وحدت گرایی

تمدّن اسلامی به گونه مستقیم از وحی آسمانی جوانه زد و با تغذیه پایدار و همیشگی از آن قرنها در راستای فرهنگ سازی معنویت رو به بالندگی نهاد و از میراث تمدّنهای بیگانه پیش از خود تا آن جا برداشت کرد که با اصول و بنیادهای آن هماهنگی داشته باشد یکی از این بنیادها پذیرش جهان نگری توحیدی است که انسان را با همه پدیده های مادی و غیر مادی پیوند می زند

تمدّن اسلامی به گونه مستقیم از وحی آسمانی جوانه زد و با تغذیه پایدار و همیشگی از آن قرنها در راستای فرهنگ سازی معنویت رو به بالندگی نهاد و از میراث تمدّنهای بیگانه پیش از خود تا آن جا برداشت کرد که با اصول و بنیادهای آن هماهنگی داشته باشد یکی از این بنیادها پذیرش جهان نگری توحیدی است که انسان را با همه پدیده های مادی و غیر مادی پیوند می زند.
سازگاری یک فرد مسلمان با انسانها فرهنگها و تمدّنهای دیگر و گردن نهادن به حقوق فطری و حقوق طبیعی همه انسانها و نیز همسویی او با طبیعت و حفظ محیط زیست و پاسداری از سیستم حاکم بر آن همه ریشه در این نگرش دارد. چنانکه تمدّن اسلامی ضمن بها دادن به دستاوردهای دیگر تمدّنها به مدارای فرهنگی با آنها روی آورده و در راستای حفظ یگانگی و یکپارچگی خود کوشیده است ناسازگاریهایی را که در جریان زمان از درون و بیرون بر آن بار شده است به توحید برساند. هرچند گاهی این حرکت قرنها به درازا کشیده شده است. به عنوان نمونه ما وقتی که سیر دادوستد عقلانی اسلام و غرب را مطالعه می کنیم می بینیم هرچند

( 214 )

بسیاری از داده های حکمی غرب یا شرق با مبانی اسلامی نمی ساخته است ولی به طور شگفت انگیزی همه ناسازگاریهای پنهان در آغاز تفکر اسلامی که از یونان گرفته شده بود ناسازگاریهایی که در تفکر غربی سبب نابودی دنیای یکپارچه قرون وسطی شد در جهان اسلام سرنوشتی واژگونه یافت و در سنتز بزرگ ملا صدرا و چهارصد سال پس از وی در اندیشه های امام خمینی در آمیخته شد. دین فلسفه اشراق کلام و عرفان در یک تفکر گرد آمد و این امر از جنبه میانجی گری تفکر اسلامی حکایت دارد.
میل به وحدت و پرهیز از قطعه قطعه شدن بهتر از هرجا در جهان شناسی اسلام نمود یافته است.
جهان شناسی توحیدی نظر به وحدت سرزمنیها و انسانها را برای تمدّن اسلامی به ارمغان آورد. ما با اندک درنگی در می یابیم که تمدّنهای پیشین هر کدام راههایی برای تقسیم بشریت به اجزای کوچک تر پدید آورده اند:
یونانیها دنیا را به یونانیان و بربرها تقسیم می کردند;
ییهودیها می گفتند: انسان یا یهودی است یا غیر یهودی.
و برای اروپاییان دنیای قرون وسطی در درجه اول در بر گیرنده مسیحیت و بی دینی بود و در درجه بعد خود مسیحیت هم در برگیرنده چند کشور سلطنتی بود.
امّا دین اسلام از دنیا و مردمانش ساختار جدای از دیگر ساختارها ارائه داد. اسلام همه آدمیان را پدید آمده از یک ریشه می داند و بر این باور است که همه آنها از حقوق انسانی برخوردارند. و غیر مسلمانان می توانند با پرداخت جزیه بدون هیچ نگرانی در قلمرو اسلامی زندگی کنند. تأثیر اندیشه های جهانگرانه قرآن سبب شده است که فهم مسلمانان پیشین حتی از منطقه های جغرافیایی نیز با فهم پیروان ادیان دیگر ناسان باشد. نامهایی که اروپاییان روی قاره ها گذاشته بودند برای مسلمانان شناخته شده نبود.نویسندگان مسلمان

( 215 )

در جُستارهای مربوط به جغرافیا دنیا را به اقالیم تقسیم می کردند.این طبقه بندی تنها جغرافیایی بود و بار سیاسی یا فرهنگی نداشت. در دنیای اسلام تقسیم سرزمینها بسیار کم اهمیت بود و شمار در خوری از اسامی کشورهای امروزی جهان اسلام نامهای جدید هستند و پیشینه تاریخی ندارند. پاره ای از آنها مانند سوریه فلسطین و یا لیبی از اسامی عهد عتیق گرفته شده اند. نام پاره ای از آنها مانند: عراق نام ایالتهایی هستند که در قرون وسطی وجود داشته است. نام پاره ای دیگر مانند پاکستان در سده اخیر پدید آمده است. نام عربستان و ترکیه از غرب وارد شده است.
با این حال نام قومها و ملّتها مانند: عربان ایرانیان یا ترکان در متون اسلامی جای برجسته ای دارند و عضویت در یکی از این گروهها که با زبان فرهنگ و گاه تبار تعریف می شدند بخش مهمی از خودآگاهی یک فردمسلمان را به وجود می آوردند. چون این پدیده مورد تأیید قرآن قرار گرفته است که بسیاری شعبه ها و قبیله ها تنها برای شناخت انسانها از یکدیگر و بهره گیری از تجربه هایی است که هر قومی در طول تاریخ خود به دست می آورد نه برای تفاخر بر یکدیگر. این رویکرد همه ملّتها را از قدرت اسلام آسوده خاطر می کرد و آنها را برای حضور در هفته بازار عشق و معرفت آماده می ساخته است.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان