مقدمه
با درگیر شدن امپراتوری عثمانی در جنگ جهانی اول، پای دولت بریتانیا به عراق باز شد و این مقدمه ای بود که بریتانیا بتواند سلطه« نظامی خود را در عراق بعد از جنگ جهانی اول و تجزیه امپراتوری عثمانی بیشتر نماید. دخالت دولت بریتانیا در امور سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی عراق از یک سو و قرار گرفتن دولت های بی کفایت و مخالف با آرمان های تشیع در رأس حکومت عراق، از سوی دیگر باعث شد حرکت ها و قیام هایی با شرکت شیعیان و رهبری مراجع دینی شکل بگیرد؛ ولی هیچ کدام از آنها نتوانستند به پیروزی نهایی برسند و نتیجه ای که حاصل شد، موقتی بود. همان طور که می دانیم یک جنبش باید دارای سه رکن ایدئولوژی، رهبری و مشارکت یکپارچه مردم باشد تا بتواند به سرمنزل مقصود برسد؛ ولی در بررسی حرکت هایی که در عراق انجام شد، به این نتیجه می رسیم که هر کدام از آنها دارای نواقصی بوده اند.
موضع گیری شیعیان قبل از سال 1950 مبنی بر عدم دخالت روحانیت در امور سیاسی بود؛ ولی با آغاز دهه« 1950 این خط مشی تغییر کرد و استراتژی جدیدی که روی آموزش و ارتقای سطح آگاهی های مردم تأکید داشت، جانشین موضع گیری قبلی شد و البته خواهان آن بود تا از آرمان های اسلام دفاع نماید. این خط مشی امروزه با یک استراتژی انقلابی همراه است؛ بنابراین حرکت هایی در این جهت صورت گرفت و احزاب و گروه هایی از جمله حزب الدعوه، العمل الاسلامی، حزب التحریر اسلامی، جماعت اخوان المسلمین و چند گروه دیگر به وجود آمدند؛ ولی همان طور که ذکر شد، نتیجه« نهایی به دست نیامد.
با توجه به اینکه نقش شیعیان و رهبران مذهبی به عنوان یکی از متغیرهای اساسی جامعه شناسی کشور عراق حایز اهمیت است، این مقاله سعی دارد ضمن بازگوکردن بعضی از حرکت های اسلامی شیعی به رهبریت مراجع دینی علیه سلطه« استعماری انگلیس و بعضاً علیه حکومت های استبدادی عراق، موانع و مشکلات عدم موفقیت آنها را بررسی نماید. قبل از آنکه به بررسی حرکت های شیعی در تحولات سیاسی — اجتماعی عراق پرداخته شود، لازم است ابتدا تعریفی از واژگان «انقلاب» و «کودت» صورت پذیرد.
کودتا، واژه ای فرانسوی است که منظور از آن ساقط کردن غیرقانونی حکومت با زور و قدرت نظامی است که به وسیله افرادی صورت می گیرد که قسمتی از حکومت را در اختیار دارند؛ همچنین اگر در نتیجه عدم حل بحران در جامعه از سوی گروه حاکم، توده مردم در صدد ایجاد تحول در ساختار اجتماعی، سیاسی موجود برآیند، انقلاب صورت می گیرد.
در ادامه تصویری از عراق به عنوان اولین کشور عربی که پس از جنگ جهانی اول به استقلال دست یافت، ارائه می شود.
1. موقعیت عراق
1.1. موقعیت استراتژیک عراق کشوری است مسلمان که مردم این سرزمین را اعراب نژاد سامی تشکیل می دهند. جمعیت آن بالغ بر 22 میلیون نفر و وسعت آن 450 هزار کیلومتر مربع است که از نظر تقسیمات کشوری دارای 18 استان می باشد. این کشور در سال 15 هجری قمری در زمان خلیفه دوم به تصرف سپاه اسلام درآمد و در سال 36 هجری قمری با ورود امیرمؤمنان علی(ع) به عراق و قرار دادن کوفه به عنوان مرکز خلافت، مذهب تشیع نیز در آنجا گسترده شد؛ به گونه ای که اکنون 60 درصد مسلمانان عراق را شیعیان تشکیل می دهند(رضایی، 1384ش، ص 264 .) این کشور به دلایل گوناگون، از جمله قرار گرفتن در منطقه« استراتژیک خاورمیانه و نیز برخورداری از معادن غنی و مهم تر از همه ذخایر فراوان نفت، همواره مورد توجه قدرت های بزرگ و نیز هجوم استعمارگران بوده است. عراق همچنین بیش از 110 میلیارد فوت مکعب ذخایر ثبت شده« گاز دارد که این میزان تا 160 میلیارد فوت مکعب قابلیت افزایش دارد. عامل دیگری که باعث اهمیت عراق از لحاظ استراتژیک شده، همسایگی با ایران و نزدیکی با اسرائیل است. مجموعه عوامل ذکر شده باعث شده اند عراق طعم تلخ سلطه« بیگانگان را از سال 1914 که تحت اشغال نیروهای انگلیسی و آمریکا می باشد بچشد و به همین دلیل امنیت و آرامش از مردم این کشور سلب شود.
2.1. موقعیت مذهبی
موقعیت مذهبی عراق از چند منظر حائ یز اهمیت می باشد:
1.2.1. همسایگی با ایران:
به دلیل وجود حوزه های علمیه و مدارس دینی و مراجع مذهبی و به سبب اینکه اکثریت مردم ایران را شیعیان تشکیل می دهند و در رأس آن حکومتی شیعی قرار دارد، بنابراین ایران در مرکزیت جهان تشیع واقع شده است؛ لذا هم دولت ایران و هم ملت ایران می توانند پشتوانه« مناسبی برای شیعیان عراق محسوب شوند و هم از کمک های معنوی و هم از کمک های مادی ایرانیان بهره بگیرند.
2.2.1. وجود شهرهای معروف و تاریخی:
شهرهای نجف، کربلا، کوفه، و بصره در صدر اسلام مرکز قدرت سیاسی مسلمانان بوده اند؛ از جمله حضرت علی(ع) اولین پیشوای بزرگ، مرکز خلافت خود را کوفه قرار داد و قیام آزادی خواهانه امام حسین(ع) در کربلا اتفاق افتاد و هنوز هم اهمیت شهرهای مذکور پابرجاست. پیش بینی می شود تحولات سیاسی عمیق در عراق هنوز هم به تصمیم گیری ساکنان شهرهای ذکر شده بستگی دارد؛ چراکه اکثریت جمعیت این شهرها را شیعیان تشکیل می دهند و می توانند وزنه« مناسبی در پیدایش حکومت های اسلامی باشند.
3.2.1. وجود حوزه های علمیه« نجف و کربلا و قبور امامان :
در شهرهای مقدس نجف، کربلا، کاظمین و سامرا قبور مطهر شش امام همام قرار دارد. شهر نجف در مقابل الازهر مصر که مرکز علمی اهل سنت است ، مرکز علمی و تحصیلات مذهب تشیع بوده و به عنوان پایگاه تشیع معرفی شده است. روابط مداوم مراکز اندیشه و دانش دو کشور ایران و عراق موجب گردیده ایرانیان تأثیر فراوانی بر عراقی ها داشته باشند؛ چه اینکه آمیختگی مذهبی و احساسات مشترک دینی منجر به پدیده« سیاسی خاص در عراق شده است و به این ترتیب زعامت مذهبی به دست ایرانیان افتاده است؛ از سوی دیگر، اقامت و وجود ایرانیان در سراسر عراق و به ویژه در شهرهای مذهبی، موجب گسترش نفوذ ایرانیان گردید؛ لذا حرکت های اعتراض آمیز نسبت به حضور بیگانگان و یا علیه حکومت، به رهبری مراجع دینی با تابعیت از کشور ایران صورت گرفت.
قیام های شیعیان عراق
پس از تجزیه« عثمانی و به وجود آمدن کشور عراق، شیعیان، بیشترین تأثیرگذاری را در روند شکل گیری استقلال سیاسی این کشور و بیرون آمدن از سلطه« انگلیس ایفا نمودند؛ اما با این حال هیچ گاه نتوانسته اند به جایگاه حقیقی خود در ساختار قدرت دسترسی پیدا کنند. نویسندگان تاریخ عراق بر این عقیده اند که مردم حقجوی عراق طی سالیان اخیر آسایش و آرامش نداشته و هزاران نفر در راه استقرار یک حکومت اسلامی راستین به درجه رفیع شهادت رسیده اند. در این راستا از صدر اسلام تاکنون قیام هایی به وقوع پیوسته است که مهم ترین آنها قیام اصلاح طلبانه« امام حسین(ع)، جنبش توابین و جنبش مختار ثقفی به خون خواهی امام حسین(ع) و قیام زید بن علی فرزند امام سجاد(ع) به انتقام خون جدش سیدالشهدا می باشد؛ اما جنبش هایی که با الگوپذیری از قیام امام حسین(ع) در قرن اخیر توسط رهبران مذهبی و مراجع شیعی که عمدتاً ایرانی تبار و ساکن نجف بودند به وقوع پیوست، عبارتند از:
1. انقلاب 1914 علیه سلطه انگلیس؛
2. انقلاب استقلال طلبانه 1920 به رهبری میرزا محمدتقی شیرازی؛
3. قیام آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی و محمد حسین کاشف الغطا در وقایع 1941 که عراق توسط انگلیس اشغال شده بود؛
4. به وجود آمدن احزاب و گروه های اسلامی از جمله «حزب الدعوه» به منظور برقراری حکومت اسلامی؛
5. تأثیرگذاری آیت الله سیستانی در وقایع اخیر عراق.
قیام های شیعیان، برگرفته از اصول و تعالیم دین مبین اسلام می باشد و بر طبق تعالیم پیامبر اکرم(ص) راهی برای تسلط و نفوذ بیگانه در جامعه اسلامی نیست و اسلام، اساس و پایه« حاکمیت می باشد؛ لذا رهبران مذهبی بر اساس رسالت خویش، هدایت قیام ها را بر عهده گرفتند و مردم به سبب علایق مذهبی که با علما داشته و دارند، آنها را در قیام های سده« اخیر عراق همراهی کردند؛ گفتنی است به دلیل سکونت شیعیان در مناطق جنوبی عراق، اکثر این قیام ها در این مناطق اتفاق افتاده است و البته یکی از دلایلی که این قیام ها به پیروزی نهایی نرسید، این است که رهبران از آگاهی سیاسی مبسوطی برخوردار نبودند و لذا نتوانستند به صورت منسجم، حرکت های خود را رهبری نمایند؛ درست همان طور که حرکت هایی که در سده« اخیر در ایران به غیر از انقلاب اسلامی اتفاق افتاد؛ از جمله انقلاب مشروطیت که به دلیل عدم آگاهی سیاسی رهبران و تا حدودی اعتماد کردن به سیاست های انگلیس باعث شد این انقلاب از مسیر اصلی خود خارج شود و با شکست مواجه گردد.
در عراق نیز عدم آگاهی سیاسی رهبران از اوضاع داخلی و خارجی باعث عدم موفقیت این قیام ها شد؛ همچنین انتقال مرکزیت جهان تشیع از نجف به قم — که حاکی از عدم همبستگی بین روحانیان عراق و تقلیل رفتن کارکردهای آنان است — از پیامدهای عدم موفقیت این قیام ها می باشد؛ لذا در ادامه« مقاله از انقلاب سال 1914 به بعد، قیام ها و حرکت های اعتراض آمیزی که علیه سلطه« خارجی و دولت های ناکارآمد صورت پذیرفت، مورد بررسی قرار می گیرد.
انقلاب 1914
در اواخر سپتامبر 1914 انگلیسی ها برای ترغیب اعراب به حمایت از متفقین و همچنین به منظور حفاظت از سرزمین مصر و تأسیسات نفتی آبادان درصدد حمله به جنوب عراق برآمدند. اولین هدف انگلیسی ها جدایی جنوب عراق از عثمانی و الحاق آن به مناطق اشغال شده« خلیج فارس بود؛ لذا با نیروی نظامی خود از دهانه« اروند رود وارد عراق شدند و فاو را به تصرف خود درآوردند. با اشغال بندر فاو توسط انگلیس در 6 نوامبر 1914 درگیری بین نیروهای عثمانی و انگلیسی آغاز شد و در 23 نوامبر شهر بصره به اشغال نظامیان انگلیسی درآمد.
دولت عثمانی و آلمان با یکدیگر متحد بودند و دولت های انگلیس و فرانسه به کشورهای تحت سلطه« امپراتوری عثمانی نوید استقلال بعد از جنگ را می دادند تا دست از مقاومت بردارند. با تصرف عراق توسط نیروهای انگلیسی، مردم به رهبران مذهبی متوسل شدند و از آنان تقاضای اعلان جنگ نمودند؛ لذا علما فتوای جهاد صادر نمودند و در بعضی از مناطق عراق از جمله بصره، علما علاوه بر بسیج نیروها به مقابله با نیروهای انگلیسی پرداختند و این خود از فصول درخشان مقاومت مسلحانه در نیروهای اسلامی است؛ بنابراین انگلیسی ها نتوانستند از طریق جنوب، عراق را تصرف نمایند و مجبور شدند جبهه جنگ را تغییر دهند و از طرف سوریه به بغداد حمله ور شوند و آن را به تصرف درآورند. فاصله زمانی بین سقوط بغداد در 11 مارس 1917 تا اعلان آتش بس در 31 اکتبر 1918 از سوی مردم عراق به دوران سقوط نام گرفته است. در این دوران بود که اولین جرقه های استقلال طلبی در میان مردم و شیعیان عراق آشکار گردید.
در مجموع، مقاومت علما و روحانیان، مصایب و مشکلات فراوانی برای انگلیسی ها به وجود آورد و اگر پیروزی نهایی متفقین و شکست آلمان نبود، انگلیسی ها موفق به اشغال عراق نمی شدند.
همان طور که قبلاً ذکر شد، عدم آگاهی سیاسی رهبران مذهبی عراق از اوضاع داخلی و خارجی باعث شد ایشان نتوانند مسیر اصلی انقلاب را رهبری نمایند و اگر درایت رهبران به حد اعلا بود و می توانستند وحدتی بین قومیت های سه گانه عراق (کردها، سنی ها، شیعیان) فراهم آورند، بی شک این حرکت، نتایج مطلوب تری را به ارمغان می آورد و این قیام مختص جنوب عراق نمی شد و در شمال و مرکز عراق هم به حمایت از این قیام تحولاتی رخ می داد؛ بنابراین قیام 1914 به صورت جرقه ای زودگذر بود و اگرچه با شکست روبه رو گشت، ولی این نوید را به مردم عراق داد که می توان در مقابل اشغالگران ایستادگی کرد. این قیام سرآغازی برای انقلاب 1920 شد.
قیام 1920
علما و شیعیان در طول تاریخ عراق، حرکت های اعتراض آمیز فراوانی علیه استبداد انجام داده اند؛ از جمله بعد از انقلاب 1914، انقلاب 1920 به رهبری آیت الله محمدتقی شیرازی بر ضد استیلای انگلستان صورت گرفت. ایشان در شیراز متولد شد و در کربلا پرورش یافت؛ در همین شهر مقدمات علوم اسلامی را فراگرفت و نزد ملامحمدحسین فاضل اردکانی درس خواند؛ آن گاه با دوست و هم مباحثه« خویش سید محمد فشارکی اصفهانی همراه نخستین دسته از مهاجران به سامرا رفت و مجدداً به محضر درس میرزای شیرازی پیوست؛ سپس در شمار برترین شاگردان حوزه« درس میرزای اول درآمد. بعد از درگذشت آیت الله محمدحسن شیرازی ایشان به جانشینی وی تعیین شد و به مقام مرجعیت رسید.
طبق اصول معاهده« «سان ریمو» قسمتی از میراث عثمانی میان انگلستان و فرانسه تقسیم شد. سرپرستی لبنان و سوریه به فرانسه و سرپرستی عراق، اردن و فلسطین به انگلیس واگذار گردید. این امر در عراق منجر به خیزش همگانی شد و قیام 1920 را به وجود آورد. انگلیسی ها در سال 1917 اعلام کردند عراق مستقل خواهد شد و مردم می توانند یک رئیس دولت غیر ترک برای خود برگزینند؛ از سوی دیگر انگلیسی ها کوشش کردند «سِر پرسی کاکس» را حاکم عراق گردانند. این موضوع سبب ناراحتی مردم عراق گردید. میرزا محمدتقی شیرازی، مرجع بزرگ تقلید وقت اعلام کرد: بر مردم مسلمان حرام خواهد بود که یک حاکم نامسلمان برای خود برگزینند؛ بنابراین عراقی ها مبارزات خود را در راه آزادی سیاسی بیشتر، تحت رهبری علمای نجف، کربلا و کاظمین دنبال کردند. در یکی از اعلامیه هایی که آیت الله شیرازی صادر کرد، همه« مردم اعم از یهودی، مسیحی، شیعه و سنی را به اتحاد بر ضد دشمن مشترک فرا خواند. او همیشه ظلم و ستم انگلیسی ها را در هند و دیگر نقاط جهان گوشزد می کرد و هنگامی که انگلیسی ها می خواستند طرح قیمومیت خود را اجرا کنند، صریحاً فتوایی صادر نمود که: «هیچ کس جز مسلمانان حق ندارد بر مسلمانان حکومت کند».
انقلاب های مشروطه خواهی ایران و ترکیه نقش فراوانی در بالا بردن آگاهی سیاسی در میان مردم عراق بازی کردند. به عقیده برخی از نویسندگان عراقی، وجود این دو انقلاب، زمینه« مناسبی برای انقلاب 1920 عراق فراهم آورد. در این جهاد، میرزا محمدحسین نائینی، یکی از پشتیبانان مشروطیت ایران و همچنین حضرت آیت الله نجفی، به عنوان سقّا و آب رسان به چادرهای جهادکنندگان، شرکت داشتند؛ ولی در مجموع پیروزی نهایی برای مسلمانان عراق به دست نیامد؛ اگرچه این قیام با شکست روبه رو شد، ولی تحولی عظیم برای عراق محسوب شد و انگلستان تصمیم گرفت نظارت خود را بر عراق به شیوه« دیگری انجام دهد و با اعمال استعماری خود به طرز دیگری رفتار نماید. انگلستان درصدد بود یک حکومت سلطنتی مشروطه تحت الحمایه انگلستان در عراق تشکیل دهد و به این منظور در اندیشه« انتخاب پادشاهی برای عراق بود. لرد کرزن، وزیر امور خارجه وقت انگلستان، در 11 نوامبر دعوت نامه ای برای فیصل پسر شریف حسین به لندن ارسال کرد. در سفر فیصل به لندن پیشنهاد پادشاهی عراق به طور سربسته، برای اولین بار با وی مطرح شد و در 7 ژانویه 1921 نیز کرزن در همین راستا نماینده ای نزد فیصل فرستاد و موضوع را به صراحت با وی در میان گذاشت و دو شرط اساسی با او مطرح کرد:
1. قبول استمرار قیمومیت انگلیس بر عراق؛
2. عدم ادامه نبرد و معارضه« مسلحانه علیه دولت فرانسه در سوریه.
فیصل این پیشنهاد را پذیرفت.
تشکیل کنفرانس قاهره در مارس 1921 فصل جدیدی در رفتار و سیاست های دولت انگلیس در خاورمیانه باز کرد و در مورد وضعیت حکومت عراق برقراری رژیم سلطنتی به رهبری ملک فیصل، یکی از پسران شریف مکه تأیید شد.
بنابراین پس از یک همه پرسی فرمایشی در 23 اوت 1921 با 96 درصد رأی پادشاهی ملک فیصل رسمیت یافت و این کشور در سال 1924 صاحب نخستین قانون اساسی با رژیم مشروطه سلطنتی گردید. فتوای روحانیان در تحریم انتخابات، اختلاف موجود میان حکومتِ دست نشانده« استعمار انگلیس و روحانیان را عمیق تر کرد؛ بنابراین دولت انگلیس در قبال مبارزه روحانیان با حکومت ملک فیصل برای رفع مزاحمت و خلاص شدن از دست روحانیان تصمیم به تبعید آنان گرفت؛ از جمله شیخ محمد خالصی و سید محمد صدر را به ایران تبعید نمود. در این هنگام آیت الله نایینی و ابوالحسن اصفهانی و چند تن از رهبران مذهبی کربلا و نجف به نام های مهدی خراسانی و شیخ جواد جواهری به عنوان اعتراض نسبت به عملکرد حکومت به ایران آمدند؛ اگرچه تشکیل حکومت عراق و استقلال این کشور و به وجود آمدن عراقی مستقل نتیجه قیام 1920 بود، ولی شیعیان در طول سلطنت 38 ساله خاندان هاشمی کمترین نقش را ایفا نمودند.
فعالیت فرهنگی نیروهای مذهبی در زمان حکومت قاسم
سرهنگ عبدالکریم قاسم توسط کودتای نظامی به عمر سلطنت خاندان هاشمی پایان داد و حکومت جمهوری را جانشین آن کرد. به سبب باز شدن فضای سیاسی، اجازه« تأسیس احزاب صادر گردید و چندین حزب به وجود آمد؛ از جمله حزب کمونیست که تا پیش از حکومت قاسم به صورت مخفی فعالیت می کرد، فعالیت آن آشکار شد و آزادی عمل بیشتری به دست آورد و به فعالیت و خرابکاری ضد دستگاه دین و روحانیت مشغول شد. کمونیست ها به مردم نوید دادند که آنها را از فقر و بیچارگی نجات خواهند داد و آینده روشنی برای آنان ترسیم خواهند نمود. فعالیت آنان نزدیک بود سراسر عراق را دربر گیرد؛ ولی این بار نیز رهبران تشیع در نجف اشرف علیه تعالیم کفرآمیز کمونیسم فتوای خود را صادر نمودند و این مرام را ضد خداوند و علیه ادیان آسمانی و دشمن مذهب معرفی نمودند؛ بنابراین اولین جنبش اسلامی در شهر نجف اشرف تحت عنوان «جماعة العلماء» در سال 1958 که هدف اساسی آنان مبارزه با کمونیسم بود، تشکیل شد. این گروه در همین راستا اقداماتی انجام دادند؛ از جمله:
1. اعزام مبلغان دینی به سراسر عراق و آگاه نمودن مردم؛
2. ایجاد روابط و همکاری با دانشگاه و فعالیت ضد کمونیستی در مراکز علمی؛
3. انتشار کتاب و نشریه؛
4. برگزاری جشن ها و مراسم مذهبی به منظور زنده نگاه داشتن اصول اسلام؛
5. بر ملا نمودن جنایات کمونیست ها در روسیه.
اقدامات اساسی جماعة العلماء تا حدود زیادی باعث شد سطح آگاهی مردم بالا برود و کمونیست ها به هدف نهایی خود نرسند. فعالیت ضد کمونیستی این گروه از یک طرف و فعالیت آیت الله سید حسن شیرازی، مرجع تقلید شیعیان آن زمان، باعث عقب نشینی حزب کمونیست عراق شد.
آیت الله شیرازی در کربلا، تشکلی از جوانان به نام «الشباب الحسینی» ایجاد کردند. این تشکل، مرکزی برای فعالیت ضد کمونیست بود و در صدد بود نگذارد مردم به عضویت حزب درآیند. آنها نشریه های مستدل و متین صادر می کردند و با از خود گذشتگی عجیبی آنها را میان مردم پخش می کردند. با ایجاد جلسات این تشکل سدی در مقابل کمونیسم ساخته شد و مردم متدین، روحی جدید در خود احساس کردند؛ در حقیقت در بین حرکت هایی که توسط رهبران مذهبی و شیعیان انجام شد، حرکتی که علیه کمونیسم انجام گرفت تا حدود زیادی مؤثر واقع شد و حزب کمونیسم نتوانست به هدف عمده« خود برسد.
حزب دیگری که در زمان حکومت قاسم به عنوان بزرگ ترین و قوی ترین احزاب سیاسی عراق و همچنین اولین سازمان سیاسی اسلامی شیعی خودنمایی کرد، حزب «الدعوة الاسلامیه» بود. این حزب در سال 1958 در نجف اشرف به وسیله« آیت الله سیدمحمدباقر صدر پایه ریزی شد؛ اما به صورت رسمی در سال 1968 اعلام وجود کرد. این حزب به رهبری روحانیان تحصیل کرده« جوان از پیشروترین مجتهد فرهیخته عراق، یعنی محمدباقر صدر الهام می گرفت. اعضای آن غالباً از طبقه« متوسط بودند که بیشتر در شهرهای مقدس و جنوب عراق تمرکز داشتند. تبلیغات حزب از طریق مساجد و مدارس مذهبی تحت راهنمایی حوزة علمیة نجف صورت می گرفت. فعالیت حزب ابتدا به دعوت مردم به ایمان و احیای اعتقادات دینی بود و سپس به حزب سیاسی تبدیل شد که برای مقابله با آموزه های عربیسم و کمونیسم به مبارزه می پرداخت. از سال 1968 و ظهور حزب بعث بود که حزب به فعالیت خشونت آمیز متوسل شد؛ بنابراین می توان گفت حرکتی که علیه حزب کمونیست صورت گرفت، با موفقیت همراه بود؛ چراکه روحانیان با آگاهی های لازم نسبت به ایده های کمونیستی اهتمام ورزیدند و با اقدامات فرهنگی خود توانستند سطح آگاهی مردم را بالا برده، ماهیت شیطانی حزب کمونیست را نمایان کنند و مبارزه خود را علیه آن آغاز نمایند. این بخش از مبارزات رهبران شیعی را می توان از فصول درخشان مبارزاتی آنان دانست.
قدرت یافتن حزب بعث و اقدامات حزب الدعوه
در سال 1968 احمد حسن البکر با یک کودتای نظامی، عبدالرحمن عارف را برکنار نمود و بر مسند قدرت تکیه زد و عملاً قدرت در اختیار حزب بعث قرار گرفت. با قدرت یافتن حزب بعث، موقعیت شیعه به مخاطره افتاد؛ بنابراین حزب الدعوة الاسلامیه و طرفدارانش با تهدید جدی روبه رو شدند؛ چه اینکه در اوایل سال 1969 رژیم، سید مهدی حکیم را به جرم جاسوسی با اسرائیل بازداشت کرد. نظام بعثی از چهار ویژگی رفتاری و سیاسی برخوردار بود:
1. جهت گیری ناسیونالیستی غیرمذهبی؛
2. تصمیم قاطع برای پیشگیری از سقوط؛
3. گرایش به تأمین پست های کلیدی از تکریت (زادگاه رئیس جمهور، احمد حسن البکر و معاون وی صدام حسین، بخش العرجاء تکریت می باشد)؛
4. سیاست های اقتصادی که در رابطه« مستقیم خود با جمعیت کشور باعث توزیع بد درآمد و بروز مشقت و سختی در میان طبقات فقیر و به ویژه شیعیان شد.
هر یک از سیاست های چهارگانه فوق، تأثیر زیادی بر رهبری مذهبی شیعه و مردم به جای گذاشت. فروختن گوشت خوک و کنترل مدارس مذهبی توسط دولت و جلوگیری از نشر آثار مذهبی و ممانعت از تعمیر مساجد و تعقیب و آزار روحانیت شیعه از جمله نمودهای این سیاست بود. این سیاست ها به بزرگ ترین انگیزه« شیعیان عراق تبدیل شد تا پشت سر «حزب الدعوه» متحد شوند و در یکسری رویارویی های خشونت بار علیه رژیم شرکت جویند. این رویارویی ها در چندین نوبت به اعتراضات سیاسی انجامید که توسط دولت با دستگیری و سرکوب مواجه شدند. عده ای محاکمه و اعدام و یا در زندان های ناشناخته محبوس شدند.
نقش سید محمدباقر صدر در تحولات عراق
آیت الله صدر از متفکران والامقام اسلامی است که در کنار نقش مذهبی، فعالیت های سیاسی گسترده ای در عراق داشت. مبارزات وی علیه کمونیسم و حکومت های فاسد در عراق و همچنین توجه وی به مبانی اسلامی و حکومت اسلامی و دعوت مردم به قیام علیه ظلم و ستم با تکیه بر اسلام نه قومیت عربی، موجب شد این شخصیت در رهبری مبارزات مردم عراق نقش قابل ملاحظه ای داشته باشد. انتقاد او از فلسفه های سیاسی کمونیستی و غربی و ارائه نوع اسلامی آن و نگرش او نسبت به حاکمیت مردمی در تشیع همچنان بخشی از مرامنامه« شیعیان اسلامگرا را تشکیل می دهد.
علاوه بر فعالیت های سیاسی صدر علیه رژیم بعث که در قالب حزب الدعوه شکل گرفته بود، تألیفات علمی وی موجب گشت آثار مثبتی در مردم عراق، به ویژه طبقه« تحصیل کرده و دانشگاهی به جا بماند.
کتاب «علوم القرآن« مجموعه ای از دروس است که دانشکده اصول الدین بغداد در ابتدا، کار تألیف آن را به شهید محمدباقر صدر و سپس تدریس آن را به استاد علوم قرانی دانشکده سید محمدباقر حکیم سپرد. پاره ای از این دروس را شهید صدر نگاشت و شهید حکیم به تکمیل آن پرداخت.
پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1979 موج جدیدی از ناآرامی در میان مردم شیعه به وجود آورد. تظاهرات کنندگان مراسم محرم خواستار اصلاحات اجتماعی و استقرار یک حکومت اسلامی شدند و دولت عراق با توجه به تشویق علنی پیکارجویی شیعه از سوی آیت الله خمینی، حزب الدعوه را همچون ستون پنجمی می دانست که هدفش ادغام ایران و عراق بود. اعلام حمایت مطلق از انقلاب اسلامی ایران از سوی صدر و تشویق مبارزه« مسلحانه علیه حزب بعث از سوی او رژیم را واداشت تا او را به دلیل طرح ریزی در جهت تشکیل یک حکومت شیعه در عراق به خیانت متهم کند؛ بنابراین رژیم بعثی عراق آیت الله محمدباقر صدر و خواهرش بنت الهدی را که وی نیز دارای فعالیت های مذهبی در عراق بود، در اوایل 1980 (فروردین 1359) دستگیر و سه روز بعد هر دو را به اتهام سازماندهی انقلاب در عراق اعدام کرد؛ اگرچه صدر و خواهرش به شهادت رسیدند، ولی به مبارزات مردم عراق علیه رژیم شدت بخشید. این شهادت پیامدهایی را به همراه داشت؛ از جمله:
1. برپایی تظاهرات در کشورهای پاکستان، هند، لبنان و سوریه علیه رژیم عراق؛
2. تشکیل مجلس اعلای اسلامی عراق؛
3. اقدامات مسلحانه توسط طرفداران شهید صدر در عراق؛
4. اکثر مسلمانان جهان این اقدام جنایتکارانه رژیم را محکوم کردند.
شهید صدر از جمله رهبرانی بود که از شعور سیاسی و اجتماعی بالایی برخوردار بود؛ چنان که توانست حرکت اعتراض آمیز و انقلابی خود را در قالب حزب الدعوه به منصه حضور برساند؛ چه اینکه اگر این حرکت از ابعاد گسترده تری برخوردار بود و حکومت مستبدی چون صدام بر مسند قدرت نمی بود، بی شک قیام صدر به نتیجه نهایی می رسید.
بنابراین رژیم صدام حسین اگرچه توانست از موجی که برای ایجاد حکومتی شیعی به پاخاسته بود، جلوگیری نماید، ولی نتوانست آن را از بین ببرد.
جنبش هایی که در عراق به وجود آمد، علاوه بر اینکه از طرف حکومت سرکوب می شد و جلوی موفقیت آنان گرفته می شد، از طرف دیگر دارای موانع و آفات بازدارنده« درون ساختاری بودند که طی دهه های اخیر عدم موفقیت آنها را شاهد هستیم. این موانع عبارتند از:
1. ضعف فرهنگی شیعیان و وضعیت نیمه مدنی آنان با توجه به شرایط خاصی اقلیمی، بخصوص در جنوب عراق؛
2. نبود رهبری مقتدر و عدم آگاهی سیاسی رهبران؛
3. ایرانی بودن برخی از مراجع عراقی؛
4. تفاوت های رویکرد مبارزاتی شیعیان با سنی ها؛ چه اینکه سنی ها اساساً بیشتر طرفدار اصلاحات و تغییر از بالا می باشند، ولی شیعیان خواهان اقدامات انقلابی و تغییر از پایین هستند؛
5. ضعف فعالیت های نظام مند و تشکیلاتی بین شیعیان.
دلایل عدم موفقیت شیعیان عراق
با وجودی که بیش از 60 درصد از جمعیت عراق را شیعیان تشکیل می دهند و با توجه به اینکه عراق در همسایگی کشوری قرار دارد که عنوان مرکزیت جهان تشیع را یدک می کشد و با توجه به وجود حوزه های علمیه« نجف کربلا و وجود قبور امامان شریف در شهرهای کربلا، سامرا، کاظمین ونجف و توجه خاص شیعیان جهان به عراق، این سؤال مطرح می شود که چرا شیعیان عراق سهمی در قدرت نداشته اند؟
برخلاف تشیع در ایران که دارای یک حامی دولتی بوده، در عراق چنین وضعیتی وجود نداشته است و شیعیان عراق به صورت یک نیروی مستقل عمل نموده اند؛ از طرف دیگر چون مناطق روستایی عراق بسیار فقیر بوده، بدین روی روحانیان شیعه نتوانسته اند به این مناطق دسترسی پیدا کنند و کسب حامی نمایند؛ از این رو آن انسجامی که در بین مراجع و شیعیان ایران وجود دارد، در بین مراجع و شیعیان عراق به وجود نیامد و این دو عامل به سبب عدم همبستگی شیعیان عراق می باشد؛ گرچه ایشان در پاره ای از قیام ها به صورت یکپارچه عمل کرده اند، ولی عدم همبستگی و انسجام درونی آنها باعث به وجود آمدن گسست در بین آنان می شود.
ابن خلدون بزرگ ترین فیلسوف و مورخ عرب از خلق و خوی اعراب به دلایل گوناگون به بدی یاد می کند. وی می گوید: عنصر یکپارچگی و همبستگی در قوم عرب ضعیف است.
عامل بعدی که در عدم موفقیت شیعیان دخیل می باشد، شرکت کمترِ شیعیان در دستگاه اجرایی کشور عراق است؛ چه اینکه خاندان هاشمی که نزدیک 38 سال بر عراق سلطنت کردند، سنی بودند؛ از میان 23 نخست وزیر دوره سلطنت، فقط چهار تن شیعه بودند و تمامی آنان از سال 1947 به قدرت رسیدند؛ در این میان تنها عبدالکریم قاسم که رئیس جمهور عراق شد، در میان این مقامات فردی شیعه بود. بعد از قاسم نیز حکومت های عبدالسلام عارف (عبدالرحمن عارف)، احمد حسن البکر و صدام حسین همگی سنی بودند؛ بنابراین در طول دوران حکومت های یاد شده، شیعیان به ندرت در پست های کلیدی کشور به کار گمارده شدند.
عامل دیگری که در عدم موفقیت شیعیان دخیل بوده است، الزامات منافع ملی کشورهای منطقه و استراتژی قدرت های بزرگ در قبال عراق می باشد. به عقیده« مورخان انگلیسی، خطرناک ترین مذاهب اسلامی پیروان اهل تشیع می باشند که به مذهب، محتوای سیاسی می دهند و عنصر فداکاری و شهادت و مبارزه با ظلم و استعمار و عدم همکاری با حکومت های غیراسلامی در زمره« اساسی ترین فعالیت های آنان به شمار می رود؛ از این رو چه دولت های منطقه و چه قدرت های بزرگ درصددند تا به نحوی نگذارند شیعیان قدرت گرفته، انسجام پیدا نمایند؛ از این رو سعی می کنند با ایجاد تفرقه و نفاق به طُرق مختلف از وحدت شیعیان جلوگیری نمایند؛ از این رو پیوسته در حال ایجاد تفرقه و نفاق و دشمنی و عداوت بین شیعه و سنی هستند؛ بنابراین اگر علمای شیعه« عراق، اهتمام بیشتری به ایجاد وحدت و یکپارچگی به دور از هر گونه تعصب فرقه ای و قومی بین شیعه و سنی مبذول می داشتند، یقیناً پیروزی های بیشتری عاید آنها می شد.
مجموعه عوامل ذکر شده باعث افول قدرت شیعیان در عراق تا قبل از سقوط صدام حسین شد.
نقش آیت الله سیستانی و شیعیان پس از سقوط حکومت صدام
در 20 مارس 2003 مطابق با 29 اسفند 1381 ایالات متحده آمریکا با متحدانش به عراق حمله کردند و بعد از یک ماه توانستند صدام را شکست دهند و خود بر عراق حکمرانی نمایند. برای اکثر مردم جهان اشغال عراق بزرگ ترین جنایت بشری بود؛ چه اینکه یکی از دقیق ترین آمارها به مرگ و میر یکصد هزار نفر در طول اشغال نظامی عراق اشاره می کند؛ همچنین از آغاز این جنگ، میزان مرگ و میر کودکان در عراق دو برابر شده است؛ البته نتایج شرارت بار ناشی از جنگ عراق و نادیده گرفتن قوانین حقوقی و جزای بین المللی تنها به عراق محدود نمی شود، بلکه نتایج این اقدامات در سراسر دنیا و حتی خود ایالات متحده قابل مشاهده است.
انتظار آمریکا از حمله به عراق این بود که: سایر حکومت های منطقه از جمله سوریه، ایران و لیبی تسلیم شرایط مورد نظر آمریکا شوند و فلسطین نیز شرایط اسرائیل را برای سازش بپذیرد و بدین ترتیب پایدارترین بحران منطقه ای حل و فصل شده، منطقه نیز پتانسیل تنش زدایی خود را برای نظام سرمایه داری از دست بدهد؛ اما انتظار آمریکا برآورده نشد و تنها توانست خاک عراق را تصرف کند و به صورت ظاهری پیروز جنگ باشد؛ البته پیروزی نیروهای ائتلاف به دلیل قدرت نظامی آنان نبود، بلکه هم جامعه« جهانی و هم عراق از حکومت صدام احساس نارضایتی می کردند و خواهان تغییر رژیم بودند؛ لذا چه مردم و چه نیروهای نظامی عراق، در مقابل نیروهای مهاجم مقاومتی نکردند و نیروهای اشغالگر توانستند کمتر از یک ماه خاک عراق را اشغال نمایند. عدم مقاومت مردم در مقابل نیروهای آمریکایی به حرکت هایی برمی گردد که از قبل در جهت مخالفت با رژیم صدام صورت گرفته بود؛ حرکت های اسلامی به منظور ایجاد حکومت اسلامی.
همان طور که در این مقاله گفته شد، شیعیان خود از جمله کسانی بودند که در طول تاریخ عراق مبارزاتی را علیه استعمارگران انگلیسی انجام داده بودند؛ اما اینکه چرا در این مقطع مقاومتی از سوی آنها دیده نشد، به دلیل این بود که آنها خواهان سرنگونی حکومت صدام حسین بودند.
با سقوط صدام، نقش شیعیان و مرجع دینی آنها آیت الله سید علی حسینی سیستانی، به صورت عینی احساس می شود؛ چه اینکه هر دو می توانند یکی از عوامل تأثیرگذار بر تصمیمات دولت عراق باشند؛ از سوی دیگر حوزه علمیه نجف آیت الله سیستانی را به عنوان اعلم معرفی کرده است؛ ضمن آنکه وجود رهبران و مردم ایران نیز برای مردم عراق می تواند وزنه ای قابل اتکا باشد که به عنوان بزرگ ترین حامی، در کنار شیعیان عراق قرار گرفته اند؛ لذا با کمک و پشتیبانی مردم و حکومت ایران، شیعیان عراق می توانند مقاصد و اهداف خود را به پیش ببرند.
آنچه اکنون در عراق می گذرد، وضعیتی است که از آن تحت عنوان دوران انتقالی (Transition) یاد می شود؛ دوره« گذار از یک نظام اقتدارگرا به نظامی دمکراتیک. این دوره در سطح کلان، نتیجه« تحولاتی است که با فروپاشی نظام دو قطبی در سال 1990 آغاز شد و با تغییر نگرش و سیاست های آمریکا در قبال نظام بعثی پس از حمله عراق به کویت با وقوع جنگ دوم خلیج فارس و حمله آمریکا و متحدانش به عراق ادامه یافت؛ لذا پس از حوادث روز عاشورای کربلا و کاظمین و بمب گذاری های متعدد در نقاط مختلف عراق، مجلس اعلای این کشور پس از ماه ها جدال و بحث و منازعه، با فدرالی شدن عراق، به صورت موقتی موافق کرد.
کمیته قانون اساسی عراق اعلام کرد درخصوص عراقی فدرال با زبان های رسمی عربی و کردی و دین اسلام به عنوان منبع اصلی قانونگذاری و تغییر سرود ملی و پرچم کشور موافقت کرده است؛ لذا پس از مدتی، قانون اساسی عراق برای دومین بار در طول تاریخ «عراقی مستقل» تدوین شد. این قانون در یک همه پرسی سراسری در مهر 1384 با 78 درصد رأی «آری» به تصویب رسید. طبق ماده یک قانون اساسی، عنوان حکومت «جمهوری پارلمانی دمکراتیک فدرال» است.
بر اساس قانون اساسی جدید، بلوک اصلی پارلمان که از سوی شیعیان اداره می شود، حق معرفی نخست وزیر را دارد. ائتلاف یکپارچه عراق با حمایت آیت الله سیستانی 128 کرسی از مجموع 275 کرسی پارلمان را از آن خود کرده است؛ همچنین احزاب سنی 55 کرسی و ائتلاف کردها 52 کرسی را در اختیار دارند.
با توجه به موقعیت کنونی شیعیان در دستگاه اجرایی کشور، آنها می توانند در آینده بیشترین تأثیرگذاری را در مناسبات داخلی و خارجی عراق ایفا نمایند؛ با وجود این حکومت مقتدری در عراق حاکم نشده است و ناامنی و بی نظمی بر این کشور سایه افکنده است و دولت مرکزی نتوانسته کنترل کاملی بر نقاط کشور داشته باشد و هر چند وقت یک بار شاهد انفجارهای متعددی در نقاط مختلف عراق هستیم. با این شیوه طبیعتاً خسارت های مالی و جانی بسیاری بر پیکر اقتصاد نیمه جان عراق وارد می آید؛ لذا عراق برای اینکه بتواند از این بحران خارج شود، باید اقدامات زیر را انجام دهد:
1. دولت کنونی با وساطت و همراهی مجامع بین المللی و سازمان ملل خواهان خروج نیروهای اشغالگر از خاک خود باشد. یکی از نمونه های توسل به مجامع جهانی، همایش بین المللی بروکسل است که به درخواست عراق و برای کمک به این کشور با شرکت وزیران خارجه نزدیک به 80 کشور جهان به همراه سازمان ملل در روز چهارشنبه اول تیر 1384 در بروکسل برگزار شد. ابراهیم جعفری، نخست وزیر وقت عراق، در حاشیه، اجلاس بروکسل را ثمربخش توصیف کرد.
2. متحد شدن قومیت های کرد و سنی و شیعه. این امر موجب پیدایش وفاق ملی و قدرتمند شدن دولت می شود.
3. دخالت هر چه بیشتر مرجع شیعیان عراق حضرت آیت الله سیستانی در امور سیاسی. در همین راستا آیت الله سیستانی در دیدار با وزیر امور مهاجرین عراق متذکر شد که دولت به وعده های انتخاباتی خود عمل کند و همچنین او تصریح کرد: ملت ما اکنون منتظر هستند تا مسئولان کشور، مسائل و مشکلات آنان را پی گیری کنند و تلاش خود را برای حل مشکلات شان به کار گیرند.
یکی از اقدامات آیت الله سیستانی مربوط به نبرد 22 روزه نجف می باشد که درگیری بین نیروهای مقتدا صدر (جیش المهدی) و نیروهای ائتلاف، به وقوع پیوست. این درگیری با بیماری آیت الله سیستانی همزمان شد. نیروهای ائتلاف قصد از بین بردن تندروترین گروه شیعه عراق را داشتند که با بازگشت آیت الله سیستانی از لندن و بهبودی ایشان با امضای طرح صلح پنج ماده ای، در نهایت، آرامش در نجف حاکم شد.
همچنین آیت الله سیستانی در دیدار با معاون رئیس جمهور عراق، مردم این کشور را به وحدت فرا خواند. این اقدامات در مدت اشغال عراق اندک بوده، ولی با دخالت بیشتر مراجع دینی در امور سیاسی می توانیم شاهد بهبود اوضاع در عراق باشیم.
4. بالا بردن سطح فرهنگ سیاسی — اجتماعی مردم با کمک وسایل ارتباط جمعی، انتشار روزنامه ها و مجلات گوناگون و کتاب های متعدد. با این شیوه روحیه« خودباوری و ظلم ستیزی در مردم تقویت خواهد شد.
5. اتحاد رهبران دینی و گروه های سیاسی و همدلی و همفکری علمای بزرگ در عراق از جمله مقتدا صدر، آیت الله سیستانی و آیت الله حکیم و دیگر مراجع دینی، می تواند افق روشنی در ثبات سیاسی عراق به وجود آورد:
مقتدا صدر، یکی از روحانیان شیعه عراق، بار دیگر بر خروج نیروهای بیگانه از این کشور تأکید کرد و خواستار جدول زمانبندی برای خروج آنها شد؛ همچنین شورای استان، سازمان ها، احزاب سیاسی و نیروهای ملی استان العماره، تحریم هر گونه معامله با نیروهای انگلیسی در این استان را خواستار شدند و سخنگوی «حزب الامه» عراق در گفت و گو با تلویزیون این کشور، از ارسال نامه این حزب به رئیس جمهور آمریکا برای پایان حضور نیروهای آمریکا در عراق خبر داد.
مجموعه اقدامات انجام شده، اگر از انسجام و هماهنگی لازم برخوردار باشد و هر یک از رهبران و گروه های سیاسی پشتیبان یکدیگر باشند، این حرکت ها یقیناً از کارایی لازم بر خوردار خواهد بود و موفقیت نهایی به دست خواهد آمد؛ ضمن اینکه هر اقدامی به تنهایی تأثیرگذار و مفید واقع نخواهد شد.
نتیجه
با توجه به قیام هایی که در سده« اخیر در عراق به وقوع پیوست، چه آنهایی که مردمی بودند و توسط رهبران مذهبی سازماندهی می شدند و چه آنهایی که در قالب حزب، فعالیت های ضد حکومتی و ضد استعماری انجام می دادند، همه دارای نواقصی بودند که از دو جنبه« درونی و بیرونی قابل بررسی هستند: از لحاظ درونی می توان گفت: اکثر قیام ها از انسجام و سازماندهی لازم برخوردار نبودند و دوم اینکه عدم اتحاد بین قومیت های مختلف عراق و عدم حمایت و مشارکت یکپارچه مردم باعث ناکامی این قیام ها بود؛ از لحاظ بیرونی هم می توان گفت: اگر این قیام ها از طرف ملت ها و دولت های همسایه حمایت می شد، بی شک به موفقیت های چشم گیری دست می یافتند.
پیروزی حزب الله لبنان در مقابله با اسرائیل، طی جنگی 31 روزه در سال 2006 این امر را ثابت کرد که اگر حمایت کشورهای مسلمان، بخصوص ایران از حزب الله نمی بود، بی شک موفقیت نهایی نصیب آنان نمی شد.
عامل بیرونی دیگری که در عدم موفقیت حرکت های انجام شده در عراق دخیل بود، سازمان ملل متحد می باشد؛ چراکه این سازمان به عنوان پاسدار صلح در جهان باید به هر طریق ممکن صلح و امنیت را در جهان برقرار نماید؛ ولی مداخله« نظامی آمریکا در عراق که منجر به کشته شدن ده ها هزار نفر از مردم بی گناه عراق شد، عدم کارایی سازمان ملل را ثابت کرد؛ چه اینکه این سازمان بزرگ در قبال این تجاوز هیچ عکس العملی از خود نشان نداد. عدم کارایی سازمان ملل در مورد تجاوز آمریکا به حریم کشورهای جهان به حق وتوی این کشور در سازمان ملل متحد بازمی گردد. جالب اینجاست که تاکنون بیش از 500 قطعنامه علیه اسرائیل از سوی سازمان ملل صادر شده است؛ ولی هیچ کدام از آنها عملی نشده و فاقد ضمانت اجرایی بوده است و این تنها به حق وتوی آمریکا در این سازمان بازمی گردد؛ بنابراین تا زمانی که آمریکا در سازمان ملل حق وتو دارد، فعالیت های سازمان ملل در جهت برقراری صلح و امنیت در جهان بی اثر خواهد ماند. با این همه، اگر درایت سیاسی رهبران مذهبی و ایجاد وحدت بین گروه های مختلف در عراق فراهم آید، همان طور که آمریکا در ویتنام شکست خورد، در عراق نیز شکست خواهد خورد.