این داستاننویس در گفتوگو با ایسنا، درباره اینکه آیا موافق تبدیل کتابهایش به کتاب صوتی است یا خیر، گفت: ما با پدیدهای روبهرو هستیم که خود را مقید به تصمیم من نمیکند و اتفاقی که باید بیفتد خواهد افتاد. من به نتیجه روشنی راجع به کتاب صوتی نرسیدهام و آنچه پیداست این است که کتابهای صوتی منتظر تصمیم من نیستند زیرا حداقل چند تا از کارهایم بدون اطلاع من به صورت کتاب صوتی در کنار خیابان انقلاب فروخته میشود. کتاب صوتی پدیدهای است اضافه بر پدیده لو رفتن کتابها و انتشار غیرقانونی آنها.
او افزود: اگر راهکار قانونی برای کتاب صوتی پیدا شود و قراداد روشنی بین ناشر، نویسنده و مجموعهای که کتابها را به صوت تبدیل میکند وجود داشته باشد دلیل منطقی برای مخالفت با این کار ندارم، زیرا هر کسی دلش میخواهد کتابش خوانده و دیده شود. معمولا افراد از اتفاق فرهنگی که رخ میدهد، استقبال میکنند. ظاهرا درباره انتشار غیرقانونی کتابهای صوتی، راهکار و همچنین عزم جمعی و دولتی برای مقابله با این پدیده وجود ندارد و یا شاید من و همکارانم این توهم را داریم که راهکاری وجود ندارد. شرایط به نحوی است که من ترجیح میدهم این سرقت آشکار را فقط مشاهده کنم.
حسینی خاطرنشان کرد: با پدیدهای روبهرو هستیم که خیلی آن را نمیشناسیم و راهکارهای اجرای اصولیاش را نمیدانیم و زمانی که این پدیده معضلاتی را پیش میآورد، نمیتوانیم و امیدی نداریم که با آن مبارزه کنیم.
او درباه این که آیا کتابهای صوتی میتواند جایگزین کتاب کاغذی و یا کتاب الکترونیک شود، اظهار کرد: در شرایطی هستیم که هیچکس نمیتواند به صورت قاطع بگوید در آینده کتاب کاغذی چه سرنوشتی پیدا خواهد کرد. در واقع یک معما پیش روی ما است. این احتمال وجود دارد که کتاب در آینده تمایل زیادی به صوت شدن و یا کتاب الکترونیک شدن پیدا کند.
این داستاننویس یادآور شد: در حال حاضر نسخه کاغذی برخی از کتابها مانند لغتنامههای چندجلدی در حال کنار گذاشته شدن هستند. من بعید میدانم اکنون کسی برود «لغتنامه دهخدا» را بخرد و با توجه به کوچک بودن فضای آپارتمانها، فضایی را در آپارتمانش به آن اختصاص دهد. معمولا افراد ترجیح میدهند نسخه الکترونیک کتاب را تهیه کنند، مگر اینکه کسی خیلی اهل کتاب باشد که این کار را انجام دهد. گویی برخی از کتابها سرنوشت ناگزیرشان این است. برای بقیه کتابها وضعیت مبهمی پیش رو است و نمیتوانم پیشبینی کنم چه اتفاقی خواهد افتاد.
او با بیان اینکه راه بیراه رفتن در کتابهای صوتی خیلی هموار است، خاطرنشان کرد: تکثیر و کپی کردن کتاب به شکل کاغذی هزینه زیادی دارد و معمولا اهل قاچاق کم به سراغ آن میروند اما اگر کتاب را در یک سیدی 500 تومانی بریزند خیلی ساده است. در کشور ما عزمی برای مقابله با این مقوله وجود ندارد و یا این توهم در من و عموم همکارانم وجود دارد که پیگیری قانونی به جایی نخواهید رسید. این وضعیت نگرانکننده است و نمیدانم چه اتفاقی خواهد افتاد.
محمد حسینی همچنین درباره راههایی که بتوان کتاب صوتی را جذابتر کرد، گفت: سلیقه شخصی من این است که گوینده کتاب را برای من اجرا نکند و درواقع آن را بخواند. من موافق کارهای آرتیستی نیستم. درست خواندن کتاب امری بدیهی است و شرطی نیست که درباره آن بتوان چانه زد، گوینده باید کلمات را درست ادا کند، جملات را درست بخواند، مکثها را رعایت کند و... . همچنین نیازی نیست خواننده درجه یک کتاب را بخواند اما بدصدا و صدایش آزاردهنده نباشد. خوشصدایی ملاک نیست؛ همین که آزاردهنده نباشد کافی است.
او با بیان اینکه وضعیت کتابهای صوتی برایش شفاف نیست، اظهار کرد: من به قراردادهایی که وجود دارد مشکوکم. منظورم از مشکوک بودن، بدبین بودن نیست. این قرادادها شفاف نیستند و توضیح لازم دربارهشان داده نشده است. نمیدانم این وضعیت درست است یا غلط و برای جلوگیری از سرقتهایی که اتفاق میافتد چه راهکارهایی باید اندیشیده شود.
او در ادامه گفت: من در کنار پیادهرو انقلاب دیدم کسی کتاب صوتی 50 رمان بعد از انقلاب را به قیمت هفتهزار تومان میفروخت. این دزدی آشکار است. این کار یعنی بالا رفتن از دیوار خانه نویسنده و ناشر. خیلی از ناشران از انتشار کتاب به صورت صوتی خبر ندارند در حالیکه در اینترنت به راحتی میتوان آن را دانلود کرد، باید راهکاری برای مقابله با این موضوع اندیشیده شود. توصیه من شفافیت و طراحی راهکار دقیق و درست است و اگر اینها محقق شد ناشران وارد این عرصه شوند.