ازدواج اجباری
آیا ترک ازدواج گناه دارد؟ اگر پدر و مادر بخواهند دخترشان را به زور شوهر دهند و مشکلاتی به وجود آید، مقصر کیست؟
ازدواج، یکی از نیازهای اساسی انسان است. لازمه یک ازدواج موفق، شناخت متقابل زن و مرد از ایده ها، روحیات و خلق و خوی یک دیگر و انتخاب آزادانه است. اگر دختر یا پسری امکان دست یابی به چنین حقی را نداشته و یا مجبور باشند بر اساس انتخاب و یا توصیه دیگران ازدواج کنند یا درباره آن تصمیم بگیرند، خوش بخت نخواهند شد و یا لااقل در زندگی دچار مشکل می شوند.
در فرهنگ اسلام، معیارهای انتخاب همسر مشخص شده است و هر یک از دختر و پسر باید برای همسر گزینی به آن معیارها توجه کنند. بعضی از این معیارها عبارت اند از: دین داری، اخلاق نیک، شرافت خانوادگی، عاقل و دانا بودن، سلامت روح و جسم، زیبایی، و هم کفو بودن، تناسب دینی، ایمانی، فکری، جسمی، تحصیلی، سنّی، مالی، خانوادگی، اجتماعی و... .
دین مبین اسلام، ایجاد شرایط و تأمین خواسته های غریزی و جنسی دختران و پسران بالغ را از طریق مشروع ضروری می داند. روزی پیامبر اکرم (ص) به منبر رفت و پس از حمد و ثنای الهی فرمود: ای مردم، جبرئیل از خدای لطیف برایم خبری آورده است، آن گاه فرمود:
همانا دختران باکره، همچون میوه های درختند که وقتی رسیدند و چیده نشدند، خورشید، آن را تباه و باد، آن را پراکنده می سازد. هنگامی که دختران احساس زنان را پیدا کردند (به حد بلوغ رسیدند)، پس درمانی جز شوهر کردن ندارند؛ در غیر این صورت، نباید از فساد و تباهی آنان ایمن بود، چرا که آنها نیز بشرند.(2)
البته روایت فوق به این معنا نیست که اگر دختر باکره ازدواج نکرد، قطعاً به فساد اخلاقی کشیده می شود، زیرا دختران فراوانی در سنین بالا وجود دارند که عفت خود را حفظ کرده اند؛ هر چند از مشکلات و ناهنجاری های روحی تجرد در امان نمی مانند.
همان گونه که اسلام ازدواج را به هنگام ضرورت، لازم دانسته، اجبار در ازدواج را نادرست می داند. بنابراین والدین و فرزندان باید با هم آهنگی یک دیگر و به صورت دوستانه درباره ازدواج تصمیم بگیرند و هیچ یک دیگری را مجبور به تصمیم گیری نکند.
با تأسف باید گفت که معمولاً جوّ حاکم در بیشتر خانواده ها، دوستانه و صمیمی نیست. فرزندان، هر چند بزرگ و رشید باشند، بچه فرض می شوند و به ارزش اجتماعی، فکر و اندیشه و احساسات و نیازهای آنان توجه نمی شود. پدران و مادران، فرزندانشان را شایسته مشاوره و مصلحت اندیشی نمی دانند و حتی اگر بخواهند در امور مربوط به زندگی شخصی خود سخن بگویند یا اظهار نظر کنند و یا پرسشی را مطرح نمایند، با عبارت های تحقیرآمیز و نامناسب مواجه می شوند. در این گونه خانواده ها، فرزندان نمی توانند مشکلاتشان را به پدر و مادرشان انتقال دهند و یا خواسته های طبیعی و به حق خود را بدون ترس و واهمه با آنان در میان بگذارند؛ در نتیجه، به شرایط سخت و نامطلوب تن می دهند و بعضاً به کارهای حرام دست می زنند.
مسلّماً بروز این عواقب، نتیجه اقدامات نسنجیده ای است که از سوی پدر و مادر و یا فرزندان انجام گرفته و گناهش بر عهده مرتکبان آن و کسانی است که زمینه آن را فراهم آورده اند.
پی نوشت:
2) وسائل الشیعه ، ج 14، باب 23 از ابواب مقدمات النکاح، ح 2