ماهان شبکه ایرانیان

مقررات شریعت اسلامی در خصوص زنان در هند

رایج ترین اتهامی که علیه شریعت اسلامی وارد می شود آن است که مقررات آن تبعیضات غیر عادلانه ای را علیه زنان در بر دارد. از همین روی روشنفکران چپ و هواداران جنبش بیداری زنان نیز در کنار هندوهای بنیادگرا علیه شریعت اسلامی همصدا شده اند و هر سه گروه خواستار لغو یا لااقل اصلاح مقررات شریعت اسلامی اند! این مسأله که آیا شریعت اسلامی در هند مواضع ضد زنان دارد یا نه و آیا اسلام از حقوق زنان دفاع کرده و یا آن را زیر پا گذارده است، یک مسأله نظری است که در باره آن کتابهای قطوری نگاشته شده و نیاز به بازگویی نیست. اما جالب اینکه برخی از صاحب نظران هندو نیز مجبور شده اند اعتراف کنند که شریعت اسلام بسیار مترقی تر از سایر شرایع است. قاضی «کریشنا آییر» اعتراف می کند شریعت اسلام در مورد نکاح، طلاق و غیره پیشرفته تر از مقررات ادیان دیگر است. دانیال لطیفی وکیل معروف دادگستری گفته است: «کسانی که بر شریعت اسلامی حمله می کنند، هیچ آشنایی با مقررات آن ندارند.»
در روزنامه ای در هند مقاله ای چاپ شد که در آن خاطرنشان می ساخت قوانین و مقررات مسیحیان و هندوها در موارد بیشتری تبعیض علیه زنان را نشان می دهد. از این روی درست نیست از مقررات اسلامی انتقاد شود و برای نمونه در این روزنامه نقل می شود:
برحسب لایحه ارث هندو که در سال 1335ش تصویب شد، دختران می توانند در خانه مسکونی پدر خویش زندگی کنند اما در تقسیم ارث (غیر منقول) سهمی ندارند. و همچنین برحسب قانون کفالت هندو، زن نمی تواند در صورت طلاق بدون اجازه پدر، بچه خود را نگه دارد. اما عکس آن صحیح است. این گونه تبعیضها علیه زن در قانون مدنی جدید هندوها نیز که در دوره معاصر در پارلمان اصلاح شده است به چشم می خورد. تعدد زوجات از جمله موارد اصلی حمله به شریعت اسلامی است. مرد حق چهار همسر دارد، در حالی که زن از چنان حقی برخوردار نیست و این امر را گواهی بر تبعیض علیه زن محسوب می کنند در حالی که در میان هندوها، تعدد ازدواج پشتوانه قانونی ندارد، اما رواج آن بیشتر است. این امر نشان می دهد به صرف تغییر و یا الغاء قانون، مسأله ای حل نمی شود. چنان که گزارش آمار رسمی هند نیز این یافته را تأیید می کند. برحسب آن تعدد زوجات در میان قبایل 25/15% در میان هندوها 8/5% و در میان مسلمین 7/5% است.
مسأله طلاق در میان مسلمین
طلاق از جمله مسایل دیگری است که اخیرا در روزنامه ها زیاد مطرح شده است. تیپ روشنفکران، هواداران جنبش زنان و بنیادگرایان هندو که خواستار الغاء شریعت هستند، مسأله طلاق فقه حنفی را پیراهن عثمان ساخته اند. در فقه حنفی مقوله ای به نام «طلاق بدائی» مطرح است. برحسب آن اگر مرد، حتی در خشم این جمله را به زن بگوید که «تو را سه طلاق دادم» و یا سه مرتبه کلمه طلاق را تکرار کند (طلاق، طلاق، طلاق) او به همسرش را طلاق «باین» داده و دیگر بدون محلل، مجددا زن و مرد نمی توانند با هم ازدواج کنند. روش «سه طلاق» را مردها به صورت شمشیر دموکلس بر سر زنان آمیخته اند.
این فتوا براستی قابل ایراد است. در فقه شیعه مسأله بدین قرار است که طلاق با شرایط خاص و در حضور گواهان صورت گیرد. یک مرتبه طلاق، ولو کلمه طلاق هزار بار نیز تکرار شود، طلاق رجعی است و حق رجوع وجود دارد. تنها پس از رجوع و طلاقهای مجدد در سه نوبت، طلاق همیشگی و باین می شود. جالب است که در این اواخر در جنجالی که در رسانه ها در مورد مسأله طلاق حنفی درگرفت، علماء و اندیشمندان سنی نیز خواستار تجدید فتوا شده و بعضی گفته اند، خوب است از حکم فقه شیعه تبعیت شود. هندوهای افراطی حکم خاص فقه حنفی را دلیل بر لزوم الغاء مقررات شریعت تلقی می کنند، که این امری کاملاً مغرضانه است.
از جمله محورهای حمله بر شریعت اسلام آن است که در اسلام تنها مرد حق طلاق دارد و زن نمی تواند این کار را به دست گیرد. در روزنامه های هندی اخیرا این محور نیز کرارا مطرح شده است و منتقدین این امر را نمونه ای از عدم تساوی زن و مرد دانسته اند. برحسب لایحه انحلال ازدواج در مورد ظهار، لعان و یا اثبات عدم رجولیت، زن می تواند از دادگاه طلاق بگیرد. گذشته از آن در فقه اسلامی اصل «طلاق تفویضی» نیز مطرح است. هنگام ازدواج زن می تواند شرط کند مرد حق طلاق را به زن تفویض کند. از این رو نیازی به الغاء «پرسنل لا» یا تغییر مقررات شریعت نیست، بلکه ضرورت دارد از امکاناتی که شریعت اسلامی به زنان اعطا کرده است، استفاده به عمل آید.
از جنجالی که رسانه های گروهی هند مدتی است به پا کرده اند، زمان کوتاهی می گذرد. آنها تلاش می کنند این اتهام را الغاء کنند که اجرای قانون احوال شخصیه مسلمانان در هند به دلیل مغایرت داشتن با حقوق انسانی و اجتماعی غیر ممکن است! در این باره مولانا سید ابوالحسن ندوی رئیس سازمان «احوال شخصیه» مسلمین می گوید: «اگر هدف از این بحث رفع اختلافات بود می بایست در مقام و محل خود یعنی در مذاکره و تحقیق علمی و فقهی علماء و حوزه های علمیه صورت می گرفت، در این روش هدفی جز مورد تمسخر قرار دادن و توهین به شریعت اسلام وجود ندارد.» نتیجه این بحثهای غیر ضروری در مطبوعات این بوده که مسأله طلاق را یک عمل ظالمانه که طی آن حقوق زنها پایمال می شود جلوه داده و این مسأله به عنوان یک تفریح برای مسلمانان عنوان گردد!
زنان مسلمان و وضعیت اجتماعی آنان در هند
در بسیاری از خانواده های مسلمان، دختر به عنوان یک مخلوق بیچاره و بی عاطفه تصور می شود که اطاعت بی چون و چرا از بزرگان، وظیفه اصلی او به شمار می آید. زن مسلمان در اجتماع خود از تشخص و منزلت و مقام لازم برخوردار نیست. وی موظف است در جهت شناخت و تشخص پدر و برادرش تلاش نماید و به قول خانم «بانو اکبر» که متعلق به یک خانواده متعصب مسلمان است طبیعت، در هر حال مرد را در مقابل زن قدرت تفوق و برتری بخشیده است و در کلیه شؤون حیات، زن یک انسان مطیع و فرمانبردار مرد اعلام شده است. یعنی از مهد تا لحد، وی باید در خدمت مردان باشد تا در انتها نجات یافته تلقی گردد. وی می گوید که اجتماع اسلامی، به زن اجازه نمی دهد تا وی بدون حجاب در برابر نامحرم ظاهر شود و حق دارد فقط دو نوبت، در طول عمر خود از خانه بیرون آید اول در موقع مراسم ازدواج و دوم پس از مرگ و به صورت جنازه!
واقعیت این است که جامعه اسلامی هند، از ابعاد مختلف با سیستمهای اجتماعی هند امتزاج یافته و تحت تأثیر قرار گرفته است. هنگامی که پادشاهان مسلمان وارد هند شدند به منظور جلب غیر مسلمانان به اسلام و فرهنگ اسلامی، تا حدود زیادی اصول اجتماعی غیر اسلامی را با اجتماع اسلامی مخلوط ساختند و بسیاری از عادات و سنن فرهنگی آنان را به خود اختصاص دادند. این است که می بینیم از آن روز، مسایل غلط بسیاری در جامعه اسلامی هند نفوذ پیدا کرده و به منظور نشان دادن برتری پسر در مقابل دختر، حتی تعبیرات و تفسیرات مختلفی از احکام و دستورات آسمانی در کلام اللّه را ارائه می نمایند.
طرز تفکر در خصوص زنان مسلمان بر سه اصل استوار است، یکی اینکه زن در هر حال، در برابر مرد از موقعیت کمتری برخوردار است و از لحاظ توانایی جسمی و روحی، ضعیف تر از مرد تصور می شود. دوم اینکه زن در مقابل مرد، مسؤولیتش برای حفط حیثیت خاندان بیشتر است و نباید کاری کند که باعث سرافکندگی والدین و دیگر اعضای خانواده گردد. سوم اینکه زن باید در هر حالت، خود را پاسدار عزت و ناموس خاندان تصور نماید. در اجتماع مسلمانان برخلاف زن، مرد یک مخلوق آزاد از انجام کلیه مسؤولیتهای اخلاقی، فرهنگی و اجتماعی تصور می گردد و زن خوب کسی است که در مقابل تمام آزار و اذیتی که به دست شوهرش صورت می پذیرد حتی یک آه هم نکشد.
به دنبال نفوذ تعلیمات غربی در کشور، تنی چند از مصلحان مسلمان مانند «سر سید احمدخان» و «مولانا حالی» از باسواد شدن دختران دفاع کردند و مدرسه دختران را در شهر «علیگره» تأسیس کرده که بعدا به صورت دانشکده زنان در آمد. اما سر سید احمدخان هم حجاب را برای شاگردان دختر ضروری و الزامی اعلام کرد و متذکر شد که دختران باید با حجاب به فراگیری علم بپردازند تا بتوانند خدمات شایانی برای جامعه اسلامی به عنوان یک مادر باوجدان و آگاه انجام دهند و نسل جوان مسلمان را پرورش دهند. تقسیم شبه قاره هند در سال 1326ش تغییرات اساسی را در اجتماع اسلامی در هند به وجود آورد، مثلاً در اثر بروز درگیریهای گروهی بین هندوها و مسلمانان، حجاب بین زنان مسلمان یک زنگ خطر برای جان آنها تلقی گردید! و یا محرومیتهای اقتصادی باعث شد که دختران مسلمان از حریم خانه بیرون آیند و دوشادوش پسران کار کنند و بیش از پیش به فراگیری تحصیلات بپردازند.
* سازمان زنان مسلمان هند و رئیس حزب جانتادال شعبه دهلی، تنها ارگان مربوط به زنان مسلمان است که فعالیتهایی در خصوص احقاق حقوق زنان مسلمان انجام داده است و در رابطه با جنایتهایی که بعد از قضیه تخریب مسجد بابری بویژه در مورد زنان مسلمان در شهرهای «سورت»، «سهارانپور» و غیره صورت گرفت خواستار رسیدگی به ظلم و تعدی هندوهای افراطی نسبت به زنان مسلمان بوده و گزارشاتی تنظیم و به مقامات دولتی از جمله نخست وزیر داده است تا در این خصوص اقدام شود. اما به طور کلی می توان گفت: «هویت مسلمانان هند، هویتی هندی است که با هویت مسلمانان دیگر کشورها متفاوت است. هویتی که در طول قرنها با آمیزش سنتها، فرهنگها و تماسهای اجتماعی شکلی تازه به خود گرفته است. این آمیزش به یک اختلاط منتهی شده که کشمکشها و تضادهایی را هم به دنبال آورده است. این وضع هنگامی به وقوع پیوست که برخوردهای تازه، بدعتهای اجتماعی و فرهنگی به سهولت مورد قبول واقع نگردید. تأثیر پیروی از مذاهب مختلف در هند بر سنتهای مذهبی مسلمانان در آن دیار تأثیر گذارد و سبب تحول این سنتها بر اساس بافت اجتماعی شد».
روانشناسی اجتماعی زنان هند
نگاه به موقعیت و جایگاه زنان هند در جامعه از زاویه نگاه اندیشمند شهیر هند «سودهیر کاکار» به وضوح شناختی جامع از مبحث را ارائه می کند. کاکار می گوید: هویت زنان هند از وابستگی به دیگران تأمین می شود. او روانشناسی اجتماعی زنان هند را در سه مرحله زندگی خلاصه می کند:
1 زن هندی، دختر والدینش است
2 او همسر شوهرش و عروس خانواده شوهر است
3 او مادر فرزندان است
زن هندی با این سه مرحله هویت یافته و امنیت خویش را نیز در ارمغان کامل نقش خود در هر مرحله جستجو می کند.
منشأ اسنادی این هویت و جایگاه اجتماعی زنان هند را باید در تاریخ افسانه های مذهبی آئین هندو جستجو کرد. از معروفترین این افسانه ها، روایت مربوط به رب النوع «راما» و همسرش «ستیا» می باشد. این داستان که در واقع وظیفه زن در خانواده را مختصر می کند، در کتاب «رامایانا» که شرح زندگی «راما» یکی از خدایان هندی را توصیف می کند آمده:
سنّت معروف «ساتی» در هند که زنان بعد از مرگ شوهر، خود را در آتش می سوزاندند تا وفاداری خود به شوهر را ثابت کنند، از همین روایت و از نام «ستیا» ناشی می شود. در واقع شرایط اجتماعی زن در جامعه هند طوری بوده که اگر زنان مرتکب «ساتی» نمی شدند، به عنوان زنان غیر وفادار و خیانتکار شناخته می شدند و تحت فشارهای روانی، اینچنین رسم «خودسوزی» در هند جان میلیونها زن را در تاریخ این کشور گرفته است. منابع مقدس آیین هندو سرشار از این نابرابریها و بی عدالتیها در خصوص زن جامعه خود می باشد. در کتاب ادعیه هندو «وداها» هر جا دعا برای تولد اولاد نوزاد شده موضوع فرزند پسراست و در هیچ کجای این مرجع بحثی از جنس دختران به میان نرفته است.
کمیسیونی به نام «نیکسون» در سال 1354ش تعیین شده تا نقش کتابهای درسی در تفسیر زن هندی را بررسی نماید. در بررسی انجام شده اعلام گردید که در این کتابها، زن هندی در مجموع همان زن قدیمی بی عاطفه فاقد اختیار قلمداد می شود و نشان می دهد که زن، گویی به غیر از یک جنس جذاب، هیچ صلاحیت فکری و ذهنی دیگری را در نزد مرد دارا نمی باشد. در حالی که در مقابلش، مرد را به عنوان یک انسان ماجراجو، مخترع، دلیر و سلحشور مجسم می سازند. مثلاً بعضی از کتابهای علوم، دارای تصاویری هستند که نشان می دهد پسران مشغول فراگیری تجربیات علمی هستند در حالی که شاگردان دختر در کنار آنها، فقط ناظر هستند و یا معلم به پسران دستور می دهد که نقشه و تصاویر علمی دیگر به دیوار نصب نمایند و در عوض، به دختران یاد می دهد که چگونه غذا تهیه نمایند. در موضوعات نمایشی مدارس، پسران در نقش پادشاهها و افراد سلحشور ظاهر می شوند در حالی که دختران در نقش مادر، کلفت و خدمه. همین طور در رسانه های گروهی نیز بین زن و مرد تبعیض قائل می شدند. فیلمهای هندی زبان که در تلویزیون به نمایش گذاشته می شود، زن را به عنوان مخلوق بی تفاوت و بی دفاع در مقابل مرد نشان می دهد و در پوسترهای تبلیغاتی، از زن و تصویر او سوءاستفاده می شود.
تحقیقات اخیر مردم شناسی در هند که انجام پذیرفته نشان می دهد که تعداد نوزادان دختر و پسر چه واکنشهای متفاوتی را در منطقه از این کشور برمی انگیزد. در مطالعه مراسمی مربوط به تولد نوزاد توسط همین مردم شناسان، آمده: هنگام تولد نوزاد پسر طبلها نواخته می شود و مردم به نشان شادی بر سر هم پوست صدف می ریزند. ماما یا قابله هدایای فراوان دریافت می کند. اما تعدادی از این محققین سرودهای غم انگیزی را از مناطق روستایی این کشور ثبت کرده اند که اکثر مربوط به مادران صاحب نوزاد دختر است. توجیه اصلی برای نامبارک جلوه دادن فرزند دختر در هند را پاراگراف تأمین جهیزیه یا «دوری» می دانند که در مناطق روستایی و حتی مناطق متوسط به پایین شهری تأمین این هزینه برای حتی دو دختر در یک خانواده می تواند باعث خسارتهای جبران ناپذیر شود. «سودهیر کاکار» سه مرحله از بازتاب تأثیرات اجتماعی هند بر زنان را مورد اشاره قرار می دهد:
مرحله اول: تنفر از خود و اقدام علیه خود
مرحله دوم: اقدام علیه سلطه مردان در جامعه و شوهران در خانواده
مرحله سوم: اقدام علیه ساختار اساسی جامعه
تحلیل نظر «کاکار» در سه مرحله زندگی زنان هند ما را به تقسیم بندیهای تاریخی عملکرد
زن در جامعه نزدیک می کند. به لحاظ روانی بخش اول «خودانکاری» و اقدام علیه خود منبعث از القائات احادیث باستانی می شود. در منابع باستانی، دختر شوم و پلید است. تولدش ننگ و نگرانی و هزینه مالی دارد، آن چنانکه دختران خود در مقام مادر از دختران متنفر می شوند و این تنفر در تاریخ توسعه یافته و زن از خودش متنفر شده و با سنت «ساتی» به اقدام علیه خود متوسل می شود.
در مرحله دوم، مصادیق اجتماعی آن در دوران بعد از استقلال نهفته است. زنان در مبارزات استقلال طلبی هند به همراه گاندی نقش جدید اجتماعی را تجربه کردند. بعد از استقلال فضای دموکراتیک در کشور و قانون اساسی مدرن امکانات مشارکت زنان در فعالیتهای اجتماعی را میسر می ساخت، چنانکه زنان دارای مناصب عالی مدیریتی تا سطح نخست وزیر ایندرا گاندی شدند.
اما همان طور که قبلاً اشاره شد، پرداختن به وضعیت زنان هند با تبعیت از یک روند تحول تاریخی غیر ممکن است. وقتی سخن از پیشرفت زنان در هند است، این پیشرفت متعلق به گروه اندک 10 درصدی از بخش مرفه جامعه است و اخیرا نیز بخش 25 تا 30 درصدی طبقه متوسط.
زنان سایر گروههای اجتماعی که 60 درصد را تشکیل می دهند نه تنها وضعیت بهتری نیافته اند بلکه با آغاز مدرنیسم در کشور، و افزایش شکاف طبقاتی بین اقشار مختلف بر مصائب آنان نیز افزوده شده است.
در مرحله سوم که از چند سال پیش آغاز شده است، نهضتهای فمنیستی راههای افراطی را پیموده و رؤیاهای بزرگی را در سر می پرورانند. این گروه طبقاتی که شاید از بالاترین طبقات یعنی همان 10 درصد باشند با شعارهایی تند نظیر اینکه «زنان هند برخیزید و قیام کنید، شما چیزی ندارید که از دست دهید الاّ زنجیرهای اسارت به مردان را».
از جنبه روانشناسی اجتماعی مرحله اول رفتار زنان در هند با عنوان «درون ریزی» و مرحله دوم و سوم با عبارت «برون ریزی» شناخته و تعبیر می شود.
زنان هند در دوران معاصر
در این بحث، عصر جدید هند به دو دوره بعد از استقلال یعنی سال 1326ش تا 1369 و از سال 1369 تا کنون تقسیم می شود. سال 1369 به دلیل آغاز اصلاحات اجتماعی و اقتصادی در هند تحت برنامه آزادسازی اجتماعی و خصوصی سازی اقتصادی، خود نقطه عطف و عزیمتی در تاریخ سیاسی این کشور به حساب می آید. جامعه هند تحت تأثیر اصلاحات اقتصادی، شکل جدیدی یافته و بر نحوه تفکر و رفتار زنان جامعه تأثیر بسزایی داشته که افزایش آمار طلاق، سقط جنین در میان دختران نوجوان و فشارهای روحی و روانی در محیط کار و خانه از نمونه های آن می باشد.
زنان هند بعد از استقلال
برای زنان، کسب هویت جدید و اعطای جایگاه بهتر از طرف جامعه مردان امتیازاتی مناسب بود. یکی از مشکلات عمده زنان در جوامع سنتی و بخصوص هند، مسأله «نازایی» و یا «دخترزایی»
آنان بوده است. این موضوعات هر کدام به تنهایی در عصر قدیم ملاک اعتبار و جایگاه اجتماعی زن شناخته می شد، اما در عصر مدرن با افزایش آگاهیهای اجتماعی در اثر توسعه آموزشهای رسانه ای از قبیل رادیو، تلویزیون و جراید تا حدودی، عقاید سابق تعدیل شده و زنان به طور عام از این مسایل رنج نمی برند. در واقع زنان عصر بعد از استقلال با ملایمت و ملاطفت سازشکارانه ای خواهان جایگاه بهتر و توجه بیشتری بودند که دوران حاملگی شاید یکی از نمونه ها باشد.
در هند مصرف بعضی از غذاها به عنوان «تابو» قلمداد شده و حرام محسوب می شود. خوردن گوشت به طور مطلق در بعضی از آئینها و گوشت برخی حیوانات هر کدام به نحوی در آئین و مذهبی تحریم شده و طی گزارش روزنامه «هندوستان تایمز» به خاطر همین مسأله 88 درصد از زنان در دوران حاملگی از کم خونی رنج می برند. زنان دوران بعد از استقلال که به تازگی آموزش یافته و وارد عرصه کار شده اند از نقش دوگانه خود در اداره و خانه رنج می برند. اضافه شدن وظیفه جدید به ردیف وظایف سابق هیچ تغییری در نحوه همکاری شوهران ایجاد نکرده و زنان از این مشغله اضافه رنج می برند.
گزارشی از روزنامه «هندو» چاپ «دهلی» و «مدارس» طی مصاحبه با زنان مختلف، نگرانیهای آنان در عصر جدید را جویا شده و اشاره می کند که هنوز سالانه زنان جامعه به دلیل آزار و شکنجه توسط خانواده شوهر به صورتی گسترده دست به خودکشی می زنند.
همین گزارش می افزاید که زنان معتقدند که 85 تا 90 درصد مردان ارتباطات نامشروع دارند و به همسران خود وفادار نیستند. شکل پدرسالارانه جامعه سنتی هندو و بحرانهای اخلاقی جامعه جدید هر دو عامل مقوم این جنایتها می شود. زنان بعد از استقلال اگر چه از ساخت پدرسالارانه جامعه ناراضی هستند، و نیز اگر چه صاحب تحصیلات عالیه و دارای شغل و درآمد و استقلال اقتصادی هستند، اما هنوز خواهان حل بحران موجود در خانواده بوده و بقای آن را می طلبد.
زنان بعد از استقلال اگر چه صاحب اراده و استقلال بیشتری شده اند، اما از فشارهای روانی و روحی موجود در خانه و جامعه رنج می برند. تعلیم و تربیت فرزندان عصر مدرن در درون خانواده های سنتی، خود باعث فشارهای روحی و روانی می شود.
زن بعد از استقلال، اگر چه فرزندان خود را مدرن تربیت می کند، اما از نتایج حاصله از آن راضی نیست. او در اعماق وجودش سنتی است و از هجرت فرزندان به خارج از کشور یا به مناطق دوردست شهری رنج برده و شدیدا احساس تنهایی و خلأ عاطفی می کند.
زنان هند بعد از اصلاحات 1990
زنان بعد از اصلاحات، در قالب مکتبی که طرفدار توسعه اقتصادی و طرحهای سرمایه داری غربی هستند شناسایی و معرفی می شوند.
زنانی که با ارزشهای غربی آشنا بوده و با هجومآن ارزشها طی دوره پنج ساله خود را با آن تطبیق داده و الگوهایی جدید پذیرفته اند. زنان بعد از اصلاحات به زنانی اطلاق می شوند که خواهان دگرگونیهای اساسی در متن جامعه هستند و یا اینکه به لحاظ رفتار اجتماعی خود به نحو قابل توجهی دگرگون شده اند. این زنان با تقسیماتی افراطی دنیای موجود را به دو جهان زنان و جهان مردان تقسیم می کنند.
طلاق، دیگر یک ضد ارزش محسوب نمی شود و خانواده از آن قداست سنتی که در فرهنگ از آن بهره می برده دیگر جایگاه سابق را ندارد. یکی از این زنان می گوید: تا زمانی که شوهرم زنده بود فکر می کردم خوشبختی یعنی همین! اما بعد از مرگ او تازه معنای خوشبختی را فهمیدم و آزادی را درک کردم!!
در فرهنگ خانواده هند ازدواج مجدد برای زنان مطلقه یا بیوه کراهت دارد. اما این قباحت اخیرا تبدیل به یک ارزش شده و زنان به شوق تشکیل خانواده جدید از مشکلات خانواده موجود فرار می کنند. تعدادی از این زنان در دفاع از حقوق اجتماعی زن، متقاضی قانونی و رسمی کرن حق آزادی و بی بند و باری جنسی برای زنان هستند! آنها ادعا می کنند که بیش از یک میلیون زن بدکاره در هند وجود دارد که حقوق آنها پایمال و تضییع می شود!! «شورای تحقیقات بهداشتی هند» نیز از شیوع امراض متفاوت مقاربتی در میان این زنان خبر داده و شیوع بیماری «ایدز» در بمبئی را نگران کننده می داند. در کلکته زنان بزهکار با استناد به قوانین موجود در شهر «ملبورن» استرالیا و شهرهای دیگر اروپای غربی خواستار حقوق مشابه برای خودشان هستند. مسأله بزهکاری اگر چه مختص جامعه مدرن امروزی نبوده و سابقه طولانی در تمام جوامع دارد، اما تقاضای حقوق قانونی و اجتماعی! از ره آوردهای دنیای جدید و تشکل جدید زنان یعنی «فمینیسم» می باشد. فمینیستها اخیرا در چهارمین کنفرانس جهانی زنان که در کشور چین برگزار شد، خواستار تصویب قانون جهانی برای «همجنس بازان» شدند و تلاش می کردند که به عنوان ماده ای در قطعنامه نهایی، این حق را اعلام کنند!
جامعه فمینیستهای هند نیز گاهی تحت تأثیر فمینیسم جهانی، فعالیتها و شعارهای افراطی برای مقابله با بحران اجتماعی موجود در مورد زنان هند مطرح می کنند.
این تعدد رفتار و تفرق در آراء زنان نیز به همان تعداد تفرق طبقات اجتماعی هند برمی گردد که گفته شد «برای درک هر ناله ای در هند باید به سراغ کاست صاحب ناله رفت».
تاج محل هدیه ای
ناقابل به زنی ممتاز
تاج محل یکی از زیباترین و معروفترین ساختمانهای سراسر جهان است. شاید در سراسر جهان هیچ ساختمان دیگری نباشد که به اندازه تاج محل در باره اش مقاله و کتاب و عکس و تصویر نوشته و ساخته و منتشر شده باشد. بسیاری از مردم جهان شاید هند را فقط به عنوان سرزمین تاج محل می شناسند و تنها چیزی که از هند می دانند نام تاج محل است. در شبهای ماهتاب بدر، هزاران نفر برای تماشای تاج محل در مهتاب می روند. معروف است که تاج محل را باید در روز روشن و در پرتو آفتاب درخشان دید تا تمام زیباییها و ریزه کاریهایش به درستی دیده شود اما می گویند تماشایی آن در پرتو ماهتاب بدر یعنی در شبهای 13 و 14 و 15 ماه، اثری مرموز و افسانه ای به وجود می آورد که توصیف ناپذیر است. به همین جهت بسیاری از دوستداران زیبایی می کوشند در شبهای ماهتاب برای تماشای شگفتیهای تاج محل بروند. تاج محل آرامگاه یکی از ملکه های محبوب هند است که نزدیک به سیصد و هشتاد سال پیش زندگی می کرد. این ملکه که برادرزاده معروف نور جهان بود، در دوران دختری «ارجمندبانو» نام داشت و به هنگام عروسیش با امپراطور، شاه جهان، ممتاز محل لقب گرفت. کلمه محل در هند معمولاً برای همسران اشراف و پادشاهان به کار می رفت و بدین قرار می توان این لقب را به «ملکه ممتاز» معنی کرد. ممتاز محل دومین زن «شاه جهان» امپراطور معروف هند از سلسله گورکانی بود. ملکه ممتاز به خاطر زیبایی و کاردانی و مردم دوستی و سادگی و وفاداریش مورد علاقه شدید مردم و شوهر تاجدارش بود. این زن و شوهر مدت هجده سال با هم زندگی باصفا داشتند و در این مدت ملکه برای همسرش 14 فرزند آورد و عاقبت هنگام زایمان آخرین فرزندش که دختر بود درگذشت. این مرگ به قدری در دل پادشاه اثر گذاشت که تصمیم گرفت کاخی رفیع و بی مانند که مظهری از عشق بی همتای او به همسر از دست رفته اش باشد، بنا کند. به این ترتیب بنای عظیم و زیبا و پرشکوه تاج محل از مرمر سفید بر روی آرامگاه ممتاز محل در شهر سلطنتی «آگره» و در ساحل رود «خمبا» ساخته شد و در طول بیش از سیصد سال که از عمرش می گذرد همواره شهرتی روزافزون داشته است.
شاه جهان امپراطور ثروتمند هند بهترین هنرمندان و معماران و سنگتراشان و خطاطان و استادکاران را از کشورهای معروف متمدن همسایه در آن زمان و مخصوصا از ایران دعوت کرد و با همکاری این استادان با هنرمندان هندی کاخ تاج محل را برافراشت. معروف است که بر روی هم 40 هزار کارگر در مدت بیست و دو سال کار کردند تا توانستند این بنایی که امروز در زیبایی شهره آفاق شده است را به پایان برسانند. در میان سازندگان تاج محل نامهای ایرانی مانند استاد عیسی مهندس تاج محل و امانت خان شیرازی خطاط بزرگ و اسماعیل خان و محمدخان شیرازی و دیگر اساتید ایرانی در کنار نامهای استادان هندی که در بنای تاج محل شرکت کردند باقی مانده است.
شاه جهان پادشاهی بدفرجام بود. در سالهای آخر عمرش پسرش اورنگ زیب او را از سلطنت محروم ساخت و در دژ سلطنتی شهر آگره زندانی کرد.
معروف است که در آخرین سالهای عمر، شاه جهان همواره از پنجره ها و ایوانهای بلند کاخ زندان خود در دژ سرخ آگره به ساختمان زیبا و بلند تاج محل که از دور پیدا است می نگریست و به این آخرین عشق بزرگ خود می اندیشید، تا عاقبت وقتی که امپراطور دل شکسته در زندان سلطنتی خود درگذشت جسدش را به تاج محل منتقل کردند و در کنار گور مرمرین ممتاز محل به خاک سپردند.
و امروز در زیر گنبد بلند پرعظمت در درون ضریح مرمری سفیدی که همچون پرده های لطیف توری تراشیده شده، دو گور در کنار هم دیده می شود که یکی در وسط و در میان قبه است و آن گور اصلی و آرامگاه ممتاز محل است و دیگری با فاصله کمی در سمت چپ که آرامگاه شوهر وفادارش شاه جهان می باشد.
ساختمان اصلی تاج محل بنای بلند دوطبقه ای است از مرمر سفید که گنبدی عظیم و مرمرین بر روی آن است و همه آن بر روی سکویی پهناور از سنگ خارا ساخته شده که در چهار گوشه اش هم چهار منار خوش تراش سفیدرنگ قد کشیده اند. اما در واقع ساختمان تاج محل مجموعه ای است از چند ساختمان زیبا و پرشکوه که هر چند در کنار بنای اصلی تاج محل جلوه زیاد ندارند اما هر کدام برای خود از شاهکارهای هنر معماری و ساختمان به شمار می روند.
در این مجموعه مخصوصا باید از دروازه بلند تاج محل که راه ورود به باغ بزرگ آرامگاه است و دو بنای یک شکل از سنگ مرمر سرخ در دو طرف تاج محل نام برد که یکی مسجد تاج است و دیگری بنایی به نام «جمعیت خانه» که محل تشکیل اجتماعات مجالس تذکره بوده است.
این بناها همه با هم باغ مصفا، جویها و حوضها و فواره و درختهای سرو مجموعه کم نظیری را به وجود می آورند.
لازم به ذکر است که تاج محل با ساختمانهای معروف و مشهور اصفهان تقریبا هم عصر و همزمان است. برای یک مسافر ایرانی همان قدر که نامهای ارجمند بانو و ممتاز محل و شاه جهان طنین آشنا دارد، گنبدها و مناره ها قوسها و طاقها و خطوط زیبای طغرا که آیات قرآنی را بر دیوارهای مرمرین نوشته اند و کار خطاطان ایرانی هستند و مناظر درختهای سرسبز و حوضهای آب و فواره های سنگی آشنا جلوه می کند، بیگانگی ندارند، جواهر لعل «نهرو» نخست وزیر خوش ذوق و هنردوست هند در کتاب معروف «کشف هند» جمله زیبایی را در باره تاج محل نقل می کند. او می گوید: «تاج محل روح ایرانی است در کالبد هند».
این کلام زیبا در واقع همچنین است که یک ایرانی بهتر و بیشتر می تواند عمق آن را درک کند و در واقع تاج محل ترکیبی است از عالی ترین سنتهای هنری ایران دوران صفویه با هنرهای محلی هندو و نشانی است جاویدان و سرفراز از نفوذ فرهنگ و تمدن ایران در سرزمینهای همسایه و از جمله در شبه قاره پهناور هند که خاطره پیوندها و دوستیهای گذشته ملتهای ما را زنده نگاه می دارد.
به طوری که می دانیم در باره تاج محل مقالات و شعار و مطالب بسیار گفته و نوشته شده است. در اغلب این مطالب عشق افسانه ای و اندوهناک امپراطور شاه جهان و درد عمیقی که بنیانگذار اصلی تاج محل بوده منعکس شده است. در این فرصت کوتاه و محدود نمی توان آنچه را که شاعران و نویسندگان فراوان در باره تاج محل گفته اند نقل کرد و به این جمله رابنیدرانات تاگور، شاعر بزرگ هند بسنده می کنیم. تاگور می گوید: «تاج محل قطره اشکی است که از چشم آسمان بر زمین چکیده است».
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان