زمزمه چهل و هشت ساعته مضحک به نظر می رسید، ولی تحقق پیدا کرد. طرفداران یوونتوس باور نمی کردند خبری که شنیده اند واقعیت پیدا کرده و طرفداران میلان چشم های شان را می مالیدند تا خبری که می خوانند را باور کنند: لئوناردو بونوچی از تورین راهی میلان شده. یکی از مردان کلیدی یووه پیراهن راه راه سیاه و سپیدش را درآورده و پیراهن راه راه سیاه و سرخ را پوشیده. مدافع بزرگی که طی هفت سال در تورین شش اسکودتو را فتح کرده به رقیب قدیمی یووه پیوسته، به میلان.
چرا بونوچی یووه را ترک کرد؟ چرا راهی رقیبی شد که طرفدارانش سال ها به او دشنام داده اند؟ مگر نمی گفتند اگر تورین را ترک کند یا به اسپانیا خواهد رفت یا به انگلیس؟ چرا به مربی سابقش آنتونیو کونته گفت نه و راهی چلسی نشد؟ چرا به پپ گواردیولا که بارها تکرار کرده بود "بونوچی یکی از بهترین بازیکنانی است که دیده ام" گفت نه و پیراهن منچستر سیتی را نپوشید؟ چرا به ویچنزو مونته لا پاسخ مثبت داد و میلانی شد؟
بونوچی راهی شهری شده که روزگاری او را از دست داد. اینتر او را در هجده سالگی اش با سی و چهار هزار یورو بدست آورد ولی استعدادش را کشف نکرد. او را به صورت قرضی روانه پیزا در سری ب ساخت و از دست داد. وقتی بونوچی راهی تورین شد به نظر می رسید به عنوان یکی از تازه واردهای عصر جدید یووه در رقابت با آندره آ بارزاگلی برای قرار گرفتن کنار جورجو کیلینی در قلب دفاع چهار نفره یووه به دردسر بیفتد، ولی خودش را در دستان آلبرتو فرارینی مربی مهارت انگیزشی باشگاه قرار داد. فرارینی که می گفت "... لئو در کودکی با بیماری ازگود اشلاتر مربوط به استخوان سازی بیش از حد روبرو بود و جانانه با آن جنگید. او توانایی راهیای به ترکیب اصلی را داشت". آنتونیو کونته همه چیز را عوض کرد و با او به دفاع سه نفره روی آورد. به ترکیب جادویی بونوچی - بارزاگلی - کیلینی، همان BBC با صلابت که چزاره پراندلی در تیم ملی ایتالیا به آن دل بست و آلگری هم پس از رفتن کونته به ترکیبش دست نزد.
بونوچی در این تابستان داغ سومین مدافع گران قیمت جابجا شده کنار آنتونیو رودیگر از رم به چلسی و کایل واکر از تاتنهام به منچستر سیتی بوده. میلان اعتنایی نکرده او سی ساله شده و برایش 42 میلیون یورو پرداخته، 15 میلیون کمتر از مبلغی که سیتی برای کایل واکر به تاتنهام پرداخته. آن چه نشان داده مدافعان چه قیمت بالایی پیدا کرده اند. طرفداران میلان با ورود بونوچی می خواهند باور کنند روسونری سرانجام به مسیری بازگشته که باید زودتر بدان بازمی گشت.
آخرین باری که میلان قهرمان سری آ شد سال 2011 به رهبری ماسیمیلیانو آلگری بود. زمانی که زلاتان، پاتو و روبینیو در خط حمله قرار داشتند. آلساندرو نستا در قلب دفاع قرار داشت و سیدرف، فن بومل و گاتوزو مردان میانی بودند. میلان پس از آن فصل سقوط کرد. پله پله. فصل به فصل: رتبه های میلان در لیگ باورکردنی نبودند: دوم، سوم، هشتم، دهم، هفتم... آنها فصل پیش را در رتبه ششم سری آ به پایان بردند. بیست و هشت امتیاز کمتر از یووه قهرمان. پایین تر از رم، ناپولی و لاتزیو و حتی آتالانتا. ضعیف ترین خط حمله بین نه تیم اول جدول به آنها تعلق داشت: 57 گل که یعنی 37 گل کمتر از ناپولی.
میلان تاکنون سوای بونوچی این خریدها را انجام داده که لبالب از بازیکنان جوان هستند: متیو موساچیو مدافع میانی بیست و شش ساله آرژانتینی ویارئال، آندره آ کونتی بازیکن گوش بیست و سه ساله آتالانتا، ریکاردو رودریگز دفاع چپ بیست و چهار ساله وولفسبورگ، فرانک کسیه مرد میانی ساحل عاجی بیست ساله سیاهپوست آتالانتا، هاکان چالهانوقلو هافبک تهاجمی تیم ملی ترکیه بیست و سه ساله بایرلورکوزن، آندره سیلوا مهاجم ملی پوش پرتغالی بیست و یک ساله پورتو. لوکاس بیلیا هافبک دفاعی باتجربه لاتزیو هم در آستانه ورود به میلان قرار دارد. حفظ جی جی دوناروما، یکی از بهترین سنگربانان جهان که فقط هجده سال دارد، آن با قرارداد سالی شش میلیون یورو نشان داده میلان به پرواز می اندیشد و نه درجا زدن. خصوصا آن که تعداد نمایندگان سری آ از فصل 19-2018 در لیگ قهرمانان به چهار نماینده افزایش پیدا خواهد کرد.
قلب دفاع میلان در فصل سپری شده با ترکیب گومز یا پالتا کنار آلساندرو رومانلی شکل گرفت که می تواند به بونوچی - رومانلی بدل شود. بونوچی که پیشتر در میانه میدان بازی می کرده می تواند یک خط جلو رفته و نقش آندره پیرلویی را هم بر عهده بگیرد و نقش بازیساز را هم بپذیرد. پاس هایش هم پرشمار بوده اند و هم معرکه. بنابراین هرچند بونوچی با پیوستن به میلان به مخاطره بزرگی تن داده، ولی می تواند تواند "رخوت میلانی" را بدل به "پرواز میلانی" کند. فرارینی در باره بونوچی گفته "... سربازان عصر کهن برای قوی ماندن سیر می خوردند تا سالم بمانند و جانانه شمشیر بزنند. لئو یک سرباز است. برای نبرد جانانه به دنیا آمده، برای پیروز شدن".
حمیدرضا صدر
از همین نویسنده بخوانید:
خامس رودریگز: وداع طولانی و تلخ از نوع مادریدی
جان تری در آستون ویلا: نه نمی تونی از روی سایهات بپری
طناب داری که آرام و بی صدا بافته شد
پوچتینو در لبه تاریخ و رویا
تابستان از نوع آرسنالی؛ بهترینها را از دست بده
سایه و روشن های یک انتقال جنجالی
بازگشت رونالدو به منچستریونایتد: هفت پرسش
نگاه انتقادی اکونومیست به صعود ایران!
کیروش: از منچستر تا تهران برخلاف مسیر آب
وقتی عروسی به کوچه ایران رسید
روزی که بلیت جام جهانی مهر باطل خورد
از رونالدو تا بوفون؛ از آسمان تا زمین
زیدان - آلگری: نیشها را به هیچ بگیر
توخل و دورتموند: وداع سرد سرد با دیوار زرد
فرانچسکو توتی: پس باد همه چیز را با خود نخواهد برد
گاسکویین 50 ساله: بدون نامهای از محبوبه بیوفا
آیا دو جام یونایتد، جام های میکی ماوس بودند؟!
سه سقوط کرده: ونگر، گواردیولا، مورینیو
زیدان ماند و انریکه رفت
جان تری: وداع مرد احساساتی تک باشگاهه
چلسی 2017: دویدن دنبال باد
شبی در آمستردام برخلاف جریان آب
وقتی هیولا، سرخپوستها را بلعید
بازنگری تاریخیترین قهرمانی پرسپولیس؛ جام 1352
کسی نمیگفت آفتاب در مونیخ میدرخشد
مسی: خرمن آتش در میعاد
ال کلاسیکو: شب خوک زده با فیگو
تونی آدامز و سالاد فصل هجده ملیتی گرانادا
سی ال؛ لبخند دارودسته مادریدی
یوونتوس - بارسلونا: هفت پرده از نبرد انتقامی
میلان؛ فیل بزرگ در تاریکی مطلق
منچستریونایتد؛ چرا این تیم خود را پیدا نمیکند؟
مرگ تدریجی فوتبال هلند: چرا و چگونه؟
سایه روشنهای جذابترین لیگ جهان
مارچلو لیپی: مردی برای همه فصول
قطر - ایران؛ بازخوانی نبرد تلخ دوحه 1376
بهشت بر تو ارزانی باد پسرجان...
سیتی - موناکو؛ کبریت خیس برابر آتش گداخته
بازخوانی اولین فصل مورینیو در چلسی
سیندرلا؛ نیمه شب چهارشنبه به وقت نوکمپ
نه، این همه آرزوهای ناپولی نبود...
تو هم تمام شدی آقای ونگر
انریکه و بارسا: اینجا زمان برای کسی متوقف نخواهد شد
خوردن استیک با دندانهای مصنوعی
معجونی که فوتبال انگلیس را تغییر داد
تجدید خاطره با ایکر کاسیاس
آلگری: از تورین تا لندن و بارسلونا
بارسا در پاریس: ده پرده از کشتار والنتاین
لیگ قهرمانان: ناقوسها برای که بهصدا در میآیند؟
اولین توفان: وسترن در امجدیه
ردبول؛ بوندسلیگا علیه نوشیدنی شیطان!
ظهور و سقوط لستر: وداع با رمانتیسم؛ سقوط نکنید، بمانید آقای رانیری
آرسن ونگر: گربه خانگی میان ببرهای گرسنه
یادداشت حمیدرضا صدر درباره تیم محبوب ایتالیایی؛ رم، کولوسئوم در غیاب سزار
لیورپول و کلوپ: ژانویه عذاب آور
از رونی تا رونالدو: مسیر موازی پسران فرگوسن
از قلیچ خانی و هاشمی نسب تا سرجیو راموس: دست دادن با آتش
رونالدو برزیلی یا رونالدو پرتغالی؟
جام جهانی 48 تیمی: معما، پرسش و دلار
از اوفارل تا کیروش: همان شهرزاد قصهگو
بازگشت یاپ استام به منچستر: داغ آن وداع تلخ
یوونتوس: همان بالا با یک علامت سوال
قربانگاه والنسیا، نفرین خفاشها
فوتبال سال 2016؛ ده پرده از زندگی و مرگ
آیا یونایتد و مورینیو سرانجام به جاده اصلی بازگشتهاند؟
آقای گل محجوب؛ از سیلی عبده تا مرگ در استکهلم
از چلسی تا آرسنال، از آنتونیو تا آرسن
لیونل مسی 2016: هم شیرین شیرین؛ هم تلخ تلخ
یادداشت ویژه حمیدرضا صدر برای برنده توپ طلا؛ رونالدو: رنج به علاوه سرمستی
گواردیولا در باتلاق انگلیسی
میلان: مشت آهنین درون مخمل راه راه
ردبول، نوشابه منفور بوندسلیگاست!
هفته چهاردهم لیگ برتر: باران آنها را برد
ال کلاسیکو 232 : کسالت آمیخته به جادوی صد
هفته سیزده لیگ برتر: کونته آن بالا و مورینیو این پایین
تا 41 سالگی در برنابئو؛ کریستیانو میتواند؟
با این بارسلونا چه باید کرد؟
رئال به روایت زیدان: بی های و هوی، بی زرق و برق
هفته دوازده لیگ برتر: نه، تو دیگه خاص نیستی!
استیون جرارد: تاریخ تو را به کدام سو خواهد برد؟
وداع با منصور پورحیدری؛ آن چروکهای عمیق