ماهان شبکه ایرانیان

رسالة الواجبات، نخستین رساله عملیه فارسی

مشهور است که جامع عباسی تالیف شیخ بهایی اولین رساله عملیه فارسی است، در حالی که تالیف آن به سال ۱۰۳۰ق باز می گردد، یعنی هنگام تدوین آن شیخ بهایی ازدنیا رفت و نتوانست آن را تکمیل کند.

مشهور است که جامع عباسی تالیف شیخ بهایی اولین رساله عملیه فارسی است، در حالی که تالیف آن به سال 1030ق باز می گردد، یعنی هنگام تدوین آن شیخ بهایی ازدنیا رفت و نتوانست آن را تکمیل کند.

ملا عبدالله شوشتری از علمای برجسته اصفهان در سال 1021 ق از دنیا رفته است. بنابراین رساله او پیش از جامع عباسی نگارش یافته است.

از آن جا که یکی از اهداف مجله از چاپ رساله های فقهی فارسی، آشنایی خوانندگان با نثر فقهی فارسی در عصرهای مختلف است، به آوردن بخش مربوط به احکام نمازجمعه بسنده می کنیم و چون نماز جمعه تنها با جماعت برگزار می شود، دراین بخش، احکام نماز جماعت نیز آورده شده است.

این رساله در کتابخانه آیت الله العظمی گلپایگانی نگهداری می شود.

نسخه خطی

بعد از حمد و ستایش پروردکاری که اقبال بالکلیه به وی موجب خلاصی از آلام است و اشتغال نفس به طاعتش سبب رهایی از دنیاست و صلات بر مبین طاعات و رابط سالکان به یزدان یعنی پیغمبر آخر الزمان و ائمه هدی یعنی متممان این تبیان علیهم الصلاه و السلام .

چنین کوید اقل عباد الله و احوجهم الی رحمة الله الغنی عبدالله بن حسین الشوشتری که: این رساله ای است در بیان عبادات و افعال نماز و توابع آن از بعضی واجبات دیکر که این کمینه اعتقاد جازم به وجوب آن دارد یا آن را انسب یا اقوی یا احوط می داند و اگر بالعرض کلام منساق به نفی وجوب اموری دیکر کردد آن را بیرون از غرض نمی داندو آن مشتمل بر مقدمه و چند باب است...

باب چهارم در احکام بقیه نمازها که همه روزه واجب نیستند و آن مشتمل بر چند رکن است:

رکن اول درنماز جمعه که عوض ظهر در روز جمعه واجب شده و در وجوب آن در زمان غیبت خلاف است و اقوی درنظر این بنده آن است که واجب متعین باشد همچنانچه جمعی به آن تصریح کرده اند نه مخیر.

و دعوی اجماع بر عدم تعین مسموع نیست و کمان این است که منشا این دعوی اشتباهی است که از فهمیدن عبارت خلاف شیخ طوسی علیه الرحمه و نحو آن واقع شده وکلام شیخ بعد ملاحظه سابق و لاحقش به منزله تصریح است به آنچه ما ذکر کردیم چنانچه بعضی به آن نیز تنبیه کرده اند.

و احوط آن است که بعد از ایقاع جمعه حاضر، چهار رکعتی مردد میان ظهر و نافله به جای آورد و مسافر اگر به نماز جمعه حاضر شود و دو رکعتی مردد به نحو مذکور کذارد.و در معنی تردید چنین به خاطر رساند که اگر واجب به جمعه، مودی شده باشد این سنتی باشد و الاظهر باشد.

و بعضی جزم به حسن ایقاع ظهر، بی اشاره به تردید مذکور کرده اند و ظاهرا مرادشان راجع به تردید می شود.

و منشا آنچه کفته شد از جمع ظهر مردود با جمعه قریب به منشا جمعی است که میان ظهر و جمعه می شود در صورت احتمال مقارنه دو جمعه در مادون فرسخ و جمعی است که میان تیمم و وضو به آب مشتبه به کلاب می شود همچنانچه در کلام فقها مصرح است.

و جمعه دو رکعت است جهرا مسبوق به دو خطبه و بهتر آن است که بعد از فاتحه دررکعت اول سوره جمعه بخواند و پیش از رکوع قنوت به جای آورده و در رکعت دویم بعداز فاتحه، سوره منافقین بخواند و بعد از رفع از رکوع، قنوت دیکر به جای آورد.

و ظاهرا بهتر آن است که هرکدام از خطبتین مشتمل بر حمد باری تعالی و شهادتین وصلات بر پیغمبر صلی الله علیه و آله ووعظ و سوره و استغفار برای مومنین و مومنات باشد و در خطبه دویم ذکر ائمه اثنی عشر علیهم السلام کند و بعد از آن ختم به «ان الله یامر بالعدل والاحسان» الایه، کند.

وظاهرا لازم است که امام و خطیب یک شخص باشد مکر آن که ضرورتی به هم رسد.

و خطبه مذکوره می باید که به عربی باشد و اگر عددی که شرط انعقاد است قدر واجب را به عربی نفهمند دور نباشد که به فارسی اکتفا توان کرد چنانچه در ذکری محتمل دانسته و دور نباشد که احوط جمع میان فارسی و عربی باشد و در خطبه استقبال قوم کرده پیش از شروع، سلام برایشان دهد و درما بین خطبتین جلسه خفیفه به جای آوردو خطیب وسامعین درمابین حرف نزنند و اگر حرف زنند ظاهرا خطبه و نماز به آن باطل نکردد و حاضرین، کوش به خطبه دهند و مشغول چیزی دیکر نکردند و اجتناب ازنماز کردن در حال خطبه کنند.

و جمعه و عصر را به یک اذان و دو اقامه کذارد و اذان جمعه را بین یدی امام بعد از صعود امام به منبر کویند و بعد از فراغ اذان، امام شروع در خطبه کند مکر باعذری و ازتکرار اذان اجتناب کند و اگر اذان برمناره کفته شود دور نباشد که مرتبه ثانی نیز بین یدی امام حرام باشد و محتمل است که حرام آن باشد که بر مناره کفته شده باشد.

و بهتر آن است که خطبه با طهارت کفته شود اما شرطیت طهارت و وجوبش ظاهر نیست.

وظاهرا شروع در خطبتین بعد از یقین دخول وقت می باید.وظاهر اخبار معتبره آن است که وقت نماز جمعه مضیق است و بعد از یقین به دخول وقت مشغول به آن باید شد وعمل به آن متعین است.

اما ظاهرا احوط آن است که چون مقدار خطبه و نماز فوت شود قبل از فراغ یا قبل از شروع درآن جمعه را با ظهر کذارد و اگر چه به آخر وقت ظهرین رسیده باشد قطع نظراز موجب این جمع که در اصل نماز جمعه در زمان غیبت واقع است و به آن اشاره شد.

و جمعه را بی جماعت در ابتداء نمی توان کرد و ظاهرا اقل عددی که به آن منعقد شود پنج است و تا عدد به هم نرسد شروع درخطبه نکند و اگر بعد از شروع بعضی از عددمذکور روند، دور نباشد که اتمام بر بانی لازم باشد خصوصا که یک رکعت تمام با عدد ادراک شده باشد و ظاهرا اگر آن بعض امام باشد و هیچ یک از آنها که باقی مانده اندلایق امامت نباشد فرادی به جای آوردن بهتر از ترک است الا این که بعد از فراغ در این دو صورت قطع نظر از موجبی که به آن اشاره شد ظهری مردد به جای آورد.

و اگر ادراک امام پیش [از] تکبیر رکوع رکعت ثانی کند نیت کرده با او رکوع کند وبعد از تسلیم امام رکعتی فرادی به جا آورد و ظاهرا احوط آن است که اگر در اثناء رکوع ادراک او کند ترک اقتدا نکند و بعد از اتیان به آنچه مذکور شد ظهری مردد به جای آورد و می باید که میان دو جمعه که به ظاهر صحیح باشند به اعتقاد مصلیان، کم از یک فرسخ نباشد و ظاهرا هرکس را که بعد میان او وموضع اقامت جمعه زیاده از دو فرسخ نباشد حضور جمعه لازم است یا آن که اگر شرایط به هم رسد اقامت جمعه کند اگر درما بین یک فرسخ باشد.

واحوط آن است که هرگاه بعد موطن او از موضع اقامت جمعه به حیثیتی باشد که هرگاه نماز صبح درمنزل خود کذارد ادراک جمعه تواند کرد و چون نماز جمعه و عصر با امام کذارد پیش از شب به منزل خود تواند رسید ترک حضور جمعه نکند چنانچه ازبعضی () منقول است.

و از حضور جمعه، مریض و شیخ کبیر و اعرج و مسافر و عبد و زن واعمی مستثنی شده اند و همچنین غیر اینها در وقت حرارت بسیار و کل و باران یا خوف ضرر و ملحق به این شده شخصی که بیماری داشته باشد و از حضور جمعه خوف موت یا تضرر به هم رساند و همچنین خبازی که از حضور جمعه خوف احتراق خبز داشته باشد و نحو اینهاو جمیع اینها دور از صواب نیست.

اما ظاهرا شیخ کبیر و اعرج مقیدند به حالی که حضورشان موجب مشقت عظیم شود و هرگاه این جمع حاضر شوند ظاهرا برایشان جمعه لازم باشد مکر آن که از توقف بیماردار یا آن که در معنی اوست ضرری به هم رسد اما احوط آن است که با جمعه اضافه ظهر مردد کند خصوصا زنان.

و دور نباشد که با این جمع مذکور جمعه منعقد کردد به این که معدود از عددی شوند که شرط انعقاد جمعه است.

و چون جمعه با عید جمع شود و نماز عید از اهل قری به فعل آید ظاهرا مرخص باشند در رجوع به اهل خود و عدم حضور جمعه و حضور احوط است و این معنی نسبت به اهل بلد نیز محتمل است اما لزوم حضور در ایشان اظهر است و مقتضی روایت معتبره آن است که جمعه و عید در سفر ساقط باشند و ظاهرا عمل به آن نیکوست.

وظاهرا در امام نماز جمعه، اجتهاد شرط نباشد همچنانچه از کلام شیخ در خلاف فهم می شود اما ظاهرا می باید که احکام را به طریقی که در اول رساله به آن اشاره شد اخذکرده باشند و ظاهرا دغدغه دراین نباشد که اگر وصول به مجتهد ممکن باشد جمعه با او یا به اذن او کذاردن احوط باشد.

و اگر چه در اشتراط عدالت امام جمعه خلافی نمی داند اما دور نباشد که چون متظاهر به فسق نباشد و درعدالت او شبهه باشد احوط ایقاع جمعه باشد با او با ضمیمه ظهرمنفردا.

وظاهرا عدالت عبارت از حالتی است درنفس راسخه که مانع باشد از اقدام بر مخالفت الهی عمدا خواه صغیره و خواه کبیره.

وچون صغیره یا کبیره از وی به واسطه امری که مزیل آن حالت باشد به ظهور آید ظاهرا حصول عدالت ثانیا موقوف است به حصول حالت اولی نه آن که به عروض صغیره نادرا آن زائل نشود همچنانچه بعضی کفته اند و ظاهرا از برای ظهور این حالت بر غیر تا حکم به آن کند همین کافی باشد که او ساتر عیوب خود باشد و به معاشرت با او نحومعاشرت همسایه ها و اهل محله چیزی قبیح از وی ظاهر نشود یا آن که در میان خلق مشهور به اجتناب قبایح باشد و ظاهرا که شهادت دو عادل به عدالت او نیز کافی باشد.

و آنچه از روایت معتبره مذکوره درماده عدالتی که موجب قبول شهادت باشد مفهوم می کردد آن است که ترک نماز جماعت بی عذر قادح عدالت و موجب عدم قبول شهادت است. و عمل به آن دور از صواب نیست در ماده مذکوره و غیر آن و از کلام بعضی عمل به این و نحو این، از ترک سنن دیکر معلوم می کردد به شرط دلالت ترک بر تهاون به سنن و این نیز دور از صواب نیست.

و جمعی ملازمت مروت را شرط حصول عدالت دانسته اند و ظاهرا عمل به آن نیکوست اگر مراد از مروت چنانچه از علامه رحمه الله که از جمله مشترطین است ()ظاهر می شود چیزی باشد که ترک آن دلالت سخافت رای و قلت مبالات و بی باکی کند.

تنبیه

ظاهرا در این مقام شیطان و نفس اماره را مکیده عظیم هست که اثرآن اکثر اوقات در منسوبان به علم و صلاح ظاهر می شود و موجب آن درغالب اوقات عدم فهم عالی صافی یا حب دنیاست از جمع اموال و وقع در قلوب و طلب راحت و امثال آن نه جهت وصول به قربات و کاه باشد که حب دنیا دخیل نباشد و همین از عدم فهم و عدم اتقان علم به هم رسد و ظاهرا دفع آن فی الجمله کاهی که حب دنیا دخیل باشد بی قناعت تام و حمل نفس بر ریاضات نمی شود.

واکر موجب، همین عدم فهم باشد ظاهرا علاج کلی آن به سعی ممکن نباشد و به غیر از لطف الهی چیزی رفع آن بالکلیه نمی کند و کمان این است که اکر به عالمی ربانی رسد و توفیق استفاده از صحبت او یابد فی الجمله تخفیفی در آن می شود و آن مکیده عبارت است از: تحسین قبایح به اسباب واهیه که به واسطه حب مذکور و عدم فهم عالی صافی از کدورات نفسانیه چشم از قبح آنها پوشیده می شود و آن قبایح را به اعتقاد حسن به جای می آورد و جزم به فسق این نحو شخصی مشکل است و حکم بطلان صلات به اقتداء به او بی شبهه نیست.

اما چون ثمره فسق و عدم عدالت در وی متحقق است و کمان تقصیر و عدم مبالات تام به شرع شریف به واسطه ضعف شبهی که موجب این اعمال قبیحه او شده متطرق است اعتماد به نمازی که با او کرده یا کند نیز بی اشکال نیست مکر آن که عارفی به فساد متمسکات او به بیان واضح، فساد آنها را به وی ظاهر سازد و باز او به واسطه داعیه حب مذکور و تعامی از حق آن قبایح را به جای آورد که در این صورت دغدغه در فسقش نمی ماند و پیش از حکم به فسقش جزما اگر عادلی بی شبهه به هم رسد اجتناب از اقتداء به او بلکه اجتناب از صحبت و تردد به او مهما امکن کند و ملازم صحبت عادل عارف بی شبهه شوذ.

و اگر عادل یقینی به هم نرسد ترک نماز جمعه با او نکند اما ظهر را منفردا سابقا یا لاحقا به جای آورد و اکتفا به آنچه با او کرده، نکند.

و آنچه مذکور شد نسبت به جمعی است که درمقام توجیه و تکفر در اعمال خودند و ظاهرا دغدغه نباشد در فسق جمعی که تابع میل و غضب اند و از آثار و فحوای حال ایشان ظاهر ولایح باشد اتباع هوای نفس و عدم تفکر در تصحیح افعال و اقوال خود بلکه حسن درنظر ایشان آن باشد که موافق غرض و میل ایشان باشد و قبیح آنچه مخالف آن باشد و اگر توجیهی برای اعمال خود ذکر کنند غرض حقیقی از آن دفع اعتراض غیر باشد.

وچون جماعت از جمله واجبات نماز جمعه است چنانچه از کلمات سابقه فهم شد پس متعرض بیان احکام جماعت شدن لازم باشد و چون ذکر احکام آن به حیثیتی که وفا به احکام جماعت در بقیه صلواتی که جماعت نسبت به آنها مستحب و مرغوب الیه باشد از یومیه و کسوفین و استسقا و عیدین و نماز میت اعم فایده است و غرض کلی به آن متعلق است پس ذکر احکام آن علی وجه العموم انسب و اولی باشد.

بباید دانست که جماعت در فرایض یومیه اجر بسیار دارد و مبالغه در ایقاع آن فوق الحد است حتی آن که از روایت معتبره که به آن اشاره شد چنین مستفاد می کردد که تارکش بی عذر مستحق سوختن است و از عدالت بهره ندارد و از اخبار دیکر چنین مستفاد می شود که ترک آن بی عذر موجب عدم قبول نماز است و چون چنین است پس باید که هرگاه شخصی که اقتداء به او توان کرد به هم رسد مهما امکن ترک نماز جماعت نکند.

و مجمل احکامش در غیر نماز میت آن است که چون امام تکبیر کوید و هنوز به رکوع نرفته باشد بلکه تکبیر رکوع نکفته باشد نیت به طریقی که سابقا به آن اشاره شد کند ومعنی اقتداء را زیاده برآن کند و بعد از آن تکبیر بکوید و بعد از تکبیر قراءت فاتحه و سوره که در حال انفراد می کرد ترک کند مکر آن که نماز جهریه باشد و آواز امام رانشنود حتی همهمه او را یا آن که در غیر رکعت اول ملحق شود که در این صورت اگر چه نماز اخفاتی باشد دور نیست که اگربعید از امام باشد و قراءت امام رانشنود باید که در نفس خود قراءت کند همچنانچه روایات متضمن آن است و ظاهرا مراد از قرآءت درنفس خود که در روایت است قراءت به خفیه است نه مجرد درخاطر کذرانیدن.

و غیر از قراءت فاتحه و سوره، جمیع اذکار دیکر از تشهد و غیره به جای می آورد و همچنین در نماز میت تکبیرات را بعد از تکبیرات امام می کویند و ادعیه را که امام می خواند او نیز می خواند.

و چون پیش از تکبیر رکوع ملحق به امام نشود ظاهرا اوجه آن است که در اثناء رکوع ملحق نکردد بلکه صبر کند که چون امام به رکعت دویم برخیزد به او ملحق شود و اگررکعت آخر باشد صبر کند که چون به تشهد بنشیند ملحق به او شود مکر آن که آن نماز جمعه باشد چنانچه به آن اشاره شد که ملحق دررکوع شدن و بعد از اتمام اعاده آن ظهرا کردن احوط است.

و ظاهرا چون در وقت تشهد ملحق شود اولی آن است که ایستاده مشغول به دعاء توجه کردد و چون امام سلام باز دهد مشغول به قراءت کردد و دور نباشد که اگر خواهدتواند که بر سر پا نشسته انتظار فراغ امام کشد و بعد از آن برخاسته به قراءت مشغول شود.

و همچنین هرگاه به واسطه متابعت امام نشیند مثل این که در رکعت ثانی ملحق شود و به واسطه تشهد امام با او نشیند باید که متجافیا بر سر پا نشیند و ظاهرا در این صورت تشهد خواندن به واسطه متابعت امام قصوری نداشته باشد واگر چه با تشهد خودش چهار تشهد به فعل آید.

و همچنین ظاهرا قنوت را به متابعت امام در غیر موقع خود توان خواند و ظاهرا لازم نباشد موافقت قنوت ماموم با قنوت امام بلکه جایز باشد که غیر قنوت امام بخواند.

و هرگاه در غیر رکعت اول ملحق شود یا آن که امام مسافر باشد و ماموم حاضر چون امام سلام دهد باید که برخیزد و آنچه از نماز او مانده باشد به جای آورد و بهتر آن است که در این هنکام امام از جای خود برنخیزد تا ماموم نماز خود راتمام کند.

و ظاهرا اوجه آن است که از امام یا از صفوف اگر در ما بین امام واو، صفی باشد زیاده از قدری که آن را تخط ی توان کرد دور نشود ودرمیان خود و امام و صفوف از ساتر غیرستون اجتناب کند مکر آن که مقتدی انثی باشد اگر چه مراعات این معنی مر او را نیز احوط است.

و از اقتدای عصر خود به ظهر امام ظاهرا اولی اجتناب است.

و ظاهرا می باید که موقف امام اعلی از موقف ماموم نباشد مکر آن که علو به قدر یسیری باشد مثل یک انکشت یا اندکی بیشتر و ظاهرا تا نیم شبر معفو باشد و احوط مساوات است خصوصا در مسیل ها.

و احوط آن است که موقف ماموم نیز چنین باشد چنانچه از بعضی اخبار مستفاد می کردد اگر چه بعضی دیکر دلالت بر تجویز علو ماموم بر مقدار ازید از آنچه مذکور شدمی کند.

و اگر مقتدی یک کس باشد، درجانب راست امام ایستد مکر در نماز میت که درخلف امام می ایستد و ظاهرا محاذات آن که در یمین ایستد قصوری نداشته باشد و اگر متعددباشد در خلف امام بایستد مکر زن و عریان وقتی که اقتداء به امثال خود کنند.

و احوط این است که مجزوم و مبروص و ولدالزنا و اعرابی امامت نکند مکر آن که صالح امامت جمعه منحصر در ایشان شود که در این صورت جمع میان نماز جمعه به ایشان و بعد از آن ظهر منفردا احوط است و در بعضی اخبار وارد است که هر که در روی او آثار باشد امامت نکند و ظاهرا مراد از آثار، برص و جذام باشد که دربعضی اخباربه آن تصریح شده و در ذکری حمل آن به برص کرده ().

و احوط آن است که بنده امامت نکند مکر بنده ها را واگر صالح اقتداء منحصر در او شود ظاهرا جماعت با او کردن درغیر جمعه بهتر از ترک است و جمعه را با او کردن متعین است اگر چه بعد از آن اعاده ظهر منفردا احوط است.

و در این خلافی نمی داند که زن و خنثی امامت جمعه نتوانند کرد و احوط آن است که در عید نمازجمعه به مثل خود اقتداء نکند مکر در نماز میت.

و ظاهرا هرگاه شخصی امام جمعی شده نماز جماعت کرده باشد اعاده آن نماز با جمعی دیکر جماعت نتواند کرد مکر در نما زخوف و آنچه جمعی به آن تصریح کرده اند ازصحت آن، دلیلی واضح ندارد.

و همچنین است حکم شخصی که اقتداء به شخصی کرده نماز جماعت به جای آورده باشد و خواهد که همان نماز را ثانیا به جماعت کند اما نمازی را که به انفراد کرده باشداعاده آن جماعت نیکوست خواه معید امام باشد وخواه ماموم.

و ظاهرا هرگاه اقتدا به فعل آید بی ضرورتی قصد انفراد کردن و بقیه نماز را منفردا به جای آوردن نیکو نباشد.

و به واسطه ادراک دو نماز با یک نماز امام این معنی را به جای نیاورد.

و می باید که درافعال و اذکار تابع امام باشد و هیچ چیزی را پیش از وی به فعل نیاورد و اگر بعضی از اذکار پیش ازامام واقع شود و قدر واجب را بعد از ذکر امام به جای آوردظاهرا خللی در نماز او به هم نمی رسد.

و اگر فراموش کرده سر، پیش از امام از رکوع یا سجود بردارد ظاهرا عود کردن به رکوع و سجود با امام اوجه از ایستادن است و همچنین اگر پیش از امام رکوع یا سجودنسیانا کند سر برداشتن و با امام عود کردن ظاهرا اوجه است اگر چه احوط در صورتین اعاده نماز است.

و اگر متعمدا سرپیش از امام از رکوع یا از سجود بردارد جمعی چنین ذکر کرده اند که صبر می کند تا امام سر بردارد و به متابعت امام عود به رکوع و سجود نمی کند و نمازش صحیح است نظر به روایت مطلقه که متضمن آن است که چون مقتدی پیش از امام سر از رکوع بردارد عود نمی کند و در این دغدغه تمام هست و بطلان نماز او خالی ازقوتی نیست. و نحو این است پیش از امام متعمدا رکوع یا سجود کردن.

و بر تقدیر عدم بطلان عود کردن به رکوع و سجود همچنانچه ناسی می کرد ظاهرا اوجه باشد.

و اگر صالح امامت مسافر باشد و مقتدی حاضر، بهتر آن است که اگر امام حاضری به هم رسد به مسافر اقتداء نکند و اگر امام حاضر به هم نرسد دور نباشد که اقتداء به مسافرکردن بهتر از فرادی باشد.

و اگر امام را قدرت بر اخراج حرفی از مخرج نباشد ظاهرا احوط آن است که قادر بر اخراج آن حرف از مخرج به او اقتدا نکند و اگر چه او نیز حرفی دیکر را از مخرج نتواندبیرون آورد.

و اگر امام منحصر در شخصی باشد که ممنوع از طهارت به آب باشد و تیمم کند ظاهرا اقتداء متطهر به آب به او قصوری نداشته باشد و اگر متطهر به آب به هم رسد اقتداء به او ظاهرا بهتر است.

و ظاهرا اقتداء به امام اعمی قصوری نداشته باشد و اگر بصیر به هم رسد ظاهرا اقتدای به او اولی است.و ظاهرا اقتدای صحیح به صاحب فالج و قائم به قاعد نیکو نیست وهمچنین امامت مقید به مطلق از قید. و ظاهرا که منع از امامت اغلف مقید است به وقتی که قادر براختتان باشد و ترک آن تهاونا کند.

و دور نباشد که فاضل غیر عادل اقتداء به مفضول عادل تواند کرد و ظاهرا که منع از اقتدای به مفضول منزل است بر صورتی که فاضل صلاحیت آن داشته باشد که اقتدای به او کنند.

و هرگاه بعضی از مقتدیان، امام را نبینند و مانع از رویت غیر ستون و صفوف باشد اگر چه جمعی را که مشاهده امام کنند بیند در صحت نماز ایشان نظری بین هست و ترک اقتداء در این صورت ظاهرا اوجه است و دور نباشد که اقتداء کردن و بعد از آن اعاده منفردا بهتر از ترک کلی باشد.

و بالجمله اگر اقتداء کند اکتفا به آن نکند بلکه اعاده آن را منفردا با آن ضم کند مکر آن که مقتدی انثی باشد و اگر چه احوط در انثی نیز مراعات آن است که مذکور شدهمچنانچه از ابن ادریس منقول است.

و ظاهرا اگر صف ثانی تکبیر پیش از صف اول کویند خللی درنماز ایشان به واسطه تخیل این که صف اول در این هنکام به منزله حائل اجنبی است نمی شود. بلی اگر درمابین مقتدی و امام شخصی باشد که نماز او صحیح نباشد ظاهرا صحت نماز مقتدی مشروط به آن است که او مانع رویت و موجب بعدی که عدم آن مشروط شد، نباشد.

و ظاهرا هرگاه صالح امامت جماعت در مسجدی یا منزلی داخل شود که ایشان امامی مقرر داشته باشند بهتر آن است که اگر چه ایشان او را تقدیم کنند او تفویض این امر به امام مقرر کند.

و همچنین اگر هاشمی جامع شرایط امامت به هم رسد دور نباشد که تقدیم او اولی باشد از غیرهاشمی. واگر اقرا وافقه جمع شوند و اقرا احکام متعلقه به نماز را کما ینبغی داند ظاهرا تقدیم او بر افقه اولی باشد.

و مروی است که امام بعد از انصراف درموضعی که نماز کرده نماز نکند تا منحرف از آن مقام نکردد و چون امام یا موذن «قد قامت الصلاة» کوید باید که مقتدیان بر خاسته متوجه نماز کردند و هیچ حرف نزنند مکر در تسویه صفوف یا نحو آن فیما یظهر و ترک نافله کنند.

و چون ماموم دروقت رکوع امام غافل شود و امام رکوع کند و دراثناء سجود امام متنبه کردد باید که رکوع خود را کرده ملحق به امام درسجود شود و ظاهرا همچنین است حال کاهی که در وقت سجود غافل شود تا خاستن امام.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان