ماهان شبکه ایرانیان

سیره نبوی(صلی الله علیه و آله)

رسول خدا(صلی الله علیه و آله) اهل عبادت خالص و بی­ریا بود. عبادتش صورتی عاشقانه داشت؛ نه به طمع بهشت عبادت می­کرد و نه از ترس عذاب الهی، بلکه او خدا را لایق عبادت می­دانست

رسول خدا(صلی الله علیه و آله) اهل عبادت خالص و بی­ریا بود. عبادتش صورتی عاشقانه داشت؛ نه به طمع بهشت عبادت می­کرد و نه از ترس عذاب الهی، بلکه او خدا را لایق عبادت می­دانست. با یقینی کامل مشغول نماز و ذکر و دعا می­شد و به نماز رغبتی بسیار داشت و آن را نور چشم خود می­دانست. روزه را بسیار دوست می­داشت و علاوه بر ماه رمضان در ماه­های رجب و شعبان و هم چنین در بسیاری از ایام عادی سال، روزه می­گرفت و آن را همچون سپری در برابر آتش دوزخ می­دانست. با همه­ی شأن و مقامی که در پیشگاه خدا داشت، از او بیمناک و ترسان بود و از قیامت و حسابرسی روز رستاخیز وحشت داشت و عافیت در آن روز را از خداوند درخواست می­کرد.

شبی در خانه­ ام سلمه بود. نیمه­های شب، ام سلمه از خواب بیدار شد و پیامبر(صلی الله علیه و آله) را در بسترش نیافت. ناگاه متوجه گردید که پیامبر(صلی الله علیه و آله) در گوشه اتاق مشغول به عبادت و راز و نیاز است. دست­های مبارک را به دعا برداشته، می­گرید و از خداوند چنین می­طلبد: خدایا! مرا به بدی­هایی که از آن­ها رهانیده­ای، برنگردان. خدایا! مرا دشمن شاد نفرما. خدایا! مرا یک لحظه و یک چشم بر هم زدن به خود وامگذار. ام سلمه پس از شنیدن این سخنان، بی­اختیارشروع به گریستن کرد. چون پیامبر(صلی الله علیه و آله) صدای او را شنید، فرمود: "ام سلمه! برای چه می­گریی؟" عرض کرد: "یا رسول الله! چرا نگریم در حالی که شما با آن جایگاه و منزلتی که نزد خدا داری، چنین می­گویی و می­گریی؟" حضرت فرمود: "ای ام سلمه! چگونه ایمن باشم که خداوند متعال حضرت یونس را به قدر چشم بر هم زدنی به خود واگذاشت: آمد بر سرش آن­چه آمد".([1])

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان