هم بستگی ، 18/10/81
چالش هایی که امروزه میان نسل جوان و نسل بلافصل آن از نظر باورهای دینی به وجود آمده است، می تواند معلولی تاثیرپذیر از چگونگی نگرش افراد جامعه به عنصر دین دانسته شود، و از آنجا که پیش از به چالش کشیدن معلول، باید علت و صفات علی را شناخت، و نظر به اینکه اکنون چنین پدیده ای نه تنها در ایران، که در سراسر جهان به منزله معضلی اجتماعی نمود یافته است، می توانیم درباره این گونه چالش ها دو گونه قضاوت کنیم:
1 . گروهی بر این باورند که اصولا دین فاقد کارآیی لازم در زمان های مختلف است و نمی تواند خود را با اجتماع و مقررات آن در اعصار گوناگون تطبیق دهد . بر این اساس، هر چه جامعه رو به توسعه می رود، از باورهای دینی دور شده است و دین را در زمره عاملی بازدارنده می پندارد .
هرچند نظریه پردازان ماتریالیست از اوایل سده هجدهم، و به ویژه در سده نوزدهم، سعی در انشا و تلقین چنین باوری داشتند، ناهنجاری حاصل از عدم وجود معیارهای اخلاقی، که امروزه در جوامع غربی مشهود است، ما را از پذیرش این نظر باز می دارد . از همین روست که جوامع صنعتی، در طی یکی - دو دهه گذشته، نوعی بازگشت به گذشته را توصیه می کنند . در واقع، با مطالعه مشکلات جوامع غربی درمی یابیم که هرچند برخی از مسائل مطروحه در ادیان، بدون درنظرگرفتن جوهره دین، فاقد اراده تطبیق با زمان می باشند، توجه به وحدانیت و شناخت جوهره دین، که همان خداشناسی است، تنها راه جلوگیری از اضمحلال جوامع بشری است . دین شناسان دنیای غرب امروزه به این باور رسیده اند که عدم شناخت یا بی توجهی به جوهره خداشناسی، سلسله جنبان اغلب معضلات اخلاقی پدیدآمده در جامعه بوده است;
2 . گروه دوم بر این باورند که دین باید در تمامی مواضع اجتماعی تاثیرگذار باشد . اینان می کوشند با وضع مقررات دنیایی و دخالت دادن دین در بسیاری از امور جاری، که بالطبع با نفس صور اجتماعی کنونی در تعارض قرار می گیرد، دنیایی نه بر اساس اصول دین، که مطابق دلخواه خود بسازند . این گروه چنان در فروع دین غوطه ور شده اند که از اصل و هدف بنیادین دین غافل مانده اند . فرآیندی که از این تفکر حادث می شود جز به بیراهه کشاندن عام در جهت امیال فردی یا گروهی نتیجه ای نخواهد داشت .
بحث چالش های میان جوانان و نسل ماقبل در حوزه باورهای دینی، همچنین مسلتزم مقوله دیگری است که همان چگونگی نگرش به باورهای دینی است . یکی دیگر از معضلات جامعه ما، که شاید تمامی چالش های موجود میان برداشت جوانان و سایرین را دربرمی گیرد، چگونگی ایجاد باورهای دینی است . نسل گذشته باورهای دینی خود را نه از طریق به چالش کشیدن اصول و مبانی آن در ورطه استدلال، که از رفتارهای سنتی پیرامون خود به عاریت گرفته است . در مقابل، نسل جوان به استدلال روی آورده و برای هر کنش یا واکنشی استدلال می طلبد . از سوی دیگر، دسترسی به اطلاعات گوناگون برای نسل امروز بسیار آسان تر است و همین اطلاعات کسب شده او را به تفکر وامی دارد . امروزه نمی توانیم انتظار داشته باشیم که جوان بدون منطق چیزی را بپذیرد و بدان اعتقادی راسخ داشته باشد . باید دین را از نو شناخت و جوهره دین را، که هدفی جز شناخت پروردگار و رجوع به اخلاقیات ندارد، دوباره تبیین کرد .