انتخاب، 9/12/80
رواج تفکر و فرهنگ شیعی در ایران مرهون روشن گری ها و بیدارگری های علما و فقهایی بود که برای نیل به این هدف از هیچ تلاشی دریغ نکردند . ما این حرکت را در چهار دوره مطالعه می کنیم . دوره اول از آغاز غیبت کبری تا عصر صفویه را شامل می شود . در این دوره علما و فقهای بزرگی همچون شیخ کلینی، شیخ صدوق، شیخ مفید، سید مرتضی علم الهدی، شیخ طوسی و علامه حلی، سکان هدایت و رهبری جامعه را بر عهده گرفتند و با تشریح وظایف مسلمانان در زمان غیبت، زمینه های پی ریزی حکومت دینی را فراهم کردند .
دوره دوم حیات سیاسی و اجتماعی علما با صفویه آغاز شد و تا پایان دوره قاجاریه ادامه یافت . در این دوران، ازبک ها از شرق و عثمانی ها از غرب، ایران شیعی را تحت فشار قرار داده بودند . در چنین شرایطی با حضور علما در عرصه های سیاسی و اجتماعی، حوزه قدرت معنوی و مادی، میان عالی ترین مقام روحانی شیعه، یعنی صدرالصدور و سلطان صفوی تقسیم گردید . بدین ترتیب با اتکا به پشتوانه مردمی، حکومت صفوی توانست برای مدت زمان طولانی تری از موجودیت خویش در برابر تهدیدهای بیگانگان دفاع کند .
در دوره سوم که با ظهور روحانی برجسته، آقا محمدباقر معروف به وحید بهبهانی، آغاز می شود، علمای مذهبی، علی رغم میل باطنی و تنها به منظور حفظ ثغور اسلامی در مقابل تجاوز بیگانه، به حمایت از حکومت وقت پرداختند و با دادن فتوا برای شرکت در جنگ ها، عقب راندن مکتب هایی همچون صوفی گری و اخباری گری و مقابله با اندیشه های استعماری و افکار ضاله داخلی به همکاری با سلاطین قاجار پرداختند . آنان با این کار در پی آن بودند که اولا موجودیت تفکر شیعی را حفظ کنند و ثانیا در فرصتی مناسب و با فراهم شدن زمینه مساعد، دولت آرمانی خویش را پی ریزی کنند . از جمله روحانیون مبارز این دوره، میرزا جهانگیرخان قشقایی است که نقش بزرگی را در جنبش مشروطه ایفا نمود . وی هرچند در مشروطه نقش مستقیمی بر عهده نداشت; اما شاگردانی پرورش داد که همگام با مردم وارد صحنه مبارزه شدند . این حرکت جهت دار، همچنان ادامه یافت تا حضرت امام قدس سره و شاگردان او که نسل چهارم علمای شیعی را تشکیل می دادند، توانستند به آرمان واقعی تشیع جامه عمل بپوشانند .