جلوه های مهر آمیز فقه اسلام در ترکیب نظام مند آن، با صد زبان گواهی می دهد که این شریعت مقدس، قدرت تدبیر حیات این جهانی و تأمین حیات آن جهانی را برای بشریت دارد، اما آنچه در این مهم با ویژگی خاص رخ می نمایاند این است که باید مثلث کشف، اظهار و بکارگیری احکام اسلام همپای هم، برای رفع چالش ها و طرح چاره ها در جریان باشد، باید فهم و کشف احکام در حوزه فعالیتهای علمی – راهبردی علمای متفقه، برمبنای اولویت بندی خاص، آن هم بدلیل طولانی بودن صف نیازمندی ها و مشکلات و کوتاه بودن صف خبرگان و متخصصان، صورت پذیرد و در موضوع بکارگیری، مسئولان سه قوه، زمینه اجرای عملی و نظارت مداوم آنها را فراهم نمایند و همچنین در آخرین ضلع این تثلیث باید با اعلام مصلحت ها و حکمت های احکام و قوانین الهی به زبانی زیبا و رساننده ضمن افزایش باورمندی بیشتر، به سهولت و سرعت در اجرای احکام دست یابیم. اما آنچه در این تکاپو تعیین کننده است از یک سو توجه به نظر حضرت امام (ره) می باشد که عنصر زمان و مکان را در فهم و کشف و استنباط احکام دخالت داده و از سوی دیگر به قدرت حکومت اسلامی و اختیاراتش در حل مشکلات مسلمین به خصوص در باب طرح مصادیق احکام ثانویه با توجه به مشکلات جامعه تأکید نموده اند.
بیان زیبایی های احکام اسلام و طرح به واقع و به موقع این آگاهی ها می تواند تأثیر بسزایی در دین پذیری مردم که خود زمینه ساز اجرای معتقدانه مقررات است، داشته باشد و همچنین با انتشار آن، قدرت پاسخگویی بیشتری در بین مردم و امکان پدافند علمی شبهات و حملات فرهنگی دشمن را فراهم آورد. دشمنی که اولاً می خواهد بفهماند دین اساساً ناکارآمد است و به فرض کارآمدی از حوزه نیازهای شخصی و احساسات فردی پافراتر نمی گذارد و ثانیاً با به حرکت در آوردن توده های تردید به فضای ذهنی طبقه روشنفکران وابسته، با علمی نشان دادن هرمنوتیک و گریز ناپذیری تأویل متون حاوی حقیقت، در صدد حاکم کردن نسبیّت گرایی و متزلزل کردن پایه های اعتقادی است. ما در واقع با قرائتهای متفاوت از متون اصلی دین و طرح تعدد پذیری حقیقت! در صددند که قشر خاص پیشرو را، به بی بند و باری تئوریک و قشر عام پیرو را به بی بندو باری عملی بکشاند و همة اینها زمانی معنی دارتر و جدی تر می شود که بدانیم چرا امروز بمباران سفید جهانی گری از طریق ابزار رسانه های جهانی توسط امپراطوری تبلیغات که خود مزدور سیاست استکبار جهانی است انجام می شود تا با برداشتن آرام مرز بندی های منطقه ای و محلی و استحالة همة آنچه که نمادها و نهادهای هویت شان است، آنها را بتوانند در یک ترکیب فرهنگی جدید که نه ریشه دارد و نه تاریخ، وارد کنند. این هجوم که با قطع ریشه های ملی و دینی درخت ملتها همراه خواهد بود، از آنها چوب دستی هایی را می سازد که استکبار به هر کجا که می خواهد ببرد و در هر کجا که می خواهد ببُرد، در حال حاضر جهانی گری در مفهوم اقتصادی این است که، کشورهای پیرامونی را در فرآورده های اقتصادی وارداتی و در فرآیند اقتصاد وابسته کند، به گونه ای که هیچ گریزگاهی برای کشوری که بخواهد خود را مستقل اداره کند وجود نداشته باشد و در مفهوم سیاسی به دلیل بروز فزون طلبی و قدرت خواهی بیشتر، بسیار عریان تر و عجولانه تر چهره واقعی اش روشن می شود و علیرغم ضرورت تحمل ژست دمکراسی! و فرصت دادن به انتخاب آزاد ملتها عملاً هر جا لازم باشد از حمله به آحاد مردم، در هجمه های نظامی و از حمله به آراء مردم، با هجمه های فرهنگی فروگذاری نمی نماید و همچنین در مفهوم فرهنگی به دلیل ناکارآمدی که تئوریهای غیر اخلاقی غرب داشته خواهان آن است که بتواند جامعه ما را به دستگاه بازیافت! بدل کند و زباله های فرهنگی و روشهای اوراقی! و تئوریهای مستعمل و غیر مصرفی را در این دستگاه به کمک روشنفکر نماهای مأمور و یا مجذوب به فرآورده های جدید فرهنگی! تبدیل کند و طرحهای ورشکسته غرب را که نتایج ویرانگرش از زوایای جامعه شان پیداست در جامعه ما به عنوان یک آزمایشگاه رایگان بار دیگر بیازماید تا علاوه بر این بهره مندی بتواند سیلی فراموش ناشدنی را که از جوانان برومند ایران اسلامی چه در برپایی انقلاب و چه در پایداری دوران دفاع مقدس خورده باز پس فرستد و آنها را مقهور خود نماید.
پس لازم می نماید با درک درستی از آنچه که استکبار در طرح هجوم همه جانبه خود به ملتها بویژه ایران اسلامی دارد ما مشتاق تر و مصمم تر از گذشته به حرکت هماهنگ و توامان در عرصه فهم و کشف احکام اسلام و اعلام و ابلاغ مصلحت ها و حکمت ها و همچنین بکارگیری و اجرای آن همت کنیم که اگر زنان به چیزی معتقد شوند و دلگرم، این اعتقاد و دلگرمی در خانواده و جامعه به عنوان یک سرمایه عظیم انسانی و فرهنگی منتقل خواهد شد. لذا لازم است امروز با طرح زیبایی ها و حکمت های احکام خاص زنان و یا مرتبط با آن، کمک مهمی به باورمندی و طرد القائات دشمنان بنمائیم. برای مثال طرح زیبایی های حضانت که چگونه خدای متعال بار فرزندان ناراضی و ناسازگار از پدیدة طلاق را، به دوش پدر می اندازد تا این بار از یک سو انگیزه و عامل بازگشت به خانواده قبل و از سوی دیگر مانع تشکیل آسان و سهل یک خانواده جدید گردد در حالیکه همین موضوع در غرب به صورت رنج زنان و راحتی مردان پس از طلاق در آمده است. برای مثال در کشوری مثل آمریکا هفت و نیم میلیون خانواده تک والد وجود دارد که تعداد مادران سرپرست فرزندان به نسبت پدران رقم هفت به یک را تشکیل می دهد و این در حالی است که تمکن مالی مادران پس از طلاق به 46% کاهش می یابد! و یا در موضوع طلاق چه لطافت ها و حکمت هایی است که خداوند تکلیف کریه و ناپسند اضمحلال ازدواج را، الا در موارد نادر به مرد سپرده است و در عوض حق کریم و پسندیده انعقاد ازدواج را به زن سپرده است!
و یا تأمین مالی زن چگونه در داشتن بهره اقتصادی و نداشتن وظیفه اقتصادی در عناوینی همچون مهریه، نفقه، ارث، اجرت المثل، عده و. . . . دیده شده است و یا در موضوع خانه و اجتماع چگونه در نهایت توازن و تناسب و لحاظ نیازمندی های جامعه و خانواده، زن در محیط خانه بر اساس قرار شرعی که خود خواهان انعقاد آن بوده یک زوجه است با تکالیف همسری و در محیط اجتماع یک زن است با حقوق شهروندی، زنی که با جنبه انسانی خود به زنانگی که ویژه استحکام و گرمای محیط خانه است، در جامعه حضور پیدا می کند و با داشتن حجاب که بهترین روش برای بازداشتن مردان از توجه به جنبه های زنانگی و فرصت عرضه نمودن جنبه های انسانی حضور می یابد تا امکان واگذاری بالاترین مسئولیت ها و ارائه بهترین خدمت ها فراهم گردد که قرآن نیز فلسفه حجاب را نه برای ناشناخته ماندن زن که برای شناختن درست او و کشف استعدادهای و توانایی های انسانی اش بهترین می داند، آنجا که می فرماید:« ذالک ادنی ان یعرفن فلا یؤذین» این نزدیکتر است به آنکه زنان شناخته شوند و اذیت نیز نبینند.
بهر حال زیبایی های پیاپی و گوناگونی در سراسر احکام و فقه اسلام بویژه در موضوع مورد بحث ما یعنی زنان، وجود دارد که باید با درستی تمام استخراج و زبانی مخاطب فهم و امروزی مطرح گردد و اگر چه باز هم اعتقاد داریم بهترین زبان تبلیغ، زبان عملکرد است یعنی باید کاری کرد که در عرصه عملی و کارکردی، مشکلات فراوانی که بر سر راه زنان در اظهار حق خود به خاطر عدم آگاهی و در احقاق حق خود به خاطر عدم اقتدار وجود دارد برطرف گردد تا بعد از این کمتر شاهد آن باشیم که جهل های قابل دفع، زنان را مجنون و ظلم های قابل رفع، زنان را مظلوم نماید. انشاء الله
