اشاره؛ مرکز فرهنگ و معارف قرآن
شناخت روشهای صحیح و مؤثر تبلیغی و به کار بستن آن، از عوامل مهم توفیق در این زمینه است. از جمله ویژگیهای مبلغ هنرمند آن است که براساس مکان، زمان و مخاطب، سخن و شیوهی تبلیغ خود را تنظیم و متناسب سازد، چه بسا سخن محفل مردان سازگار با جمع زنان نباشد و نیز روشی در یک مکان نتیجه بخشد، امّا در مکانی دیگر تأثیر نگذارد. شایسته است که مبلغ، همچون روانشناسی دقیق و طبیبی دردآشنا متناسب با هر نیازی درمان خود را سازگار نماید.
خطابههای خشک، یک سو و تک روشی مخاطب را از مبلغ میگیرد.
سیرهی رفتاری پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله) از روشهای متنوع تبلیغی بهره برده است که میتوان گفت: تأثیر ژرف و گستردهی حضرت در امر هدایت بشر رابطهی مستقیم و با این گونه شیوهها دارد. اگر شیوههای نو و سازگار با زمان و مکان و مخاطب با رفتار درست مبلغ جمع شود؛ ثمرهی ارزشمند آن که همانا هدایت پذیری انسانها و بهرهمندی از پاداش عظیم الهی، هویدا خواهد شد. به یقین هدایت پذیری ماندگار امت اسلام تا ابد وامدار تبلیغ بنیادین پیامبر اعظم است.
اینک پارهای از شیوههای تبلیغی پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله) را به دقّت نظر میسپاریم:
1. ارتباط فردی یا چهره به چهره؛ تفاوتهای فردی در انسانها امری غیر قابل انکار است، از این رو باید متناسب با استعداد و ظرفیت روحی هر کس به تعلیم و تربیت بپردازد. از جمله توصیههای خاص حضرت به ابن مسعود را میتوان به عنوان نمونه ذکر کرد: ای پسر مسعود سعی کن که همه رفتارت بر اساس دانش و خرد باشد و از عمل کورکورانه پرهیز کن.([1])
نیز سفارش مفصل و جامع رسول اعظم(صلیالله علیه و اله) خطاب به ابوذر درسآموز است.([2])
نقل شده است که حکیمبن حزام از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) تقاضای کمک مالی کرد. پیامبر به او کمک کرد. بار دوم و سوم نیز تقاضا نمود و پیامبر او را اعانت فرمود. در این حال، پیامبر زمینه روحی آن شخص را برای پذیرش راهنمایی مساعد دید؛ از اینرو فرمود: ای حکیم، مال و ثروت، مطلوب و شیرین است. هر کس مال و ثروتی به دست آورد و جوانمردی پیشه سازد برکت مال او زیاد میگردد. هر کس بخل ورزد، خیر و برکتی نخواهد داشت.([3])
2. ارتباط جمعی و گروهی؛ بخش مهمی از تبلیغ پیامبر به ویژه در مدینه نصیب جمعیتها و گروهها میشد. آنها با پیامبر در تماس بودند و از جدیدترین سخنان و رهنمودهای حضرت بهره میبردند. پیامبر نیز به آنها سفارش میفرمود که آنچه را آموختهاند به دیگران نیز آموزش دهند: لیبلغ الشاهد الغائب.([4])
ابن سعد در کتاب الطبقات الکبری تحت عنوان وفادات العرب علی رسول الله به ذکر هیأتهای نمایندگی قبایل که به محضر پیامبر شرفیاب میشدند، پرداخته است.([5]) موسم حج و منزلگاههای عکاظ، مجنّه و ذی المجاز از جمله پایگاههای تبلیغ جمعی پیامبر بود.([6]) نیز خطبههای پیامبر در مجالس، مساجد و اماکن عمومی را میتوان یاد نمود.
پارهای از ارتباطهای فردی یا گروهی پیامبر در سفر، هجرت و جهاد صورت میگرفت. نقل شده است که پیامبر در راه مدینه به دو دزد برخورد کرد و آنها را ارشاد و موعظه فرمود، آنها نیز پذیرفتند. پیامبر نام آن دو نفر را که مهانان، یعنی خوارشدگان بود به مکرمان، یعنی گرامیان تغییر داد و از آنها خواست که نزد او به مدینه آیند.([7])
3. شیوه پرسش و پاسخ؛ از شیوههای سودمند تبلیغی شیوهی پرسش و پاسخ است؛ زیرا اثبات یک ارزش از طریق بحث و گفت و گو باعث میشود که ذهنیات نادرست مخاطب برای مربی آشکار شود و بر تصحیح آن اقدام نماید.([8])
روزی پیغمبر خدا از یارانش پرسید: میدانید چه کسی مفلس است؟ اصحاب پاسخ دادند: از نظر ما مفلس کسی است که پول و کالایی نداشته باشد. رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: مفلس کسی است که وقتی وارد صحنه قیامت شود در حالی که نامه عملش پر از نماز و روزه و زکات است، امّا برخی از مردم را دشنام داده و بعضی را مورد تهمت قرار داده است و ....([9])
4. الگو پردازی؛ الگوها در کمال آدمی نقش برجستهای دارند. تجسّم عمل نیک در قالب رفتار افراد و گروهها انگیزه را برای یادگیری و به کارگیری بیشتر میکند؛ از اینرو الگوها در سکّوی تعلیم و تربیت برتر بوده و قرآن نیز از معرفی الگوهای نیک و نمونههای ناشایست منظور و مقصود تربیتی دارد.
از آنجا که گاه الگوها و نمونهها اقوام و ملتها هستند، پیامبر اکرم(صلّیالله علیه و آله) در مناسبتهای مختلف حضرت علی(علیه السلام) و اهل بیت مطهر خویش را الگو و رهبر مسلمانان معرفی فرمود. روایات متواتر شیعه و سنی دلالت بر این مطلب دارد.
5 . شیوهی کنایی و القای غیر مستقیم؛ گاه خطایی از شخص یا گروه سر میزند که مبلّغ از آن آگاه میگردد. اصول تربیتی، تذکر را در هر حال و موقعیت امضا نمیکند؛ چه بسا موجب شرمندگی و در تنگنا قرار دادن فرد شود یا او را در انجام گناه و خطا گستاخ نماید. این حالت به خصوص در نوجوانی و جوانی که دورهی مقاومت در برابر تذکرها و توصیهها قلمداد میشود، بارزتر است، از اینرو مبلغ و مربی شیوهی کنایی و غیر مستقیم را به کار برده تا مخاطب را از نادرستی کار خویش آگاه سازد. گاه نیز به کاربردن بعضی الفاظ درحضور جمع یا بهصورت فردی شایسته نمیباشد که دراین صورت میتوان ازروش کنایی نیز بهره جست.
امام صادق(علیه السلام) میفرماید: هر جا که خداوند، پیامبرش را سرزنش کرده؛ مقصود دیگران است؛ مانند آیه 74 اسراء که میفرماید: اگر تو را استوار نمیداشتیم، قطعاً نزدیک بود کمی به سوی آنان متمایل شوی.([10])
همچنین در روایات میخوانیم: پیامبر(صلی الله علیه و آله) به گروهی که نماز جماعت را ترک کرده بودند تذکر مستقیم نداد و نام آنها را اعلام نکرد، بلکه جهت هشدار به آنان، در سخنرانی خویش فرمود: سنگینترین نمازها بر منافقان نماز عشا و نماز صبح است، چنانچه فضیلت آن را میدانستند، حتی اگر توانایی راه رفتن نداشتند، با خزیدن در آن شرکت میکردند.([11])
در نقلی دیگر از حضرت علی(علیه السلام) آمده است: رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به من دستور داد که در میان مردم بانک برآورم که هرکس در پرداخت حقوق اجیرش ظلم کند، خداوند او را لعنت نماید و هر کس از غیر مولایش پیروی نماید، خداوند او را لعنت کند و هر کس به پدرانش ناسزا بگوید مورد لعن و نفرین خدا قرار گیرد. جمعی از اصحاب پیامبر به همراه خلیفهی دوم به منظور آگاهی از تفسیر این حدیث خدمت پیامبر رسیدند. حضرت در جواب درخواست آنها فرمود: این که دستور دادم هر کس بر اجیرش ظلم کند... منظور سخن قرآن است که: ... قُل لاأسئلُکُم علیهِ أجراً إلاّ المودّة فی القُربی....([12]) ؛ ... بگو به ازای آن [رسالت] پاداشی از شما خواستار نیستم، مگر دوستی درباره خویشاوندان...، بنابراین هر کس به ما ظلم کند لعنت خداوند بر او باد.امّا در مورد جمله دوم هر کس از غیر مولایش تبعیت کند... منظور سخن قرآن است که: النّبیُّ أولی بالمؤمِنینَ مِن أنفُسِهِم....([13])؛ پیامبر به مؤمنان از خودشان سزاوارتر [و نزدیکتر] است، و بدانید که هرکه من مولای اویم، پس علی مولای اوست.
درباره جمله سوم که هر کس به پدرانش ناسزا گوید... من خدا و شما را شاهد میگیرم که من و علی هر دو پدران یک امتیم و کسی که به یکی از ما ناسزا گوید لعنت خدا بر او باد. چون توضیح پیامبر(صلی الله علیه و آله) به پایان رسید و بیرون رفت، خلیفه دوم به همراهان گفت: رسول خدا(صلی الله علیه و آله) هرگز ولایت علی(علیه السلام) را تا این حد مورد تأکید قرار نداده بود، نه در غدیر خم و نه در جای دیگر.([14])
آموزش غیر مستقیم وضو توسط امام حسن و امام حسین(علیهما السلام) از جمله نمونههای آموزش غیر مستقیم مکتب نبوی است.([15])
6 . تشویق و تنبیه؛ ایجاد انگیزه برای انجام عمل نیک یا ترک عمل بد، مهمترین نقش را در تربیت نفوس دارد. تشویق مناسب و شایسته و نیز توبیخ و تنبیه اصولی از شیوههای مؤثر تبلیغ و تربیت است.
از جمله ابزارهای تشویق که موجد انگیزه نیز میباشد؛ به گفتار خوشایند و دل پسند، تکریم و احترام، محبّت و ... میتوان اشاره کرد. همان گونه که روی گرداندن، توبیخ و ... به معنای نابه جا و زشت بودن یک عمل یا گفتار است. کمترین مرحلهی تشویق و تنبیه را در حکایت مشهور پیامبر با جوانی بیکار که سر راه مینشست، میتوان مشاهده کرد. پیامبر(صلی الله علیه و آله) آنگاه که وی را بیکار دید، روی از او برگرداند و چون در راه برگشت مشغول کشیدن خط بر زمین بود، به او توجه نمود. جوان از این برخورد تعجب کرد. پیامبر کار بیفایده دوم را از بیکاری مطلق بهتر دانست.
7. تبلیغ و نمایش عملی؛ عمل مبلّغ به آنچه میخواهد بگوید؛ بهترین شیوهی تبلیغ است. امام صادق(علیه السلام) فرمود: کونوا دعاة الناس بغیر ألسنتکم؛ دعوتگر مردم بدون زبان بلکه با عمل باشید.([16]) آثار ارزندهی تبلیغ عملی مانا و پایدار است. ([17])
8 . نمایش عملی؛ انجام یک عمل، کشیدن یک تصویر و استفاده از حرکات دست از جمله نمونههای نمایش عملی است. نقل شده است که پیامبر هنگام آموزش نماز به مسلمانان بر مکان مرتفعی قرار گرفت تا همه او را ببینند. آنگاه فرمود: این گونه که من نماز به جای میآورم، شما هم آن را بر پا دارید.([18])
و نیز آمده است که پیغمبر در حالی که انگشت سبابه و میانی خود را به هم چسبانیده بود و به آنها اشاره میکرد، فرمود: من و کسی که یتیمی را سرپرستی کند در بهشت مانند این دو هستیم.([19])
و در روایتی از ابن مسعود میخوانیم: روزی پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) مربعی رسم کرد و خطی در وسط آن کشید و خطهای کوتاهی از سمت یکی از اضلاع مربع به سوی خط میانی ترسیم نمود. آنگاه به اصحاب فرمود: این خط میانی انسان است و مربعی که آن را احاطه کرده مرگ اوست و این خطوط کوتاه حوادث روزگارند که او را هدف گرفتهاند و اگر یکی از آنها به وی نرسد، دیگری به او خواهد رسید.([20])
9. شیوهی تمثیلی: تمثیلات، معقولات را محسوس میکند و کمک شایان به فهم مطلب است. خداوند در آیات قرآن تمثیل و تشبیه به کار برده است.([21])
پیامبر اسلام و معصومین نیز از شیوهی تمثیلی استفاده میکردند.([22]) بیشتر تمثیلات پیامبر شیوهی خطابهای دارد، امّا گاه نیز به صورت عملی به بیان تمثیل میپردازد.([23]) از آن جمله حکایتی است که پیامبر در بیابان از یارانش میخواست تا هیزم جمعآوری کنند. افراد گفتند: در این بیابان بی آب و علف هیزمی نمیتوان یافت. پیامبر از آنها خواست تا هرچه میتوانند جمع کنند. پس از مدّتی تلّ هیزم انباشته شد. پیامبر از این ماجرا برداشت تربیتی کرد و فرمود: و هکذا اجتمعت الذنوب؛ و این چنین گناهان اندک اندک جمع میشوند، پس از گناهان کوچک بپرهیزید.([24])
از جمله تمثیلات خطابهای پیامبر نیز میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
مثل المؤمن کمثل العطّار إن جالَسْتهُ نفعک و إن ما شیْتهُ نفعک و إن شارکْتَهُ نفعک؛ مثل مؤمن مثل عطار است اگر با او همنشین شوی سودت بخشد و اگر با او همراه شوی سودت بخشد و اگر با او شریک گردی سودت بخشد.([25])
در حدیث دیگری میفرماید: مثل العالم الّذی یُعلّم النّاس الخیر و ینسی نفسه مثل الفتیله تضیءُ للناس و تحرق نفسها؛ مثل عالم آنگاه که به مردم تعلیم دهد و خودش فراموش نماید و عمل نکند مانند فتیلهی چراغ است که به مردم نور میبخشد، ولی خودش میسوزد.([26])
10. قصه گویی؛ از جمله شیوههای ارایه پیام که از دیرباز در تمامی اقوام و تمدنها رایج بوده، شیوهی قصه گویی است. آنچه اهمیت دارد؛ گفتن حکایات و قصص واقعی است؛ چنانکه تفاوت عمده قصص دینی با دیگر قصص در واقعگرایی و پرهیز از خیال پردازی در بیان قصه است که ذهن مخاطب با موضوع درگیر میشود و پیام به صورت غیر مستقیم به او منتقل میگردد و ماندگاری پیام را در ذهن بالا میبرد. در قرآن و سیرهی پیامبر(صلّیالله علیه و آله) از این روش بهره گرفته شده است.
این داستان از پیامبر نقل شده که فرمود: رهگذری که تشنگی بر او چیره گشته بود، پس از یافتن چاه آبی به درون آن رفت و خود را سیراب کرد. پس از بیرون آمدن از چاه، سگی را دید که از تشنگی له له میزند و خاک میخورد. با خود گفت: این سگ نیز خیلی تشنه است. دوباره به داخل چاه رفت و کفش خود را از آب پر کرد و بالا آمد و سگ را سیراب نمود. خدای مهربان به شکرانه این نیکوکاری گناهانش را آمرزید. اصحاب به خاطر اطمینان از صحت برداشت خویش پرسیدند: ای رسول خدا! آیا کمک به حیوانات نیز پاداش دارد؟ پیامبر فرمود: سیراب کردن هر جگر تشنهای پاداش دارد.([27])
خاتمه:
تحقیق، بررسی و بازتاب روشهای تبلیغی پیامبراعظم(صلّیالله علیه و آله) در همه حال بحثی نو و قابل بهرهگیری در زندگی است و این مهمّ بر عهدهی نویسندگان و پژوهشگران علاقهمند و دلسوز به این امر است.
همان گونه که مقام معظم رهبری(مدّ ظلّه العالی) میفرماید:
بزرگترین تبلیغ برای اسلام، شاید همین باشد که ما چهرهی پیامبر اسلام را برای بینندگان و جویندگان عالم روشن کنیم و بسیار به جاست قبل از آنکه دشمنان و مخالفان، با روشها و شیوههای فرهنگی و هنری پیچیدهی خود، چهرهی آن بزرگوار را در اذهان مردم بی خبر عالم مخدوش کنند، مسلمانان هنرمند و مطلّع و وارد به شیوههای گوناگون در عالم، با بیان و تبلیغ و تبیین راجع به آن شخصیت معظم و مکرّم کار علمی و فرهنگی و هنری و تبلیغی بکنند، اینها کارهای لازمی است.([28])