پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله ، بهترین الگو
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرموده است: «برانگیخته شدم برای به کمال رساندن فضیلت های اخلاق.» خدای سبحان نیز در قرآن کریم، حضرت رسول صلی الله علیه و آله را الگوی نیک معرفی می کند.
پس بر همه آدمیان فرض است که سیره پاک این آفریده والامقام را برنامه عملی زندگی خویش قرار دهند. امام صادق علیه السلام می فرماید: «خوش ندارم مسلمان در حالی بمیرد که هنوز برخی آداب پیامبر خدا را به جا نیاورده باشد.» از این رو، گام نخست در عمل به سیره و سنت نبوی، شناخت دقیق ویژگی های اخلاقی ـ اجتماعی و رفتار پر کرامت مبشر رحمت، حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله است.
پیام متن:
نخستین گام در الگو قرار دادن پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و عمل به سیره آن حضرت، شناخت همه جانبه سیره آن حضرت است.
اهتمام به کار و تلاش
یکی از نیایش های مهم پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله چنین بود: «خدایا! از بی کاری و تنبلی و زبونی به تو پناه می برم.» این مناجات حضرت، بیانگر بیزاری از بی کاری و تن آسایی است؛ معضلی که موجب بازماندن آدمی از تأمین معاش خانواده و فراتر از آن، سبب فروایستادن چرخه های اقتصادی جامعه از حرکت می شود و به فرسودگی جسم و روح فرد بی کار و تنبل می انجامد. روزی پیامبراکرم صلی الله علیه و آله به یاران خود فرمود: «همه پیامبران شبانی می کردند.» پرسیدند: آیا شما نیز چنین بودید؟ حضرت فرمود: «آری!»
پیامبراکرم صلی الله علیه و آله همواره قشر تلاشگر و زحمت کش جامعه را به نیکی ارج می نهاد. انس بن مالک می گوید:
وقتی رسول خدا صلی الله علیه و آله از غزوه تبوک بازگشت، سعد انصاری به پیشواز آن حضرت رفت. پس از مصافحه، پیامبر فرمود: «این زبری که در دست های توست، از چیست؟ عرض کرد: یا رسول اللّه ، با بیل و کلنگ کار می کنم تا برای خانواده ام روزی فراهم آورم. پیامبر دست سعد را بوسید و فرمود: «این، دستی است که حرارت آتش دوزخ به آن نرسد».
از ابن عباس نیز نقل است:
رسول خدا صلی الله علیه و آله چون به مردی می نگریست و از دیدن او خوشوقت می شد، می پرسید: «کارش چیست؟» اگر می گفتند، بی کار است، می فرمود: «از چشم من افتاد.» عرض می شد: یا رسول اللّه ، چرا او در نظر شما بی ارزش شد؟ پیامبر نیز می فرمود: «چون مؤمن بی کار بمانَد، ناچار با دین خود باید معیشت کند».
پیام متن:
سفارش عملی نبی اکرم صلی الله علیه و آله به کار و تلاش و بیزاری آن حضرت از تن پروری و بی کاری.
آداب معاشرت
رسول خدا صلی الله علیه و آله ، خود را افزون بر خانواده اش، برای اصحابِ خویش نیز می آراست و می فرمود: «خدا، بنده اش را چنین دوست دارد که وقتی نزد برادرانش می رود، خود را برای دیدار با آنها مهیا کند و بیاراید».
آن حضرت هرگاه یکی از برادران مؤمن خود را به مدت سه روز نمی دید، از حال او جویا می شد. چنانچه به مسافرت رفته بود، در حقش دعا می فرمود. اگر در وطن حضور داشت، به دیدارش می رفت و هرگاه خبر بیماری اش را می شنید، از او عیادت می کرد.
این فرستاده گرامی خداوند، در سلام کردن، بر همه حتی بردگان و کودکان پیشی می جست. هرگاه به مجلسی وارد می شد، نزدیک ترین جای خالی را اختیار می کرد و اجازه نمی داد کسی به خاطر ورودش برخیزد یا جایی برایش خالی کند. هیچ گاه میان سخن هم نشین خود کلامی نمی گفت و به گونه ای با او رفتار می کرد که وی می پنداشت هیچ کس نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله از او گرامی تر نیست. جایز نمی دانست کسی در حضور او برضد دیگری سخن بگوید و می فرمود: «دوست دارم با مردم با قلبی سالم معاشرت داشته باشم».
در روایتی نیز می فرماید: «با مردم آن گونه رفتار کن که دوست داری با تو آن گونه رفتار کنند و از رفتار با آنها که خوشایند تو نیست، بپرهیز».
پیام متن:
آراستگی پیامبر نزد خانواده و مردم، دل جویی آن حضرت از یاران و رفتار محترمانه ایشان با همگان.
شوخ طبعی
گاه به دنبال برخی از شوخی ها، صریح یا با کنایه، آبروی فردی خاص خدشه دار می شود. در برخی شوخی ها نیز به قصد خندیدن و خنداندن، زبان به سوی دروغ و خلاف واقع پیش می رود. پیامبر گرامی اسلام می فرماید: «من مزاح می کنم، ولی به جز حق نمی گویم.» امام صادق علیه السلام ، هدف شوخی حضرت را «شاد کردن مخاطب» بیان می کند، نه ریشخند و تحقیر دیگران و گرم کردن مجلس. امام باقر علیه السلام در کلامی فرمود: «از مهربانی او به پیروانش، آن بود که با آنان شوخی می کرد تا بزرگی اش چنان برای آنها جلوه نکند که به او ننگرند».
روزی آن حضرت پای راست خود را جلو آورد و از حاضران پرسید: «این پای من به چه می ماند؟» هر یک بنا بر ذوق و خیال خود تشبیهی کردند. پیامبر تشبیه هیچ یک را نپسندید. گفتند: یا رسول اللّه ! اینک خود بفرمایید. پیامبر با تبسم پای دیگر را گشود و فرمود: «به این پا می ماند».
در روایتی دیگر می خوانیم روزی پیامبر گرامی دست یکی از مردم را در میدان شهر گرفت و فرمود: «آیا کسی هست که این بنده را بخرد؟» آن شخص با ناراحتی عرض کرد: یا رسول اللّه ، من بنده نیستم که فروش من جایز باشد. حضرت فرمود: «نه، تو بنده هستی.» اضطراب شخص بیشتر شد. حضرت تبسم کرد و فرمود: «مگر تو بنده خدا نیستی؟» عرض کرد: چرا! آن گاه پیامبر فرمود: «من هم بیش از آن گفتم که آیا کسی هست این بنده را بخرد. پس چرا عصبانی شدی؟»
گاه دیده می شد که پیامبر از روی مزاح و شوخی، به ارشاد و تربیت یاران خود می پرداخت، مانند مزاح شان با انس بن مالک که او را با عبارت «ای صاحب دو گوش!» مخاطب قرار داد تا ضمن شوخی، او را به نیک گوش سپردن و دریافت و پذیرش حق، تشویق فرموده باشد.
پیام متن:
شوخی نه به انگیزه تحقیر دیگران، از ویژگی های اخلاقی پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله .
وفای به عهد و پیمان
روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله کنار صخره ای با مردی قرار گذاشت و فرمود: «من اینجا منتظر تو می مانم تا بیایی!» دیری نپایید که تابش خورشید، توقف در آنجا را دشوار کرد. یاران آن حضرت به او عرض کردند از آنجا به جای دیگری بروید که سایه است. فرمود: «اینجا با او قرار گذاشته ام. اگر او نیاید، تخلف از طرف اوست».
عمار یاسر می گوید:
هم من گوسفند خانواده ام را می چراندم و هم پیامبر چوپانی می کرد. [روزی] به ایشان گفتم: «فخ» را دیده ای، مرغزاری درخشان است. فرمود: «آری.» فردا صبح که رفتم، دیدم پیش از من به آنجا رسیده، ولی مانع چریدن گوسفندانش شده است. حضرت فرمود: «چون با تو قرار داشتم، دوست نداشتم پیش از تو گوسفندانم را بچرانم».
در زمان جاهلیت، جمعی از جوان مردان قریش برای دفاع از حقوق مظلومان، پیمانی به نام «حلف الفضول» بستند. یکی از شرکت کنندگان در این پیمان، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بود. او نه تنها پیش از بعثت با تمام وجود به این پیمان وفادار بود، بلکه پس از بعثت نیز هرگاه از آن یاد می کرد، می فرمود: «من حاضر نیستم پیمان خود را بشکنم، اگرچه گران بهاترین نعمت را در اختیارم قرار دهند».
پیام متن:
پای بندی به عهد و پیمان، یکی از سنت های نیک نبی اکرم صلی الله علیه و آله است.
احترام به پدر و مادر
پیامبر گرامی اسلام همواره برای کسانی که به قدردانی شایسته از دو نعمت گران بهای الهی، پدر و مادرشان توفیق می یافتند، منزلتی ویژه قائل می شد. امام صادق علیه السلام می فرماید:
روزی خواهر رضاعی پیامبر به نزد ایشان رفت. حضرت، فرش خود را برای او گسترانید و به او احترام کرد. پس از رفتن خواهر، برادر آمد. پیامبر مانند خواهرش، به او احترام نگذاشت. شخصی پرسید: یا رسول اللّه ، چرا این گونه رفتار کردی؟ فرمود: «چون آن خواهر بیشتر از آن برادر به پدرش نیکی می کند».
حضرت محمد صلی الله علیه و آله دوران کودکی را با رنج یتیمی سپری کرد و از مهر پدر و مادر جز برای مدتی اندک، محروم بود. با این حال، پس از گذشت پنجاه و پنج سال، وقتی گذارش به مزار مادر گرامی اش در سرزمین ابواء افتاد، چنان گریست که همه حاضران نیز اشک ریختند. آن گاه فرمود: «مهر و محبت مادرم را به خاطر آوردم».
پیام متن:
سفارش رسول اکرم صلی الله علیه و آله به امت خویش، درباره احترام به پدر و مادر و عمل ایشان به این گفتار.
پیامبر و محبت به کودکان
روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله از شخصی پرسید: «آیا پدر و مادر داری؟» آن مرد پاسخ داد: خیر. پیامبر فرمود: «فرزند چطور؟» گفت: آری دارم. حضرت گفت: «برو به او احسان و خوبی کن که گویا پدر و مادرت در حال حیات هستند و تو به آنان خدمت و نیکویی می کنی».
یکی از ارکان تربیت فرزند، پرورش عواطف اوست که در پرتو مهربانی به او تحقق می یابد. نقل شده است با همین رفتار ملاطفت آمیز پیامبر با کودکی، فردی یهودی تأثیر پذیرفت و سرانجام مسلمان شد.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله همواره والدین را به رعایت عدالت و پرهیز از تبعیض در محبت کردن و توجه داشتن به فرزندان، سفارش می کرد. روزی پیامبر خدا، مردی را دید که بر رخسار یکی از بچه هایش بوسه زد، ولی به دیگری توجهی نکرد. حضرت با ناراحتی فرمود: «چرا میان دو فرزندت فرق گذاشتی و به تساوی رفتار نکردی؟»
پیام متن:
نیکی به فرزندان با رعایت عدالت میان آنان.