موسیقی

بحث از غنا را از جهت موضوع و حکم، پشت سر گذاشتیم. بحث ازموسیقی باقی ماند

بحث از غنا را از جهت موضوع و حکم، پشت سر گذاشتیم. بحث ازموسیقی باقی ماند. بر این اساس که غنا عبارت باشد از آوای انسان مشتمل بر کیفیت یادشده. ابوعلی سینا، در کلیات علم موسیقی از کتاب شفا چنین می گوید: موسیقی علمی ریاضی است که در آن از حالات نغمه ها از جهت توافق و تنافرشان نسبت به هم و همچنین از حالات زمان های میان این نغمه ها بحث می شودتا از این رهگذر کیفیت ترکیب آواها دانسته شود. تعریف فوق از موسیقی ما را بر این حقیقت رهنمون می سازد که این علم مشتمل بر دو بحث است:

1. بحث از حالات خود نغمه ها که این بخش از علم موسیقی، علم (تالیف) نام دارد.

2. بحث از زمان های میان نغمه ها، که این بخش، علم (ایقاع) (هماهنگ ساختن آواها) نام دارد. در هر یک از این دو بخش از علم موسیقی، مبادی تصوری و تصدیقی از علوم دیگر وام گرفته شده است که برخی از آنها مربوط به علم ریاضیات و برخی دیگر مربوط به علم فیزیک است، چه بسا از علم هندسه نیز در برخی موارد استفاده شود.()از دیرباز برای ایجاد نغمه ها و آهنگ های موسیقی،آلات و ادوات متعددی با اشکال مختلف ساخته می شده است که نمونه ای از آنها عبارت است از: طبل، دایره، نی، سنج،جنک، سرنا، عود، رباب، تار وارغنون. گفته شده که کامل ترین اینها (عود) است. این ابزار و همچنین غنا به مثابه یک صوت، جهت اهداف و اغراض مختلفی به کار می رفته و می رود که موارد زیر را می توان از جمله آن اهداف نام برد: برانگیختن اندوه مردم، تحریک جرات و شجاعت جنگاوران به هنگام جنگ با هماوردان،آرام کردن دردهای ناشی از مصائب و بیماری ها، کم کردن مشقت کارهای دشوار و آسان کردن تحمل آنها بر نفوس مانند آوای حداء که برای شتران می خوانند و همچنین ترانه هایی که بناها و کشاورزان به هنگام کار کردن، زمزمه می کنند و آواهای آهنگینی که صیادان جهت به دام انداختن پرندگان و ماهیان به کار می برند، حتی صفیری که شترداران برای ترغیب چارپایان به هنگام نوشیدن آب استفاده می کنند،همگی لحن هایی از موسیقی برای مقاصد گوناگون هستند. نغمه هایی که در عروسی ها، مهمانی ها، مجالس عیش و عشرت، محافل مختلط و میکده ها به کار می رود نیز از این قبیلند. پس از مقدمه فوق این نکته ضروری است که میان فقهای بزرگ، هیچ اختلافی در این مساله وجود ندارد که خرید و فروش، اجاره و هر نوع معامله بر روی کلیه ادواتی که کاربرد حرام دارند و برای مقاصد حرام ساخته شده اند، حرام بوده و هر گونه درآمد به واسطه ء آنها و هر نوع تصرف در آنها جهت آن مقصود،حرام می باشد. فقهاانواع مختلف ادوات لهو و لعب همچون عود، تار و غیر اینها را از جمله آلات فوق الذکر برشمرده اند. درآمد به واسطه ء هر چیز که خداوند آن را حرام گردانیده و دستور به ترک آن داده و همچنین هر گونه تصرف در چنین اشیایی، حرام است. یکی از این محرمات شراب است... یکی دیگر از این محرمات ساختن کلیه آلات لهو و لعب همچون عود، تار و دیگراباطیل، و تجارت و کسب درآمد به واسطه آنهاست که حرام و ممنوع می باشد. ساختن بت، صلیب، مجسمه، شطرنج، نرد و انواع دیگر قمار حتی بازی کودکان با گردو وتجارت با این امور و تصرف در آنها و کسب به واسطه ء آنهاحرام و شرعا ممنوع می باشد.() محقق حلی در شرایع می گوید: نوع دوم از محرمات، مواردی هستند که کاربرد حرام داشته و برای مقاصد حرام ساخته شده اند. مانند ادوات لهو همچون عود، نی و هیاکلی که برای پرستش ساخته می شوند.(پرستشی که بدعت است) از قبیل صلیب، بت و همچنین آلات قمار مانند نرد و شطرنج. صاحب جواهر در ذیل عبارت فوق می نویسد: ...و مانند اینها که حرامند و تاکنون مخالفی در این حکم از هیچ فقیهی ندیده ام،بلکه اجماع محقق و محصل و همچنین نصوص رسیده از معصومان موید آن است.() علامه در قواعد می نگارد: قسم دوم از محرمات، کلیه اشیایی است که کاربرد حرام دارند و برای مقاصد حرام ساخته شده اند، مانند ادوات لهو از قبیل عود، و همچنین آلات قمارهمچون شطرنج،اربعه عشر، و نیز هیکل های پرستش مانند بت. در مفتاح الکرامه (شرح قواعد) در ذیل عبارت فوق آمده است: در مقنعه بر حرمت ساختن این اشیاو کسب درآمد به واسطه ء آنها و هر گونه تصرف در آنها، تصریح شده است. عبارت سرائر نیز همین مطلب را افاده می کند، زیرا این اموررا در هر حال، ممنوع شرعی می داند. در المراسم العلویه و شرایع و المختصر النافع و دو جا از تذکره و در تحریر، ارشاد، دروس، لمعه،کفایه الطالبین و... برحرمت درآمد به واسطه ء اشیاء مزبور، اشاره شده و در منتهی المطلب اختلافی نبودن مساله یادآوری شده است.... و در غنیه اجماعی بودن مساله تایید شده، و در حدائق هر گونه اختلافی میان فقها در این مورد نفی شده است. در ریاض المسائل نیز ادعای اجماع شده است.()درمستند العروه الوثقی آمده است: یکی از آن موارد، اشیایی است که منفعت و کاربرد حرام دارد مانند آلات لهو از قبیل دایره، نی، فلوت، تار و... و میان فقها مخالفی در حرمت خرید و فروش این اشیاو کسب درآمد به واسطه ء آنها وجود ندارد. و نقل اجماع در این مساله، همچنان که گفته شده، به حد استفاضه رسیده است، بلکه مساله به اجماع محقق،اجماعی است. و همین اجماع به علاوه آن روایتی که از تحف العقول نقل کردیم، دلیل بر حکم فوق است.()شیخ انصاری در مکاسب آورده است: نوع دوم از اشیایی که کسب درآمد به وسیله آنها حرام است، اشیایی هستند که کاربرد حرام دارند. این اشیا بر چند دسته اند: اول: اشیایی که از وجود خاص آنها غیر از حرام، قصد دیگری نیست. به عبارت دیگر وجود خاص آنها، کاربردی جز حرام ندارد. آنها عبارتند از: ...و یکی ازآنها هیاکلی هستند که برای پرستش ساخته شده اند (عبادتی که بدعت است) مانند صلیب و بت. کسب به وسیله این اشیا حرام است و ظاهرا خلافی هم درمساله وجود ندارد، بلکه می توان گفت که در میان علما کسی نیست که بیع هیاکل عبادت را تجویز کند. پس ازاجماع، فقراتی از روایت تحف العقول که قبلاگذشت نیز بر حرمت تکسب با این اشیا دلالت دارد... . یکی دیگر از اشیایی که وجود خاصش کاربردی جز حرام ندارد، انواع گوناگون آلات لهو است که درآمد به واسطه ء آنها نیز بدون وجود مخالف میان فقها،حرام است. ادله ای که در مساله هیاکل عبادت برای حرمت تکسب به آنها آورده شد، در این جانیز جریان دارد... و از آن جا که مراد از آلات لهو، آلاتی است که برای لهو ساخته شده، قهرا مساله متوقف است اولا، بر تعیین معنای لهو تا بدانیم آلتی که مهیا برای لهو شده چیست، ثانیا، بر حرمت مطلق لهو،مگر این که قدر متیقن از آلات لهو،آلاتی است که از جنس نی باشد و یا از آلاتی باشد که باآن ترانه خوانده شود و یا از جنس تار باشد. بعدا در مورد معنای لهو و حکم آن بحث خواهیم کرد. شیخ در مساله حرمت لهو، بعد از اقامه ادله ای بر این حکم، می گوید: موید حرمت لهو این است که حرمت استفاده از آلات لهو از جهت لهو بودن آن است ،نه از حیث خصوص آن آلت و ابزار موسیقی و لهو. استاد بزرگوار، حضرت امام خمینی در المکاسب المحرمه چنین می فرماید: قسم دوم از مکاسب محرمه، کسب با اعیانی است که به منظور استفاده و منفعت حرام ساخته شده اند اگر چه شانیت برای استفاده حرام داشته باشند. این برچند نوع است: نوع اول، اعیانی است که از آنها جز حرام، منفعت دیگری قصد نمی شود که از جمله آنها می توان از امور زیر نام برد:

1. هیاکل پرستش... . بی تردید خرید و فروش این اشیا حرام و باطل است. مرحوم امام سپس از گروهی از فقها بر حرمت خرید و فروش این اشیا نقل اجماع می کنند و در ادامه می فرمایند: آنچه بیان شد در موردی بود که علم به ترتب حرام بر آن شی ء داشته باشیم، اما بعید نیست که ما به دلیل اهمیت موضوع، حکم صورتی که ظن و بلکه احتمال ترتب حرام بر آن شی ء برود نیز همانند آن باشد... اما بحث از آلات و ادوات قمار و لهو و لعب و ظروف طلا و نقره و دراهم مغشوشه، نظیر بحث از هیاکل عبادت است، بنابراین نیازی به تکرار آنهانیست.() آنچه ملاحظه گردید برخی از اقوال فقها در این مساله بود. اما در مورد اخباری که در این باب وارد شده است باید دانست که از میان روایاتی که درباره (موسیقی) وارد شده است، به روایتی که حاوی لفظ موسیقی باشد، برخورد نکرده ایم، ولی روایاتی وجود دارد که در آنها از برخی آلات و ادوات موسیقی همراه با نهی و نکوهش نامی به میان آمده است. تعدادی از این روایات را در باب صدم از ابواب(ما یکتسب به) از کتاب تجارت وسائل الشیعه، تحت عنوان (باب تحریم استعمال و معامله انواع آلات لهو و لعب) می توان یافت و برخی دیگر را در ابواب و کتب روایی دیگر می توان دید. اینک برخی از این روایات تقدیم می گردد:

1. عن اسحاق بن جریر قال: سمعت ابا عبداللّه(ع) یقول: ان شیطانا یقال له القفندر اذ اضرب فی منزل الرجل اربعین صباحا بالبربط ودخل الرجال وضع ذلک الشیطان کل عضو منه علی مثله من صاحب البیت ثم نفح فیه نفخه فلا یغار بعدها حتی توتی نساوه فلا یغایر. در کتاب کافی موثقه ای از اسحاق بن جریر نقل شده که می گوید:از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود: شیطانی وجود دارد به نام (قفندر) که هرگاه در خانه ای چهل روز ساز نواخته شود و مردم به آن خانه رفت و آمد کنند، این شیطان هر عضوی از اعضای بدنش را روی همان عضو از اعضای صاحب خانه قرار می دهد،آن گاه به گونه ای بر بدن او می دمد که غیرت را از او سلب می کند، به طوری که اگر به ناموسش هم تجاوز کنند،غیرتش تحریک نمی شود و اهمیت نمی دهد.()

2. عن کلیب الصیداوی قال: سمعت ابا عبداللّه (ع) یقول: ضرب العیدان ینبت النفاق فی القلب کما ینبت الماء الخضره. از کلیب صیداوی نقل است: از امام صادق (ع) شنیدم که فرمود: نواختن عود، نفاق را در قلب آدمی می رویاند چنان که آب سبزی را.()

3. عن علی بن الحسین (ع) قال: لایقدس اللّه امه فیها بربط یقعقع او نایه (فایه) تفجع. از امام زین العابدین (ع) نقل است: خداوند امتی را که در آن تار و نی نواخته می شود، منزه و مقدس نمی گرداند.()

4. عن سماعه قال: قال ابوعبداللّه(ع): لما مات ادم شمت به ابلیس و قابیل فاجتمعا فی الارض فجعل ابلیس وقابیل المعازف والملاهی شماته ب آدم فکل ما فی الارض من هذا الغرب الذی یتلذذ به الناس فانماهو من ذلک. از سماعه نقل است که امام صادق (ع) فرمود: وقتی حضرت آدم (ع) درگذشت، ابلیس و قابیل خوشحال شدند و او را شماتت کردند. آن گاه این دو اجتماع کردند و به منظور شماتت حضرت آدم (ع) و ابراز خوشحالی از مرگ او، به نواختن ساز پرداختند. از آن پس هر چیزی که در زمین از این نوع وجود دارد که مردم به واسطه ء آن لذت می برند، از آن قبیل است.()

5. عن السکونی عن ابی عبداللّه(ع) قال: قال رسول اللّه (ص) انهاکم عن الزفن والمزمار وعن الکوبات والکبرات. از سکونی نقل است که امام صادق (ع) فرمود: پیامبر اکرم (ص) فرمود: من شما رااز رقص و از نی و از طبل های کوچک و طبل های بزرگ نهی می کنم.()

6. عن نوف عن امیرالمومنین (ع) فی حدیث قال: یا نوف ایاک ان تکون عشارا او شاعرا او شرطیا او عریفا او صاحب عرطبه وهی الطنبور او صاحب کوبه وهو الطبل، فان نبی اللّه خرج ذات لیله فنظر الی السماء فقال: اما انها الساعه التی لاترد فیها دعوه الا دعوه عریف او دعوه شاعر او دعوه عاش او شرط ی او صاحب عرطبه او صاحب کوبه. نوف از حضرت علی (ع) نقل می کند که در ط ی حدیثی فرمود: ای نوف! بپرهیز از این که مامور جمع مالیات برای حاکم ظالم یا جاسوس مخفی او و یا مامورپلیس او یاشاعر و یا دارای طنبور و یا طبال (مطرب) باشی، زیرا پیامبر خدا (ص) شبی از خواب برخاست و نگاهی به آسمان انداخت، آنگاه فرمود: این همان ساعتی است که هیچ بنده ای در آن دعا نمی کند جز این که مستجاب می شود، مگر آن که مامور جمع مالیات برای حاکم ظالم یا شاعر یا جاسوس مخفی اویا مامور پلیس او و یا طبال (مطرب)باشد.()قریب به این مضمون در نهج البلاغه به این صورت آمده است: وعن نوف البکالی قال: رایت امیرالمومنین (ع) ذات لیله وقد خرج من فراشه فنظر فی النجوم فقال لی یا نوف: اراقد انت ام رامق؟ فقلت: بل رامق. قال(ع): یانوف! طوبی الزاهدین فی الدنیا الراغبین فی الاخره، اولئک قوم اتکخکذوا الارض بساطاوترابها فراشا وماءها طیبا والقرآن شعاراو الدعاء دثارا ثم قرضوا الدنیاقرضا علی منهاج المسیح. یا نوف! ان داود (ع) قام فی مثل هذه الساعه من اللیل فقال: انها ساعه لایدعو فیها عبد الا استجیب له الا ان یکون عشارا او عریفا او شرطیااو صاحب عرطبه (وهی الطنبور) او صاحب کوبه (وهی الطبل). از نوف بکالی نقل است که شبی حضرت علی (ع) را دیدم که از بسترش برای عبادت بیرون آمده بود. نگاهی به ستارگان انداخت، آن گاه فرمود: ای نوف!خوشا به حال زاهدان در دنیا و راغبان در آخرت آنها که زمین را فرش قرار دادند و خاک آن را بستر و آبش را عطر و قرآن را همچون لباس زیرین و دعا راهمچون لباس رویین. سپس دنیا را همچون مسیح ط ی نمودند. ای نوف! حضرت داوود (ع) در چنین ساعتی از خواب برخاست و فرمود:(این ساعت، ساعتی است که هیچ بنده ای در آن دعا نمی کند جز این که مستجاب خواهد شد، مگر آن که مامور جمع مالیات برای حاکم ظالم، یا جاسوس مخفی او و یا مامور پلیس او و یا دارای طنبور و یا طبال (مطرب) بوده باشد).() صحیح علی بن ابراهیم عن ابی عبداللّه (ع) قال: استماع اللهو والغناء ینبت النفاق کما ینبت الماء الزرع. علی بن ابراهیم ط ی صحیحه ای از امام صادق (ع) نقل می کند که فرمود: گوش کردن لهوو موسیقی نفاق را در قلب آدمی می رویاند چنان که آب، کشت را.()

8. علی بن ابراهیم عن ابی ایوب الخزاز قال: نزلنا بالمدینه فاستینا ابا عبداللّه (ع) فقال لنا: این نزلتم؟ فقلنا: علی فلان صاحب القیان. فقال: کونوا کراما! فواللّه ما علمنا ما اراد به وظننا انه یقول: تفضلوا علیه. فعدنا الیه فقلنا: لاندری ما اردت بقولک: کونوا کراما. فقال: اما سمعتم اللّه عزوجل یقول: اذا مروا باللغو مروا کراما. علی بن ابراهیم ط ی حدیث مقبولی از ابوایوب خزاز نقل می کند: در ط ی سفری به مدینه، نزد امام صادق (ع) رفتیم. امام (ع) فرمود: (بر چه کسی وارد شده اید؟) پاسخ دادیم: نزد فلانی که دارای زنان خواننده است. فرمود: (بزرگوار باشید). به خدا سوگند! منظور امام (ع) را متوجه نشدیم و تصور کردیم که می خواهد بفرمایدکه نزد او بروید. به همین دلیل عرض کردیم: (ما نفهمیدیم  که مقصود شما از جمله بزرگوار باشید چیست؟ امام(ع) فرمود: (آیا این کلام خدا را نشنیده اید که می فرماید: مومنان کسانی هستند که به هنگام برخورد با لغو وبیهودگی،بزرگوارانه از آن می گذرند؟!).

9. فضل بن شاذان در خبری (که شیخ انصاری در مبحث لهو از کتاب مکاسب آن را به(صحیحه)توصیف کرده است) از امام رضا (ع) نقل می کند: یکی از گناهان کبیره، اشتغال به ابزار لهو و لعب است.() نظیر این مطلب، در خبری که اعمش از امام صادق (ع) نقل کرده است، نیز وجود دارد. حضرت می فرماید: آلات لهوی که مانع از یاد خدا می گردند مانند غنا و نواختن تار مکروه است.()

10. پیامبر اکرم (ص) در حجه الوداع، نشانه های قیامت آخرالزمان را می شمرد. از جمله این که: یستحسنون الکوبه والمعازف وینکر الامر بالمعروف والنهی عن المنکر... فاولئک یدعون فی ملکوت اسماء الارجاس الانجاس.()مردم در آخرالزمان موسیقی و نواختن آلات لهو و لعب را نیکو می شمارند و در عوض، امر به معروف و نهی از منکر، زشت شمرده می شود... اینان کسانی هستند که درملکوت آسمان، (پلیدان) و (آلودگان) خوانده می شوند.

11. علامه مجلسی حدیثی را از امام رضا (ع) از پدرش از امام صادق (ع) و او هم از پدران بزرگوارش نقل می کند: ان ابلیس کان یاتی الانبیاء علیهم السلام من لدن آدمک علیه السلام الی ان بعث اللّه المسیح (ع) یتحدث عندهم ویسالهم ولم یکن باحد منهم اشد انسا منه بیحیی بن زکریا علیهما السلام فقال له یحیی: یا ابا مره ان لی الیک حاجه فقال له: انت اعظم قدراک من ان اردک بمساله فاسالنی ما شئت... فقال یحیی: یا ابامره احب ان تعرض علی مصائدک فخوخک التی تصطاد بها بنی آدمک فقال له ابلیس: حبا وکرامه فتمثل فاذاو جهه صوره وجه القرد الی ان قال وبیده جرس عظیم فقال: ما هذاالجرس الذی بیدک؟ قال: هذا مجمع کل لذه من طنبور وبربط ومعزفه وطبل ونای وصرنای، وان القوم لیجلسون علی شرابهم فلا یستلذونه فاحرک الجرس فیما بینهم فاذا سمعوه (استخفهم الطرب فمن بین من یرقص ومن بین من یفلارکقع اصابعه...).() ابلیس از زمان آدم (ع) تا بعثت حضرت مسیح (ع) ، نزد پیامبران می آمد، با آنان سخن می گفت، از آنها پرسش می کرد و با هیچ پیامبری مانوس تر از حضرت یحیی بن زکریا نبود. روزی حضرت یحیی به ابلیس گفت: ای ابامره! درخواستی از تو دارم. ابلیس پاسخ داد: (تو گرانقدر تر از آن هستی که من خوا سته تو را اجابت نکنم ،هرچه می خواهی بگو...) یحیی (ع) گفت: (ای ابامره! دوست دارم دام هایی را که به واسطه ء آنها فرزندان آدم را شکار می کنی، برایم بنمایی.) ابلیس گفت: (باکمال میل.) آن گاه خود را به شکل میمون نمایان ساخت ، درحالی که دردست او زنگی بود... حضرت یحیی از او پرسید: (این زنگ چیست؟) پاسخ داد:(این زنگ، گرد آورنده هر لذت و خوشی است از قبیل تار، بربط، طبل، نی و سرنا. مردم وقتی بر سر سفره شراب می نشینند،احساس شادمانی و لذت نمی کنند تا این که این زنگ را میان آنها به حرکت درمی آوردم که در اثر آن به طرب می آیند و این احساس طرب آنها را به سبکی انداخته، برخی به رقص می آیند و برخی دیگر بشکن می زنند
و...) .

12. در تحف العقول حدیثی از امام صادق (ع) نقل شده است که امام (ع) فرمود: ...انکما حرم اللّه الصناعه التی هی حرام کلها التی یجی ء منها الفساد محضا نظیر البرابط والمزامیر والشطرنج وکل ملهو به والصلبان والاصنام وما اشبه ذلک من صناعات الاشربه الحرام وما یکون منه وفیه الفساد محضا ولا یکون منه و لافیه شی ء من وجوه الصلاح فحرام تعلیمه وتعلمه والعمل به واخذ الاجره علیه وجمیع التقلب فیه من جمیع وجوه الحرکات.()همانا خداوند پیشه و صناعتی را حرام کرده است که هیچ کاربرد و منفعت حلالی از آنها قصد نمی شودو دارای فساد محض هستند. مانند پیشه ساختن اشیایی مانند تار، نی، شطرنج و هرگونه آلت لهو و لعب و همچنین صلیب، بت و نظایر آنها از قبیل درست کردن نوشیدنی های حرام و هر چه از آن و در آن فساد محض است و هیچ گونه خیر و صلاحی در آنها وجود ندارد. تعلیم و تعلم این قبیل اشیا و ساختن آنها واخذاجرت به خاطر آنها و همچنین هرگونه تصرف در آنها حرام است.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر