انتخاب، 22/7/80
مقاله با این مقدمه که هدف از خلقت انسان عبادت خداوند است آغاز می شود; البته عبادتی که خود خدا می خواهد و اگر عملی بر خلاف دستورش انجام گیرد، خودسرانه عبادت کردن و مورد لعن و طرد الهی است; اگرچه عبادتی مرسوم، مانند سجده کردن باشد . هدف از بعثت پیامبران همانا شناساندن عبادت مورد رضای پروردگار و ابلاغ خواسته هایش به مردم است و اولین شرط برای این که رسول پیام را به درستی برساند، این است که خود او نیز مفهوم پیام را فهمیده باشد . همچنین پیامبر نمونه عملی آن مفاهیم باشد و برای اثبات پیامبری خود معجزه ای ارائه کند . پس معجزه برای معرفی و اثبات ادعای صاحب معجزه است . سپس نویسنده به این نکته دقیق اشاره می کند . که نباید در خود معجزه توقف کنیم و با دیدن زیبایی معجزه و شگفتی آن، از اصل پیام و پیامبر غافل باشیم . در حقیقت تفاوتی نیست میان کسی که پس از دیدن معجزه حضرت موسی، شیفته عصای سحرآمیز می شود و او را رها کرده، به اژدهابازی سرگرم می شود، با کسی که مسحور دم عیسوی است و یا آن که «حسبنا کتاب الله » می گوید .
نویسنده پس از طرح این مقدمات داستان مشهور بعثت را مرور می کند: پیامبر پس از دریافت اولین پیام الهی، نگران و ترسان می شود و از کوه به طرف منزل حرکت می کند و جریان را برای خدیجه بازگو می نماید و این که نمی داند چه اتفاق افتاده است . خدیجه، پیامبر را نزد پسرعموی خود، ورقه بن نوفل که از دانشمندان اهل کتاب است می برد . ورقه او را تسکین می دهد و به او می گوید که به پیامبری مبعوث شده است و این چنین است که پیامبر به پیامبری خود مطمئن می شود .
نویسنده با طرح چهار سؤال به نقد داستان می پردازد و نتیجه می گیرد که با پذیرش داستان، جهل و ترس را به پیامبر نسبت داده ایم; پس نمی توان چنین سخنانی را پذیرفت . وی سپس ادله نقلی آگاهی پیامبر از پیامبریش را ذکر می کند و از خطبه قاصعه نهج البلاغه شواهدی را بیان می نماید . همه تلاش نویسنده در این مقاله برای بیان نادرستی این داستان مشهور است .
نقد: در پاسخ نویسنده می توان گفت شاید قسمت الهی چنین اقتضا می کرد تا پیامبری حضرت منتشر شود و این مستلزم ترس و جهل مذموم نیست .