مقدمه
رشد، پیشرفت و توسعه جامعه، اعم از کوچک یا بزرگ، ساده یا پیچیده، در گرو سلامت نظام مدیریتی آن است. از طبیعی ترین و کوچکترین اَشکال جامعه، یعنی خانواده تا پیچیده ترین و تشکیلاتی ترین آنها، که سازمان های مدیریتی کلان و در نهایت تشکیلات گسترده یک نظام سیاسی است، برای به ثمر رسیدن تلاش های برنامه ریزی شده خود و تحقق خواسته های مطلوب خویش، نیازمند پیگیری امور و مراقبت و نظارت بر روند اجرایی کارها و کنترل مداوم تا کسب نتیجه است. بدون این اصل، بالنده ترین قانون ها، بهترین برنامه ها، و عالی ترین ایده ها در اجرا، یا دچار نقص و نارسایی و انحراف می شود یا به هیچ وجه عملی نخواهد شد.
تبیین این اصل و مدل هایی از نحوه تحقق آن و بحث از همه لوازم و نتایج و جوانب فرعی اش نیازمند گفتار و نوشتاری، بیش از حد و اندازه یک مقاله است. اما در حجمی محدود نیز می توان سرفصل های مهم همراه با تحلیل های مختصری از آن را ارائه داد. بر این اساس، در این جا به بررسی اجمالی این موضوع می پردازیم و آن را در سیره و سنت رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ پی می گیریم.
اصل نظارت خود به طور اعم یکی از راهکارهای اصلی پیش گیری قبل از وقوع است؛ و علت آن جلوگیری از خطاها و لغزش های احتمالی یا به حداقل رساندن آنهاست؛ ولی در اجرای این اصل، به کارگیری شیوه ها و روش هایی که پیشاپیش زمینه های انحراف و خطا را از بین می برد یا کم می کند، نیز موضوعی قابل بررسی است.
پیشگیری نظارتی، با توجه به این که هزینه را پایین آورده و از تلفات کاسته و خسارت ها را کاهش می دهد، امر بسیار مهمی تلقی شده است؛ و در همه مدیریت های موفق به کار گرفته می شود. اصلی که در کنار آن، با صرف کمترین هزینه می توان بیشترین بازدهی را به دست آورد.
امروزه، مانند همه دوره ها، نظارت پیش گیرانه یا پیش گیری نظارتی، از مهم ترین ابزارهای مدیریت فعال محسوب می شود که همت و هدف او همواره جلوگیری از وقوع خطاست. بر عکس، مدیریت منفعل، سیاست بعد از وقوع خطا و انحراف را در پیش می گیرد. بدیهی است نظارت از نوع اول، بهترین نظارت و اجرا در رشد و پیشرفت است.
با نگاهی به آیات و روایات در این باره، به ویژه سنت و سیره گفتاری و رفتاری پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ، در می یابیم: « جهت گیری اصلی مدیریت اخلاقی، فرهنگی، دینی، سیاسی و... دین، در دو حوزه ساختاری فرد و جامعه است که، بر اصل پیش گیری و نگاه عمیق و دقیق به ریشه ها، قبل از دیدن و پرداختن به پدیده ها و پیامدهایش است.» بسیاری از دستورهای اخلاقی اسلام، قانون های وضعی و تکلیفی دین، و فرمان های سیاسی و حکومتی رهبران الهی، بهترین راه های پیش گیری را ارائه، تبلیغ، ترویج، و در موارد گوناگون اجرا کرده اند .
رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ در طول دوران پیامبری اش با بهترین اسلوب و بر اساس اصل پیش گیری قبل از وقوع، به اصلاح جامعه پرداخت.
آن حضرت، بر اساس شناخت واقعی از انسان و نیازهای همه جانبه او و جامعه انسانی، آفت ها و نقص های سطح های مختلف جامعه خویش را شناسایی کرد. ابتدا با بیان راه های پیش گیری از آن آفت ها و نقص ها و راهنمایی های لازم در منطق نظری یا عملی، با این گونه انحراف ها مبارزه کرد و آنگاه که می دید بیماری به گونه ای است که جز با داغ کردن، قابل معالجه نیست؛ و ممکن است با عدم درمان، آفت، رشد یابد و پیکره فرد یا فضای جامعه را متعفن کند، به این آخرین راه درمان اقدام می کرد. البته این هم در جای خود، عملی پیش گیرانه محسوب می شود.
جهت گیری اساسی تدبیرهای دینی در عرصه ها و موضوع های مختلف اخلاقی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی... و یا دو گرایش « سازندگی فردی و اجتماعی» بیشتر بر اساس اصل پیش گیری است. به عنوان مثال: در حوزه معارف دینی ما، به تقوا، که قوی ترین نگهبان درونی انسان از آلودگی به گناه است، بیش از هر امر دیگری توجه شده است؛ و قرآن کریم از آن به عنوان بهترین توشه، در سیر و سفر تکاملی انسان، یاد کرده است. بدیهی است این تأکید و حساسیت، بیشتر به سبب ماهیت پیش گیرانه ای است که این گوهر گران بها در خود دارد.
همچنین مبارزه با « اصل»، که بیش و پیش از مبارزه با « فرع» اهمیت دارد، و شناسایی و مقابله با « علت»، که مقدم بر « معلول» است، حجم زیادی از اصول و قواعد کتاب و سنت را تشکیل می دهد. اگر می بینیم قرآن کریم « افشای جریان نفاق» را بر « افشای منافقان» مقدم داشته و بر اولی تأکید و به آن اقدام کرده است؛ بر همین مبناست. اگر کتاب خداوند « ایجاد فتنه» را از« قتل» بدتر می داند، این نیز بیان گر همین معناست؛ و آنگاه که پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ از ورع و دوری از گناه به عنوان بهترین عبادت یاد می کند، مؤید همین دیدگاه است؛ یا آن که می بینیم، در بیان فلسفه محوری ترین عبادت، نماز، ابتدا به بُعد پیش گیرانه آن از فحشا و منکر اشاره شده؛ و سپس به بُعد دیگر آن، یعنی یادآوری و ذکر خدا به همین دلیل است. این موارد نمونه هایی اندک، از فراوان نمونه هایی است که به « مبارزه با جرم و پیش گیری از آن» پیش از « مقابله با مجرم» و پیش از « وقوع جرم»، عنایت دارد.
در منطق عملی پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ به قواعد و اصولی در بعد نظارت و مراقبت، توجه شده است که خود از ماهیتی پیش گیرانه برخوردار است و به کارگیری آنها به طور طبیعی و بدون صرف هزینه های نظارتی مرسوم و معمول، فرد و جامعه را، در موقعیت مصونیت ذاتی از خطا و لغزش، قرار می دهد. علاوه بر چنین اموری که پیش گیری، ماهیت ذاتی آنهاست؛ می توان روش های متغیر و انعطاف پذیری را در سنت نبوی شناسایی کرد که با شرایط و موقعیت های مختلف مطابق است.
در این مقاله به مواردی اشاره می شود که یا از ماهیتی پیش گیرانه برخوردارند؛ یا در صدد بیان روش هایی هستند که می تواند از وقوع بسیاری از ناهنجاری ها جلوگیری کند؛ ویا ضمن دارابودن ماهیت پیش گیرانه، روش هایی را هم در این باره آموزش می دهند.
شایسته سالاری یا واگذاری امور به اهلش
درصد زیادی از حجم اشتباه ها و انحراف ها، به نیروی انسانی بر می گردد. به همین دلیل، سمت و سوی نظارت هم، به طور معمول متوجه این عنصر اصلی است؛ و ضرورت آن هم، ناشی از خطاهای عمدی یا سهوی است که در این عامل رخ می دهد. بنابراین، مؤثرترین و بهترین راه پیش گیری از زیان در یک سیستم، که بیشتر ریشه در خطاها و لغزش های انسان دارد، « واگذاری امور به اهل آن و گماردن افراد مناسب بر سر آن کارها» است. این نوع ساختار مطلوب می تواند سیستم تشکیلاتی را در وضعیتی قرار دهد که نیاز به نظارت های هزینه بر را کاهش داده و کمترین آسیب را متوجه تشکیلات کند. ماهیت اصلی این سیاست اصولی بر مبنای تقدم « سیاست دفع» بر « سیاست رفع» است. این امر به عنوان اصلی بالنده و پیش برنده، مورد توجه قرآن کریم بوده، و می فرماید:
«ان الله یأمرکم ان تؤدوا الامانات الی اهلها»
«خداوند به شما فرمان داده است که امانت ها را به اهلش واگذارید.»
این قاعده را درسیره عملی پیامبر گرامی اسلام نیز، به عنوان ضابطه کلی و اولی در واگذاری منصب ها، شاهدیم. آن حضرت از به کارگیری عناصر ضعیف و شکننده در پست های حساس حکومت اسلامی پرهیز می کرد. وی در سفرهای خود که از مدینه خارج می شد و برای خود جانشینی انتخاب می کرد، هرگز از این افراد استفاده نکرد؛ فرماندهی جنگ را به آنان نسپرد؛ و در اعزام مبلغ یا امیرانی که به شهرهای اطراف می فرستاد نیز از آنان استفاده نکرد. از منافقان که مهره های خطرناک جامعه بودند هرگز استفاده نکرد؛ زیرا می دانست اگر آنان را به مقام و منصبی منصوب کند، بی گمان آن جایگاه را فرصتی برای ضربه زدن به اسلام و مسلمانان یا حداقل، موقعیتی برای خواسته های مادی خویش، تلقی کرده و در این جهت اقدام می کردند. در سفارش های آن پیامبر بزرگ به امت است که فرمود:
« هر که فردی را بر ده نفر بگمارد در حالی که می داند در میان آنان فردی شایسته تر از او هست، بی گمان به خدا و پیامبرش و همه مسلمانان خیانت کرده است.»
وقتی پسرعموهای ابوموسی از آن حضرت درخواست کردند که بخشی از زمامداری مسلمانان را به آنها بسپارد، فرمود:
« به خدا سوگند! ما هرگز به کسی که خود درخواست حکومت کند یا بر کسب آن حریص باشد، حکومت و زمامداری نخواهیم داد.»
حضرت در طول دوران رسالتش، به کسی از بستگانش اجازه نداد، فقط به سبب نزدیکی به او، از امتیاز خاصی، به خصوص امتیاز مدیریتی، برخوردار شود.
امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: وقتی آیه زکات نازل شد، عده ای از بنی هاشم، از رسول خدا تقاضا کردند که به سبب خویشاوندی، جمع آوری زکات را به آنان واگذارد، تا از حقوق مادی « عاملین زکات» برخوردارشان کند. حضرت امتناع فرموده و تقاضای آنان را رد کرد.
به هنگام فتح مکه، یعنی زمان اوج قدرت اسلام و مسلمانان در سرزمین عربستان، بر کوه صفا ایستاد؛ و ضمن خطبه ای به وابستگان خویش فرمود:
«ای فرزندان بنی هاشم! و ای فرزندان عبدالمطلب! نگویید محمد از ماست. به خدا سوگند! دوستان من، از میان شما و غیر شما، جز تقوا پیشگان نیستند.»
حذر و احتیاط
بخشی از دستورهای دین اسلام در حوزه اخلاق و سیاست، مبنی بر رعایت اصل احتیاط، برای پیش گیری از دچار شدن به سختی ها و گرفتارشدن در دام گناهان است؛ تا جایی که اهتمام به آن، راه نجات معرفی شده؛ و بی اعتنایی به آن، علت افتادن در چاه و چاله های گرفتاری ها، و ورود به دایره زشتی ها بیان شده است.
بر همین اساس، پیامبر اسلام دوری از شبهه ها را برای پیش گیری از عدم ارتکاب حرام، مورد سفارش قرار داده و بر آن تأکید خاصی کرده است. از ابوعبدالله نعمان بن بشیر روایت است که گفت: شنیدم پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود:
«به درستی حلال خدا و حرام خدا روشن و آشکار است؛ و میان حلال و حرام کارهایی است که به گونه ای به حلال و حرام شبیه است که بسیاری از مردم آنها را نمی دانند. به حقیقت، کسی که خود را از شبهه ها نگه می دارد، دین و ناموس خود را حفظ کرده است؛ و کسی که در شبهه ها افتاد و از آنها پرهیز نکرد، در حرام می افتد؛ مانند چوپانی که شتران خود را در اطراف مکان حفاظت شده ای، برای چرا آزاد می گذارد، و در نهایت به چرا کردن در آن حریم، نزدیک می شوند.»
بر اساس این روایت و روایات دیگری که در این باره وجود دارد می توان عمومیت فضیلت احتیاط را استنباط کرده و از مدیران و مأموران حکومتی انتظار بیشتری داشت.
ضرورت رعایت اصل احتیاط که یکی از شیوه های کارآمد در اصل پیشگیری است، همواره مورد تأکید قرآن کریم بوده و در موارد متعدد به آن تذکر می دهد. به عنوان نمونه درباره ضرورت تحقیق کامل در تصمیم گیری های مهم و عمل نکردن بر اساس اخبار نامطمئن و دقیق فرمود: «ای کسانی که ایمان آورده اید! اگر فاسقی برای شما خبری آورد، تحقیق کنید....»
در بیان ضرورت پیش گیری از روبه رو شدن با خطر، خوف از خطر را جواز اقدام پیش گیرانه دانسته؛ و می فرماید:
«هرگاه از خیانت گروهی بیم داشته باشی، به طور عادلانه به آنها اعلام کن که پیمانشان لغو شده است.»
برای جلوگیری از ایجاد بی عدالتی در خانواده و مشکلات همراه آن بعد از بیان مشروعیت تعدد زوجات می فرماید: «فان خفتم الا تعدلوا فواحدة»
بر همین مبنا، پیامبر گرامی، در ماجرای مرگ فرزند هجده ماهه اش ابراهیم، که همزمان با آن، خورشید گرفت با باور غلط مردم به طور جدی و اصولی مبارزه کرد، تا از رایج شدن این گونه مسائل، که به طور عمده از زمینه روانی خوبی در میان مردم برخوردار است، جلوگیری کرده باشد.
روشنگری، آموزش، پند
پیامبر خدا، پیامبر تبلیغ است؛ و آنچه برای اصلاح فرد و جامعه ضرورت دارد، مورد عنایت اوست. آموزش می دهد، تا با ابلاغ، بر همگان حجت را تمام کند؛ و پند می دهد، تا زنگار از دل ها زدوده و آنها را پاک گرداند.
این آموزش و اندرز، در سیره حکومتی آن حضرت در مواجهه با مدیران مورد تأکید و عنایت بیشتری بوده، و شکل جدی تر و در عین حال شفاف تری می گیرد. « نظارت آموزشی و تذکاری» حضرت، درباره امیران یا فرماندهان و یا فرمانداران، به طور معمول و مداوم در شیوه حکومتی وی به چشم می خورد. حضرت، اصولی که باید مورد توجه آنان باشد، به ایشان یادآوری می کرد و ضمن تفهیم مواردی که مأموریت اصلی یا جنبی آنها بود، بر آنان به نوعی اتمام حجت می کرد و ایشان را برای انجام هر چه بهتر وظایفشان آماده می کرد. این آموزه ها به طور معمول در قالب دستورهای حکومتی است که از پیامبر ثبت شده و به یادگار مانده است. مانند: دستور حضرت به معاذ بن جبل، حاکم یمن، عمرو بن حزم، عتاب بن اسید، حاکم مکه و دیگران.
این روشنگری ها بی گمان می تواند از بسیاری از کجروی ها و لغزش های احتمالی مسئولان بکاهد و از آنان محافظت کند. در کتاب صحیح مسلم آمده است «هنگامی که پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ شخصی را فرمانده سپاه یا سریه می کرد، او را به طور خاص به تقوا توصیه می کرد؛ و می فرمود: با نام خدا صبح کنید. با کافران بجنگید، ولی حیله نکرده و مکر نسازید (بدیهی است حیله های معمول و مشروع جنگی منظور نیست) کسی را مثله نکنید و خردسالان را نکشید.»
توصیه های حضرت که در این موارد حکم قانون را دارد، بسیار شفاف، جدی و غیر قابل تأویل و تفسیر به رأی است و این باعث می شود که از همان ابتدا با پیشگیری از فرار از قانون یا سوء استفاده از آن در قالب ها و مدل های تفسیری و برداشت های شخصی و ذوقی از آنها جلوگیری کند.
پوشیده نیست که سلامت قانون در کنار سایر گزینه های بازدارنده، از جمله: سلامت مجریان قانون، ضرورتی غیر قابل انکار بوده؛ و نادیده گرفتن آن می تواند روزنه های فراوانی را بر روی خطاهای علمی و عملی بگشاید.
قانون باید از استحکام و شفافیت لازم برخوردار باشد تا مجری قانون نه راه گریز از اجرای آن داشته باشد؛ و نه توان توجیه و تأویل نادرست و غیر واقعی از آن را در خود ببیند. قوانین باید از سه عنصر اصلیِ جامعیت، مانعیت و شفافیت برخوردار باشند و این عناصر به طور کامل در دستورها و سیره قانونگزاری رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ رعایت شده است. حتی در برخی از مسائل جدید نیز اصحاب را به اصل شبهه گریزی و رها کردن متشابهات، توصیه و آنان را تا روشن شدن حقیقت، به تقوا سفارش می کرد.
از امام حسن ـ علیه السلام ـ روایت شده است که پیامبر خدا فرمود:
«آنچه تو را به شک می اندازد، رها کن؛ و آنچه تو را به شک نمی اندازد، بگیر.»
نظارت ملی
اگر انسان بداند یا حتی احتمال دهد که تحت نظارت است بهتر و محافظه کارانه تر عمل خواهد کرد. در فرهنگ دینی عملکرد دست اندرکاران حکومتی زیر نگاه نظارتی مردم بوده؛ و آنان می بایست از روند کاری مسئولان خود اطلاع داشته باشند. مردم نباید منتظر بمانند برنامه ریزان و مجریان حکومت در انتخاب و اجرای هر سیاستی به دلخواه خویش عمل کنند؛ یا گاهی در انجام وظایف خویش بی کفایتی به خرج دهند. از سوی دیگر، مسئولان نیز باید این نوع نظارت همگانی مردم را پذیرفته و آماده شنیدن انتقادهای سازنده آنان باشند؛ و باور کنند این امر راه حلی سازنده برای سازندگی است؛ و ارج نهادن به آن می تواند به کاهش اشتباه ها و جریان بهتر امور بیانجامد. این نظارت عمومی، نوع خاصی از فریضه امر به معروف و نهی از منکر است.
باید بدانیم و همچنین بپذیریم که نصیحت و سفارش به حق، بر اساس اصل «تواصوا بالحق» در بطن و متن دین ما و از متون اصلی معارف اسلامی است، و اجرای صحیح آن دارای برکت های فراوان و نتیجه های سازنده ای است.
رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: «همه دین نصیحت است.»
در سیره عملی آن حضرت به مواردی برمی خوریم که بعضی از اصحاب موضع و برخورد رسول خدا را نپذیرفته و مورد انتقاد قرار می دهند. حضرت با شرح صدری که مختص آن بزرگوار است، با آنان برخورد کرده؛ و اقدام خود را توجیه و انتقاد آنان را پاسخ می دهد. نمونه ای از این موارد، نحوه تقسیم غنایم هوازن است که انصار، با توجه به این که از غنایم سهمی به آنان نرسید، ابتدا انتقاد شدید و موضع تندی داشتند. حضرت آنان را به حضور طلبید، به سخنان آنان گوش داد و با منطقی گوارا و توجیهی مناسب آنان را قانع کرد، و با آنان به گونه ای برخورد کرد که همگی با گریه و ابراز احساسات خشنودی و رضایت خود را از این اقدام حکیمانه اعلام کردند.
مراقبت تشکیلاتی بر کارکرد کارگزاران یا « نظارت خاص»
در اداره حکومت ها، حاکمان همواره افرادی مطمئن و کارآمد را برای کنترل کار مدیران برمی گزینند و عملکرد آنان را به مسئولان عالی رتبه گزارش می دهند. این نوع نظارت و کنترل که به شیوه مخفی انجام می گیرد، نقش بسیار مؤثری در سالم سازی نظام اداری دارد. در تاریخ حکومت پیامبر اسلام این شیوه توسط حضرت، بنیانگذاری و حکومت های بعد از ایشان نیز، این سنت تشکیلاتی را در شکل نظام اداری جا دادند. امام رضا ـ علیه السلام ـ فرمود:
« سیاست پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ همواره بر این بود که هرگاه لشکری را به منطقه ای گسیل می داشت، فرماندهی برای آن تعیین می کرد و همراه او، فردی از افراد مورد اطمینان خود را، به عنوان گزارشگر، می فرستاد تا برای او، از نحوه عملکرد آن فرمانده، گزارش دهد.»
این مأموران که به عنوان « عیون» در فرهنگ اسلامی از آنان تعبیر شده است، می بایست در تعهد و کارآمدی از مطمئن ترین افراد باشند تا بتوانند به منزله « چشم نظام» عمل کنند. در عین حال، می بینیم ناظران دقیق تر و کامل تری نیز به طور مخفیانه بر عملکرد این ناظران مراقبت دارند.
امام علی ـ علیه السلام ـ ضرورت وجود این گزارشگران صادق و امین را در تشکیلات، به مالک اشتر یادآوری کرده و به او می نویسد:
« پس در کارهای کارگزارانت کاوش نما و جاسوسانی از مردم راستگو و وفادار به خود، بر آنان بگمار؛ زیرا مراقبت نهانی تو در کارهایشان، آنان را به رعایت امانت، و مدارا در حق رعیت، وا می دارد.»
پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ نیز قضاتی را برای قضاوت میان مردم، بر اساس احکام وارده در قرآن کریم، منصوب، و آنان را به صدور احکام عادلانه سفارش می کرد. در عین حال، احکام این قضات، نهایی تلقی نمی شد و هر دو طرف دعوا می توانستند در صورتی که نسبت به حکم صادر شده، اعتراضی داشته باشند، از حضرت تقاضای بررسی دوباره حکم کنند. حضرت با این شیوه، خود بر کار قضات نظارت می کرد.
توجه و توصیه به عامل های بازدارنده و اقدام های پیشگیرانه
حجم زیادی از سنت گفتاری و همچنین منطق عملی پیامبر سفارش و تأکید بر اموری است که آنها را باید « علت ها و موانع رفتاری» نامید. اینها ترغیب کنندگانی هستند که برای ایجاد انگیزه های رفتاری به هنجار و پیشگیری از رفتارهای نا به هنجار بسیار مؤثر و مناسب اند. شاید به همین سبب است که « بشارت و انذار» از مهمترین مأموریت های پیامبران است؛ زیرا این بخش از تبلیغ از مهم ترین عامل های بازدارنده از بدی ها و زشتی ها، و ایجاد انگیزه نسبت به خوبی ها و زیبایی ها است.
بخشی از این توصیه ها، همراه با بیان فلسفه و تبیین سود یا زیان آن عمل است، که می تواند قدرت تأثیر گذاری آن را بیشتر کرده و انگیزه برای انجام یا انصراف از عمل شود. مثلا می فرماید:
«ایاک و خصلتین: الضجر و الکسل. فانک ان ضجرت لم تصبر علی حق و ان کسلت لم تؤد حقا.»
«بر حذر باش از دو خصلت: شتابزدگی و تنبلی؛ زیرا اگر شتابزده شوی، نمی توانی حق را تحمل کنی؛ و اگر تنبلی کنی هیچ حقی را ادا نمی کنی.»
یا درباره ضرورت پرهیز از تأخیر و تسویف می فرماید:
«یا اباذر! ایاک والتسویف بعملک فانک بیومک؛ و لست بما بعده... یا اباذر! اذا اصبحت فلا تحدث نفسک بالمساء؛ و اذا امسیت فلا تحدث نفسک بالصباح.»
« ای ابوذر! بر حذر باش از تأخیر انداختن کارها؛ زیرا سرمایه نقد تو روزی است که در آن هستی و معلوم نیست بعد از آن را داشته باشی... ای ابوذر! هنگامی که صبح کردی به خود وعده شب را نده؛ و هنگامی که شب شد به خود وعده روز را نده.»
حضرت با تأکید بر قدرت بازدارندگی « اقامه حدود» فرموده است:
«حدٌّ یقام لله فی الارض افضل من مطر اربعین صباحاً.»
«حدی که برای خداوند در زمین جاری شود، از باران چهل شبانه روز بهتر است.»
برخی توصیه های تربیتی حضرت نیز، در همین زمینه است. آن حضرت در رابطه با « پیشگیری از ایجاد انگیزه های جنسی و زودرس» در میان کودکان و نوجوانان می فرماید:
«بستر خواب کودکان ده ساله؛ پسر بچه از پسر بچه، پسر بچه از دختر بچه، و دختر بچه از دختر بچه، جدا شود.»
«قسم به آن که جانم در دست اوست اگر مردی با همسرش مجامعت کند و در خانه کودکی باشد که آنان را می بیند و صدا و نفسشان را می شنود، هرگز سعادتمند نخواهد شد؛ اگر پسر باشد زانی (مردی زناکار) و اگر دختر باشد زانیه (زنی زناکار) خواهد شد.»
«پسر بچه ای که از هفت سالگی گذشته، نباید زنی[نامحرم] را ببوسد.»
در همین جهت اصل « تشویق و تنبیه» نیز از روشهای کارآمد و بسیار مفید است، که می تواند منجر به ایجاد یا از بین بردن انگیزه های رفتاری در افراد شود. فراوانی تشویق ها و تنبیه های زبانی و عملی پیامبر بزرگ اسلام نسبت به اصحاب در موارد و مواضع مختلف، بیانگر اهمیت و تأثیرگذاری آن است.
امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ ضرورت توجه به این اصل را در نامه اش به مالک اشتر این گونه بیان می فرماید:
«مبادا نیکوکار و بدکار در دیده ات برابر آیند، زیرا این گونه برداشت، رغبت نیکوکار را در نیکی، کم کرده و زشتکار را به بدی وا می دارد.»
روش های پیشگیرانه در مقابله با بحران های احتمالی
قدرت انتزاعیِ ذهن فعال، و آمادگی عقلانی مدیر خردمند است که همواره او را وا می دارد تا در صدد شناسایی پیشآمد احتمالی و برخورد به موقع و مناسب، با هر اتفاق و پدیده باشد. شناسایی خطرها، بحران ها و مشکل های احتمالی از یک طرف، و کشف راه مناسب، و کسب آمادگی برای برخورد با این موارد از سوی دیگر، لازمه مدیریت ناظر و آینده نگر است؛ که با در نظر گرفتن هدف، و توجه به مسیر متصل به مقصد، و دقت در جنبه های مختلف کار، او را بر تصمیم گیری های مفید و بازدارنده قدرت بخشیده و یاری می دهد. نمونه هایی از این روش های تدبیری پیامبر اعظم را در اینجا مورد اشاره قرار می دهیم.
پیامبر اسلام با منافقانی که به ظاهر در زمره یاران حضرت به شمار می آمدند ولی هیچ سنخیتی با پیامبر، و دعوت و آرمان و یارانش نداشتند، به گونه های مختلف برخورد می کرد؛ و این تفاوت در برخوردها، بیانگر انعطاف پذیری سیاسی، استفاده از فرصت ها، انتخاب بهترین شیوه برخورد در حل مسائل، آینده نگری، حساسیت خردمندانه و غیر احساسی نسبت به همه مسائل؛ و در نهایت نظارت دقیق، و همه جانبه او بر محیط اجتماعی تحت اداره اش است. برخورد پیامبر با این دسته، از « مدارا، موعظه، اندرز و احتیاط در ارتباطات» تا «قطع رابطه، تهدید، تبعید ، تخریب پایگاه آنان، اخراج آنان از مسجد و منزوی کردن» شکل های گوناگونی داشته است.موضع گیریهای مختلف برای خنثی کردن توطئه های پیچیده گروهی خطرناک، بیان گر نظارتی عمیق و پیشگیرانه است؛ که می تواند از خسارت آنانی که کمر به ضربه زدن بسته بودند، جلوگیری کند. حضرت با استفاده از فرصت ها و موقعیت سنجی های مداوم، از میان گزینه های مختلف، بهترین گزینه را انتخاب و بهترین اقدام پیشگیرانه را در پیش می گرفت. وی درباره استفاده از فرصت ها می فرماید:
«الامور مرهونة باوقاتها.»
کارها در گرو زمان ها و فرصت های خاص خودشان اند.»
بدیهی است استفاده از فرصت ها را باید در بطن و متن آینده نگری دقیق جست وجو کرد. در مورد موقعیت سنجی و اقدام مناسب با شرایط مختلف، فرموده است:
«الفرار فی وقته، ظفر.»
«فرار به موقع، نوعی پیروزی است.»
یکی دیگر از نمودهای زیبای نظارت پیشگیرانه رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ سرسری نگرفتن امور و حساسیت به جا و به اندازه به خرج دادن نسبت به اتفاق هایی است که در جبهه های داخلی و خارجی رخ می داد.
از سخنان آن پیامبر بزرگ است که فرمود:
«هیچ چیزی از شر و زشتی را کوچک نشمارید، گرچه به چشم شما کوچک آید؛ و هیچ چیزی از خیر و خوبی را نیز بزرگ و زیاد نشمارید، گر چه به چشمتان بزرگ آید.»
حضرت در جبهه داخلی مسائل و مشکل های فردی و اجتماعی اصحاب را به دقت مورد ملاحظه قرار داده، و با توجه خاص، و با ارائه راه حل های مناسب، به گشایش آنها اقدام می کرد. در امور مختلف که گاه نیاز به همراهی اصحاب داشت، با برآوردهای واقعی از توانایی های اصحاب، نیازمندی های طبیعی آنها، حالات روحیشان و...، برنامه های خود را طرح می کرد؛ و هرگز اموری را که، هر چند کوچک و کم اهمیت بودند، از نظر دور نمی داشت. روشن است بی توجهی به این نوع مسائل می تواند زیان های جبران ناپذیری در پی داشته باشد؛ و در نظر گرفتن آنها نیز می تواند از این زیانها جلوگیری کرده، و به پیشبرد کارها کمک کند. نمونه ای تاریخی از سیره پیامبر اسلام که مؤید این موضوع است، ذکر می کنیم:
محمد عبدالقادر ابوفارس در تحلیل و توصیف غزوه احزاب، می نویسد:
«هنگامی که پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ از هجوم لشکریان احزاب آگاه شد و تصمیم گرفت از مدینه به طرف خندق حرکت کند، به اصحاب دستور داد اهل و عیال خویش را در حصن و حصار بنی حارثه قرار دهند تا از خطر دشمن در امنیت کامل باشند. این کار تأثیر زیادی بر حفظ روحیه سربازان داشت؛ زیرا هنگامی جنگجو نسبت به زن و فرزندش در امنیت خاطر باشد، با احساس امنیت و آرامش درونی، بدون این که این امور فکرش را مشغول کند، تمام امکانات و توان فکری و بدنی خود را برای جنگیدن به کار می گیرد. ولی اگر این گونه نباشد، سرباز جنگی در اضطراب درونی قرار می گیرد، و توان جنگیدن از او سلب می شود، و از انجام وظیفه باز می ماند. ادامه این شرایط در نهایت منجر به ضعف و زبونی و شکست خواهد شد... آن حضرت با ایجاد شادی های ظریفانه هنگام مشاهده خستگی یاران، نشاط روحی آنان را تقویت می کرد و با مشارکت جستن در همه کارها و کمک کردن به آنان و همچنین سخت گیری نکردن در اجازه به ایشان برای انجام امور شخصی شان، آنان را همواره در یک آمادگی کامل جسمی و روحی نگه می داشت.»
بی شک از تحلیل این نوع اقداهای پیشگیرانه در سیره پیامبر اعظم ـ صلی الله علیه و آله ـ که از فراوانی چشم گیری نیز برخوردار است، می توان بهترین قواعد راهگشای مدیریت خرد و کلان، در همه عرصه های سیاسی، فرهنگی، اخلاقی، تربیتی، علمی، اجتماعی و... را به دست آورد؛ و با به کارگیری و عمل به آنها جامعه ای سالم، بالنده و پیشرو را بنیان نهاد.