مشکلات حقوقی کودکان در آمریکا

در شماره ۵ سال ۳۷ این مجله، مقاله ای علمی پیرامون پدیده «کلونینگ »(مشابه سازی و کپی کردن جانوران یا انسان) و مشکلات و عوارض اخلاقی و انسانی آن به قلم پزشک متعهد و انسان وارسته، جناب آقای دکتر منصور اشرفی چاپ شد.

مشکلات حقوقی کودکان مولود تلقیح مصنوعی در آمریکا

در شماره 5 سال 37 این مجله، مقاله ای علمی پیرامون پدیده «کلونینگ »(مشابه سازی و کپی کردن جانوران یا انسان) و مشکلات و عوارض اخلاقی و انسانی آن به قلم پزشک متعهد و انسان وارسته، جناب آقای دکتر منصور اشرفی چاپ شد.

اینک ترجمه فارسی مقاله ای پیرامون مشکلات حقوقی کودکان مولود تلقیح مصنوعی،از نظر خوانندگان می گذرد که در مجله «العالم »، شماره 621 منتشر شده است.

(لله ملک السموات و الارض یخلق ما یشاء یهب لمن یشاء اناثا و یهب لمن یشاءالذکور او یزوجهم ذکرانا و اناثا و یجعل من یشاء عقیما انه علیم قدیر)(شوری: 49 ، 50)

فرمانروایی (مطلق) آسمانها و زمین از آن خداست، هرچه بخواهد می آفریند، به هرکس بخواهد فرزند دختر و به هر کس بخواهد فرزندپسرمی دهد. یا آنها را پسر[ان] و دختر[ان] توام با یکدیگر. و هرکس را بخواهدعقیم می سازد. اوست دانای توانا.

بسیاری از پیشرفتهای علمی و فن آوری را که مشاهده می کنیم، در برابر آنها خیره و مجذوب می شویم و چه بسا از نقد یا اظهار نظر درباره آنها احساس خجلت ونگرانی می کنیم و بیم داریم که مبادا ما را متهم به مخالفت با حرکت علمی یاتحجر و جمود فکری و ایستادیی در برابر ابتکار و نوآوری کنند، اما وقتی که تجربه علمی به پایان می رسد و آن بهت و خودباختگی کاهش می یابد و ابرها کناررفته و افقها روشن می شود، حقائق آشکار و هویدا می گردد ولی این، هنگامی است که خیلی دیر شده است. آنچه برای ما و برای بسیاری از کسانی که در زمینه تکنولوژی کار می کنند، قابل توجه و دارای اهمیت است این است که علم وتکنولوژی در صورتی که آسایش و آرامش و رفاه مادی و معنوی و روحی انسان راتامین کند، هیچ بحث و اشکالی نیست. خداوند در قرآن مجید انسانها را به کاوش و کسب علم دستور داده و فکرهای باز و کنجکاو را که تشنه کشف حقایق هستند،برای مطالعه در آسمانها و جهان بالا تشویق کرده است تا اسرار و قوانین آفرینش الهی را کشف کنند و آنگاه عظمت خالق و ضعف و حقارت مخلوق را برای مردم بیان کنند اما کشف این اسرار آفرینش به آن معنا نیست که پدیدآورنده آنها همین بشردارای عقل و فکر است. یکی از دانشمندان آمریکایی به نام «ریچارد سید»هنگامی که از وی در مورد برنامه اش در زمینه کپی یا مشابه سازی انسان یا دیگرجانداران در آمریکا، سوال شد، پاسخ داد:«در شناخت و تکنیک کپی سازی بشر، باخدا در یک سطح قرار گرفته ام!. گویا او فراموش کرده است که چیزی را از عدم ونیستی پدید نیاورده است، بلکه تنها سلول کاملی را که مخلوق خداست، مورد عمل و آزمایش قرار داده است و تنها هنر او این بوده که تکنیک جابجایی اتم را فراگرفته است. این گونه افراط و مبالغه در توان علمی بشر، چه بسا حوادث ناگوار وجبران ناپذیر به بار می آورد. خداوند در قرآن می فرماید: «در حقیقت، مثل زندگی دنیا بسان آبی است که آن را از آسمان فرو ریختیم، پس گیاه زمین -از آنچه مردم و دامها می خورند- با آن درآمیخت، تا آنگاه که زمین پیرایه خود را برگرفت و آراسته گردید و اهل آن پنداشتند که آنان بر آن قدرت دارند، شبی یاروزی فرمان [ویرانی] ما آمد و آن را چنان درنوردیده کردیم که گویی دیروزوجود نداشته است. نشانه[ی خود] را این گونه برای مردمی که اندیشه می کنند، به روشنی بیان می کنیم » (1) .

یک موضوع پیچیده حقوقی در ایالات متحده آمریکا این روزها دستگاه قضائی ایالات متحده آمریکا سرگرم بررسی قضیه عجیب و نوظهوری است که نه تنها در این کشور،بلکه در تمام جهان در دستگاههای قضائی و حقوقی بی سابقه است. محور این مشکل وموضوع پیچیده قضائی دختر بچه ای با چشمان آبی است که دادگاه «کالیفورنیا»از او به عنوان «دختری بی نسب » یاد کرده است. این دختر در یکی از مراکزتلقیح مصنوعی در آمریکا در رحم زنی پرورش یافته است که صرفا در برابر اجرت،حامل نطفه آن دختر بوده است نه مادر وی. داستان این دختر بچه که «جیسیکا»نام دارد، در تشکیلات قضائی آمریکا یک توفان قانونی و حقوقی به وجود آورده است که حکایت از عمق پیچیدگی وضع حقوقی کودکان متولد شده در مراکز تلقیح مصنوعی می کند. قاضی مسوول رسیدگی به این پرونده گفته است که جیسیکا نه پدردارد و نه مادر زیرا پزشکان، نطفه زن و مردی را گرفته و آن را در خارج ازرحم تلقیح کرده اند و بعد از چند روز که «تخمک » رشد کرده، آن را به رحم زنی منتقل کرده اند که در برابر اخذ ده هزار دلار به عنوان اجرت دوران حمل وبارداری از خانواده ای به نام «بزانکا»، از ایالت «سانفرانسیسکو»، حاضربه پذیرش این کار شده بود. هنگامی که نطفه دختر به صورت طبیعی در حال رشدبود، روابط زناشویی آقا و خانم «بزانکا» رو به تیرگی نهاد و در بهار سال 1995 که «جیسیکا» متولد شد، «بزانکا» همسر خود را طلاق داد. خانم بزانکاطی شکوائیه ای که تسلیم دادگاه کرد، هزینه نگهداری «جیسیکا» را از همسرقبلی خود مطالبه کرد اما آقای «بزانکا» به رای دادگاه اعتراض کرد و گفت:

او پدر قانونی این نوزاد نبوده است. اتفاق غیر منتطره تر این بود که متخصصان حقوقی و کارشناسان قانونی مدنی آمریکا نیز خانم «بزانکا» را مادر قانونی این دختر ندانستند. قاضی «رابرت منارج »، رئیس دیوان عالی در«کالیفورنیا» گفت: براساس نظام حقوقی ایالت «کالیفورنیا»، «جیسیکا» نه پیوند بیولوژیکی با زوج «بزانکا» دارد و نه با آن زنی که ده هزار دلار راگرفته بود. از این بدتر آن که قانون مدنی آمریکا زن و مرد صاحب نطفه را نیزپدر و مادر طبیعی نمی داند زیرا این کودک بی گناه که از راه تلقیح مصنوعی متولد شده، مثل افراد دیگر که به صورت طبیعی و براساس سنت آفرینش متولدمی شوند، پدر و مادر ندارد!. مدافعان این کودک دست به تلاشهای قانونی متعددی زده اند تا دادگاه در رای خود تجدید نظر نموده موافقت کند تا او نزدمادرش(زنی که او را به دنیا آورده) و بر او ولایت قانونی دارد و تلاش می کند اورانزد خود نگاه دارد، بماند. یکی از قضات آمریکادر جریان دادگاه تجدید نظر،گفت: این قضیه از نادرترین قضایائی است که تاکنون دستگاه قضائی آمریکا با آن روبرو شده است. «جیسیکا» از طرف اتحادیه آزادی مدنی در آمریکا و کارشناسان حقوق خانواده، پشتیبانی و حمایت می شود. آنان، آقای «بزانکا» را به خاطرمخالفت با پذیرش این کودک، تجاوزکار و غیر عادل توصیف می کنند و بر این باورند: این که کودکی، بدون اختیار خود، به دنیا آورده شود و آنگاه از طریق دادگاه، از فرزندی طرد شود، یک جرم بزرگ است. بسیاری از کارشناسان می گویند:

تکنیک پیشرفته پزشکی سوالات اخلاقی و حقوقی بسیاری را مطرح ساخته که تاکنون بی جواب مانده است. دکتر «آرتورکابلن »، استاد درس اخلاق پزشکی در دانشگاه «پنسیلوانیا» می گوید:« این، یک کار بدی است که کودکی که قبلا وجود نداشت،بدون قانون و از راه تکنیک به دنیا آورده شود و به او زندگی و حیات داده شود». قضیه این کودک هنگامی پیچیده تر شد و ابعاد دیگری یافت که خانم «سنیل » یعنی همان زنی که او را به دنیا آورد و شوهرش «راندی »، هنگامی که آگاهی یافتند آقای «بزانکا» از زنش جدا شده است، از طریق دادگاه درخواست کردند حق پدری و مادری و نیز حضانت آن کودک به آن دو واگذار شود. سال گذشته هنگامی که این ابعاد قضیه در دادگاه مطرح گردید، دادگاه پدری و مادری شش نفررا برای «جیسیکا» محتمل دانست که دو نفر از آنها صاحبان نطفه بودند.امااین احتمال در مورد همه آنها مردود اعلام شد. خانم بزانکا که 42 سال دارد،تاکنون چهاربار تلاش کرده است تا از راه تلقیح مصنوعی باردار شود ولی هیچ کدام نتیجه ای نداشته درحالی که در این راه چهل هزار دلار هزینه کرده است. پس ازچهارمین بار بود که پزشکان به او پیشنهاد کردند از طریق تلقیح مصنوعی به یک زن دیگر، دارای فرزند شود و آنگاه او را با خانم «سنیل » که به این کاراقدام می کند، و تاکنون سومین کودک را از این راه به دنیا آورده است، آشناکردند. زوج «بزانکا» توافق کردند که برای بارداری خانم «سنیل » از نطفه آقای «بزانکا»، استفاده نشود زیرا چنین قضیه ای در دادگاه ایالت «نیوجرسی » مطرح شده بود و زنی که کودک را به دنیا آورده بود، آن را به مردصاحب نطفه نداده بود و خود را مادر بیولوژیکی او معرفی کرده بود. خانم «سنیل » در آستانه یائسگی قرار داشت و دوران بارداری او سپری می شد از طرف دیگر او، از طریق پذیرش نطفه و زایمان کودک برای درخواست کنندگان، مبالغ درشتی به دست آورده و آینده خود را تامین کرده بود اما در برابر اصرار زوج بزانکا و خواهش و تمنای آنها، برای آخرین بار این پیشنهاد را پذیرفت زیرااین تنها راه امید بود که امکان داشت این زوج از نعمت داشتن فرزند و پرورش او برخوردار شوند. به هرحال پس از این اصرار و خواهشها او تسلیم شد و پس ازآن که عمل تلقیح نطفه زن و مرد دیگری، در خارج از رحم صورت گرفت، در ماه اوت 1994 به رحم خانم «سنیل » منتقل شد و بر این اساس بود که این زوج با خانم «سنیل » در این باره قراردادی امضا کردند اما پیش از تولد نوزاد، آقای بزانکا به عللی که هنوز مشخص نشده است، از همسرش جدا شد و هنوز وکیل مدافع او از افشای علل و انگیزه های طلاق خودداری ورزیده و ادعا کرده است که موکل اواصولا از اول رغبتی به داشتن فرزند از این راه نداشت. او افزوده است: «امورو مسائل اخلاقی همیشه الزاما همراه امور و مسائل قانونی نیست ». باری پرونده آقای بزانکا به دادگاه کالیفورنیا محول شده و این دادگاه اعلام کرده است برای آن که آقای «بزانکا» پدر قانونی این دختر بچه تلقی شود باید از یکی از این سه راه محتمل باشد: یا پدر ارثی و طبیعی باشد یا پدر بیولوژیکی (صاحب نطفه)و یا از طریق فرزندخواندگی، یا حداقل بعد از ولادت کودک در پرورش و کفالت اومتحمل زحمت و هزینه شده باشد و همه این احتمالات در مورد آقای «بزانکا»منتفی است. همسر سابق آقای «بزانکا» ممکن است از طریق فرزندخواندگی «جیسیکا» این اشکال قانونی را حل کند اما او این پیشنهاد را به شدت ردکرده و اصرار ورزیده است که همسر سابقش برای اجرای مفاد قرارداد حضانت که بااو داشته مورد تعقیب قرار گیرد زیرا براساس این قرارداد او متعهد شده بود که مبالغی در برابر پرورش جیسیکا به او بپردازد. در هر حال این پرونده همچنان در گردش است و هربار رای دادگاه قبلی در دادگاه دیگر نقض می شود. اما سوالی که در این جا مطرح می شود، این است که : آیا کدام مجوز اخلاقی یا اجتماعی تجویزمی کند کودکانی از این طریق به وجود آیند؟!

پی نوشت:

1- یونس: 24. 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر