مؤمن کیست؟
واژه مؤمن، اسمی از اسماء الهی است که در جهان بینی اسلامی، به گرونده به خدا و پیامبران او و پذیرنده شریعت های آسمانی گفته می شود که صفت ایمان در او نمایان باشد. در این کاربرد، واژه مؤمن از ریشه اَمن و اسم فاعل است. با در نظر گرفتن مشتقات واژه اَمن، این کلمه حدود 231 بار در قرآن کریم به کار رفته است.
البته در مجموعه آیات قرآن، ایمان به معنای تسلیم توأم با اطمینان خاطر است، نه اعتقاد و تصدیق؛ چون به دلالت آیات قرآن، فرعون و قومش معتقد بودند آنچه حضرت موسی علیه السلام آورده، از طرف خداست، ولی به آن تسلیم نمی شدند. همچنین، شیطان به خدا و معاد اعتقاد داشت و اهل کتاب هم به رسالت رسول خدا صلی الله علیه و آله معتقد بودند، ولی هیچ کدام به این عقیده تسلیم نبودند. بر این اساس، ایمان به معنای تسلیم همراه با اطمینان بوده، مؤمن هم کسی است که به حق تسلیم باشد؛ یعنی اگر شخصی پس از اعتقاد یافتن به خدا، پیامبران الهی و معاد تسلیم عقیده اش شد، به او مؤمن گفته می شود. خداوند در توصیف مؤمنان می فرماید: «مؤمنان کسانی هستند که به خدا رسول او ایمان آورده اند و در ایمانشان دچار شک و تردید نمی شوند».
عمل به تعهد ایمانی
براساس آموزه های قرآنی، ایمان به خدا امری است که خداوند متعالی بر پایه آن از انسان ها میثاق گرفته است؛ البته در این میان، تنها مؤمنان به این عهد ازلی وفا کرده اند و بقیه مردم در اثر گرفتار شدن به زرق و برق ظواهر دنیا یا افتادن در وادی کفر، آن میثاق را به فراموشی سپرده اند. بر این اساس یکی از رسالت های پیامبران الهی، یادآوری آن میثاق نخستین به انسان هاست؛ پیمانی که در روز الست گرفته شده است که در آنجا، آدمیان همه به ربوبیت پروردگار عالم شهادت داده اند. در آیه ای می خوانیم: «هنگامی که پروردگارت از پشت فرزندان آدم ذریه آنان را برگرفت و ایشان را بر خودشان گواه ساخت که آیا پروردگار شما نیستم، گفتند چرا گواهی دادیم تا مبادا روز قیامت بگویید ما از این امر غافل بودیم». بر اساس مضمون این آیه، خداوند معرفت خود را در سرشت انسان به ودیعت نهاد تا امکان شناخت و ایمان به او فراهم آید. نیز به دلالت آیات بسیاری، مؤمنان هم به پیمان خود با خدا وفا می کنند و تفاوتی ندارد که شرط وفای به آن عهد، پایداری در باورها باشد یا شهادت در میدان جنگ و... .
توحید خالص
یکی از نشانه های مؤمنان واقعی، توحید خالص و دوری از هرگونه شرک است. نور توحید آن چنان سراسر وجود آنها را پر ساخته که در زندگی فردی و اجتماعی شان، ذره ای ظلمت شرک یافت نمی شود. قرآن کریم در توصیف آنان می فرماید: «آنها کسانی هستند که معبوددیگری را با خداوند نمی خوانند». نیز از قول اسوه توحید، ابراهیم خلیل علیه السلام در مبارزه و احتجاج با نمرود و خورشیدپرستان می فرماید: «من روی خود را به سوی کسی کردم که آسمان ها و زمین را آفریده است. من در ایمانم به خدا خالص هستم واز مشرکان نیستم». امام علی علیه السلام هم در توصیف مؤمن تقواپیشه می فرماید: «خداوند در نظر آنان بزرگ، و غیر او هرچه هست کوچک است». بنابراین، اصولاً زمینه برای پیدایش شرک در اندیشه و عقیده مؤمن فراهم نمی شود؛ زیرا او در هر لحظه و شرایط، تنها خدا را علت حقیقی و واقعی امور می بیند و غیر خدا همه را مخلوق او می شناسد که از خود هیچ توان و نیرویی ندارند و هر چه هست از خداست.
برخورداری از یقین
یقین، یکی از ارکان و عوامل تحقق ایمان است. امام علی علیه السلام می فرماید: «ایمان بر چهار ستون استوار است: صبر، یقین، جهاد و عدالت». نیز ایشان آنجا که ویژگی ها و صفات مؤمنان را برمی شمارد، یکی از مهم ترین اوصاف آنها را یقین می داند و می فرماید: «مؤمنان مانند کسانی اندکه گویی هم اینک بهشت را می بینند و در آن از نعمت هایش بهره مند می باشند. نیز آنها به سان کسانی هستندکه جهنم را هم اکنون در مقابل چشم خود مشاهده می کنند که چگونه در آن عذاب می کشند». در آیات قرآن کریم هم وقتی به ویژگی های مؤمنان حقیقی اشاره می شود، بر مسئله یقین تصریح شده است. در آیه ای می فرماید: «مؤمنان واقعی کسانی هستند که به خدا و رسولش ایمان آورده، سپس هرگز شک و تردیدی به خود راه نداده اند». از مضمون بعضی آیات و روایات چنین برمی آید که: «هر مقدار قلب انسان با نور ایمان روشنایی پیدا کند، به همان مقدار بر بصیرت او افزوده می شود، و هر اندازه که بصیرت افزایش یافت، یقین او استحکام می یابد».
خدا دوستی
از جمله اصیل ترین نیازهای روانی انسان، مهرورزی و برخورداری از محبت است و تأمین شایسته این نیاز، نقش مهمی در رشد و کمال آدمی ایفا می کند. در آموزه های دینی، به موضوع مهرورزی بسیار توجه و به آن جهت گیری خاصی داده شده است تا به تحقق کمال واقعی انسان کمک کند. در آموزه های دینی، افزون بر آنکه آمده: «انسان با کسی محشور می شود که او را دوست دارد»، به این حقیقت نیز تصریح گردیده که: «دین و ایمان، چیزی جز حب و دوستی نیست». از سوی دیگر، ارزشمندترین دوستی ها آن است که برای خدا باشد و بهترین کارها، دوستی و دشمنی کردن برای خدای تعالی است.
همچنین قرآن کریم در توصیف مؤمنان واقعی می فرماید: «آنان که ایمان آورده اند، کمال محبت را به خدا دارند». براین اساس در فرهنگ اسلامی، محبت خدا اصل و محور است و دیگر محبت ها، از جمله عشق به انبیا واولیا و پدر و مادر و فرزند و همسر و دوست و هم نوع، همه در راستای محبت به خدا قرار می گیرد.
دوستی نکردن با دشمنان خدا
یکی از ویژگی های مؤمنان واقعی این است که هرگز با دشمنان خدا، انبیا واولیا دوستی نمی کنند؛ هرچند این افراد از نزدیک ترین افراد خانواده آنان باشند. قرآن کریم در اشاره به این ویژگی آنها می فرماید: «قومی را نیابی که به خدا و روز بازپسین ایمان داشته باشند و کسانی را که با خدا و رسولش مخالفت کرده اند دوست بدارند؛ هرچند پدرانشان یا پسرانشان یا برادرانشان یا عشیره آنان باشند». نیز بارها در قرآن کریم مؤمنان از دوستی با دشمنان عقیدتی نهی شده اند. امیرمؤمنان علی علیه السلام نیز در روایتی، ضمن نهی از دوستی با دشمنان خدا می فرماید: «مبادا دشمنان خدا را دوست بداری یا دوستی ات را نثار کسی جز دوستان خدا کنی؛ چون هر کس مردمی را دوست بدارد، با آنان محشور می شود».
یاد خد
قرآن کریم با توجه به آثار مهمی که بر یاد خدا مترتب است، همواره مؤمنان را به یاد خدا فرامی خواند و در یکی از آیات می فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده اید! خدا را بسیار یاد کنید». نیز در توصیف مؤمنان می فرماید: «مؤمنان انسان هایی هستند که هیچ کار و تجارتی دنیایی آنان را از یاد خداوند تبارک و تعالی غافل نمی کند». در اشاره به برکات به یاد خدا بودن، سخنان روشنگرانه بسیاری از اولیای الهی نقل شده که موارد زیر از جمله آنهاست:
1. نورانیت دل: امام علی علیه السلام می فرماید: «بر شما باد یاد خدا که نور دل است».
2. آرامش قلب و قدرت روحی: قرآن کریم می فرماید: «تنها با یاد خداست که دل ها به آرامش می رسد».
3. جلب نظر خدا: خداوند در قرآن می فرماید: «مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم».
4. بصیرت و بینایی: قرآن کریم می فرماید: «افراد پرهیزگار هنگامی که شیطان آنها را وسوسه می کند، متذکر شده و به یاد خدا می افتند و در همان حال بصیرت می یابند». امام علی علیه السلام هم در روایتی فرمود: «هر کس خدا را یاد کند، بینا می شود».
5. در امان ماندن از شیطان: امیرمؤمنان علیه السلام می فرماید: «یاد خدا، ستون ایمان و مصونیت از شیطان است».
عدالت خواهی و عدالت پروری
در قرآن کریم، ستمکاری با شدیدترین عبارت ها و تهدیدها نکوهش و به ستمکاران هشدارداده شده که: «گمان نکنند خداوند از کردار ستمکاران غافل است. خداوند کاملاً آگاه است؛ ولی به آنان مهلت می دهد تا در روز قیامت، آنها را با شدیدترین کیفرها به سزای اعمالشان برساند». بر این اساس، یکی از روشن ترین نشانه های مؤمنان آن است که هرگز به کسی ستم روا نمی دارند. امام صادق علیه السلام می فرماید: «مؤمن به دشمنان خود ظلم نمی کند (چه رسد به دوستان)». در فرهنگ قرآن، مؤمن انسانی است که نه تنها به دیگران ستم نمی کند، بلکه همواره درصدد اجرای عدالت و عدالت خواهی است؛ چون خداوند در قرآن بدان دستور داده و فرموده است: «ای کسانی که ایمان آورده اید! برای خدا به عدل و داد برخیزید و به عدالت شهادت دهید. نباید دشمنی با گروهی، شما را بر آن دارد که از رعایت عدالت سرباز زنید. عدالت بورزید؛ چون به تقوا نزدیک تر است و از خدا پروا داشته باشید؛ زیرا به آنچه انجام می دهید آگاه می باشد».
حسن ظن به دیگرن
از جمله رذیلت های اخلاقی، بدبینی بی دلیل به دیگران است. این کار زمینه بی مهری، بی اعتمادی و نفاق را در میان مردم جامعه گسترش می دهد. با توجه به این امر، قرآن کریم خطاب به مؤمنان می فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده اید! از بسیاری از گمان ها بپرهیزید؛ چرا که بعضی از آنها گناه است». امیرمؤمنان علی علیه السلام هم در اشاره به اوصاف مؤمنان می فرماید: «از نشانه های مؤمن، داشتن حسن ظن به مردم است». نیز ایشان در جای دیگر می فرماید: «کسی که از داشتن حسن ظن به دیگران محروم باشد، همواره در حال وحشت از همگان خواهد بود». گذشته از آن، داشتن گمان بد، از جمله اموری است که در کشاندن افراد به سمت گناهان تأثیر به سزایی دارد. امیرمؤمنان علیه السلام خطاب به کسانی که در محیط خانواده دچار بعضی سوء ظن ها می شوند، می فرماید: «بدگمانی، سوءظن های بیجا و غیرت نشان دادن های بی مورد، زنان پاک را به ناپاکی و زنان بی گناه را به سوی گناه و انحراف می کشاند».
وحدت خواهی
قرآن کریم همواره انسان ها را به اتحاد و همدلی فرا می خواند. انبیای الهی نیز پیام آوران بزرگ وحدت و پیوند بودند و همیشه مردم را به همدلی دعوت می کردند. خداوند تبارک و تعالی درموضوع دعوت اهل کتاب، به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: «بگو ای اهل کتاب! بیایید بر سخنی که میان ما و شما یکسان است، پابرجا باشیم؛ یعنی جز خدا را نپرستیم و چیزی را شریک او نگردانیم». یا در مورد حضرت عیسی علیه السلام می فرماید که درهنگام دعوت یهودیان خطاب به آنها فرمود: «خداوند پروردگار من و شماست. پس او را عبادت کنیدکه راه مستقیم همین است». در آیه ای به مؤمنان چنین سفارش شده است: «همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پرا کنده نشوید. پس نعمت خدا را بر خود یاد کنید که وقتی دشمنان یکدیگر بودید، میان دل های شما الفت برقرار کرد تا به لطف او برادران هم شدید». بر اساس این آموزه ها، مؤمنان با دل هایی آکنده از مهر، دست دوستی به سوی یکدیگر دراز می کنند.
فرمانبری از خدا
قرآن کریم یکی از نشانه های مؤمنان را، اطاعت بی چون و چرای خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله ذکر می کند و می فرماید: «مردان و زنان با ایمان، یار و یاور یکدیگر بوده، امر به معروف می کنند، نماز برپا می دارند، زکات می پردازند و خدا و رسولش را اطاعت می کنند». نیز قرآن کریم در تمجید از شخصیت والای حضرت ابراهیم خلیل علیه السلام به این صفت بارز او اشاره می کند و می فرماید: «به راستی که ابراهیم پیشوای مطیع خدا و حق گرا بود و هرگز به خدا شرک نورزید». آن گاه در بیان نتیجه و ثمره پیروی از خدا و رسول صلی الله علیه و آله می فرماید: «هر کس از خدا و پیامبرش اطاعت کند و در برابر دستورات آنها فروتن باشد و از مخالفت با آنان بپرهیزد، پیروزمند حقیقی است». در قرآن کریم برای این مسئله، مثال های زیادی ذکر شده است که از جمله آنها، حضرت اسماعیل است که با کمال شهامت حاضر به اجرای دستور خدا گردید و گفت: «ای پدر! مأموریتت را انجام بده، ان شاءاللّه مرا از شکیبایان خواهی یافت».
عفّت
مؤمن، عفیف بوده، به شدت از انجام کارهای ناشایست و گفتن حرف های زشت و شنیدن لغو و بیهوده و دیدن صحنه های حرام پرهیز می کند. در قرآن کریم بارها اهل ایمان به رعایت تقوا و عفت دعوت می شوند که بر سه قسم است:
1. عفت زبان: در آیات قرآن، بر عفت زبان و کم گویی و خوش گویی تأکید شده و یکی از نشانه های مؤمن، عفت زبان بیان شده است. رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز می فرماید: «مؤمن، طعنه زن، لعنت کننده، بدگو و بدزبان نیست».
2. عفت چشم و دامن: «به مؤمنان بگو چشم های خود را از نگاه به نامحرمان فرو گیرند و عفت دامن داشته باشند؛ این کار برای آنها بهتر است». آن گاه در توصیف مؤمنان واقعی می فرماید: «مؤمنان کسانی هستند که دامان خود را از آلوده شدن به بی عفتی حفظ می کنند».
3. عفت گوش: مؤمنان همان گونه که به هر کاری اقدام نمی کنند، به هر سخنی نیز گوش فرا نمی دهند. قرآن کریم درباره آنها می فرماید: «اهل ایمان هرگاه سخن لغو، بیهوده و باطلی را بشنوند، از آن روی می گردانند و گوش خود را از شنیدنش می بندند».
نهراسیدن از مرگ
انسان های بی ایمان در عین برخورداری از تمام امکانات رفاهی، از نوعی دلهره و ترس همیشگی به نام مرگ رنج می برند؛ چرا که می دانند روزی به سراغ آنها می آید و تمام خوشی هایشان را تباه می سازد. اما انسان های با ایمان با توجه به جهان بینی خاصی که دارند، نه تنها از مرگ نمی هراسند؛ بلکه در بسیاری از مواقع، با دیدن برخی صحنه های تهدید کننده ایمان و اعتقاداتشان، برای درامان ماندن از آنها، آرزوی مرگ می کنند. آنها مرگ را نه تنها فنا و هلاکت نمی دانند، بلکه آن را راه ورود به بهشت جاودان و امن و آسایش ابدی می شناسند. آنها مرگ را انتقال از عالم طبیعت به جهان حقیقت می دانند که سرزمین به سعادت جاودان رسیدن انسان هاست. آنان می دانند که مردم پرهیزکار و با ایمان وارد بهشت شده، در جوار قرب الهی به آسایش جاودان خواهند رسید. در برخی از روایات آمده اشتیاق به مرگ که با تقدیر الهی برای انسان رقم می خورد، از جمله نشانه های ایمان است.
جهاد در راه خد
اسلام همان گونه که به صلح و امنیت بها داده است، در هنگام نیاز، یعنی در مواقعی که از هیچ راه نمی توان دشمنان احکام و ارزش های اسلامی و انسانی را متقاعد کرد که دست از فتنه گری و مخالفت بردارند، به مقابله با آنها نیز اهتمام دارد و برای چنین شرایطی، جهاد را پیش بینی کرده است. جهاد، از جمله مهم ترین ابزارهای آزمایش ایمان افراد است. مؤمنان واقعی که در همه ویژگی ها و کمالات الهی و انسانی پیشتازند، در هنگام ضرورت یافتن جهاد با دشمنان نیز با تمام وجود به دفاع از کیان اسلام برمی خیزند. قرآن کریم به هنگام معرفی جهاد به مؤمنان، از آن به نام تجارت برتر یاد می کند و می فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده اید! آیا به تجارتی راهنمایی تان کنم که شما را از عذاب دردناک رهایی بخشد؟ به خدا و رسولش ایمان بیاورید و با اموال و جان هایتان در راه خدا جهاد کنید. این برای شما (از هر چیزی) بهتر است؛ اگر بتوانید به حقیقت آن پی ببرید».
راضی بودن از خدا
راضی بودن به رضای خداوند، از باور کامل و نهایت فروتنی و تسلیم انسان در برابر پروردگار خبر می دهد. در جهان بینی الهی اسلام، حقیقت بندگی، تسلیم همه جانبه در برابر خدا و مقدرات اوست. بر این اساس یکی از نشانه های مؤمنان واقعی، تسلیم محض بودن در برابر خدا به شمار می آید. روزی شخصی از امام صادق علیه السلام پرسید: مؤمن به چه چیزی شناخته می شود؟ آن حضرت فرمود: «به تسلیم بودن در برابر خدا و خشنود بودن به هر آنچه از غم و شادی به او می رسد». امام صادق علیه السلام به نقل از حدیث قدسی از قول خداوند می فرماید: «بنده مؤمنم را به هر حالی که بگردانم، برایش خیر است. پس باید به قضای من راضی باشد، بر بلای من صبرکند و نعمت هایم را سپاس گزارد، تا نام او را در شمار صدیقان ثبت کنم». قرآن کریم به شیوه های مختلف به این حقیقت اشاره می کند؛ از جمله در آیه ای می فرماید: «هیچ مرد وزن با ایمانی حق ندارد هنگامی که خدا و رسولش امری را لازم بدانند، اختیاری (در برابر فرمان خدا) برگزیند».
امر به معروف و نهی از منکر
انسان های مؤمن گذشته از آنکه همواره مراقب کارهای خود هستند، از روی خیرخواهی و دل سوزی به پند و اندرز دیگران همت گماشته، آنان را به خوبی ها دعوت می کنند و از بدی ها برحذر می دارند. قرآن کریم در توصیف مؤمنان می فرماید: «مردان و زنان مؤمن یار و یاور یکدیگرند و امر به معروف و نهی از منکر می کنند». نیز در روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می خوانیم: «خداوند عز وجل مؤمن ضعیفی را که دین ندارد، دشمن می دارد». به آن حضرت عرض شد که ای رسول خدا! مؤمن ضعیفی که دین ندارد کیست؟ فرمود: «کسی که از کارهای زشت نهی نکند».
در روایتی از امام علی علیه السلام نیز درباره والایی این فریضه چنین آمده است: «تمام کارهای نیک حتی جهاد در راه خدا، در برابر امر به معروف و نهی از منکر همانند قطره ای در برابر دریاست».
شکرگزاری
قرآن کریم یکی از اوصاف اهل ایمان را شکرگزاری دانسته و می فرماید: «آنان سپاس گزارند». رسول خدا صلی الله علیه و آله هم در وصف اهل ایمان می فرماید: «آنان افرادی شکورند». امام صادق علیه السلام هم می فرماید: «اهل ایمان در نعمت و آسایش سپاس گزارند». مؤمن، نه تنها در قلب خود سپاس گزار نعمت هاست، در زبان نیز سپاس گزار است و بالاتر از آن، در عمل هم نعمت های خدا را به گونه ای به کار می برد که شایسته آن است. نتایجی که شکرگزاری برای مؤمن دارد، در دو مورد تجلی پیدا می کند: نخست آنکه شکرگزاری، سبب ازدیاد نعمت ها می شود. در قرآن کریم می خوانیم: «اگر شکرگزاری کنید، نعمت خود را بر شما خواهم افزود و اگر ناسپاسی کنید، مجازاتم شدید است». در مرحله بعد، صفت شکرگزار بودن، سبب کسب فضیلت ها و دوری از رذیلت ها می شود؛ چون سپاس گزاری کامل، جز از راه دوری از گناهان میسر نیست. امام علی علیه السلام می فرماید: «شکر هر نعمت، پرهیز از گناهان است».