قسمت اول
از آزادی عقیده ، حدود و شرائط آن سخن گفتیم . نتیجه آن شد که در جامعه اسلامی آزادی اندیشه و بیان تضمین شده است واجبار واکراه بر پذیرش عقیده ای خاص وجود ندارد. بالاتر،اسلام ،از برخورد صحیح آرای مخالف استقبال می نماید.
اکنون درادامه آن مباحث ، لازم می دانیم در مقوله تفاهم ادیان توحیدی ، به بحث بنشینیم که اذهان بسیاری ازاندیشه و ران را به خود متوجه کرده است .
آیااسلام چنین موضوعی را که فراتراز آزادی عقیده است می پذیرد یا خیر؟ در صورت پذیرش و موافقت ، حدود و شرائط آن کدام است ؟
مقصوداز تفاهم
ممکن است کسانی تصور کنند که معنای تفاهم ، تساهل و تسامح دینی و 1.بی اعتبار شمردن مشخصات همه ادیان لزوم توجه به یک نکته و آن خداست .
و یا ممکن است کسانی تصور کنند که معنای تفاهم این است که بگوییم همه ادیان آسمانی ،از لحاظ اعتبار، در همه زمانها یکسانند و کافی است که انسان خدا را بپرستد و به یکی ازادیان الهی که از طرف خدا آمده انتساب داشته باشد. شکل دستورها چندان اهمیتی ندارد. 2
این دو دیدگاه ، برخلاف نص قرآن کریم است . آنچه قرآن می گوید: وحدت دیانت در پیشگاه خداست : [ ان الدین عندالله الاسلام] 3 .
البته درست است که میان پیامبران الهی اختلاف و نزاعی وجود ندارد و آنان نیامده اند که در میان بشر فرقه ها و گروههای متناقضی به وجود آورند، ولی این سخن به این معنی نیست که در هر زمانی چندین دین وجود داشته باشد، بلکه معنای این سخن این است که انسان باید همه پیامبران الهی را قبول داشته باشد. در هر زمان ، پیامبر صاحب شریعتی که از جانب خدا آمده مردم موظف بوده اندازاو پیروی کنند و در عبادات ، معاملات ، سیاسات و...ازاو دستور بگیرند.
این حرکت ادامه داشت ، تا نوبت به خاتم الانبیاء رسید. پس ازاسلام ، پیروی از دیگر شرایع ، مورد پذیرش نیست :
و من یبتغ غیرالاسلام دینا فلن یقبل منه و هو فی الاخر من
هر کس ، غیراز شریعت اسلام ، دینی را بجویدازاو هرگز پذیرفته نیست واو در جهان دیگراز زیانکاران خواهد بود.
بنابراین مقصود مااز تفاهم ، نه اتحادادیان است و نه اصالت دادن به همه ادیان توحیدی در همه زمانها، بلکه مقصود مااز تفاهم ، تکیه بر نقاط مشترک و تفاهم در حل مشکلات مشترکی است که بر سر راه ادیان توحیدی وجود دارد.
برای روشنتر شدن مقصوداز تفاهم ، توجه به برخورداسلام با دیگر ادیان توحیدی ضروری است .
برخورداسلام باادیان توحیدی
برخورداسلام بااهل کتاب و پیروان ادیان توحیدی را، در دو صحنه عمل واندیشه ، باید مورد توجه قرارداد:
در صحنه عمل و زندگی ،اهل کتاب ازامتیازات خاصی برخوردارند و با تعهد دو جانبه ای که بین آنان و مسلمانان بسته می شود،از حقوق و مزایای بی شماری برخوردار می گردند. در بسیاری از آیات قرآنی واحادیث نبوی ، به همزیستی مسالمت آمیز بااهل کتاب توصیه شده است . به عنوان نمونه : پیامبراسلام (ص ) می فرماید:
[آگاه باشید کسی که بر معاهدی ستم کند و با پیمانش را بشکند و یا اورا به کاری بیش از قدرت وامکانش وا دارد و یاازاو چیزی بدون رضایت خاطرش بگیرد، من در روز بازپسین او را به محاکمه و بازخواست خواهم کشاند]. 5
اما در صحنه اندیشه و تفکر: با نگاهی گذرا به کتاب و سنت و سیره سلف صالح ، سه طریقه را در برخورد فکری اسلام با اهل کتاب می بینیم :
1. شیوه جدلی : هدف از آن ، دفاع از عقایداسلامی در برابراتهامات اهل کتاب بر شریعت اسلام است . قرآن شبهات اهل کتاب را نسبت به اسلام بیان می کند و به آن جواب می دهد. پیامبر(ص ) وائمه ( ع ) نیز بااهل ادیان مختلف به بحث نشسته واز کتب خود آنان بر رفع شبهات واشکالات آنان استدلال می کردند و حقانیت اسلام را به اثبات می رساندند. شاهد بر این شیوه ،احتجاجات بسیاری است که از پیامبر(ص ) وائمه معصومین ( ع ) بااهل کتاب ، بر جای مانده است و ما به برخی از آنها در مقالات پیشین اشاره کردیم . 6
2. شیوه هدایتی :اسلام ، دین دعوت و هدایت است .از آن جا که اسلام مدعی حقانیت خوداست از پیروان اسلام می خواهد که اسلام را درابعاد مختلف در میان انسانها عرضه و تبلیغ کنند.
پیامبر گرامی اسلام (ص ) وائمه ( ع ) و پیروان راستین آنان در طول تاریخ ، دیگران را با بیان و کتابت به اسلام دعوت کرده اند.
آیه کریمه : [ ادع الی سبیل ربک بالحکمه والموعظه الحسنه وجادلهم بالتی هی احسن] 7 به طور عام به این دو شیوه برخورد،اشاره می نماید که اهل کتاب از مصادیق بارز آن هستند.
3. برخورد تفاهمی :اگراز دعوت با حکمت با حکمت و موعظه و جدال احسن توفیقی حاصل نشد، برای از بین رفتن جو تشنج و تنازع و وصول به بخشی از حق ، گفتگو و تفاهم بر سر نقاط مشترک که همه ادیان به آن ایمان دارند،انجام می گیرد، تا در مرحله عمل نیز، برای هدایت انسانها به آرمان مشترک ، که همان توحیداست ، همراهی می شوند. بنابراین مقصوداز تفاهم ، فهم و درک یکدیگر و شناخت مشترکات و احیانا وظایف مشترک است .
این شیوه برخورد،از مسائل نوظهوری است که در قرون اخیر مطرح شده است و در چند سال اخیر، شتاب بیشتری به خود گرفته است و مرتب دراین زمینه جلسه و سمینار برگزار می گردد. در همین سه چهار سال اخیر، جلساتی درایران ، آلمانی غربی ، لهستان ، یونان ،اتریش و... برگزار شده است .
آیااسلام این چنین برخوردی را باادیان توحیدی ، که فراتراز آزادی عقیده است ، می پذیرد یا خیر؟ درصورت پذیرش ، حدود و شرائط آن کدام است ؟
اگر بخواهیم به این مساله ، به گونه ای اساسی و زیربنایی ، بپردازیم ، لازم است مسائل ذیل را مورد بررسی قرار دهیم :
1. ضرورت تفاهم در مشترکات .
2. دلائل وجود مشترک درادیان توحیدی .
3. راه کشف و دست یابی به مشترکات .
4. موانع تفاهم کدامند؟ و چگونه می توان موانع رااز بین برد؟
و چندین مساله فرعی دیگر که در ضمن این محورها بدان پرداخته خواهد شد. پیش از آن که به بررسی محورهای فوق بپردازیم ، یادآوری نکته ای را ضروری و لازم می دانیم و آن اینکه انگیزه و هدف افرادی که دراین زمینه سخن گفته و یا می گویند یکسان نیست . برخی با انگیزه خیر و درد دینداری به طرح این موضوع پرداخته اند و عده ای با انگیزه های شیطانی و سیاسی .
به هر حال ، لازمه این وضع ،این نیست که بااصل مساله مخالف شود، بلکه باید با حضور قوی و جدی خود، تلاش کنیم که سمینارها، در جهت منافع سیاسی و شیطانی آنان قرار نگیرد و گردانندگان و شرکت کنندگان دراین جلسات ، آلت دست استعمارگران وایادی آنان قرار نگیرند. چنانکه کاشف الغطاءاز سمیناری که عوامل آمریکا در لبنان ، به عنوان : معنویات و نمونه های اخلاقی درادیان الهی برگزار کردند، بهره برد. او، گر چه مصلحت ندید که خود در آن شرکت بجوید،اما نوشتن کتابی به نام : [ المثل العلیا فی الاسلام ، لا فی بحمدون] وارسال آن توسط نماینده خود، برای شخصیتهای شرکت کننده در سمینار، موضوع قوی خود رااعلان کرد.
ضرورت تفاهم
آیات قرآنی و روایات ماثوره از پیامبر(ص )، ما را به تفاهم بااهل کتاب ،ارشاد و تشویق می نماید.اسلام برای اهل کتاب ،امتیازات ویژه ای نسبت به سایر ملل قائل است . دلائل و شواهد دراین زمینه بسیاراست که به برخی از آنهااشاره می کنیم :
1. توصیه قرآن به تفاهم
قل یااهل الکتاب تعالواالی کلمه سواء بیننا وبینکم ان لاتعبد
الاالله ولاتشرک به شیا ولایتخذبعضنا بعضااربابا من دون الله 8 .
بگو:ای اهل کتاب ، بیایید به سوی کلمه و سخنی که میان ما و شما مشترک است که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را شریک او قرار ندهیم و بعضی از ما بعضی دیگر را، غیراز خداوند یگانه ، به خدایی نپذیرند.
سواء، در لغت به معنای[ مساوی الطرفین] و در آیه به معنای چیزی است که بین مسلمانان و سایراهل کتاب ،از نظرایمان و عمل مساوی و مشترک باشد و یا به معنای این که قرآن و تورات وانجیل در دعوت به سوی آن کلمه ،اتفاق داشته باشند.
در آیات پیش ازاین ، قرآن در دعوت به اسلام و رد منکران رسالت پیامبر(ص ) تا مرز مباهله پیش رفت و آن گاه که از پذیرش دعوت و مباهله سرباز زدند، در آیه فوق ، دعوت به تفاهم بر نقاط مشترک بین اسلام واهل کتاب مطرح شده است . قرآن بااین شیوه برخورد، به ما می آموزد:اگراهل کتاب ،اسلام را نپذیرفتند تا در تمامی اهداف مقدس با شما همراهی و همکاری کنند، بکوشید در بخشی که با شمااشتراک در عقیده و هدف دارند، همکاری آنان را جلب کنید.
علامه طباطبائی (ره ) در ذیل آیه فوق می نویسد:
[دعوتی که در آیه بدان امر شده است ، در حقیقت دعوت به اجتماع است ... در حقیقت قرآن می خواهد بفرماید: بیایید به این کلمه مشترک چنگ زنیم و در نشر و عمل به موجبات آن ، یاور و پشتیبان همدیگر باشیم]. 9
2. لزوم دفاع از مشترکات
از آن جا که مساله توحید، در راس همه مسائل مشترک انبیاءالهی بوده وازاهمیت ویژه ای برخورداراست ، مسلمانان وظیفه دارند در صورتی که توحید و مراکز عبادت اهل ادیان آسمانی مورد هجوم کفار قرار گیرد، حوزه مسؤولیت خویش را گسترش داده و به دفاع از کیان توحید و مراکز عبادت ادیان توحیدی برخیزند:
اذن للذین یقاتلون بانهم ظلموا وان الله علی نصرهم لقدیر...
...اگر خدا بعضی را به وسیله بعضی دیگر دفع نکرده بود، دیرها و کلیساها و کنشتها و مسجدهایی که نام خدا به فراوانی در آن برده می شود، ویران می گردید.
آیه فوق ، در راه تفاهم ادیان ، قدمی فراتر نهاده و دفاع از معابد مسیحیان (صومعه و کلیسا) و یهودیان (صلوات ) و مساجد رااز علل تشریع جهاد واز وظایف مسلمانان شمرده است .
دیدگاه مفسران دراین که این آیه شامل مسلمین و زمان موجود می شود یا خیر، مختلف است . عده ای به این نظرند که : آیه مربوط به زمان گذشته و وجود قتال و دفاع در هر یک ازادیان گذشته بوده و شامل دفاع مسلمین از معابداهل کتاب نمی شود 11 .
عده ای نوشته اند: آیه در موضع تشریع جهاد و قتال برای حفظ دین است . اینان در خصوص مساله به چیزی تصریح نکرده اند 13 . به عنوان نمونه : علامه طباطبائی (ره ) پس از بیان این مطلب که : آیه در موضع تشریع جهاد و قتال می باشد و مراداز[ دفع الله بعضهم ببعض] اعم از قتال است و دفع به وسیله قتال آخرین اقدامی است که دراین راستا صورت می گیرد، می نویسد:
[فلسفه تشریع قتال ، حفظ مجتمع دینی از شر دشمنانی است که با تمامی قوا درصددند نور خدا را خاموش کنند.اگر جهاد و قتال نبود، معابد دینی و مشاعرالهی منهدم می شد و عبادتها و مناسک نسخ می شد]. 14
برخی دیگر می گویند: آیه شریفه شامل زمان موجود نیز می شود و بر مسلمانان لازم است در صورتی که معابداهل کتاب ، مورد هجوم کفار و ملحدین قرار بگیرد دفاع کنند.اینان نیز بر دو دسته اند: عده ای فقط به دفاع ازاهل ذمه و معابد آنان معتقدند 15 و عده ای به دفاع ازاهل کتاب و معابد آنان به طور عام تصریح کرده اند. به عنوان نمونه :
یکی از علماء و مفسرین اهل سنت در ذیل آیه می نویسد:
[ غرض دوم از تشریع جنگ دراسلام ، حمایت از همه ادیان الهی است ، آن گاه که مورد تجاوز واقع گردند و آیه شریفه :[ لولا دفع الله الناس]... بر آن دلالت دارد.اگر خداوند چنین دفاعی را جازه نمی داد، همه عبادتگاهایی که خداوند در آن مورد پرستش قرار می گیرد، همچون صومعه های نصاری و کنیسه های یهود و مساجد مسلمانان ، براثر ستم بت پرستان و منکران معاد،از بین می رفت . واین یک اصل دینی عامی است که بر آزادی ادیان صراحت دارد و نیز بر حمایت مسلمانان از معابد واهل آن دلالت دارد]. 16
3.اسلام پشتیبان ادیان آسمانی
اسلام خود را حافظ و نگهبان ادیان گذشته می شمرد و وظیفه خود می داند که در دیدگاهها و آرمانهای مشترک ، چه در بعد فکری و یا عملی ، به دفاع از آنان برخیزد زیرا تضعیف ارکان ادیان گذشته موجب تضعیف اسلام و تضعیف اسلام ، موجب وهن و سستی سائرادیان را در پی خواهد داشت . اسلام ، مهمترین دلیل ، بر رسالت حضرت موسی و عیسی ( ع ) بوده و هست و هرگونه خدشه دراصالت اسلام ، موجب خدشعه در حقانیت آنان خواهد بود. مرحوم محمد جواد مغنیه (ره ) در تفسیر آیه شریفه ذیل :
ودت طائفه من اهل الکتاب لویضلونکم و مایضلون الاانفسهم و
گروهی ازاهل کتاب ، دوست دارند تا شما را گمراه کنند در حالی که جز خودشان را گمراه نمی کنند.
می نویسد:
[مراداز طائفه ، جماعتی از بزرگان اهل کتابند. واین آیه شریفه ، بر مبشرین مسیحی قابل تطبیق است زیرا تمام توان خود را به کار می گیرند تا مسلمانی را نصرانی گردانند واگراین کار برایشان مشکل باشد، سعی می کنند تااو را دراسلام به شک و گمراهی بکشانند و به این بسنده می کنند که بی دین باشد. ولی آنان بااین کار، خودآگاه به خود ضربه می زنند زیرا تضعیف اسلام ، به عنوان دینی که مردم را به سوی خالق مدبر و حکیم دعوت می کند، عقب نشینی و تضعیف همه ادیان و روسای آنان را به دنبال خواهد داشت . ما تفسیر آیه :[ ومایضلون الاانفسهم و مایشعرون] را چنین می فهمیم]. 18
4. سیره پیامبر
با نگاهی گذار به تاریخ اسلام ، در می یابیم که پیامبراسلام (ص ) در تحقق بخشیدن به ماموریت الهی خویش ، نامه هایی برای زمامداران و عالمان اهل کتاب ارسال می داشته است و یا سفیرانی را می فرستاد، تا پیام توحیدی او را باز گویند واهداف و برنامه های اسلام را تشریح کنند.
و در مرحله دوم ، بااستشهاد به آیه[ تعالواالی کلمه سواء]، آنان را به نقاط مشترک و تفاهم و وحدت در آن نقاط فرا می خوانده است .
به عنوان نمونه : در نامه پیامبر(ص ) به[ هرقل] ، فرمانده رومیان ، چنین آمده است :
بسم الله الرحمن الرحیم
من محمدبن عبدالله الی هرقل عظیم الروم . سلام علی من اتبع الهدی .
یااهل الکتاب تعالوا کلمه سواء بیننا و بینکم ان لاتعبدالاالله . 19
به نام خداوند رحمان و رحیم .از محمد بن عبدالله به[ هر قل] ، بزرگ روم . سلام بر آن کس که از هدایت پیروی کند.
اما بعد می خوانم تو را به سوی اسلام .اسلام بیاور تا در سلامت باشی و خداونداجر تو را دو چندان دهد.اگراز آن روی گردانی ، گناه [ اریسین] 20 بر عهده توست .
ای اهل کتاب ، بیایید به سوی کلمه ای که مشترک بین ما و شماست .
این مضمون در سایر نامه های پیامبر(ص ) به بزرگان اهل کتاب و زمامداران آن روز دیگر کشورها به چشم می خورد 21 .
افزون براین ، در نامه هایی که پیامبر(ص ) به غیراهل کتاب نوشته است ، تنها به قسمت اول اکتفاء کرده و آنان را دعوت به تفاهم نکرده است 22 .
همه این موارد، بیانگراین مطلب است که برخورد آن حضرت بااهل کتاب ، غیراز برخورد با غیراهل کتاب بوده است .
5. نشراسلام
ما معتقدیم که اسلام دینی است جهانی و قابل عرضه به تمامی انسانها در همه عصرها.افزون براین ، پیروان اسلام ، موطفند که اسلام را با تمام ابعاد در میان جوامع مختلف انسانی نشر و تبلیغ کنند.امروز، اکثریت مردم روی زمین را پیروان یکی ازادیان بزرگ تشکیل می دهند و عقول وافکار آنان تحت تاثیر جهان بینی وایدئولوژی رسمی آن دین می باشد.
برای چنین مردمی ، چگونه و با چه زبانی می شوداسلام را عرضه کرد؟ برای پاسخ به این سوال توجه به دو نکته اساسی ضروری است :
1. در مرحله نخست ما باید مخاطبان اصلی دعوت خود را بشناسیم :از مرام و فرهنگ آنان اطلاع دقیق و کافی داشته باشیم و تحولات تاریخی و فکری آنان را بدانیم . باید بدانیم که مخاطبان ما چگونه می اندیشند. به چه چیزهایی معتقدند، تا بفهمیم چه چیزهایی را باید به آنان بدهیم وجه چیزهایی را بایداز آنان بگیریم و یا تصحیح کنیم .
بر خلاف تصور عمومی ،ازادیان بزرگ اطلاعات کافی نداریم .
تحولات مهمی درافکار و عقاید مسیحیان در قرون اخیر به وجود آمده است . شاخه های جدیدی از مسیحیت اظهار وجود کرده اند که به خوبی برای ما شناخته شده نیستند. با مراجعه به کتب ملل و نحلل نیز، نمی توان آنان را به درستی شناخت ،ازاین روی مذاکره و تفاهم باادیان توحیدی ، زمینه مناسبی را جهت آشنایی با آنها فراهم می آورد.
2تبیین اسلام برای پیروان ادیان بزرگ دنیا، تنها در صورتی موثراست که به صورت مقایسه ای و تطبیقی و با بیانی صحیح انجام گیرد.این روش ، مردم را به تفکر و داوری بیشتر وا می دارد بر خلاف القاء و تلقین یک جانبه ، که چه بسا به مقاومت و عکس العمل منفی مخاطب منجر می شود و نتیجه ای حاصل نمی گردد.
تفاهم ادیان توحیدی و مذاکره علمای دین ، بهترین راه برای تبیین و تدوین و تنظیم مقایسه ای ادیان توحیدی می باشد. تدوین یک جانبه ، باعث بدبینی و عدم اعتماد و عکس العمل منفی خواهد شد،اما در صورتی که علمای دینی آنان دراین تنظیم درست داشته باشند،این کارازاعتبار لازم برخورد خواهد شد و با دیده اعتماد بدان خواهند نگریست . .
آگاهی بیشتر
اسلام ، مسیحیت و یهودیت ،ادیان توحیدی وابراهیمی هستند.اسلام به عنوان آخرین و کاملترین دین توحیدی ، توجه کامل به دو دین قبل از خود دارد. در بسیاری از آیات ، قرآن کریم خود را مکمل و مصدق آن دو می داند، بنابراین ، مشترکات بسیاری میان این ادیان وجود دارد.
تفاهم و تقریب پیروان این ادیان ، بویژه عالمان دینی ، می تواند بفهم و عمق و آگاهی بیشتر نسبت به مشترکات کمک کند.
به گفته یکی از بزرگان :
[مااز طریق این مذاکرات ، در چگونگی تقریر مسائل و موضوعات مشترک میان این ادیان ، معلومات و تجربه های جدیدی کسب می کنیم . معنای این سخن این نیست که مااز طریق این مذاکرات ، مثلا در مساله تصویر خدا دراسلام و مسائل دیگراسلامی تجدید نظر کنیم . هرگز، نمی خواهم این را بگویم ، بلکه می خواهم بگویم : مثلا در مسائلی از قبیل انسان شناسی ، فرهنگی ، جامعه شناسی و روان شناسی درباره (میل دینی انسانها و جامعه ها) چه می گویند... دراین مسائل علمای ادیان دیگر، بویژه مسیحیان نظرها و تجربه های کاملا جدیدی دراختیار دارند.اطلاع ازاین نظرها و تجربه ها برای علمای اسلام بسیار مفید و حتی ضروری است]. 23
7. تثبیت موقعیت جمهوری اسلامی
همانگونه که مسوولیت نشر و تبلیغ اسلام به عهده ماست ، تبیین انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن و پاسخ به شبهاتی که در رابطه بااین نظام مطرح است و بالاخره تثبیت موقعیت سیاسی جمهوری اسلامی در صحنه بین المللی نیز، وظیفه ماست .
برای انجام این عمل ، باید تفکر نادرستی که ازاسلام و مسلمانان در اندیشه بخش عظیمی از مردمان غرب جای گرفته است ، بزدائیم و آنان را با دستاوردهای انقلاب اسلامی آشنا کنیم .این عمل باعث می شود که مردم کشورهای غربی ، نه حکومتهای آنان ، با دید واقع بینانه تری با ما برخورد کنند و خواسته ها و واقعیتهای جامعه ما را درک کنند.
از شیوه های موثر برای این عمل ، مذاکره و تفاهم پیروان ادیان توحیدی ، بویژه عالمان دینی آنان می باشد. بر خلاف تصور عمومی ، علمای ادیان بزرگ دنیا در میان اکثریت مردم خود نفوذ فرهنگی دارند.
مقدمه لازم برای تحول افکاراین مردم ، تحول درافکار علمای دینی آنان است واین ممکن نیست ، مگراز طریق مذاکرات و تفاهم ادیان .
8. نیاز مان و مسوولیت ادیان توحیدی
امروزه دنیا پس از یک هجوم همه جانبه به سوی مادیت و پشت پا زدن به مذهب ،اندک اندک از آن دلزده شده است و تمدن غرب ، با همه دستاورهای مادی که برای بشر در برداشته ، نتوانسته است به نیازهای روحی او پاسخ دهد.
تمام مکاتب انسانی که ادعای انسان خواهی و نجات انسان را داشته اند، در بن بست مانده اند.
اکنون کششی به سوی مذهب و دین در میان مردم مشاهده می شود.این روحیه خداجویی می تواند سرآغازی باشد برای مشکلات معنوی و پشتوانه بزرگی برای اخلاق . ما معتقدیم که آنچه بشر را می توانداز سقوط اخلاقی نجات بخشد، مذهب است و بس ،ازاین روی بر عالمان دینی ادیان الهی است که از وضع موجوداستفاده لازم را ببرند و با تفاهم و تبیین دستورالعملهای الهی واخلاقی ،انسانها رااز مادیت و بحرانهای اخلاقی نجات بدهند و با خدا و معنویات آشنا کنند.
از طرف دیگر، نزدیکی عالمان دینی می تواند آنان را در مقابل دشمن مشترک قوت بخشد. دراین برهه از زمان ، به طور جدی ،ادیان توحیدی در معرض تهدید قرار گرفته اند. به گفته دکتر بوکای :
[ درروزگار ما،ادیان توحیدی در معرض تهدید روحیه مادی قرار گرفته اند. در کشورهای گوناگون ، هم در ممالکی که تحت تاثیر طرز تفکر یهودی و مسیحی اند و هم در کشورهای مسلمان ، و خصوصا در برخی از محیطهای علمی ،این مطالب عنوان واز آن دفاع می شود که علم و دین با یکدیگر سرناسازگاری دارند]. 24 .
ازاین روی تفاهم عالمان دین وایجاد جبهه ای مشترک دراین زمینه ، سدی محکم در برابر بحرانهای اخلاقی و شبهات نو پیدا خواهد بود.افزون براین ، نزدیکی عالمان بزرگ ، می تواند جوابی علمی باشد بر آنچه مادیون آن را دستاویز قرار داده اند. عده ای از مبلغان مادیگرا با بهانه قرار دادن جنگهای مذهبی بین اسلام و مسیحیت ، به دین ، به عنوان عامل تفرقه نگریسته و چنین تبلیغ می کنند که : تنها عامل وحدت و صلح در جوامع بشری ، لائیک و دور شدن از دین است
با توجه به مطالب یاد شده ،ادیان بزرگ الهی باید در یک جبهه مشترک ، باامواج نیرومند فرهنگهای الحادی ، که هم سرمایه ایمان رااز انسان می گیرد و هم بنیاداخلاق را در زندگی ویران می سازد، بایستند. دراین ادیان مشترکات زیادی هست که می توان از آنها سدی محکم در مقابل عوامل مخرب پدید آورد.این مشترکات ، دراین مذاکرات بهتر شناخته می شوند.
خرافه زدایی
در طول تاریخ ، مطالبی به شریعت موسی و عیسی ( ع ) افزوده شده که هیچ سنخیتی باادیان آسمانی ندارد. همچنین برداشتها و تفسیرهای نابجایی صورت گرفته است که با آنچه موسی و عیسی ( ع ) آورده اند فاصله بسیار زیاد دارد. قرآن بارهای بار،این مطالب را متذکر شده و در موارد بسیاری به خرافه زدایی پرداخته است ..
ما موظفیم به پیروی از قرآن ،ازادیان توحیدی خرافه زدایی کنیم . برای انجام این وظیفه ، لازم است اطلاعات دقیق و کافی از تحول تاریخی این ادیان ، عقاید وارزشهایی که هم اکنون بدان معتقدند، داشته باشیم تا بتوانیم این وظیفه را به خوبی انجام دهیم . مذاکره و تفاهم با ادیان توحیدی ، زمینه مناسبی را برای شناخت آنها درابعاد گوناگون فراهم می سازد.
10. حل مشکلات
اکثریت جهان ،از پیروان ادیان آسمانی تشکیل یافته است .احتیاجات جهانی ، دنیا را بسان خانواده ای بزرگ در آورده است . بخش عظیمی از مسلمانان در ممالک غیراسلامی و بخشی از غیر مسلمانان در بلاداسلامی زندگی می کنند. مذاکره و تفاهم علمای ادیان آسمانی ، می تواند کمک خوبی به حال مشکلات آنان بنماید. رفع خصومتها وایجاد زندگی مسالمت آمیز و به دوراز جنگ و جدال و شکوفایی فرهنگ واقتصاد ملل جهان ، تنهااز طریق تفاهم میان علمای دینی میسراست . مااگر بتوانیم این روحیه راایجاد کنیم که هر کس بتواند در یک جو آرام و سالم ، سخنانش را بیان کند و سخنان دیگران را نیز به همین گونه بشنود، زمینه بسیاری ازاختلافات و دشمنیها رااز میان برداشته ایم .
آنچه ما را درانجام امور فوق دلگرم می کند، تحول آمادگی است که در جهان مسیحیت بویژه جوامع اروپایی احساس می شود. بنا به گفته عالمانی که با روشنفکران و صاحب نظران دیگرادیان درارتباط هستند، آنان بیش از گذشته آماده مذاکره و تفاهم هستند، آنان بیش از گذشته آماده مذاکره و تفاهم هستند. علاقه دارند که با مسلمانان ، بویژه مسلمانان پای بند به اسلام ، بیشتر در تماس بوده و با کلام و مبانی اسلامی بیشتر آشنا گردند.
این حرکت ، در بین روشنفکران مسیحی ، که راه خود رااز مسیحیان خرافی و معتقد به تثلیث جدا کرده اند واعتقاد جازم به خدای یگانه دارند و عیسی را عبد خدا می دانند، می تواند تحول آفرین باشد.
[بنابر نظر سنتی ، مسیحیت ، آفریده یک فرد، یعنی عیس مسیح است . تا به امروز نیز،این نظریه هنوز، کاملا منسوخ تلقی نمی شود.البته در محافل روشنفکری و با فرهنگ ، دیگر عیسی را خدا نمی دانند] 25 .
دکتر برکای درت حقیق خود درباره[ عهدین ، قرآن و علم] پس از بر شمردن فاصله های مسجد و کلیسا و دور نگهداشتن مسیحیان ،ازارتباط با مسلمانان می نویسد:
[پس از شورای روحانی واتیکان 2، دراین طرز رفتار، تغییری پدیدآمد. یکی ازاسناد دبیرخانه امور غیرمسیحیان واتیکان به این مطلب پرداخته است .
عنوان سند، رهنمودهایی برای گفتگو میان مسیحیان و مسلمانان است . به موجب این سند، مسیحیان دعوت شده اند که تصور کهنه و قدیمی خود را ازاسلام کنار بگذارند واز تصویر مسخ شده اسلام که میراث گذشته و نتیجه پیشداوریها و ثمره تهمت ها وافتراءات است دست بردارند] 26 .
البته دراین که چه گامهایی در راه تحقق آن از ناحیه واتیکان برداشته شده سخنی است مورد بحث ، ولی تجدد در تفکرات گذشته واعتراف به اشتباهات از ناحیه مرکزیت اصلی مسیحیت ، می تواند بیداری آفرین باشد و مایه دلگرمی ما در مذاکره و تفاهم با دیگرادیان توحیدی . کوتاه سخن این که تفاهم باادیان توحیدی و برگزاری سمینارهائی در این راستا می تواند مفید و کارساز باشد.امروز مسائل فکری و فرهنگی به مسائل بین المللی تبدیل شده است .اگراندیشه های اسلامی ، با قوت تمام ، در سطح این مجامع حضور نداشته باشد، به نفع فرهنگ اسلامی نخواهد بود. به عکس ، حضور دقیق و حساب شده علماء در آن مجامع ، ثمرات و پیامدهای خوبی را به دنبال دارد.
دلائل و شواهد بسیاری بر ضرورت این مساله داریم که به گوشه ای از آنها دراین مقاله اشاره کردیم .
دیگرابعاداین مسئله را در مقاله آینده پی می گیریم .
|