ایرانیان و فرهنگ عاشورایی

پاسداشت قیام عاشورا و سوگواری بر سالار شهیدان، در اعصار و قرون متمادی در تاریخ اسلام به صورت یکی از شعائر مهم دینی در سرزمین های اسلامی برپا می شد. در این میان، کشور ایران از قرن ها پیش به رغم بعضی از موانع و مشکلات از کانون های مهم سوگواری محرم بوده است.

ارادت ایرانی به خاندان عترت

پاسداشت قیام عاشورا و سوگواری بر سالار شهیدان، در اعصار و قرون متمادی در تاریخ اسلام به صورت یکی از شعائر مهم دینی در سرزمین های اسلامی برپا می شد. در این میان، کشور ایران از قرن ها پیش به رغم بعضی از موانع و مشکلات از کانون های مهم سوگواری محرم بوده است.

از همان آغاز، ایرانیان بیش از اقوام و ملت های دیگر به خاندان نبوت علاقه نشان دادند و این اشتیاق را نه تنها در مجالس سوگواری و مانند آن، بلکه در هنر و ذوق خود و عرصه هایی چون معماری اسلامی، کاشی کاری، آجرکاری و... متجلی ساختند.

عزاداری ایرانیان ابتدا گسترده و فراگیر نبود و گاه اختناق حکام عباسی و دیگر فرمانروایانی که تحمل این هیجان های مقدس را نداشتند به آنان اجازه نمی داد حتی این برنامه ها را در مکانی محدود برگزار کنند.

 

آل بویه و علنی شدن عزاداری

با وجود تلاش های فکری، فرهنگی و ادبی شیعیان در پرحرارت نمودن حادثة عاشورا، تا زمان به قدرت رسیدن آل بویه، ارادتمندان امام حسین در ایران برای بروز ارادت خود به عاشوراییان دچار مشکلات و رنج های فراوانی بودند، تا آنکه در سال 352هـ ق احمد معزالدوله دیلمی فرمان داد مردم در روز عاشورا اجتماع کنند و به صورت دسته جمعی حزن خویش را نسبت به تألمات کربلایی آشکار سازند. در این روز بازارها بسته و خرید و فروش متوقف شد؛ قصابان گوسفند ذبح نکردند؛ مردم آب نخوردند و در بازارها خیمه برپا کردند و بر آنها پلاس آویختند. بر سینه زدن و نمد سیاه از گردن آویختن که رسم دیلمی هاست در این زمان متداول شد.

برخی مورخان نوشته اند، زنان در حالی که چهره های خود را سیاه کرده بودند در معابر راه می افتادند و به یاد مصائب اهل بیت امام حسین در کربلا به صورت خود سیلی می زدند. ابن کثیر در تاریخ خود گفته: مخالفان، قدرت آن را نداشتند که شیعه را از این برنامه بازدارند؛ زیرا شمار آنان زیاد و نیروی فرمانروایی در اختیارشان بود.

از این زمان تا اواخر حکمرانی آل بویه مراسم عاشورا با نوسان هایی برپا می شد و اگر روز دهم محرم با عید نوروز مصادف می شد مراسم حلول سال جدید به تأخیر می افتاد؛ از جمله در سال 398هـ ق که عاشورا با عید مهرگان مصادف شد، و به احترام عاشورا سنت های مربوط به این عید را عقب انداختند!

 

ایام تیره و تار

با افول سلسلة قدرتمند شیعی آل بویه و به قدرت رسیدن حاکمان غیرشیعی اوضاع برای علاقه مندان عترت نبی اکرم سخت شد. با این وجود عزاداری برای حماسه آفرینان دشت نینوا همچنان رواج داشت و حتی اهل سنت معتدل هم به این شعائر علاقه نشان می دادند.

در قرن هشتم هجری در دوران سلطة تیموریان فردی سبزواری به نام ملاحسین واعظ کاشفی که از اهل تسنن بود کتاب روضه الشهداء را در مصائب اهل بیت و به ویژه وقایع عاشورا نگاشت. وی با نگارش این اثر، روضه خوانی را در میان مردمان شیعه رواج داد و خطبه خوانان برای گریز زدن به کربلا و متأثر نمودن مجلس برفراز منبر از این اثر کمک می گرفتند. بعدها این کتاب مأخذ بسیاری از مرثیه سرایان و تعزیه نویسان شد. البته در این کتاب، تحریفات لفظی و معنوی راه یافته بود که نقد و بررسی آن مجال دیگری را می طلبد.

 

عزاداری در عصر صفویه

دولت صفویه که مذهب تشیع را در ایران رسمی کرد، حوادث عاشورا را محور فعالیت های تبلیغاتی خود قرار داد و شور و هیجان شیعیان را با برپایی مجالس ویژة اهل بیت صیانت کرد.

در دهه های نخست حکومت این سلسله، مراسم سوگواری عاشورا در دهة اول محرم برگزار می شد، اما به مرور زمان از ابتدای محرم تا آخر صفر ایام سوگ و ماتم شناخته شد.

در بخشی از گزارش پیتر دلاواله (مستشرق غربی) که در این عصر به ایران وارد شده چنین آمده است:

تشریفات عزاداری به این قرار است که مردم لباس سیاه بر تن می کردند. هیچ کس سر و صورت خود را نمی تراشد و می کوشند از هر گناهی پرهیز کنند. در کوچه ها و خیابان های اصفهان عده ای که خود را با جوهری سیاه رنگ کرده اند حرکت می کنند. به همراه آنان گروهی پابرهنه راه می روند که تمام بدن خود را به رنگ قرمز درآورده اند. دستة اول نمادی از غم و اندوه هستند و دسته دوم نشانی از خون هایی است که در روز عاشورا بر زمین ریخته شده است. همه با هم آهنگ هایی غم انگیز در وصف امام حسین و یارانش می خوانند و دو قطعه چوبی را که در دست دارند برهم می کوبند. حرکتی که بر سر و تن می دهند علامتی از یک اندوه عمیق و بی پایان است.

ژان باتیست تاورنیه جهانگرد فرانسوی که در عصر صفویه شش بار به ایران سفر کرده است می نویسد:

هر دسته عزادار یک عماری (تابوت) داشت که در برخی از آنها طفلی شبیه نعش (جنازه) شده و خوابیده بود و کسانی که اطراف تابوت را گرفته بودند مشغول گریه و زاری بودند. زن ها که برای مشاهده این مراسم در میدان شهر ایستاده بودند با دیدن این وضع همه با هم فریاد زدند و به شدت گریستند.

گورنی یل لایرون جهانگرد هلندی از عزادارانی سخن می گوید که از طریق حرکات نمایشی صامت (بدون صدا) صحنه های غم انگیز کربلا را به تصویر کشیده اند. این صحنه ها به دو صورت سیار و ساکن اجرا می شد و برخی از این افراد برای اینکه ضربات و جراحات وارد شده بر بدن را نشان دهند، بدن خویش را به رنگ سرخ و سیاه آغشته می کردند.

آدام اولئاریوس که در مقام سفیر آلمان در زمان شاه صفی به ایران آمده بود، از عزاداری های اردبیل گزارش های مفصلی ارائه کرده است:

در اردبیل نوجوانان در کوچه ها و خیابان ها دور هم جمع می شدند و دسته هایی را تشکیل می دادند و با بیر ق های بلند در حالی که فریاد می زدند یا حسین به طرف مساجد و تکایا می رفتند و در شب های آخر ایام محرم (سه شب) در این مکان ها زیر چادرهای بزرگی اجتماع می کردند. در آخرین روز سوگواری دسته ها از صبح تا ظهر در معابر حرکت می کردند. شب آن روز در مراسم ویژه ای حضور می یافتند. در وسط میدان شمع ها و مشعل های زیادی روشن بود و...

 

سوگواری در دوران افشاریه

بعدها مجالس سوگواری امام حسین چنان با فرهنگ سنتی مردم ممزوج شد که هیچ عاملی قادر نبود مردم ایران را از اجرای این مراسم باز دارد و به برکت آن یک نوع اتحاد و تفاهم عمومی میان شیعیان به وجود آمد و این نکته ای است که مسیو ماربین آلمانی به آن اشاره دارد. نادرشاه افشار کوشید از اجرای این سوگواری ها جلوگیری کند، اما موفقیتی به دست نیاورد.

جونس هنوی می نویسد: نادر احساس کرد مراسم محرم مخالف منافع حکومت است و از این روی، آن را نهی کرد، اما قرار شد در این باره با ملاباشی دربار هم مشورتی داشته باشد. پس وی را به حضور پادشاه آوردند، آن مرد روحانی که واقعیت های اجتماعی را در نظر داشت و از سویی به خاندان عترت علاقه داشت، ضمن ذکر دلایلی به شاه گفت، این گونه مخالفت ها با مراسم دینی و مذهبی مردم اثرات منفی و خطرناکی به دنبال می آورد. امیدوارم اقدامی نکنید که مخالف مصالح مؤمنان باشد. به علاوه این وضع در اتحاد و انسجام مردم اختلال ایجاد می کند.

اگرچه نادر به مخالفت با عزاداری پرداخت ولی بعدها ثابت شد چنین سیاستی به زیان او تمام شد و مردم را نسبت به او بدبین و متنفر ساخت. او به خوبی فهمید که عزاداری های محرم در اعماق زندگی فردی و اجتماعی مردم نفوذ کرده و بر سنت ها و باورهای آنان اثر گذاشته است.

پس از اختناق دوران سلطة افغان ها و افشاریان، در عصر زندیه مراسم عزاداری به گونة شایان توجهی حیات نوینی یافت.

 

سوگواری در عصر زندیه

ویلیام فرانکلین شرق شناس اروپایی که در دوران کریم خان به ایران آمد و در شیراز سکونت داشت، گزارش های جالبی از سوگواری محرم ارائه داده است:

ده روز اول محرم که اولین ماه اسلامی است، در سراسر ایران ایام عزاداری محسوب می شود. در آستانة فرارسیدن این ماه در مساجد منبرهایی برپا می کنند و دیوارهای مساجد را با پارچه های سیاه می پوشانند و عده ای به منبر می روند و به ذکر وقایع کربلا و چگونگی شهادت امام حسین و خاندان و یارانش می پردازند. عزاداری با صدایی آرام و حزن انگیز آغاز می شود و به راستی بر آدمی اثر می گذارد. بین دو نوحه خوانی، مردم با دست های خود محکم بر سینه های خویش می کوبند و در عین حال می گریند و یا حسین و وای حسین می گویند. شمایل ها و تصاویری نیز به دست عزاداران حمل می شود و به محلات گوناگون منتقل می کنند. دسته هایی از پسربچه ها و مردهای جوان که نمایش دهندة سپاهیان ابن سعد یا امام حسین و همراهانش می باشند، در کوچه ها و خیابان ها به صورت نمایشی با هم می جنگند. این دسته ها دارای نشانه های ویژه هستند و مبارزات حماسه سازان کربلا را ترسیم می کنند. مردم در این ده روز کمتر آب می نوشند تا با موقعیت ناگواری که امام حسین در طلب آب در این مدت روبه رو بوده است، همدردی کرده باشند....

 

رونق ماتم داری در دروة قاجاریه

اگرچه آغامحمدخان قاجار در جهت ترویج مراسم عزاداری کاری نکرد و فتحعلی شاه هم جدیت عصر ناصری را از خود بروز نداد، ولی در مجموع با به قدرت رسیدن قاجارها مردم عزاداری های محرم را به طور گسترده و با رونقی فزاینده برگزار کردند.

سرهنگ گاسپاردرویل که سه سال در ایران اقامت داشت در این باره می نویسد:

در تمام مدت ده روز اول محرم جز صدای شیون و فریاد که با اسم امام حسین درآمیخته است صدای دیگری به گوش نمی رسد.

کنت دوگوپینو نیز تصویر روشنی از این عزاداری ها ارائه داده و گفته است:

خیابان ها در ماه محرم لبریز از قیافه های غم انگیز است. روضه خوان ها با مردم ارتباطی تنگاتنگ داشته و همواره آنان را تکریم و احترام می کنند. روضه خوان ها در راه اندازی دسته های عزاداری نقش به سزایی دارند. اینان شامل مردان و کودکانی هستند که علم های سبز یا سیاه دارند و شب هنگام مشعل به دست با قدم های شتابان از کوچه ها می گذرند و نوحه سرایی می کنند و با فریاد بلندِ حسین حسین می گریند و در مسجد مقابل روضه خوان یا مرثیه خوان قرار گرفته و به شیوه ای شگفت همراه او به عزاداری می پردازند.

دکتر ویلز که در زمان ناصرالدین شاه قاجار در شیراز به سر می برده است می گوید: در تکیه یا میدان شهر صدای حسین جان صادقانه و همراه ناله و اشک حزن شگفتی به وجود می آورد. آنان چنان مشغول سینه زدن بودند که با وجود سرخ شدن سینه ها و عرق ریختن فراوان همچنان عزاداری می کردند. صحنه آن چنان تحریک کننده و هیجان انگیز گشت که حتی اروپاییان حاضر در مجلس هم عنان اختیار از دست دادند و تحت تأثیر این خلوص، محزون شدند. پس از آن مراسم تعزیه خوانی و نمایش وقایع عاشورا آغاز شد.

عزاداری چنان با حیات معنوی مردم آمیخته بود که وقتی در سال 1310 هـ ق مرض وبا عده ای را تلف کرد، مردم با وجود از دست دادن عزیزان و خطر ابتلا به این مرض در ایام محرم سوگواری خود را تعطیل نکردند. عین السلطنه می نویسد: با وجود آنکه همه چیز گران است و مواد غذایی پیدا نمی شود، روضه خوانی و خیرات به حدی در تهران و شمیرانات زیاد شده است که چه نویسم! در تمام کوچه ها دسته های سینه زن در گردش اند و این در حالی است که در تبریز و تهران هزاران نفر بر اثر بیماری وبا جان باخته بودند.

 

نفرت عزاداران از ستم و بی عدالتی

عزاداری های محرم در فعالیت های سیاسی و قیام مردم علیه استبداد کارایی مهم داشت. در ماجرای قیام تنباکو وقتی عوامل حکومتی تصمیم می گیرند که میرازی آشتیانی را تبعید کنند، روز دوشنبه 14دی1270هـ ش در خانه اش مردم مراسم روضه خوانی و سوگواری برپا کردند و جمعیت انبوهی در حالی که پارچة سفیدی را از وسط پاره کرده و به عنوان کفن بر گردن انداخته بودند، به طرف بیت آن مجتهد آگاه رفتند و نگرانی خود را از تصمیم ناصرالدین شاه مبنی بر تبعید وی اعلام کردند.

نزدیک ظهر مردم چون سیلی خروشان به طرف قصر سلطنتی در حال حرکت بودند و فریاد یا حسین و گریه و زاری آنان به حدی شدید بود که کاروان میرزا نایب السلطنه را در موجی از هراس فرو برد. گرچه در این ماجرا، عده ای از مردم کشته شدند، ولی مقاومت مردم با تأثیرپذیری از فرهنگ عاشورا به رهبری علما به پیروزی رسید و نه تنها میرزای آشتیانی را تبعید نکردند، بلکه امتیاز تنباکو لغو شد.

نهضت مشروطه نیز متأثر از عزاداری های محرم بود. در روز سوم محرم سال 1323هـ ق در منزل ایت الله بهبهانی روضه خوانی و برنامه های عزاداری برپا بود و در عاشورای همین سال حاکمان قاجار دسته های سوگواری را منع کردند، اما مؤثر واقع نشد و مردم ترتیب اثر ندادند. در محرم سال 1324هـ ق علما در حرم حضرت عبدالعظیم تحصن کردند و از شاه برقراری حکومت قانون را خواستار شدند.

در هفدهم محرم در تکیه خونگاه در مجلس روضه، سیدمحمد طباطبایی (شریف الواعظین قمی) از غربت اسلام و تلاش علما برای نصرت دین سخن گفت. خطبا در مجالس روضه خوانی دربارة ترغیب مردم به اجرای عدالت و حفظ قانون سخنرانی می کردند. در پنجم محرم سال 1325هـ ق اعضای انجمن مخفی مأموریت یافتند به مجالس روضه خوانی بروند و سخنان مخالفان را گوش کرده و گزارش آن را به انجمن مزبور ارائه کنند.

محرم سال 1328هـ ق درحالی فرا رسید که تهران در اختیار مشروطه خواهان بود و در شنبه دهم محرم همین سال در مجلس شورای ملی برنامة روضه خوانی برقرار شد. دسته های سینه زن هم می آمدند و جمیعت در آ نجا موج می زد. گرچه برخی ملی گراها می خواستند با این سنت ها مخالفت کنند، اما هیچ عاملی نتوانست از شکوه و ابهت مجالس عزاداری بکاهد.

چنان که رضاخان با آن اختناق شدید و سختگیری های خونین موفق به این کار نشد و شیعیان مشتاق در سیاه ترین اوضاع و تحت فرساینده ترین فشارها، درون زیرزمین ها و هنگام نیمه شب و سحرگاهان مخفیانه برای امام حسین و یارانش مجالس ماتم سرایی برپا می کردند. با سقوط رضاخان هیجان مهارشدة مردم به طور ناگهانی آزاد شد و آنان با سوز و گدازی فوق العاده بار دیگر عزاداری را احیا کردند.

در زمان محمدرضا پهلوی نیز عزاداری های محرم در تقویت جنبة مبارزاتی مردم تأثیر به سزایی داشت و با فرا رسیدن محرم سال 1383هـ ق (خرداد 1342هـ ش) امام خمینی با تأثیرپذیری از حماسة حسینی قیام خود را گسترش داد و شور حسینی برپا کرد و عاشورای دیگری ساخت. رژیم شاه در محرم خونین همین سال دست به کشتار گسترده ای زد، اما قیام پرشکوه پانزده خرداد رقم خورد که طلیعه ای برای پیروزی انقلاب اسلامی در شب سیاه ستم گشت.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان