اشغال نظامی عراق از سوی آمریکا بدون تردید تهدیدهایی را برای امت اسلامی همراه داشته است، اما بر اساس تفکر و تربیت دینی نه تنها باید در مواجهه با این تهدیدها شکیبا و استوار بود، بلکه باید آنها را به فرصتی برای پیشبرد اهداف خود از یک سو و مبارزه با دشمن از سوی دیگر تبدیل کرد. در قرآن و روایات و سنت و سیره پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و معصومان علیهم السلام رهنمودها و نمونه هایی آشکار در این زمینه وجود دارد. لذا باید در کنار شناخت درست تهدیدهای ناشی از لشکرکشی شیطان بزرگ به سرزمینهای اسلامی، فرصتهای پدید آمده در سایة آن را نیز شناخت. مهم ترین این فرصتها عبارتند از: فراهم آمدن امکان افشای هویت منحط نظام حکومتی آمریکا؛ فراهم آمدن زمینة اتحاد همه کشورهای اسلامی علیه دشمن واحد؛ بروز بحران معرفتی غرب و زیر سؤال رفتن کارآیی ایدئولوژی لیبرال دمکراسی؛ امکان شناساندن آموزه هایی از دین اسلام به نیروهای دشمن به صورت مستقیم؛ فراهم آمدن امکان نشان دادن زیباییهای چهرة اسلام و مسلمانان به مردم جهان؛ قطعیت یافتن ضرورت مبارزة جدی و همه جانبه با آمریکا و اثبات بیهودگی راههایی مانند مذاکره؛ توجه یافتن مسلمانان به تواناییها و اهرمهای قدرت استفاده نشده خود.
آنچه در روزهای نخستین سال جدید شمسی در عراق اتفاق افتاد از منظرهای مختلف از جمله از جنبه نظامی، از جنبة فرهنگی، از جنبة تبلیغاتی و عملیات روانی، از جنبة عاطفی، از جنبه سیاسی و مانند آن در بردارندة نکات و تأملاتی سزاوار بررسی است. در نگاه نخست، این حادثه تهدیدی جدی برای امت اسلامی و یادآور سالهای تلخ سیطره نظامی و آشکار دولتهای غربی بر شرق اسلامی درقرنهای نوزدهم و بیستم است. همان طور که حضور ناپلئون در مصر به سال 1798م. آغاز یک مرحله جدید در روابط شرق و غرب و آغاز استیلای غربیها بر شرق به حساب می آید، حضور نظامی آمریکاییها و انگلیسها در عراق نیز زنگ خطر بازگشت این استیلا را به صدا در آورده است. اما این تهدید از منظری دیگر فرصتی است فراروی امت اسلامی که اگر به درستی شناخته شود و به کار گرفته شود، می تواند اثرات مخرب و منفی این تهدید را نیز مهار نماید و یا کاهش دهد و یا حتی آن را به نقطه ای برای تهاجم به دشمن تبدیل کند. توجه به این نکته ضروری است که اصولاَ در تفکر اسلامی، هر تهدیدی برای یک مؤمن یک فرصت به حساب می آید و مؤمن باید بکوشد تهدیدهای درونی و پیرامونی خود را به فرصت مبدل سازد.
قرآن در بیان ماجرای غزوة خندق می گوید آن هنگام که احزاب از بالا و پایین بر مسلمانان هجوم آوردند و چشمها خیره شد و قلبها به حنجره آمد و به خداوند گمانهایی برده شد و مؤمنان آزموده شدند و سخت لرزیدند (احزاب / 10 و 11) مؤمنانی که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را اسوة خود قرار داده بودند، در مقابل این تهدید جز بر ایمان و سرسپردگی شان افزوده نشد (احزاب / 22). یعنی مؤمنان این تهدید ویرانگر را به فرصتی برای تقویت ایمان خود مبدل ساختند.
از بخشهای مختلف روایات ما نیز همین فرهنگ برداشت می شود. مثلاً نعمت شمرده شدن بلاء و مصیبت در همین چارچوب قابل درک است. امام موسی بن جعفر علیهما السلام فرمودند:
لن تکونوا مؤمنین حتی تعدوا البلاء نعمه.ا1
مؤمن نخواهید بود مگر اینکه بلاء را نعمت شمرید.
امام صادق علیه السلام نیز فرمودند:
المصائب منح من الله.ا2
مصیبتها عطا و بخششهایی از سوی خداوندند.
و نیز از آن امام همام نقل شده است که:
البلاء زین للمؤمن و کرامة لمن عقل لأن فی مباشرته و الصبر علیه و الثبات عنده تصحیح نسبة الایمان.ا3
بلاء زینت مؤمن و کرامت خردورزان است زیرا در گرفتار آمدن به آن و شکیبایی بر آن و استواری در رویارویی با آن ایمانگروی تصحیح می شود.
همچنین روایات مربوط به صبر و استقامت در مشکلات و حزم و حلم در مصیبتها و امیدواری در سختیهای زندگی می تواند به عنوان نمونه هایی دیگر در این زمینه مد نظر قرار گیرد.
پیامبر خدا محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم نیز قهرمان میدان تبدیل تهدیدها به فرصتها بود. به عنوان نمونه در سال هفتم بعثت آن بزرگوار وقتی مشرکان تصمیم به تحریم بنی هاشم گرفتند و هر نوع پیوند زناشویی و خرید و فروش و مراودة اجتماعی با آنها را تحریم کردند و حتی تصمیم گرفتند در منازعات قبیلگی جانب دشمن بنی هاشم را بگیرند، شرایطی بسیار سخت و شکننده برای مسلمانانی که به حبشه هجرت نکرده بودند پدید آمد، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با ابتکار استقرار مسلمانان در شعب ابی طالب نه تنها پیامدهای منفی عاطفی، روانی، اجتماعی، سیاسی و امنیتی این تحریم همه جانبه را کاهش داد، بلکه از این موقعیت برای تقویت پیوندهای اجتماعی مؤمنان و تمرین زندگی در یک جامعه نمونه اسلامی بهره گرفت و مسلمانان را در تجربة یک زندگی دینی همراه با قناعت و مواساة و ایثار و همدلی و از خودگذشتگی قرار داد، تجربه ای که در جامعة اسلامی بعد از هجرت به مدینه بسط داده شد. و بدین سان تهدید تحریم همه جانبه مسلمانان از سوی مشرکان، با ابتکار و درایت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به فرصتی برای پیشبرد اهداف دعوت نبوی تبدیل شد.ا
بنابراین در تربیت و فرهنگ دینی ما، مؤمنان و پیروان راستین پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و اهل بیت علیهم السلام باید بلایا و مصیبتها و تهدیدها را به فرصتی برای تعالی بیشتر بدل سازند. اکنون نیز امت اسلامی در مواجهه با تهدید ناشی از حضور نظامی بی سابقة آمریکا در منطقه و اشغال بخشی از سرزمینهای خود، باید برای تبدیل این تهدید به فرصت چاره اندیشی کنند. مهمترین فرصتهایی که پس از اشغال نظامی عراق برای مسلمانان پدید آمده است چنین است:
ا1- فراهم آمدن امکان افشای هویت منحط نظام حکومتی آمریکا به رغم تلاش وسیع رسانه های صهیونیستی و آمریکایی برای انسانی جلوه دادن جنبه هایی از هجوم سربازان شیطان به رهبری آمریکا، شدت وحشی گری و غیرانسانی بودن رفتارهای آنها در مواجهه با مردم بی دفاع و مظلوم عراق فرصتی مناسب برای نمایاندن زشتیهای فراوان سیرت آنها فراهم آورده است. اکنون می توان به روشنی و با تکیه بر نمونه هایی روشن و مکرر از رفتارهای آمریکاییها، دروغ بودن ادعاهای بشردوستانة آنها و متحدان معدودشان را نشان داد. اگر هنوز وجه هایی از نظام آمریکا نزد قشرهایی از مردم جهان جذاب و زیبا می نمود، اینک می توان چهرة کریه پنهان شده در ورای زیبانماییها را نمایاند. در همین زمینه، اقدامات آشکار و پنهان حاکمان و سازمانهای امنیتی آمریکایی برای محدود کردن آزادی و دمکراسی در داخل آمریکا وجه دیگری از انحطاط روز افزون نظام آمریکایی است که برجسته ساختن آن در ذهن مردم جهان در پرتو شرایط جدید ممکن شده است.
ا2- فراهم آمدن زمینة اتحاد همه کشورهای اسلامی علیه دشمن واحد مبارزة ملتهای مسلمان علیه استعمار خارجی تا پیش از این به دلیل تعدد دشمنان، مبارزه ای منسجم و یکپارچه نبود. مثلاً مبارزات مردم لیبی علیه استعمار ایتالیا و مبارزات مردم الجزایر علیه فرانسه و مبارزات مردم هند علیه انگلستان و به همین ترتیب مبارزات مردم هر کشوری علیه اشغالگران حاکم و حاضر در همان کشور بود. البته جبهة استعمار نیز در آن روزگار جبهه ای واحد و یکپارچه نبود و دولتهای مغرب زمین به فراخور توان و امکانات خود در بخشهایی از سرزمینهای اسلامی ه غارتگری مشغول بودند. امروزه آمریکا میراث دار استعمار کهنه است و نقشی را که دولتهای مختلف اروپایی در عهد استعمار قدیم ایفا می کردند، اینک خود به تنهایی بر عهده گرفته است. به همین دلیل تمایل خود را برای سیطره مستقیم و غیرمستقیم بر همة جهان که از افغانستان و عراق آغاز شده است بی هیچ پروا برزبان می آورد، لذا اینک مسلمانان در هر سرزمینی که باشند در برابر دشمنی واحد قرار گرفته اند. وحدت دشمن می تواند به وحدت و هماهنگی در مبارزة با او کمک کند. هماهنگی در مبارزه با دشمن واحد زمینه ساز درک ضرورت وحدت رهبری در مبارزه است و باید با بهره گیری از این شرایط جدید همة مسلمانان را به سوی هماهنگی در روشهای مبارزه و وحدت رهبری فراخواند.
ا3- بروز بحران معرفتی غرب و زیر سؤال رفتن کارآیی ایدئولوژی لیبرال دمکراسی اگر ماجرای حملة نظامی به عراق پیش نمی آمد، شاید سخن اندیشمندان همگرا با اصحاب سلطه در بارة پایان تاریخ به سود اندیشة لیبرال دمکراسی لااقل به عنوان یک اندیشه، شایستة درنگ و تأمل به نظر می رسید؛ اما وقتی دولتمردان نظام آمریکا که عصاره و نتیجة تمدن غرب به حساب می آیند در صددند تاریخ را به زور اسلحه به سود خود رقم زنند، آشکار می شود که ایدئولوژی لیبرال دمکراسی وجاهت لازم را برای پذیرش در همة جهان ندارد و آمریکا نیز نه از راه اندیشه بلکه به مدد سرنیزه در پی کسب سیادت بر دنیاست. نشان دادن این بحران اندیشه و معرفت در غربا4 و تبیین درست آن از جمله گامهای ضروری برای غبار برگرفتن از چهره پاک اندیشه اسلامی و نشان دادن توانمندی آن برای پاسخگویی به نیازهای معرفتی و روحی بشر بحران زدة امروز است.
ا4- امکان شناساندن آموزه هایی از دین اسلام به نیروهای دشمن به صورت مستقیم حضور سربازان و نیروهای آمریکایی در منطقه خاورمیانه که کانون اصلی اسلام خواهی است، فرصت خوبی برای آشنا ساختن آنها با آموزه های فکری و اخلاقی و رفتاری دین اسلام فراهم آورده است. این سربازان که معمولاً تحت یک فشار سنگین تبلیغاتی علیه اسلام هستند اگر با واقعیت اندیشة اسلامی آشنایی یابند، چه بسا به ظرفیتی نو برای ضربه زدن به دشمن تبدیل شوند. وظیفة مبلغان دینی غیرحکومتی است که با انتشار جزوات و نوارهای صوتی و لوح فشرده قرآن و معارف اسلام ناب و تاریخ مسلمانان و حتی اعزام مبلغانی برای گفتگوی حضوری با این میهمانان مزاحم و اشغالگر و ناآگاه، وظیفة دعوی خود را برای معرفی اسلام به همة انسانها انجام دهند. طبیعی است دسترسی به آمریکاییهای حاضر در خیابانهای افغانستان و عراق آسان تر از دسترسی به آنها در پادگانهای خود در آمریکا یا خارج آمریکاست.
ا5- فراهم آمدن امکان نشان دادن زیباییهای چهرة اسلام و مسلمانان به مردم جهان توجه افکار عمومی جهانی حین و پس از اشغال عراق بیش از پیش متوجه مسلمانان شد و با وجود برنامه ریزی سنگین صاحبان رسانه ها برای مشوه جلوه دادن چهرة مسلمانان، اکنون این فرصت ولو به صورت نسبی برای مسلمانان پدید آمده است که در حد مقدورات خود با بهره گیری از توجه جهانی به آنها و افزایش تمایل مردم جهان به مطالعه در بارة اسلام، لااقل بخشهایی از دروغ پردازیهای آنها را فاش سازند و جهان را با لایه هایی از زلال اندیشة اسلامی و مظلومیت و حقانیت مسلمانان آشنا سازند.
ا6 - قطعیت یافتن ضرورت مبارزة جدی و همه جانبه با آمریکا و اثبات بیهودگی راههایی مانند گفتگو با حاکمیتی که زبان منطق را نمی شناسد، چگونه می توان سخن گفت؟ اینکه آمریکا قرنی را که نخستین سال آن »سال گفتگوی تمدنها« نام گرفت با نظامی گری ستمکارانه و نادیده گرفتن قوانین بین المللی آغاز کرد، اثبات می کند که هویت این نظام غیرتمدنی است و شایستگی طرف گفتگوی تمدنی قرار گرفتن را ندارد. بنابراین، اگر پیش از این نیز خام اندیشانی به امکان کارآمدی گفتگو با دشمن اصلی می اندیشیدند، اکنون اگر پا از دائرة انصاف بیرون ننهند باید بپذیرند که مبارزه با این دشمن اصلی اسلام و بشریت یک ضرورت اجتناب ناپذیر است و روزنة کوچک امید به سودمندی گفتگو با وحشی گری آنها مسدود شده است و این نکته از جملة مزیتها و فرصتهایی است که باید قدر آن را شناخت.
ا7- توجه یافتن مسلمانان به تواناییها و اهرمهای قدرت استفاده نشده خود مسلمانان در مواجهه با استکبار جهانی تاکنون نه از همة امکانات خود بهره گرفته اند و نه از امکانات و اهرمهای به کار گرفته شده به خوبی استفاده کرده اند. در میدان مبارزة همه جانبه با استکبار که اکنون خواسته یا ناخواسته وارد آن شده ایم، باید همة قابلیتها و راه بهره گیری از آنها را شناخت و همة آنها را به کار بست. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم مادام که با اصلی ترین سنگر توطئه علیه اسلام و دولت اسلامی مدینه یعنی مشرکان مکه در جنگ بود، با رعایت مسائل انسانی و اخلاقی از همة امکانات سیاسی و نظامی و فرهنگی و روانی برای ضربه زدن به آنها بهره گرفت و اکنون نیز مسلمانان باید با تأسی به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در مقابل جبهة کفر آمریکایی که با همة امکانات به میدان مبارزه آمده است، همة امکانات و مقدورات و تواناییهای خود را به کار بندند.
نمونه هایی از فرصتها و اهرمهای فشار مسلمانان علیه آمریکا چنین است:
ضربه پذیری دفاتر و نمایندگیهای سیاسی و اقتصادی آمریکا در منطقه؛
ظرفیت بسیار بالای مسلمانان ساکن غرب و به ویژه آمریکا برای مشکل آفرینی در درون نظام سلطه (در آخرین موج مهاجرت مسلمانان به آمریکا که پس از جنگ جهانی دوم آغاز شد، اکثر مهاجران افرادی با هویت دینی و گرایش اسلامی بوده اند که در برابر فعالیتهای هویت زدای آمریکایی از خود واکنش نشان داده و می دهند و بخشی قابل توجه از فرزندان نسلهای پیشین مهاجران مسلمان نیز اکنون در پی کسب هویتی نو برای خود در پرتو دین اسلام هستند)؛ا5
ضربه پذیری دلار در صورت جایگزین کردن ارزی دیگر (مانند دینار اسلامی و یا حتی یورو) به جای آن،
ناامنی داخل آمریکا و امکان پیگیری انتقال مقر سازمان ملل به یک کشور دیگر؛
سرانجام توان تأثیرگذاری کشورهای اسلام در معادلات بین المللی.
طبیعی است توجه دادن به این فرصتها به مفهوم کم اهمیت شمردن تهدیدهای ناشی از حضور نظامی آمریکا و تقویت صهیونیسم و غفلت از آن نیست و همزمان با استفاده از فرصتها، باید برای کاهش پیامدهای تهدیدها نیز همت گماشت، ولی از یاد نباید برد که بهترین روش مبارزه با یک تهدید استفاده از فرصتهایی است که در سایة آن تهدید پدید آمده است.
پی نوشتها:
1- الری شهری، محمد، میزان الحکمه، ج1، ص486 (به نقل از الکافی، ج2، ص260)
2- همو، ص487 (به نقل از الکافی، ج2، ص260)
3 - همو، ص487 (به نقل از بحارالانوار، ج67، ص231)
4 - برای بحثی در این زمینه، ر.ک، افروغ، عماد، رنسانسی دیگر، تهران، کتاب آشنا،1381، ج1، فصل دهم، »چاشها و بحرانهای معرفتی غرب«، صص171-181
5- اطلاعاتی سودمند در این زمینه در بخشهای مختلف کتاب »اسلام در آمریکا« وجود دارد. این کتاب به کوشش رامین خانبگی در مرکز مطالعات فرهنگی - بین المللی سازمان فرهنگ و ارتباطات گردآوری و ترجمه و در سال1381 از سوی انتشارات بین المللی الهدی چاپ شده است.