برای رابطه ی بهتر با نوجوانان
هدف های کلی زندگی اغلب انسان ها، مثل رسیدگی به مسائل زندگی، تأمین معیشت خانواده، فعالیت های شغلی و ... مشخص است و طبق آن هدف ها زندگی می کنند. بسیاری از ما ضرورتی نمی بینیم که برای بهبود رفتار با فرزند نوجوان مان برنامه ریزی کنیم و هدف گذاری خاصی داشته باشیم. و وقتی چنین چیزی از ما خواسته می شود می گوییم: «من که همه ی خواسته ام همینه و این همه هم که تلاش می کنم...»
هدف گذاری برای این است که خواسته های مان را به طور واضح مشخص کنیم، تمایلات همیشگی مان را به یاد آوریم و با در نظر گرفتن وضعیت فعلی و وضعیت دلخواه روابط مان، مسیر را بشناسیم، میزان انرژی لازم را برای پیمودن آن تخمین بزنیم و منابع انرژی مؤثر خود را تعیین کنیم. یعنی یک موضوع خاص را در دستور کار زندگی خود قرار دهیم، بر اساس آن برنامه ریزی و برای آن وقت و انرژی صرف کنیم.
وقتی برای زندگی مان هدف گذاری می کنیم، تمایل و انگیزه مان برای انجام کار بیش تر می شود. وقتی هدف گذاری می کنیم، می دانیم چه می خواهیم و برای رسیدن به خواسته های مان باید چه میزان از سرمایه های مان را به کار گیریم. و این با وضعیت همیشگی و روزمره ی ما فرق دارد. مثلاً کسی که قصد روزه گرفتن دارد، اول موقع نماز صبح، این قصد را بیان می کند و از همان جاست که انرژی لازم برای یک روز روزه داری را به دست می آورد.
هدف گذاری، شروع باور جدید، احساس جدید و رفتار جدید است. به عنوان مثال، اگر ما هدف گذاری کنیم که روابط مان را با فرزند نوجوان مان بهتر کنیم، و این کار مثلاً روزی 2 ساعت وقت مان را بگیرد یا آخر هفته ی ما را به خود اختصاص دهد، باورمان این نخواهد بود که: «وقتم تلف شد.»، بلکه می دانیم وقت و انرژی ای که صرف می کنیم در راستای رسیدن به هدف مان است و باورمان این خواهد بود که: «من دارم در جهت اهدافم تلاش می کنم.» بنابراین احساس بهتری خواهیم داشت.
منبع مقاله :
موسوی، شکوفه؛ (1387)، رابطه ی والدین و نوجوان (با نوجوان خود چگونه رفتار کنید؟)، تهران: نشر قطره، چاپ چهارم