ماهان شبکه ایرانیان

فرشته آذرسا از زابل/بهترین سرآغاز

قرنها قبل در همان سالهای پایانی دوران امامت تنها یک شهر روی زمین بود که شهر شیعیان شناخته میشد، البته در آن زمان در برخی از شهرها اکثریت با شیعیان بود همانند کوفه و یا حتی برخی از شهرها چنین مشهور شده بودند که کاملاً شیعه هستند همانند سبزوار و کاشان؛ ولی هیچکدام مثل این شهر نبودند:

فصل اول

قرنها قبل در همان سالهای پایانی دوران امامت تنها یک شهر روی زمین بود که شهر شیعیان شناخته میشد، البته در آن زمان در برخی از شهرها اکثریت با شیعیان بود همانند کوفه و یا حتی برخی از شهرها چنین مشهور شده بودند که کاملاً شیعه هستند همانند سبزوار و کاشان؛ ولی هیچکدام مثل این شهر نبودند:

شهری کاملا شیعه

شهری که بیشتر مردم آن دارای دانشی بالا بوده و از علمای شیعه بودند، شهری که به دستور امام عسگری (ع) در آنجا مسجدی ویژه بنا گردید و ...

و در همین شهر که به روایتها و احادیث پیامبر و امامان توجه ویژهای میشد؛ همه در حالتی خاص از انتظار به سر میبردند انتظار میلاد آخرین امام.

فصل دوم

امام زمان (عج) در پنهانکاری بسیار خاصی به دنیا آمد به گونهای که در سامرا تا مدتی تقریبا کسی از تولد خبر نداشت و سپس تدریجا فقط برخی از خواص شیعیان از رخداد تولد آخرین امام آگاهی یافتند.

ولی در همان زمان امام عسگری (عج) پیکی را به سرعت روانه قم مینماید و نزد نمایندهاش احمد بن اسحاق اشعری میفرستد.

آن پیک نامهای به احمد از طرف امام میدهد:

در نامه نوشته شده: ای احمد آن فرزند که انتظارش را میکشیدید اکنون متولد گشته پس خبر آن را به شیعیان ما بده و برای آن جشن بگیرید.

بعدها احمد بن اسحاق چنین در پاسخ امام نوشت:

من این خبر را به تمام خانوادههای شیعه دادم و آنها در منزل خود (پنهانی و به دور از چشم حاکم عباسی شهر) برای این رخداد مهم جشن گرفتند.

فصل سوم

هر سال کاروانهای متعددی از سوی شیعیان ایران زمین راهی سامرا میگشت، البته نه برای تجارت و نه مراسم حج بلکه تنها و تنها به عشق دیدار امام عسگری (ع) جانشین برحق پیامبر (ص) در سال 260 در همان ماه ربیعالاول هم حداقل دو گزارش تاریخی از ورود کاروانهای ایرانی به سامرا داریم، کاروانی که یا همگی از قم هستند و یا همراهانی هم از شیعیان مناطق غربی ایران همانند همدان و کرمانشاهان با خود دارند.

این دو کاروان یکی در همان روز شهادت امام عسگری (ع) و آغاز امامت امام زمان (عج) وارد شهر شده است و دومی هم در همان چند هفته اول پس از شهادت امام عسگری (ع).

از این کاروانیان کاروان اول به دلیل شرایط سخت و تدابیر شدید عباسیان در آن روز فقط میتواند با نماینده امام دیدار نماید و با واسطه ایشان اولین بیعتگران ایرانی و شیعی با امام خود باشند.

ولی کاروان دوم پس از فراز و نشیب و تحمل سختیهایی سرانجام اولین ایرانیانی هستند که توفیق دیدار امام خود را در آغاز امامتش دارند:

کودکی نورانی با لباس سبز و لبخندی بر لب که به زبان خود آنها با آنها سخن گفت. از سفر آنها گفت. به متن نامههای بازنشده اشاره نمود و پاسخ پرسشهایشان را بدون آنکه مجال پرسیدن پیدا کرده باشند داده بود.

پس ناگهان همگی در حال اشک شوق از چشمانشان جاری بود سر بر زمین گذاشته و خدای را سپاس نموده بودند که آنها را اولین نسل بیعتگران ایرانی با امام قرار داده بود.

فصل سوم

آغاز پیوند ایرانیان با امام مهدی (عج) از تولد حضرت شروع میشود.

آغاز بیعت ایرانیان با امام مهدی از همان آغاز امامتش بوده است ولی آغاز امامت آن امام به واسطه دوری و پراکندگی شیعیانش آغاز دوران غیبت هم است پس اینک اگر در جستجوی آغاز بهار مردم با آغاز ظهورش هستیم میبایست با تجدید خاطره بیعت تاریخی آن ایرانیان زمینههای ظهورش را آماده نماییم. ظهوری که زمینههای تحققاش از همان دریاچه دانش شیعیان قم جوشش خواهد نمود.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان