انزوای خردمندان
متأسفانه گروهی به دنبال سیاست زدگی و گروهی به دنبال سیاسی زدایی، دائما تبدیل فضای فرهنگی کشور را به سکوت مرداب گونه یا طلاتم گرداب آور، می خواهند تا در این بلبشو، فقط صاحبان قدرت و ثروت و تریبون، بتوانند تأثیرگذار و جریان ساز باشند و سطح تفکر اجتماعی را پایین آورده و همه فرصت ملی را هدر دهند و اعصاب ملت را بفرسایند و درگیری های غلط و محیط قبیله ای یا فرهنگ فاسد بیگانه را رواج دهند و در نتیجه صاحبان خرد و احساس، ساکت و مسکوت بمانند و صاحبدلان و خردمندان، بر کنار و در حاشیه مانده و منزوی، خسته و فراموش شوند در چنین فضایی، جامعه به جلو نخواهد رفت و دعوی ها، تکراری و ثابت و سطحی و نازل می گردد، هیچ فکری تولید و حرف تازه ای گفته نمی شود، عده ای مدام خود را تکرار می کنند و عده ای دیگر تنها غرب را ترجمه می کنند و جامعه و حکومت نیز که تابع نخبگان خویش اند، دچار انفعال و عقبگرد می شوند.
گرداب دور باطل
من عمیقا متأسفم که برخی میان مرداب «سکوت و جمود» با گرداب «هرزه گویی و کفرگویی» طریق سومی نمی شناسند و گمان می کنند که برای پرهیز از هر یک از این دو، باید به دام دیگری افتاد. حال آن که انقلاب اسلامی آمد تا هم «فرهنگ خفقان و سرجنباندن و جمود» و هم «فرهنگ آزادی بی مهار و خودخواهانه غربی» را نقد و اصلاح کند و فضایی بسازد که در آن «آزادی بیان»، مقید به «منطق و اخلاق و حقوق معنوی و مادی دیگران» و نه هیچ چیز دیگری، تبدیل به فرهنگ اجتماعی و حکومتی گردد و حریت و تعادل و عقلانیت و انصاف، سکّه رایج شود تا همه اندیشه ها در همه حوزه ها فعال و برانگیخته گردند.
نقطه تعادل
آن گاه که نخبگان ما نقطه تعادل میان «هرج و مرج» و «دیکتاتوری» را شناسائی و تثبیت کنند، دوران جدید آغاز شده است. آری نباید از «آزادی» ترسید و از «مناظره» گریخت و «نقد و انتقاد» را به کالای قاچاق و یا امری تشریفاتی، تبدیل کرد چنان چه نباید به جای مناظره، به «جدال و مرأ» گرفتار آمد و به جای آزادی به دام هتاکی و مسئولیت گریزی لغزید. آن روز که سهم «آزادی» سهم «اخلاق» و سهم «منطق» همه یک جا و در کنار یک دیگر ادا شود، آغاز روند خلاقیت علمی و تفکر بالنده دینی در این جامعه است.
ارزش فکر
باید «تولید نظریه و فکر»، تبدیل به یک ارزش عمومی در حوزه و دانشگاه شود و در قلمروهای گوناگون عقل نظری و عملی، از نظریه سازان، تقدیر به عمل آید و به نوآوران، جایزه داده شود و سخنانشان شنیده شود تا دیگران نیز به خلاقیت و اجتهاد، تشویق شوند. باید ایده ها در چارچوب منطق و اخلاق و در جهت رشد اسلامی با یک دیگر رقابت کنند و مصاف دهند تا جهان اسلام، اعاده هویت و عزت کند و ملت ایران به رتبه ای جهانی که استحقاق آن را دارد بار دیگر دست یابد.
راه اندیشه
برای بیدار کردن عقل جمعی، چاره ای جز مشاوره و مناظره نیست و بدون فضای انتقادی سالم و بدون آرای بیان و گفت وگوی آزاد با «حمایت حکومت اسلامی» و «هدایت علماو صاحب نظران» تولید علم و اندیشه دینی و در نتیجه، تمدن سازی و جامعه پردازی، نا ممکن یا بسیار مشکل خواهد بود. برای علاج بیماری ها و هتاکی ها و مهار هرج و مرج فرهنگی نیز بهترین راه، همین است که آزادی بیان در چارچوب قانون و تولید نظریه در چارچوب اسلام، حمایت و نهادینه شود. به نظر می رسد ... تشکیل:
1. کرسی های نظریه پردازی؛
2. کرسی های پاسخ به سؤالات و شبهات؛
3. کرسی های نقد و مناظره.
روش هایی عملی و معقول باشند و خوبست که حمایت و مدیریت شوند به نحوی که هر چه بیش تر، مجال علم، گسترش یافته و فضا بر دکانداران و فریبکاران و راهزنان راه علم و دین، تنگ تر شود ... [و این] محدود به برخی قلمروهای فکر دینی یا علوم انسانی و اجتماعی نیز نماند بلکه در کلیه علوم و رشته های نظری و عملی (حتی علوم پایه و علوم کاربردی و ...) و در جهت حمایت از کاشفان و مخترعان و نظریه سازان در این علوم و در فنون و صنایع نیز چنین فضایی پدید آید.(1)
و ما
زیبایی سخن، لطافت بیان، اوج محتوا به حدّی است که ما را از هر شرح و تعلیقه ای عاجز می کند و تنها این مجال را باقی می گذارد که اعلام داریم فصلنامه اقتصاد اسلامی به مثابه بستری مناسب برای تحقق آرمان بلند رهبر فرزانه و عرصه ای فراهم برای انعکاس نقدها ونظریه های محققان، متفکران و اندیشمندان است و در زمینه های مباحث بنیادی، راهبردی و کاربردی اقتصاد اسلامی و اقتصاد ایرانِ اسلامی از طرح ها، ایده ها، نقدها و ملاحظات اساتید و پژوهشگران استقبال می کند.
1 آن چه آمد قسمت هایی از سخنان مقام معظم رهبری در پاسخ به جمعی از دانش آموختگان و پژوهشگران حوزه علمیه قم است (16/11/81) که به تناسب مجله انتخاب و تیتر زده شده است.