ترجمه حدیث
صاحب چاه زمزم و حطیم، ذکر شرف زائران بیت الله و مقام ابراهیم می کند؛ قافله سالار رحمت عالمیان ثواب حجّ قبله آدمیان بیان می فرماید و می گوید که: چون حاجی قدم از خانه خود به نیت زیارت خانه دوست بیرون نهد از گناهان پاک شود چنانکه روزی که از مادر زاده بود و به هر قدمی که می نهد ثواب هفتاد ساله عبادت بر می دارد تا آن وقت که به خانه خود باز آید، آن گاه فرمود که: چون حاجی به منزل خویش فرود آید مقدمش را عزیز دارید و به دعای او رغبت نمایید که تا چهل روز هر دعایی که کند مستجاب است و هر مرادی که بجوید حاصل، چرا که دوست بندگان را به اکرام مهمان فرموده است که خود در حق ایشان کرم فرو نخواهد گذاشت. (ص 89)
میهمان کوی دوست
آری خانه کعبه، مهمانخانه ماست و ابراهیم علیه السلام منادی خوان دعوت کرم بود که: وَ أَذِّنْ فِی النّاسِ بِالْحَجِّ، و حاجیان مهمانانند که بر سر سفره عنایت ما آمده، الطاف بی نهایت ما اقتضای آن می کند که هر گرسنه را از مائده فایده رحمت بهره دهیم و هر تشنه را از عین الحیوة معرفت قدح فرح بر کف نهیم:
;بر آستان ارادت که سر نهاد شبی |
;که لطف دوست به رویش هزار در نگشاد |
ای عزیز! هر کجا شمعی بر فروزند پروانه از هر طرف خویشتن را به وی رساند؛ کعبه شمعی است در حرم افروخته و صد هزار پروانه درویش بال و پرسوخته:
;دل وصل تو را جوید و آنگاه ز جان ترسد |
;پروانه و نور شمع آنگه ز پر اندیشد |
;روزی که سر اندازد آن شمع پریرویان |
;عاشق نبود آن کو آنجا ز سر اندیشد |
(ص 89)
حاجیان پروانگانند گرد شمع حرم در طواف آمده شاید که به پرتو انوار فیض آثار او از کثافت هستی برهند و پر و بال حیات فانی را در شعاع شعله محبّت او بسوزند تا جناح نجاح و بال اقبال یابند:
;هر که در راه طلب بال و پر خویش بسوخت |
;به پر و بال تو زین پس طیران خواهد کرد |
;هر که بی کام و زبان گشت در اوصاف رُخَت |
;به زبانت صفت حال بیان خواهد کرد |
(ص 89)
سرای عزّت
ای عزیز! چاکر پیشگان، درگاه خداوند خود را نمی گذارند چه آبروی در خاک آن درمی یابند؛ پس ای دوستان ستوده و ای خواجگان در نعمت آسوده! کم از آنکه در همه عمر یکبار به در سرای عزّت و بارگاه عظمت او روید و در خاک آن درگاه عالم پناه آبروی دو جهانی جویید که از چشمه زمزم آن بارگاه را آب زده اند و به جاروب «طَهّرا بَیْتی» رفته و دم به دم نُزُل رحمت از حضرت عزّت آنجا نزول می کند و طائف و عاکف و زائر و مجاور را بهره می رساند چنانکه در حدیث آمده است که:
هر روز صد وبیست جزو رحمت به خانه کعبه فرود می آید، شصت جزو از آن از برای طواف کنندگان خانه و چهل جزو از برای نمازگزارندگان در حوالی خانه و بیست جزو از برای نظر کنندگان به خانه. نظر کردن به خانه کعبه عبادت است. بنگر که زیارتش چگونه باشد؟! (ص 90)
درجات عالی
خواجه کاینات صلی الله علیه و آله فرمود که: هر که را حجّتی ظاهر یا سلطانی قاهر یا بیماریی حابس باز ندارد از حجّ و وی حج نکند خواه جهود میرد و خواه ترسا، چرا [که ]از جمیع ارکان اسلام، هیچ کدام در درجات وجوب عالی تر از حج نیستند. مثلاً کسی در حالت عجز از قیام نشسته نماز گزارد و چون بر قیام قادر شود اعاده نماز بر وی لازم نیست، یا اگر کسی مالک نصابی از مال باشد و آن مال ضایع شود زکات از وی ساقط گردد. اما هر که بر حج قادر باشد بعد از آن مال او نماند یا در حوائج خود نفقه کند یا به انواع خیرات صرف نماید، البته حج از وی ساقط نگردد و دیگر اگر کسی از روزه عاجز باشد کفاره از وی جایز بود، امّا اگر از حج عاجز باشد لازم است احجاج از او و اینجا مسئله هست و آن چنان است که حج در مال عاجز واجب است، اگر حج از وی بگزارند و او تندرست گردد و آن عجز از وی زایل شود بر او باشد که حج بگزارد و آنچه از وی گزارده باشند تطوّع باشد؛ و بدین مقدمات معلوم می شود که حج در أعلی مراتب وجوب است و از مضمون آیت: «وَ لِلّهِ عَلَی النّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ» همین معنی مفهوم می شود. (ص 91، 90)
ثواب حج
پس چون دانستی که وجوب حج در چه مرتبه است، بدان که ثواب او نیز فراخور مرتبه او خواهد بود.
در کتاب روضة الواعظین به روایت شیخ مفید رحمه الله وارد است که حضرت خواجه صلی الله علیه و آله فرمود که: چون روی به حجّ آری و بر ستور سوار شوی، ستور تو پای نگیرد و ننهد الا که خدای تعالی تو را بدان حسنه ای بدهد و سیّئه ای از دیوان عمل تو محو کند و چون احرام گیری و تلبیه کنی، خدای تعالی به هر تلبیه ده حسنه بدهد و ده سیّئه محو گرداند و چون طواف کنی تو را ذکری و عهدی بود خدای تعالی و پس از آن تو را عذاب نکند و چون دو رکعت نماز گزاری به مقام ابراهیم، بدهد تو را ثواب دو هزار رکعت نماز مقبول و چون سعی کنی میان صفا و مروه، تو را باشد ثواب کسی که پیاده آمده بود و حج گزارده و هم چنان باشد که هفتاده بنده مؤمن را آزاد کرده باشی و چون به عرفات بایستی گناهان تو اگر به عدد ریگ بیابان و قطرات باران باشد که خدای تعالی بیامرزد و چون سنگ جمار بیندازی خدای تعالی به هر سنگی ده حسنه بدهد تو را، و چون طواف زیارت کنی و دو رکعت نماز بگزاری فرشته دست بر کتف تو نهد به فرمان حق تعالی و گوید: ای بنده! امّا آنچه گذشته پس بیامرزیدند. این زمان عمل از سر گیر.
;هر که آید به خانه مخلوق |
;با نیازی تمام و بازاری |
;هر چه خواهد ز صاحب خانه |
;دهدش و اندر آن کند یاری |
;پس کسی گر ز روی صدق و نیاز |
;گیرد احرام خانه باری |
;چه عجب گر مراد خود یابد |
;رهد از محنت گنهکاری |
;میهمان را عزیز باید داشت |
;ز حق آموز میهمانداری |
(ص 92)
نکته
هر که به کعبه رود اول احرام باید گرفت. احرام چیست؟ آنکه اول غسلی بر آرد و جامه خواجگی از بر بیرون کند، لباس رعنایی از سر بر کشد، ازاری و ردایی در خود پیچد، روی به کعبه آرد و فریاد لبّیک بردارد، این قصد حج است. اگر کسی قصد حق دارد او را نیز احرام باطن باید گرفت از جمله اغیار و اینجا ازاری از زاری برباید بست و ردایی از بردباری برباید افکند و در عالم صدق لبّیک عشق باید زد و روی در بادیه تجرید و تفرید باید نهاد تا به کعبه توحید رسد:
;از بیابان هوی احرام گیر |
;پس طریق کعبه اسلام گیر |
;آتشی در خرمن پندار زن |
;آنگهی لبّیک عاشق وار زن |
;زین به پشت مرکب توفیق کن |
;پس طواف کعبه تحقیق کن |
;چون پدید آید حریم بارگاه |
;نفس خود قربان کن اندر پیش شاه |
حجّ عوام و حجّ خواص
ای عزیز! حجّ عوام دیگرست و حجّ خواصّ دیگر؛ حجّ عوام قصد کوی دوست است و حجّ خواصّ قصد روی دوست، آن رفتن است به سرای او و این رفتن است برای او:
;لبّیک عاشقان بِهْ از احرام حاجیان |
;کان ست سوی کعبه و این ست سوی دوست |
;کعبه کجا برم؟! چه برم راه بادیه؟! |
;کعبه است کوی دلبر و قبله است روی دوست |
(ص 93)
حرم ظاهر و حرم باطن
ای عزیز! حرم دواست: حرم ظاهر و حرم باطن، گرد بر گرد مکّه حرم ظاهرست و گرد بر گرد دل مؤمن حرم باطن است، در میان حرم ظاهر کعبه ای است قبله مؤمنان و در میان حرم باطن خانه ای است نشانه نظر رحمت رحمان که «قَلْبُ الْمُؤمِنِ بَیْتُ اللّهِ» کعبه ظاهر مقصد زوّارست و کعبه باطن محل انوار است که: «فَهُوَ عَلی نُورٍ مِنْ رَبِّهِ». احرام آن کعبه لبیک زبان است، احرام این کعبه بیزاری از دو جهان است، آن کعبه قبله معامله است و این کعبه قبله مشاهده، آنجا روند همه در و دیوار بینند و اینجا که رسند همه انوار دیداربینند.
;ای قوم به حج رفته کجایید کجایید |
;معشوقه همین جاست بیایید بیایید |
;معشوقه همسایه دیوار به دیوار |
;در بادیه سر گشته شما در چه هوایید؟ |
;صد بار از آن راه بدان خانه رفتید |
;یکبار از این راه بدین خانه درآیید |
نکته: چون دانستی که کعبه معنی دل مؤمن است، جهد کن تا دل به دست آری که عمارت کعبه دل مرتبه دیگر دارد و زیارت کعبه گل پایه دیگر، پیر رو می گوید:
;طواف کعبه دل کن اگر دلی داری |
;دل است کعبه معنی تو گل چه پنداری |
(ص 94)