ماهان شبکه ایرانیان

امام رضا به روایت اهل سنت

روزی بعضی از اصحاب ابونواس به وی گفتند: فردی وقیح تر از تو را ندیده ام. تو درباره هر چیزی حتی شراب شعر سروده ای؛ در حالی که در زمان تو علی بن موسی الرضا هست و تو درباره او هیچ نه سروده ای؟!

امام رضا(ع)در کلام اهل سنت

1. حسن بن هانی معروف به ابونواس (196ق)

روزی بعضی از اصحاب ابونواس به وی گفتند: فردی وقیح تر از تو را ندیده ام. تو درباره هر چیزی حتی شراب شعر سروده ای؛ در حالی که در زمان تو علی بن موسی الرضا هست و تو درباره او هیچ نه سروده ای؟!

 

ابونواس در پاسخ گفت: به خدا قسم، شعر نگفتن من به علت بزرگواری ایشان است؛ چرا که من در آن حدّ نیستم که درباره چنین شخصیتی شعر بسرایم. با این حال بعد از لحظاتی درباره امام (ع)چنین سرود:

قیل لی: انْتَ احسن الناس طرّا

فی فنون من المقال الکلام البنیه

لک جُنْدٌ من القریض جید مدیح

یثْمِرُ الدُّرَّ فی یدَی مُجتَنیه

فعلامَ تَرَکتَ مدحَ ابن موسی

و الخصال التی تَجَمَّعْن فیه؟

قُلْتُ لا استطیعُ مَدحُ امام

کان جبریل خادما لابیه[1]

 

ترجمه: «به من گفته شد تو در رشته سخن از همه مردم برتری. تو ثناگویان بسیاری داری. کسی که پای سخن تو بنشیند، گویا درّ و جواهر می چیند. با این اوصاف چرا با آن همه کمالات و خصلت های نیکوی فرزند موسی بن جعفر، مدح او را ترک کرده ای؟ در جواب گفتم: من هرگز توان مدح شخصیتی را که جبرئیل خادم پدرش بود، ندارم».

 

سیدعباس مکی حسینی که از ادبای اهل سنت است، با شگفتی در عظمت این شعر می گوید: «لا شَک ان ناظم هذا العقد الجوهر یغْفِرُ اللَّه ما تقدّم مِنْ ذَنْبِه و ما تأخر؛[2] هیچ شکی نیست که خداوند متعال، گناهان قبل و بعد سراینده این شعر گران بها را (بسبب سرودن این شعر) مورد بخشش قرار می دهد».

در سال 201 یا 202 نیز در مدح اهل بیت (ع) چنین سرود:

مطهّرون نقیات جیوبهم

تجری الصلاة علیهم أینما ذُکروا

مَنْ لمْ یکنْ عَلَویاً حِینَ تَنْسَبُه

فما له فی قدیم الدهر مُفْتَخر

اللَّه لما برأ خلقا فاَتْقَنَه

صفاکم و اِصْطفاکم ایها البشر

فانْتم الملأ الأعلی و عِنْدکم

عِلمُ الکتاب و ما جائت به السور[3]

 

ترجمه: «اینان پاک سرشتان و پاکدامنانی هستند که هر کجا نامشان برده شود، بر آنان درود و صلوات نثار می شود. هر کس که نسبش به آل علی نرسد، هیچ چیزی برای فخر و افتخار نخواهد داشت. هنگامی که خداوند عزوجل مخلوقات را آفرید، خاندان شما را از میان این مخلوقات برگزید. شمایید افراد والا مقام و نمونه که علم کتاب و تفسیر قرآن نزد شماست.

امام رضا(ع)پس از شنیدن این شعر، ابونواس را تشویق کرد و سیصد دینار به وی هدیه داد.[4]

2. محمد بن عمر واقدی (207 ق)

او می گوید:

«و کان ثقة یفتی بمسجد رسول اللَّه و هو ابن نیف و عشرین سنة؛[5] علی بن موسی الرضا فردی ثقة و مورد اطمینان بود. وی در حالی که بیست و اندی سن داشت، در مسجد رسول خدا فتوا می داد».

3. حسن بن سهل (215 ق)

گفته است:

«قد جعل (مأمون) علی بن موسی ولی عهده من بعده و انه نظر فی بنی العباس و بنی علی فلم یجد افضل و لا اورع و لا اعلم منه...؛[6] مأمون علی بن موسی الرضا را ولیعهد خود قرار داد. وی در میان بنی عباس و بنی علی فردی را برتر و با تقواتر و عالم تر از علی بن موسی نیافت...».

4. مأمون (218 ق)

او که قاتل امام رضاست، درباره ایشان، خطاب به وزیر خود فضل بن سهل می گوید:

«و ما أعلم أحدا أفضل من هذا الرجل؛[7] من احدی را برتر از این مرد (امام رضا) نمی شناسم».

5) عباس (قرن سوم هجری) :

ابراهیم بن عباس می گوید: شنیدم که عباس (یکی از معاصرین امام رضا) درباره علی بن موسی الرضا(ع)چنین می گفت: «ما سُئِل الرضا عن شی ء إلا عَلِمَه و لا رأیتُ أعْلَمُ منه بما کان فی الزمان إلی وقت عصره و کان المأمون یمْتِحَنه بالسؤال عن کل شی ء فیجیبُه الجواب الشافی و کان قلیل النوم، کثیر الصوم لا یفوته صیام ثلاثة أیام فی کل شهر و یقول ذلک صیام الدهر و کان کثیر المعروف و الصدقة سرّاً و أکثر ما یکون ذلک منه فی اللیالی المظلمة و کان جلوسه فی الصیف علی حصیر و فی الشتاء علی مسح؛[8] هر چه از علی بن موسی الرضا(ع)پرسیده می شد، جواب می داد و من تا به حال فردی را عالم تر از وی در این دوران ندیده ام. مأمون آن حضرت را با سؤالات مختلف امتحان می کرد و علی بن موسی (ع)با جواب قانع کننده ای پاسخ می داد. علی بن موسی کم خواب بود و بسیار روزه می گرفت، هیچ گاه سه روز روزه ماهیانه ایشان ترک نمی شد و می فرمود: این سه روز روزه، معادل روزه یک سال است. آن حضرت کارهای خیر زیادی انجام می داد، صدقه پنهانی می داد و اکثر این صدقات در تاریکی شب انجام می گرفت. در تابستان بر حصیر و در زمستان بر پوستین می نشست».

6. ابراهیم بن عباس (218 ق)

زمانی که مأمون ولایتعهدی را بر امام (ع)تحمیل کرد، ابراهیم بن عباس به عنوان تبریک به امام رضا(ع)چنین سرود:

اَزالَتْ عزاءُ القلْب بعد التجلّد

مصارع اولاد النبی محمد(ص)[9]

 

ترجمه: «بسبب اعطای ولایتعهدی به امام رضا(ع)، تمامی دردها و مصائب اهل بیت، زایل شد».

همچنین در فراغ امام رضا(ع)و عظمت و جلالت آن حضرت چنین سروده است:

إِنّ الرزیة یابن موسی لم تَدَعْ

فی العین بَعْدَک للمصائب مُدْمِعاً

و الصَبْر یحْمَدُ فی المواطن کلّها

و الصبرُ أن نبْکی علیک و نجْزعا[10]

بعد از مصیبت از دست دادن تو (امام رضا(ع)) مصیبتی نیست که ما را بگریاند. گرچه صبر امری نیکو است ولی صبر در مصیبت تو این است که شیون و گریه کنیم».

7. عبدالجبار بن سعید (229 ق)

روزی بر فراز منبر رسول اللَّه (ص) رفت و در مدح علی بن موسی الرضا(ع)و خاندان پاکش : چنین سرود:

ستةُ آبائهم ما هُم هُم

خیرُ من یشربُ صوبَ الغمام[11]

ترجمه: «شش تن از اجداد و پدران او همان بزرگوارانی اند که قابل توصیف نیستند. اینان از بهترین کسانی اند که باران رحمت الهی را می آشامند».

8. ابوالصلت هَرَوی (236 ق)

 

وی می گوید: «ما رأیتُ أعْلَم مِنْ علی بن موسی الرضا و لا رأه عالمٌ الاّ شَهِدَ له بمثل شهادتی؛[12] فردی را داناتر از علی بن موسی الرضا(ع)ندیدم و هیچ عالمی آن حضرت را ندید، مگر اینکه در این سخن با من هم عقیده بود.

9. ابوزرعه (261 ق) و ابو مسلم طوسی (242 ق)

هنگام ورود امام رضا(ع)به نیشابور این دو که از بزرگان علمای اهل سنت در آن دوران بودند، امام (ع)را این گونه خطاب می کردند: «أیها السید الجلیل ابن السادة الائمة بحق آبائک الطاهرین و اسلافک الاکرمین الا ما رأیتنا وجْهُک المیمون و رَوَیتَ لنا حدیث عن آبائک عن جدک نذکرک به...؛[13] ای سرور جلیل القدر! ای فرزند امامان بزرگوار! به حق پدران پاک و خاندان با کرمت صورت مبارک خود را به ما بنمایان و حدیثی برای ما از پدرانت نقل کن...».

10. احمد بن یحیی بلاذری (279 ق)

هنگامی که امام (ع)فرزندش را از دست داد، بلاذری نزد آن حضرت آمد و این گونه به امام (ع)تعزیت می گفت: «أنْتَ تَجِلُّ عن وصْفِنا و نحْنُ نقصر عن عِظَتِک و فی عِلْمِک ما کفاک و فی ثواب اللَّه ما عزّاک؛[14] تو والاتر از توصیف مایی و ما از نصیحت کردن تو عاجز و ناتوانیم. تو علم کافی و وافی داری و خداوند به تو تعزیت دهد».

11. نوفلی (قرن سوم هجری)

یکی از شاعران آن دوران در مدح امام چنین می سراید:

رأیت الشیب مکروهاً و فیه

و قار لا تَلیق به الذنوب

إذا رَکبَ الذنوب أخو مشیب

فما أحد یقول: متی یتوب؟

و داءُ الغانیات بیاض رأسی

و مَنْ مُدَّ البقاء له یشیب

سَأصْحِبُه بتقوی اللَّه حتّی

یفَرّقُ بیننا الأجلُ القریب[15]

ترجمه: «گویا می بینم سفیدی محاسن و پیری که ناپسند است، لیکن در آن وقاری است که هرگز با گناه جمع نمی شود. زمانی که پیر و سالخورده ای مرتکب گناهی شود، هرگز امید به توبه او نداشته باش. درد آوازه خوانان، پیری است، کسی که عمرش طولانی شود، مویش سفید شود پس من تا عمر دارم، در کنار علی بن موسی الرضا(ع)خواهم ماند».

12. ابوبکر بن خُزَیمه (311 ق) و ابوعلی ثقفی (328 ق)

حاکم نیشابوری می گوید:

«سَمِعتُ محمد بن المؤمل بن حسن بن عیسی یقول خَرَجْنا مع أمام أهل الحدیث أبی بکر بن خزیمة و عدیلُه أبی علی الثقفی مع جماعة من مشایخنا و هُمْ إذْ ذلک متوافرون إلی زیارة قبر علی بن موسی الرضا بطوس، قال: فَرَأیتُ من تعظیمه (ابن خزیمة) لتلک البقعة و تواضعه لها و تضرعه عندها ما تحیرنا؛[16] از محمد بن مؤمل شنیدم که می گفت: روزی با پیشوای اهل حدیث ابوبکر بن خزیمه و ابو علی ثقفی و دیگر مشایخ خود به زیارت قبر علی بن موسی الرضا به طوس رفتیم؛ در حالی که آنها بسیار به زیارت قبر ایشان می رفتند. محمد بن مؤمّل می گوید احترام و بزرگداشت و تواضع و گریه و زاری ابن خزیمه در برابر قبر علی بن موسی همگی ما را شگفت زده کرد».

13. محمد بن یحیی صولی (335 ق) به نقل از احمد بن یحیی از شعبی می گوید:

روزی شعبی گفت: بهترین بیت چه بیتی است. به او گفته شد قول انصار در جنگ بدر:

و ببئر بدر اذْ یردُ وجوههم

جبریل تحت لوائنا و محمّد

یعنی: «زمانی که دشمنان در کنار چاه های بدر شکست خوردند، جبرئیل و پیامبر زیر پرچم ما انصار بودند».

اما محمد بن یحیی صولی در مقام قضاوت می گوید: «شعر ابونواس در مورد امام رضا(ع)بهترین بیت است».[17] چنان که گذشت.

14. علی بن حسین مسعودی شافعی (346 ق)

«فلم یجِدْ فی وقته أحداً أفضل و لا أحقَّ بالامر من علی بن موسی الرضا فبایعَ له بولایة العَهْد و ضَرَبَ اسمه علی الدنانیر و الدراهم؛[18] مأمون در زمان خود هیچ فردی را برتر و لایق تر از علی بن موسی برای ولایتعهدی نیافت. لذا وی را به ولایتعهدی برگزید و با وی بیعت و نامش را بر درهم و دینار آن دوران ثبت کرد.

15. ابن حبّان بُسْتی شافعی (354 ق)

«علی بن موسی الرضا أبوالحسن مِنْ ساداة أهل البیت و عقلائهم و جُلّة الهاشمیین و نبلاءهم یجِب أن یعْتَبر حدیثه اذا روی عنه... قد زُرْته (قبر)مراراً کثیرة و ما حَلَّتْ بی شدةٌ فی وقت مقامی بطوس فزُرْتُ قبرُ علی بن موسی الرضا صلوات اللَّه علی جده و علیه و دعوْتُ اللَّه اِزالتها عنّی إلا استجیب لی و زالَتْ عنّی تلک الشدة و هذا شی ء جرّبْتهُ مراراً فوجَدْتُه کذلک، اماتَنا اللَّه علی محبة المصطفی و اهل بیته صلی اللَّه علیه و علیهم اجمعین؛[19] علی بن موسی الرضا(ع)از بزرگان و عقلا و نخبگان و بزرگواران اهل بیت و بنی هاشم است. من بارها قبر ایشان را زیارت کرده ام. زمانی که در طوس بودم، هر مشکلی برایم رخ می داد، قبر علی بن موسی الرضا را که درود خدا بر جدش و خودش باد زیارت و برای برطرف شدن مشکلم دعا می کردم و دعایم مستجاب و مشکلم حل می شد. این کار را به دفعات تجربه کردم و جواب گرفتم. خداوند ما را بر محبت مصطفی و اهل بیتش که درود خدا بر او و اهل بیتش باد بمیراند».

16. حسین بن احمد مهلبی (380 ق)

وی در مورد نوقان که یکی از شهرهای خراسان بود و همچنین در وصف شخصیت امام رضا(ع)می گوید:

«وهی مِنْ اَجَلِّ مُدُن خراسان و اَعْمَرِها وبظاهر مدینة نوقان قبر الامام علی بن موسی بن جعفر و به ایضاً قبرُ هارون الرشید و علی قبر علی بن موسی حِصْنٌ و فیه قومٌ معتکفون...؛[20] نوقان از والاترین و آبادترین شهرهای خراسان است و در این شهر قبر امام علی بن موسی بن جعفر(ع) قراردارد و بر روی قبر ایشان حصاری است که در آن حصار مردم معتکف می شوند»

17. بوالحسن علی بن عمر دارقطنی بغدادی شافعی (385 ق)

دارقطنی از امام به بزرگی یاد کرده و می گوید:

«فهو علی بن موسی بن جعفر بن محمد العلوی الحسینی، ابوالحسن الرضا یروی عن أبیه موسی بن جعفر عن آبائه عن علی».[21]

18. حاکم نیشابوری شافعی (405 ق)

«و کان یفْتی فی مسجد رسول اللَّه و هو ابن نَیف و عشرین سنة، روی عنه مِنْ ائمة الحدیث، آدم بن ابی ایاس و نصر بن علی الجُهَنی و محمد بن رافع القُشَیری و غیرهم...؛[22] آن حضرت (امام رضا(ع)) در حالی که بیست و اندی سن داشت. در مسجد رسول اللَّه(ص) فتوا می داد و بزرگان اهل حدیث مانند آدم بن ابی ایاس و نصر بن علی جهنی و محمد بن رافع قشیری از آن حضرت روایت کرده اند».

19. احمد بن علی خطیب بغدادی شافعی (463 ق)

درباره امام رضا(ع)چنین می گوید:

«علی بن موسی الرضا و کان و اللَّه رضا کما سُمِّیَ؛[23] علی بن موسی الرضا(ع)به خدا سوگند رضا بود؛ همان گونه که نامیده شده بود».

20. علی بن هبة اللَّه ابن ماکولا (475 ق)

«ابوالحسن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب... و کان من أعیان اهل بیته عِلْماً و فضْلاً؛[24] ایشان از نخبگان و بزرگان اهل بیت از نظر علم و فضیلت بود».

21. ابوسعد عبدالکریم بن منصور تمیمی سمعانی شافعی (562 ق)

«الرضا کان من اهل العلم و الفضل مع شرف النَسَب؛[25] (امام) رضا(ع)از اهل علم و فضل بود و خاندان و نسب بزرگواری داشت».

22. ابوالفرج ابن جوزی حنبلی (597 ق)

«و کان یفْتی فی مسجد رسول اللَّه و هو ابن نیف و عشرون سنة... و کان المأمون قد أمَر بإشْخاصه من المدینة فلما قَدِمَ نیسابور خرج و هو فی عماریة علی بغلة شهباء فخرج علماء البلد فی طلبه مثل یحیی بن یحیی، اسحاق بن راهویه، محمد بن رافع، احمد بن حرب و غیرهم فاقام بها مدة؛[26] (امام رضا(ع)) در حالی که بیست و اندی سال داشت، در مسجد رسول اللَّه (ص) فتوا می داد... و به دستور مأمون از مدینه خارج شد و زمانی که به نیشابور رسید؛ در حالی که سوار بر مرکب بود. علمای شهر مانند یحیی بن یحیی، اسحاق بن راهویه، محمد بن رافع، احمد بن حرب و سایرین به استقبال ایشان آمدند».

23. جمال الدین ابوالفرج عبدالرحمن بن علی قرشی تمیمی بکری بغدادی (597 ق)

«علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی الهاشمی، یلقب بالرضا صدوق مات سنة 203 ه؛[27] علی فرزند موسی فرزند جعفر فرزند محمد فرزند علی فرزند حسین و فرزند امام علی(ع) است که ملقب به رضاست و فردی صدوق و راست گو بود و در سال 203 هجری از دنیا رفت».

24. مجد الدین ابن اثیر جَزَری شافعی (606ق)

ابن اثیر می نویسد:

«هو ابوالحسن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن أبی طالب الهاشمی المعروف بالرضا... و کان مقامه مع أبیه موسی بن جعفر تسعا و عشرین سنة و أشهراً و عاش بعد أبیه عشرین سنة... و إلیه انتهت إمامة الشیعة فی زمانه و فضائله أکثر من أن تحصی رحمة اللَّه علیه و رضوانه؛[28] ابوالحسن علی بن موسی... معروف به رضا... ایشان مدت 29 سال و چند ماه در زمان حیات پدر خویش (امام کاظم (ع)) زیست و بعد از پدر نیز بیست سال زندگی کرد... . امامت شیعه در زمان علی بن موسی به ایشان منتهی می شد و فضایل وی قابل شمارش نیست. رحمت و رضوان خداوند بر او باد».

25. ابوالقاسم عبدالکریم رافعی شافعی (623 ق)

«علی بن موسی بن جعفر... أبوالحسن الرضا من أئمة أهل البیت و أعاظم ساداتهم و اکابرهم...؛[29] (امام رضا(ع)) از امامان اهل بیت و بزرگان و سروران اهل بیت است».

26. شیخ محی الدین محمد بن علی طائی حاتمی اندلسی (638 ق)

«علی السرّ إلالهی و الرائی للحقائق کما هی النور اللاهوتی و الانسان الجبروتی و الأصل الملکوتی والعالم الناسوتی مصداق معلم المطلق و الشاهد الغیبی المحقق روح الارواح و حیاة الاشباح، هندسة الموجود الطیار فی المنشئات الوجود، کهف النفوس القدسیة غوث الأقطاب الإنسیة، الحجة القاطعة الربانیة، محقق الحقائق الإمکانیة، أزل الأبدیات و أبد الأزلیات، الکنز الغیبی و الکتاب اللاریبی، قرآن المجملات الأحدیة و فرقان المفصلات الواحدیة، إمام الوری بدر الدجی أبی محمد علی بن موسی الرضا».[30]

27. محب الدین ابوعبداللَّه معروف به ابن نجار بغدادی شافعی (643 ق)

«... ولد بمدینة النبی... و سمع الحدیث من والده و عمومته و غیرهم من اهل الحجاز، و کان من العلم و الدین بمکان یفتی فی مسجد رسول اللَّه و هو ابن نیف و عشرین سنة؛[31] در مدینه به دنیا آمد و حدیث را از پدر و عموهایش و غیر از آنها از اهل حجاز شنید. علی بن موسی از چنان جایگاه علمی و دینی والایی برخوردار بود که در سن بیست و اندی در مسجد رسول اللَّه فتوا می داد».

28. محمد بن طلحه شافعی (652 ق)

شبراوی شافعی به نقل از محمد بن طلحه شافعی در مورد فرزندان امام کاظم (ع)می گوید: «کان لموسی الکاظم من الأولاد سبع و ثلاثون ولداً ما بین ذکر و انثی ، أجَلُّهم و أفْضَلُهم و أشْرَفُهم و أکمَلُهم علی بن موسی الرضا...؛[32] امام کاظم (ع)بیش از 37 فرزند پسر و دختر داشت که بزرگوارترین، برترین، شریف ترین و کامل ترین آنها علی بن موسی الرضا(ع)بود».

خود محمد بن طلحه نیز می گوید: «قَدْ تَقَدَّم القول فی أمیرالمؤمنین علی و فی زین العابدین علی و جاء هذا علی الرضا ثالثهما و مَنْ أمْعَنَ النَظَر و الفِکرة وَجَدَه وارثهما فَیحْکم کونَه ثالث العلیین، فما إیمانه و علا شأنه و اِرْتفع مکانه و اتَّسع أمکانه و کثُرَ أعوانه و ظهر برهانه حتّی أحَلَّه الخلیفة المأمون مَحَلَّ مُهْجَته و أشْرَکه فی مملکته... فکانَتْ مناقُبه عَلیة و صفاته سنیة و مکارمه خاتمیة و أخلاقه عربیة و شَنْشَنته احْزمیة و نَفْسُه الشریفة هاشمیةٌ و ارومته الکریمة نبویة، فمَهْما عدّ من مزایاه کان أعْظَم منه و مهما فصل من مناقبه کان أعلا رتبة منه؛[33] سخن درباره امیرالمؤمنین علی (ع)و زین العابدین علی (ع)گذشت و ایشان علی الرضا(ع)سومین آنها است. کسی که در (سجایای) ایشان تأمل کند. در می یابد که علی بن موسی وارث امیرالمؤمنین علی و زین العابدین علی است و حکم می کند که ایشان سومین علوی نام است.

 

ایمان و جایگاه و منزلت و فراوانی اصحاب آن حضرت باعث شد تا مأمون وی را در امور حکومت شریک کرده و ولایتعهدی را به ایشان بسپارد... مناقب و ویژگی های ایشان والا و صفات ایشان بلند مرتبه، منش ایشان پیامبر گونه و خلق و خوی آن حضرت، خلق و خوی انسان های اصیل است و این ویژگی خاصی است که از پدرانش به ارث برده است، روحیات آن حضرت، هاشمی و اخلاق او مظهری از اخلاق نبوی است. پس هر آنچه از ویژگی های ایشان شمرده شود، اندک و ناچیز است؛ چون آن حضرت، والاتر و بالاتر از آن ویژگی ها و خصلت ها است و هر چه از منش های ایشان گفته شود، باز ایشان در مرتبه بالاتر از آن است».

29. سبط بن جوزی حنفی (654 ق)

«کان مِنَ الفُضَلاء الأتقیاء الأجواد؛[34] (امام رضا(ع)) از فضلا، پرهیزکاران و اهل بخشش بود».

30. ابن ابی الحدید معتزلی (656 ق)

او امام را از سادات و علمای اهل بیت می داند.[35] در جای دیگر در مقام دفاع از بنی هاشم در مورد امام رضا(ع)چنین می گوید: «المُرَشِّح للخلافة و المخطوب له بالْعَهد، کان أعْلَمُ الناس و أسخی الناس و أکرم الناس اخلاقاً؛[36] ایشان ولیعهد و در مقام خلافت و داناترین و بخشنده ترین مردم و با اخلاق ترین آنها بود».

31. محمد بن یوسف گنجی دمشقی شافعی (658 ق)

«و الإمام بعده (موسی بن جعفر) أبوالحسن علی بن موسی الرضا(ع) مَوْلِدُه بالمدینة سنة ثمان و اربعین و منه و قُبِضَ بطوس من ارض خراسان...».[37]

32. عمر بن شجاع الدین محمد بن عبدالواحد موصلی شافعی (660 ق)

فصلی درباره امام رضا(ع)تحت عنوان «فصل فی إلامام علی بن موسی الرضا (ع)» می گشاید و درباره آن حضرت چنین می گوید:

«علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین: ، قیل کان غزیر الأدب و الحِلْم و الفهم، واسعٌ الروایة، مُتْقَنُ الدرایة، مکین فی العلم، أمیناً فی الحلم، کامل الزهد و الوَرَع و الفتوة و المروة...؛[38] آن حضرت از نظر آداب و بردباری و بینش، بسیار پر مایه بود. ایشان احادیث بسیاری را روایت کرد و در بینش و فهم حدیث بسیار دقیق و محکم و در علم و دانش، شخصی کاملاً مقبول و در نهایت بردباری و صبر، و از نظر پرهیزگاری و ترس از خدا و شهامت و مردانگی در منتهای درجات بود».

33. شمس الدین ابن خلّکان شافعی (681ق)

«هو أحد الأئمة إلاثنی عشر علی اعتقاد إلامامیة و ضَرَبَ المأمون اسْمَه علی الدینار و الدرهم... و استدعا علیاً فاَنْزَله احْسَن منزله... فلم یجِدْ فی وقته احدا افضل و لا احق بالامر من علی الرضا فبایعَه...؛[39] (امام رضا(ع)) یکی از امامان شیعه اثنی عشری است که مأمون نام ایشان را بر سکه درهم و دینار ضرب کرد... مأمون ایشان را از مدینه به طوس طلبید... در آن دوران، مأمون هیچ کسی را برتر و لایق تر از علی بن موسی برای ولایتعهدی نیافت؛ لذا با وی بیعت کرد...».

34. عماد الدین اسماعیل ابوالفداء دمشقی شافعی (732 ق)

«و کان یقال لعلی المذکور، علی الرضا و هو ثامن الائمة الاثنی عشر علی رأی الامامیة و هو علی الرضا بن موسی الکاظم بن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن زین العابدین بن حسین بن علی بن ابیطالب، و علی الرضا هو والد محمد الجواد تاسع الائمة...؛[40] آن حضرت هشتمین امام شیعیان امامیه است وی علی الرضا فرزند موسی الکاظم... و پدر محمد الجواد نهمین امام شیعیان است».

35. شمس الدین ذهبی شافعی (748ق)

«إلامام السید أبوالحسن علی الرضا موسی بن الکاظم بن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن علی بن الحسین الهاشمی... و کان من العلم و الدّین و السؤدد بمکان؛[41] امام سید ابوالحسن علی الرضا فرزند موسی الکاظم فرزند جعفر صادق فرزند محمد باقر فرزند علی بن حسین هاشمی است... وی از نظر علم و دیانت و بزرگواری از جایگاه ویژه ای برخوردار است».

 

در جای دیگر می گوید:

«أحَدُ الأعْلام هو إلامام... و کان سید بنی هاشم فی زمانه و اجَلُّهم و انْبَلُهم و کان المأمون یعَظِّمُه و یخْضَعَ له و یتغالی فیه حتی انه جَعَله ولی عَهْدِه مِنْ بَعْده و کتَب بذلک الی الآفاق...؛[42] (امام رضا(ع)) یکی از بزرگان است. آن حضرت امام، سرور، بزرگوار و از نخبگان بنی هاشم در زمان خود است. مأمون وی را بسیار احترام می کرد و در وی سخنان غلوآمیز می گفت تا جایی که وی را ولیعهد بعد از خود قرار داد...».

 

در جای دیگر می نویسد:

«کبیر الشأن له عِلْمُ و بیانٌ و وَقْعٌ فی النفوس صَیره المأمون ولِیُّ عهده لجلالته؛[43] وی (امام رضا(ع)) جایگاه والایی است و علم و بیان ایشان بسیار بود و در دل های مردم نفوذ داشت. مأمون به خاطر چنین منزلتی، ایشان را ولیعهد خود قرار داد».

 

همچنین می گوید:

«و هو من الإثنی عشر الذین تعتقد الرافضة عصمتهم و وجوب طاعتهم؛[44] ایشان از ائمه دوازده گانه است که رافضه معتقد به عصمت و وجوب اطاعت از آنها هستند».

«یقال أفتی و هو شابٌّ فی ایام مالک؛[45] گفته می شود وی در جوانی و در ایام مالک بن انس (یکی از ائمه مذاهب فقهی اهل سنت) فتوا می داد».

 

در جایی دیگر می گوید:

«کان سید بنی هاشم فی زمانه و أجلُّهم و أنْبَلُهم و کان المأمون یبالغ فی تعظیمه...».[46]

36. زین الدین ابن وردی حلبی شافعی (749 ق)

درباره امام رضا(ع)می گوید:

«و هو ثامن الائمة الاثنی عشر علی رأی الامامیة؛.[47] وی هشتمین امام شیعه امامیه است.

37. خلیل بن اِیبَک صَفَدی شافعی (764ق)

«و هو أحد الأئمة الإثنی عشر، کان سید بنی هاشم فی زمانه و کان المأمون یخْضَعَ له ویتغالی فیه؛[48] وی یکی از امامان شیعیان دوازده امامی و سید و سرور بنی هاشم در زمان خود بود و مأمون در برابر ایشان خضوع و در مورد ایشان مبالغه می کرد».

38. عبداللَّه بن اسعد یافعی یمنی مکی شافعی (768 ق)

«الإمام الجلیل المُعَظَّم، سلالة السادة الاکارم، أبوالحسن علی بن موسی الکاظم... أحد الأئمة الإثنی عشر أولی المناقب الذین انْتَسَب إلامامیة إلیهم فقصروا بناء مذهبهم علیه؛[49] ایشان امام جلیل و بزرگوار، از سلاله بزرگان و اهل کرم ابوالحسن علی بن موسی الکاظم است... وی یکی از دوازده امام شیعیان و صاحب مناقب و فضائل است».

39. محمد بن عبداللَّه ابن بطوطه (779 ق)

در سفرنامه خود وقتی که به مشهد الرضا می رسد، آنجا را چنین وصف می کند:

«و رَحَلْنا إلی مدینة مشهد الرضا و هو علی بن موسی الکاظم بن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن علی زین العابدین بن الحسین الشهید بن أمیرالمؤمنین علی بن أبی طالب رضی اللَّه عنهم و هی أیضا مدینة کبیرة... و المشهد المکرم علیه قبةٌ عظیمةٌ فی داخل زاویةُ تجاورها مدرسة و مسجد و جمیعها ملیح البناء، مصنوع الحیطان بالقاشانی و علی القبر دکانة خشب ملبسة بصفائح الفضة و علیه قنادیل فضة معلقة و عتبه باب القبة فضة و علی بابها سِتْرُ حریر مذهبٌ و هی مبسوطة بأنواع البسط و إزاء هذا قبر هارون الرشید... و إذا دَخَل الرافضی للزیارة ضَرَب قبر هارون الرشید برِجْله و سلَّم علی الرضا؛[50] به شهر «مشهد الرضا» مسافرت کردیم و او علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین شهید فرزند امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (رضوان خدا بر آنها باد) است، مشهد الرضا شهر بسیار بزرگی بود و بر بارگاه مکرم حضرتش، گنبد بزرگی بنا شده و بنای آن از زیبایی خاصی برخوردار بود و دیوارهای آن مزین به کاشی، و بر روی قبر شریف، چهار چوبی از تخته و روکش آن از نقره، و بر فراز ضریح ایشان، لوسترهایی از نقره آویزان و چهارچوب درب گنبد نقره و پرده درب نیز از پارچه حریر طلا بافت، و تمامی محوطه زیارتگاه مفروش به فرش های متنوع بود و در کنار آن، قبر هارون الرشید بود که زائرین هنگام ورود به زیارتگاه (به عنوان بیزاری از جنایات هارون) با پای خود محکم به قبر هارون می زدند و بر قبر (شریف) امام رضا(ع)سلام می کردند و به آن احترام می گذاشتند.

40. عطاء اللَّه بن فضل اللَّه شیرازی (803ق)

«علی الرضارضی الله عنه با مردم به لغات خودشان سخن می گفت و امام رضا فصیح ترین مردم بود و داناترین به همه زبان و لغتی... مشهد و مرقد منور وی مرجع زائران تمامی مردم از تمامی طبقات و نقاط جهان است.»[51]

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان