چشم درد:
در میبد در اول تیرماه پشکل آهو را میکوبند و گل ختمی میجوشانند و میخورند (حیدریه زاده: 80).
در دلیجان سرگین اول کره الاغ را به پشت چشم میمالند (نوبان و دیگران: 234). در دشتستان سرگین الاغ را دود داده به چشم میدمند که چرک آن کم شود (منصوری زاده، شمس الدینی: 198).
در روستای کندوان (میانه) تپالهی خشک شدهی گاو یا گوساله که کاملاً سفید شده است از صحرا جمع میکنند و آن را با اسپند میسوزانند و دود آن را به چشم میرسانند (فلسفی و دیگران: 217).
در روستای افراتخت (قائم شهر) تخم مرغ را در ادرار آب پز کرده روی چشم میگذارند (حسنی و دیگران، 1382: 242).
در روستای گاوان آهنگر (قائم شهر) اگر سیدی آب دهانش را روی چشم بریزد درمان می شود (همان جا).
گل مژه:
در ابیانه سرگین الاغ بر روی آن قرار میدهند (نظری داشلی برون و دیگران: 456).
دندان درد:
در میبد ادرار شتر پای آن میریزند (تحقیقات میدانی مؤلف).
کردها ادرار گوسفند روی دندان میریزند (صفی زاده: 178).
در بافق مقداری از پشم زیر دنبهی گوسفند که با فضولات حیوان آمیخته است روی دندان آبسه کرده میگذارند (جانب اللهی، 1384: 123).
در روستای سرخه شوش برای تسکین درد، ادرار گاو را غرغره میکنند (تراب زاده و دیگران: 144).
در دهستان سطر (سنقر) ادرار پسر بچهای را که هنوز سنت نشده بر روی دندان قرار میدهند (رستمی و دیگران، 1374: 206).
در شهرکرد برای درمان دندان درد مقداری سرگین سگ روی آن میگذارند (حسنی و دیگران، 1375: 162).
در ری تپالهی گرم گاو را روی صورت میبندند تا چرک آن را بکشد (جانب اللهی، سلیمی مؤید، 1374: 34).
لکهی صورت بعد از زایمان:
در روستای قمام (سنقر) اولین ادرار کودک بعد از تولد را روی صورت میمالند (رستمی و دیگران، 1374: 206).
سرخک:
در بافق برای درمان و بیرون آمدن دانههای قرمز از زیر پوست، ادرار الاغ ماده را قبل از صبحانه به مریض میخورانند (جانب اللهی، 1384: 123).
مارزدگی:
در بافق برای بیرون کشاندن زهر، اول باید محل نیش را کاملاً بشکافند بعد موضع را داخل شیر جوشاندهی گوسفند قرار دهند (جانب اللهی، 1384: 124).
عقرب زدگی:
در شوش برای درمان عقرب گزیدگی آلت تناسلی یا سرگین الاغ را در کاسهی آبی شسته به فرد میخورانند (تراب زاده و دیگران: 142).
گوش درد:
در خراسان برای درمان گوش درد بچه، سرگین ماده الاغ را در آتش میریزند، بعد تنوره سماور روی آن میگذارند و یک تکه پنبه بالای دهانهی تنوره میگیرند تا دود سرگین پنبه را آغشته کند، بعد پنبه را در گوش میکنند (شکورزاده» 252).
در میانه پشکل گوسفند را سوزانده، خاکستر نیم گرم آن را در کیسهی پارچهای میریزند و مانند بالش زیر گوش بیمار میگذارند (فلسفی و دیگران: 215).
وجود شیء یا حشره در گوش:
در خراسان اگر هزارپا در گوش کسی برود، قدری هواچوبه ساییده در ادرار گاو میریزند و میجوشانند و چند قطره از آن را در گوش میچکانند (شکورزاده: 276).
در میبد زن شیرده شیر در گوش مریض میدوشد (تحقیقات میدانی مؤلف).
در سیستان شیر زنی که با پسر عمومی خود ازدواج کرده در گوش میریختند (جانب اللهی، 242: 1381).
گلو درد:
در زنجان خاکشیر را با ادرار کودک بیمار مخلوط کرده به صورت ضماد بر گردن میمالند (سپهرفر و دیگران: 244).
زخم پستان:
اگر نوک پستان مادری بر اثر شیر دادن به نوزاد ترک بردارد و زخم شود قدری عنبر نصارا در آتش میریزند و یک کاسهی مسی روی آن میگیرند تا دود عنبر نصارا داخل کاسه را زرد کند بعد اندکی وازلین بی بو به جدار داخلی کاسه میمالند و با کمک پنبه و وازلین مادهی زردرنگ جدار کاسه را جمع میکنند و روی زخم نوک پستان میمالند، اگر زخم به دهان بچه سرایت کرد، به همین نحو درمان میکنند (شکورزراده: 254).
جراحت:
در الموت اگر بریدگی عمیق باشد، روی آن ادرار میکنند (حمیدی و دیگران: 231).
خون دماغ:
کردها بو کشیدن سرگین تازهی الاغ یا سرگینی که اندکی سرکه روی آن ریختهاند را مفید میدانند (صفی زاده: 26).
خنازیر:
در هزاوه روی گردن مریض فضولات انسان یا حیوان میگذارند (ضیغمی: 172).
خناق:
در الموت مدفوع سگ را در آب ریخته و مریض با آن غرغره میکند (حمیدی و دیگران: 230).
در هزاوه ماموس یا ماموز الاغ را که هنگام زایمان با جفتش همراه است خشک میکنند و پودر آن را به گلو و سینهی مریض میمالند (ضیغمی: 167).
دل درد:
در کوهمره مقداری مدفوع سگ به بیمار میدهند (موسوی، 37).
سردرد:
در کوهمره مقداری مدفوع تازه گاو روی سر بیمار میگذارند (همان جا).
در اردکان برای رفع سردرد بچه پشکل بز را میسابند و زیر سر او میگذارند (طباطبایی: 686).
در دشتستان سرگین الاغ را دود داده آب روی آن میریزند و برای رفع سردرد میخورند (منصوری زاده و شمس الدینی: 198).
درد سینه:
در تهران اگر درد زیاد و مزمن شده باشد دم کرده پشکل ماچه الاغ میخورند و ضماد سرگین خشک سگ میاندازند (شهری: 5/ 421).
آسم:
در تهران مریض باید بول شتر بخورد (شهری: 5/ 424) همچنین بر کف دستش روغن مالیده جلو گربه بگیرد تا بلیسد (همان جا).
یبوست:
در گیلان پهن گاو را در تابه میریزند و کمی زهره گاو در آن میاندازند و بر روی آتش گرم میکنند، بیمار را طاقباز میخوابانند و پهن گرم شده را روی شکمش میریزند و با پارچهای میبندند (پاینده: 257).
یرقان:
در گیلان باقلای مازندرانی را در شاش خیس میکنند و به بیمار زردی گرفته میدهند (پاینده: 259).
در اردبیل انجیر خشک را به ادرار پسر بچه آغشته کرده به مریض میدهند (وجدانی فر و دیگران: 315).
آبله:
در روستای درام (زنجان) پهن خشک شده و کهنهی گاو را سوزانده و آن را بر بدن بیمار میرسانند و از دادن غذاهای آب دار به مریض خودداری میکنند. زیرا مانع خشک شدن آبله میشود (سپهرفر و دیگران: 239).
کچلی:
در الموت عنبر نصارا را سوزانده با شیر زن مخلوط کرده با پارچهی آب ندیده به سر میبندند (حمیدی و دیگران: 233).
زگیل:
در روستای شیخ خلف شوش بر این باورند، که اگر مادر زگیل سوزانده شود همه از بین میروند، لذا برای سوزاندن آن پشکل گوسفند را روی آتش داغ میکنند و روی زگیلی که از همه بزرگ تر است میگذارند (تراب زاده و دیگران: 140).
سیاه زخم:
در روستای تلخاب (زنجان) محل دانه را با مدفوع سگ و فضلهی مرغ میبندند. که این عمل موجب چرک کردن موضع شده و چرک خارج میشود، سپس گیاه بات بات را جوشانده با مقداری آرد، خمیر درست میکنند و بر موضع درد میمالند. در روستای درام (زنجان) طحال خوک را بر روی زخم قرار میدهند تا خوب شود (سپهرفر و دیگران: 240).
تب کهنه:
در بوشهر که بیشتر کودکان مبتلا میشوند، برای درمان آن ادرار گوسفند مادهی سیاه رنگ را به کودک میخورانند (افشار سیستانی 1369: 168).
اگزما:
در خراسان عنبر نصارا را دود میکنند و کاسهی سفالینی وارونه بالای آن نگاه میدارند، همین که جدار داخلی کاسه زرد شد، با پنبهی زردی آن را جمع میکنند و به صورت بچه میمالند (شکورزاده: 233).
خنش رحم (1):
اگر زن آبستن رحمش خنش میکرد، مهرهی خر را میسابید و به رحمش میمالید تا خوب شود (کتیرایی، 1378: 424).
نازایی:
در سنقر پرده خشک شده بچه [ مشیمه ] (پرده آب آمونیاک که کودک در رحم داخل آن قرار دارد) را در قیماق (خامه) ریخه و به زن نازا میدهند (رستمی و دیگران، 1374: 199).
شاش بند:
در دلیجان پشکل گوسفند را آرد کرده در تاوه گرم میکنند و همراه با نمک به دل بچه میبندند (نوبان و دیگران: 235).
گرمازدگی:
در بوشهر از عصارهی سرگین گاو استفاده میکنند (افشارسیستانی، 1369: 169).
پینوشت:
1. xenes.
منبع مقاله:
جانب اللهی، محمدسعید، (1390)، پزشکی سنتی و عامیانه ی مردم ایران، تهران: انتشارات امیرکبیر، چاپ اول.