به ایران دعوت کرد که با این اختیارات، کرکی می توانست نقطه عطفی در تاریخ ایران پدید آورد اما تقدیر ماجرا را به گونه ای دیگر تغییر داد و درست یک سال پس از این فرمان و ظاهرا درحالی که محقق ثانی در تدارک سفر به ایران بود، به دیار باقی شتافت، پدر شیخ بهایی عقیده دارد مرگ کرکی ناشی از مسمومیت می باشد . و معتقد است عده ای از بزرگان دولت صفوی که از ورود او به ایران زیان می دیدند، وی را مسموم کردند . غیر شیخ حسین بن عبدالصمد (پدر شیخ بهایی) که کرکی را شهید ثانی لقب می دهد، زین الدین علی بن عودی شاگرد شهید ثانی کرکی را در زمره شهیدان می شمارد و از این جهت است که علامه امینی نام وی را در شمار بزرگان شهدای شیعه آورده است (15) .
از رفت و آمدهای کرکی به ایران روشن می شود که وی حاضر به همکاری با سلطنت نیست و با این که شاه به وی می گوید شما نایب امام و سزاوارتر از من به سلطنت هستید و من کارگزار شمایم و یا مخالف کرکی را ملعون و مطرود می داند (16) ، محقق ثانی خود را در محدودیت می بیند، از دربار کناره گیری می کند و تنها به دلیل رعایت مصالح شیعیان و حفظ اقتدار تشیع مخالفت آشکاری با تشکیلات صفوی نمی کند و به فرمایش امام خمینی: «مثل محقق ثانی ... که در دستگاه صفویه بود، صفویه را آخوند کرد نه خودش را صفویه کرد، آنها را کشاند توی مدرسه و علم و دانش » (17) . در واقع به تعبیر حضرت امام خمینی امثال محقق ثانی فداکاری نمودند و یک مجاهده نفسانی را پیش گرفتند تا مذهب را با استفاده از امکانات دربار صفوی ترویج کنند (18) .
جویبارهای بابرکت
راهی را که کرکی با تلاش های فرهنگی، علمی و سیاسی خود باز کرد، دیگر دانشوران در طول قرن دهم هجری و نیمه نخست قرن یازدهم هجری ادامه دادند . اگرچه علمای جبل عامل و بحرین هیچ گاه نتوانستند همه مقامات عالی را در سازمان مذهبی ایران به خود اختصاص دهند، با این حال این دانشوران به منصب شیخ الاسلامی در شهرهای بزرگ، وعظ و تبلیغ در مساجد و تدریس در مدارس برگزیده می شوند و از این رهگذر می توانستند نقش مهمی در گسترش و رواج باورهای معتدل و انسان ساز شیعی در بین مردم ایران ایفا کنند (19) .
شمار قابل ملاحظه ای از علمای جبل عامل که به ایران مهاجرت نمودند، از بستگان نسبی یا سببی چند خانواده معدود بودند و یا این که میان آنان روابط و علایق استادی و شاگردی برقرار بود . از همین رو اعقاب و وابستگان محقق ثانی تا سالها نقش و نفوذ بسیار در حیات مذهبی و سیاسی ایران داشتند، فرزند کرکی یعنی عبدالعالی را شاه صفوی به عنوان اعلم مجتهدین پذیرفته بود . خانواده شهید ثانی نیز بعدها به ایران آمدند اما پسرش حسن در جبع ماند و در آنجا معالم الدین را که از مهم ترین متون فقهی است، به نگارش درآورد . فرزند حسن، محمد ابتدا نزد پدر و سپس نزد علمای اهل سنت در دمشق تحصیل کرد . آنگاه به مکه و از آنجا به کربلا رفت . علی فرزند محمد بعد از رفتن پدرش به مکه در جبع ماند و در همانجا و نیز در کرک نوح به تحصیل پرداخت و سرانجام به ایران آمد و در اصفهان اقامت گزید (20) .
دو خانواده دیگر از علمای جبع نیز در ایران اهمیت و اعتبار یافتند: عزالدین حسین بن عبدالصمد الحارث الهمدانی (918 - 984ه . ق) از شاگردان شهید ثانی بود و در نخستین سفر استادش همراه وی به استانبول رفت و در همان سالی که شهید ثانی کشته شد، به ایران آمد و چند صباحی شیخ الاسلام قزوین، که اقامتگاه و مقر حکومت شاه طهماسب بود، گردید . پس از فتح خراسان به دست صفویه وی را به آنجا فرستادند و شیخ الاسلام هرات شد . پس از چندی رخصت خواست تا حج بگزارد و دیگر به ایران باز نگشت، به وطن خویش هم نرفت و در بحرین اقامت گزید و همانجا رحلت کرد (21) .
پسر معروف تر او، بهاءالدین محمد، معروف به شیخ بهایی (935 - 1031ه . ق) در بعلبک، که پدرش در آنجا تدریس می نمود، دیده به جهان گشود و در همان دوران صباوت همراه پدر به ایران آمد و در این سرزمین فارسی و عربی آموخت و به این دو زبان کتابهایی تالیف کرد، مقام ها و مناصب گوناگونی در دستگاه صفوی به دست آورد اما همچون پدرش از همه آنها چشم پوشید و به قناعت و زهد روی آورد و به مقصد تحصیل علم و اخلاص کمر به سفر بست و تا زمانی که دوباره به ایران برگشت سالها در خارج از این کشور بسر برد (22) .
شیخ بهایی از این بابت که نمی توانسته همچون شهید ثانی که شب ها باغبانی می کرده و روزهایش را صرف آموختن می ساخته و همچون شیخ علی میسی (معلم شهید ثانی) که خود برای گرم کردن حلقات تدریس هیزم جمع می کرده، از زندگی اظهار تاسف کرده است . وی از قاهره، بیت المقدس، دمشق، حلب و جبل عامل دیدن کرد . در این دیدارها از وی به گرمی استقبال و تجلیل شد اما او جانب احتیاط را فرو نگذاشت . در جبل عامل مردم دسته دسته به دیدنش آمدند و این امر او را نگران کرد که مبادا راز باطنش (شیعه بودنش) فاش شود (23) .
تیره دیگری از علمای جبع از اعقاب محمد بن علی الموسوی (946 - 1009ه . ق) نوه دختری شهید ثانی بودند . محمد در زادگاهش (جبع) زندگی کرد و کتاب «مدار الاحکام » را در شرح «شرایع الاسلام » محقق نگاشت، فرزندش حسین نزد پدر تحصیل کرد و سپس به ایران آمد و در محضر شیخ بهایی به تحصیلات خود ادامه داد وی در خراسان اقامت گزید و شیخ الاسلام مشهد شد و در مقام شریف زیر گنبد بزرگ شرقی مرقد امام رضا علیه السلام به تدریس پرداخت (24) .
گروه دیگری از این مهاجرات دانشمند از اخلاف نورالدین علی المیسی، استاد شهید ثانی، بودند نوه وی لطف الدین عبدالکریم (متوفی 1032ه . ق) در جبل عامل دیده به جهان گشود ولی در همان اوان کودکی همراه خانواده اش به مشهد رفت و در آنجا به تحصیل مشغول شد و در آن شهر مقدس مناصبی یافت . بعد به اصفهان رفت و در مسجد مشهوری که شاه عباس اول به نامش ساخت (مسجد شیخ لطف الله) به تدریس مشغول شد (25) .
محمد بن حسن الحر العاملی (1033 - 1104ه . ق) معروف به شیخ حر عاملی که از تبار حر بن یزید ریاحی بود، در روستای مشغره از توابع جبع دیده به جهان گشود . او تحصیلات را نزد پدر (شیخ حسن) آغاز کرد، در واقع او از هر دانشی که می خواست می توانست از محضر پدر، عمو، برادران و حتی مادر ادیبش استفاده کند . آنگاه در محضر نبیره شهید ثانی و دیگرانی که تعالیم او را باز می گفتند، حاضر شد سپس به ایران آمد و در مشهد تحت قبه امام رضا علیه السلام به تدریس مشغول شد .
او در این شهر مقدس مقام شیخ الاسلامی را عهده دار گردید که بزرگترین صاحب منصب امور شرعی و مدنی است . شیخ حر عاملی آثار ارزمشند متعددی به رشته تالیف درآورده که مشهورترین آنها کتاب گرانسنگ «وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعة » می باشد . این اثر حاوی مجموعه ای از احادیث مربوط به مسائل و موضوعات فقهی است . او سرانجام در 21 ماه رمضان سال 1104ه . ق دار فانی را وداع گفت . برادرش شیخ احمد به او نماز گزارد . سپس بدن مطهرش در ایوان حجره ای از حجرات صحن شریف امام رضا علیه السلام دفن گردید . خانواده شیخ حر عاملی همچون بستگان سایر علمای کوچیده از جبل عامل به ایران آمدند و به عنوان حاملان سنتی علمی شیعی مناصب رسمی یافتند و در زمره نخبگان مذهبی ایران درآمدند (26) .
پی نوشت:
1) ساختار اجتماعی لبنان و آثار آن، ص 20 - 19 .
2) نقش اصلاحی عالمان شیعه در دوره صفویه، دکتر سید محمود مرعشی، میراث شهاب، شماره 16، ص 5 .
3) تاریخ تشیع در ایران، رسول جعفریان، ص 76 - احسن التواریخ، حسن بیک روملو، ص 86 - علما و مشروعیت دولت صفوی، سید محمد علی حسینی زاده، ص 98 .
4) ریاض العلماء، ج 3، ص 447 - روضات الجنات، ج 4، ص 368 - اعیان الشیعه، ج 41، (بیروت، 1935م) ص 41 - 36 .
5) در این مورد بنگرید به کتاب دین و دولت در ایران - نقش علما در دوره قاجار، حامد الگار، ترجمه ابوالقاسم مسری - ریشه های انقلاب ایران، خانم نیکی آرکدی، ترجمه عبدالرحیم گواهی، مقاله اصناف و پیشه وران در تاریخ ایران، کیهان اندیشه، شماره 12 .
6) مفاخر اسلام، ج 4، ص 440 .
7) همان، ص 442 و نیز نک: احسن التواریخ، ذیل حوادث سال 931 .
8) حکیم استرآباد میرداماد، سید علی موسوی مدرس بهبهانی، ص 12 - 11 .
9) لؤلؤة البحرین، ص 151 .
10) آشنایی با علوم اسلامی، شهید مطهری، (چاپ جامعه مدرسین، حوزه علمیه قم، 1362)، ص 312 .
11) نک:
12) .
13) علما و مشروعیت دولت صفوی، ص 117 .
14) احسن التواریخ، ص 323، 334 و 349 .
15) نک: شهیدان راه فضیلت و نیز ریاض العلماء، ج 3، ص 442 .
16) عالم آرای عباسی، اسکندر بیک ترکمان، با تصحیح دکتر محمد اسماعیل رضوانی، ج 1، ص 154 .
17) صحیفه نور، ج 8، ص 8 .
18) نک: محقق ثانی، محمد جواد پیچان، ص 78 .
19) هجرت علمای شیعه از جبل عامل به ایران، کیهان فرهنگی، سال سوم، شماره 8، ص 15 .
20) الدرالمنثور، ج 2، ص 259 - 199 .
21) اعیان الشیعه، ج 27، ص 270 - 226 .
22) خلاصة الاثر فی اعیان القرن الحادی عشر، محبی دمشقی، ج 3، ص 440 .
23) همان، ص 443 .
24) اعیان الشیعه، ج 27، ص 214 - 213 .
25) ریاض العلماء، ج 4، ص 42 - 417 .
26) درباره این عالم نامدار نگاه کنید به کتاب شیخ حر عاملی از مجموعه دیدار با ابرار، محمود شریفی و حسن ابراهیم زاده .