گفت وگو با محمدجواد حجتی کرمانی
اطلاعات، ش 2327423275، 18و19/11/83
در این گفت وگو علل افول تمدن ایرانی و اسلامی و نیز مشکلات و عوامل موجود در مسیر بازسازی تمدن اسلامی بعد از انقلاب بیان شده است. برای فهمیدن راز و رمز انحطاط تمدن اسلامی، باید مبنای فکری خود را اصلاح کنیم. آیا تمدن را زاییده دین و یا در موازات آن، بدون اینکه زاییده و در تضاد با آن باشد می دانیم و یا تمدن و دین را در تضاد با هم می پنداریم؛ مانند فلسفه الحادی و ماتریالیسم تاریخی که در روشن فکران معاصر غرب وجود دارد. فرض می کنیم که رنسانس و مبارزه با پاپ از درون کلیسا جوشیده و لوتر و کالون خود از پیشوایان دینی بودند؛ درحالی که در پاره ای از مظاهر تمدن غرب نوعی «جوهره ضد دینی» دیده می شود. نویسنده در ادامه، مبنای بحث را دیدگاه اول قرار می دهد؛ چرا که بشر، اول بر حسب فطرت خداجوی خویش، یک انسان دینی بوده و سپس تمدن پیدا شده است. قدرت و تمدن بعد از ظهور اسلام به مسلمانان رسید و امروز هم غرب میراث تمدن بشریت است.
هیچ چیزی در دنیا بدون قانون نیست؛ از جمله پیدایش و زوال تمدن که در قرآن داریم «وَ إذا أرَدْنا أنْ نُهْلِکَ قَرْیَةً أمَرْنا مُتْرَفیها فَفَسَقُوا فیها فَحَقَّ عَلَیْها الْقَوْلُ فَدَمَّرْناها تَدْمیرًا»(1)؛ یعنی وقتی بشر از آیین فطرت و آنچه لازمه حفظ جامعه و اداره آن است عدول کند، به سقوط کشیده می شود. پس اصول حفظ و اداره جامعه عبارت است از علم و اندیشه، تفکر و عقلانیت و عدالت. اگر تمدن اسلامی به سقوط کشیده شد، به دلیل اختلاف و جنگ های داخلی، غرور، بی توجهی به علم و دانش و... بود؛ به عنوان مثال، پیروزی در جنگ های صلیبی، مسلمانان را دچار خودبینی کرد؛ درحالی که این جنگ ها زمینه ای برای بازسازی اروپایی ها شد.
پیروزی انقلاب اسلامی معجزه ای بود که نشان دهنده پیروزی ایمان و هماهنگی، وحدت و یگانگی همه افراد ملت در پرتو دین بود. حال، این انقلاب بعد از یک مرحله ویران گری نظام گذشته، دچار بیماری اختلاف شده که این خلاف جوهر دین، یعنی توکل به خدا می باشند.
در شرق و غرب کسانی بودند که بیش از آنکه بخواهند با این پدیده نو مقابله کنند، سعی در شناخت آن داشتند و همین اختلاف داخلی غرب در مورد برخورد با نظام شاهیِ در حال سقوط، یکی از عوامل پیروزی انقلاب اسلامی بود. ولی عامل اصلی، ایجاد ترس یا به گفته قرآن «قَذَفَ فی قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ» در قلب دشمن بود که از درون تهی شد و فروریخت. همه اندیشمندان، چه در غرب و چه در شرق، در صدد پی جویی و فهم علت این پیروزی بودند. اما ایرانیان به جای پاسخ به عطش دنیا، برخلاف سنت پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم عمل کردند؛ یعنی از دوست، دشمن ساختند که این، دلیل عقب افتادگی ما در ساختن تمدن و جامعه اسلامی است.
با وجود اینکه امام گفتند: «آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند»، آمریکا بعد از انقلاب، بارها به جمهوری اسلامی ضربه زده است؛ زیرا ما حرف آرمانی امام را باید به صورت «شرطی» می فهمیدیم؛ به این معنا که متحد باشیم و آن روح معنوی و هماهنگی را به جهان ابلاغ کنیم و برخلاف گمان آمریکا که جوهره انقلاب را سلطه بر دنیا می داند، پیام آور صلح باشیم.
بازگشت به صدر اسلام به معنای بازگشت به همان نرم افزار معنوی بود که باعث موفقیت و پیروزی، هم در صدر اسلام و هم در تمدن و انقلاب اسلامی شد.
1. الاسراء: 16