2)
فاع اجتماعی انحرافات اجتماعی گاه متوجه فرد است، هرچند ممکن است، به واسطه آن آسیبهایی متوجه جامعه شود. مثلاً قتل بیگناه یا سرقت از منزل شخصی، امنیت جامعه را هم مورد تهدید قرار می دهد. در این موارد، برای دفع جرم، دفاع فردی از اهمیت بالایی برخوردار است، چه اینکه دفاع اجتماعی هم مفید و لازم است. اما گاهی انحراف به طور مستقیم متوجه جامعه بوده و امنیت ارزشهای جامعه یا امنیت جانها، نوامیس، حرمتها و اموال مسلمین را به خطر میاندازد. در این موارد مسئولیت بیشتر متوجه عموم افراد و گروه ها بوده و دفاع اجتماعی کارسازتر است، چه اینکه سازمانهای رسمی نظارت هم مسئولیت دارند.
دفاع اجتماعی عکسالعملی می باشد که در قالب امر به معروف و نهی از منکر در مقابل کجروی صورت میگیرد. امر به معروف و نهی از منکر از جایگاه، اهمیت و نقش چشمگیری برخوردار است که به آن اشاره خواهد شد. امر به معروف و نهی از منکر گاه در مقوله پیشگیری مطرح می گردد و از عناصر آن به شمار میآید، زیرا با سفارش و توصیه همگانی به رفتارهای پسندیده و با نهی از منکر، از ارتکاب کجروی در آتیه پیشگیری میشود و گاه این عنصر از عوامل مقابله با کجروی محسوب میشود، زیرا منکرات فعلی و موجود را دفع و طرد میکند.
دفاع اجتماعی از کجرویها، نیازمند انگیزه دگردوستانه است تا افراد مصالح و مفاسد جامعه و همنوعان را مصالح و مفاسد خود بدانند و احساس مسئولیت کنند. قرآن کریم به شکل زیبائی لزوم مسئولیتپذیری مسلمانان را، در مقوله امر به معروف و نهی از منکر ترسیم کرده است. در بخشی از سوره آلعمران، در ابتدا شکل مطلوب و آرمانی زندگی، در دو بعد فردی و اجتماعی چنین بیان شده است: «یا ایها الذین امنوا اتقوا الله حقّ تقاته و لا تموتنّ الاّ و انتم مسلمون»،[24] «ای کسانی که ایمان آوردید، آن طور که شایسته پرهیز و مراعات جانب خداست، رعایت کنید و هرگز جز بر اسلام نخواهید مرد.» پیام آیه شریفه، ارائه حیات و ممات آرمانی در زندگی فردی است و اما از جهت اجتماعی، چنین فرمودند: «و اعتصموا بحبل الله جمیعاً و لا تفّرقوا»،[25] «جملگی به ریسمان الهی چنگ زنید و متفرق نشوید.» آنگاه مسلمانان را به یاد گذشته تلخ و تاریکشان می اندازد که چطور دشمن یکدیگر بوده و بر لبه پرتگاه آتش جهنم قرار داشتند و خداوند آن عداوت را به اخوت تبدیل کرد: «فأصبحتم بنعمته اخواناً» و آن هلاکت و سقوط را از شما دفع کرد: «فأنقذکم منها.»[26]
سپس در پایان این بخش از آیات، برای حفظ و ماندگاری وضع کنونی مسلمانان که از نعمت اخوت و نجات از هلاکت برخوردارند، یک راهکار نشان می دهد: «ولتکن منکم امة یدعون الی الخیر و یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و اولئک هم المفلحون»،[27] «باید از بین شما جمعی باشند (تا دیگران را) به خیر دعوت نموده، به معروف امر و از منکر نهی نمایند و آنها همان رستگارانند.» بنابراین دعوت و تبلیغ به خیر، امر به معروف و نهی از منکر شیوه لازم و بایستهای است که از طریق آنها سلامت جامعه و سعادت جمعی مسلمین حفظ میشود.
با توجه به آیات فوق میتوان چنین اظهار داشت که اگر مسلمانان این نکته را در نظر بگیرند که فقدان قرآن و سنّت در زندگی چه عوارض خطرناکی به دنبال خواهد داشت که قرآن از آن به عداوت و هلاکت یاد کرده است، قهراً هیچ گاه از قرآن و سنت فاصله نخواهند گرفت، لذا چارهای جز تمسک به آن در همه مقولات انسانی نمیبینند. همچنین با مراجعه و تمسک علمی به قرآن، بین مسلمانان رابطه اخوت شکل می گیرد و وقتی این نگرش ایجاد گردید، احساس مسئولیت نسبت به یکدیگر شکل میگیرد و قرآن به این دو نکته چنین اشاره فرموده است: «انّما المومنون اخوة فأصلحوا بین اخویکم»،[28] «همانا مومنین برادر یکدیگرند، پس بین برادرانتان صلاح و سازش ایجاد کنید.»
امت اسلامی در قرآن به عنوان بهترین امت معرفی شده است و قطعاً باید حکمتی در این داوری باشد. خداوند متعال حکمت آن را سه چیز بیان میکند: امر به معروف، نهی از منکر و ایمان به خدا: «کنتم خیر امّة اخرجت للناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنکر و تومنون بالله»،[29] تعبیر این سه ویژگی به لفظ «مضارع»، خبر از لزوم استمرار آنها در بین مومنین میدهد. از اینرو، هر زمانی که این خصوصیات کمرنگ شود، به همان مقدار فضیلت آن جامعه، نزد خدا کاسته میگردد و در نقطه مقابل استمرار آنها فرهنگ خاص خود را میسازد و الزامات خود را در مقابله با کجرویها اعمال مینماید. گاه ممکن است، برخی چنین تصور کنند که عمل به وظائف فردی و پایبندی به لوازم فردی ایمان به خدا کافی است. مثل نمازخواندن، دروغ گفتن و دیگر واجبات فردی دینی را انجام دادن و چه نیازی است که انسان به فکر انحرافات اجتماعی دیگران باشد، چون هرکسی نتیجه عمل خویش را میبیند!
قرآن کریم این منطق را رد میکند؛ لذا از گروهی نام میبرد که هرچند خود از ناهنجاری مبرا بودند اما دیگران را از منکرات باز نمیداشتند و دلیل آنها این بود که خدا خود آنها را تنبیه خواهد کرد. در مقابل عدهای دیگر این منطق را رد کرده و چنین اظهار داشتند: «قالوا معذرة الی ربکم و لعلهم یتقون»،[30] «گفتند تا (برای ما) عذر و حجتی نزد پروردگارتان حاصل آید و بلکه آنها پروا کنند.» این گروه که نهی از منکر میکردند با توجه به تجاوز و فسق عمدی منحرفین و عدم پذیرش ممانعت آنها از ارتکاب منکر، باز از تأثیر پند و اندرز خود مأیوس نشدند بلکه خود را موظف به انجام آن دانسته و چنین کاری را تحصیل عذر و حجت برای خویش نزد خدا قلمداد میکردند.[31]
اقامه امر به معروف و نهی از منکر، دفاع از جامعه است، لذا از رسول خدا (ص) نقل شده است که اگر معصیت مخفیانه انجام گیرد، فقط به عاملش ضرر میزند ولی اگر آشکارا صورت بگیرد و کسی هم برای دفع و تغییر آن برنخیزد، ضررش متوجه کل جامعه میگردد.[32]
پیامد دفاع اجتماعی
پیامد دفاع اجتماعی، یعنی امر به معروف و نهی از منکر[33] به قرار ذیل می باشد:
- تأمین ثبات ارزشها در جامعه و توسعة آن؛ حتی برای کسانی که خود به مقابله با کجروی برمیخیزند و بیتفاوت نیستند.
- تضمین کننده استمرار فشار هنجاری در جامعه و مانع سهلالوصول بودن ناهنجاریها.
- نوعی مجازات چهره به چهره و عاجل، از تبهکارانی که علیرغم فشار هنجاری، دست به هنجارشکنی میزنند.
ترک امربه معروف و نهی از منکر، علاوه براینکه عقوبت الهی را در بردارد پیامدهای آن در ابعاد مختلف اجتماعی، سیاسی و فرهنگی نیز قابل بررسی میباشد که به بعضی از این ابعاد در قرآن کریم و روایات اشاره میگردد:
عقوبت و مذمت الهی: «لولا ینهیهم الربانیون و الأحبار عن قولهم الأثم و اکلهم السحت لبئس ما کانوا یصنعون»،[34] «چرا علما و احبار آنها را از گفتار گناه و خوردن حرام باز نمیداشتند، چه بد عمل کردند؟!»
امام رضا (ع) از رسول خدا (ص) نقل میکنند: «اذا امّتی تواکلت الأمر بالمعروف و النهی عن المنکر فلیأذنوا بوِقاعٍ منالله تعالی»،[35] «وقتی امت من امر به معروف و نهی از منکر را به یکدیگر واگذاشتند، پس آماده جنگ با خدا و نزول بلایی شدید از او باشند.»
تسلّط اشرار و فرومایگان بر جامعه: امیرالمؤمنین علی (ع) در وصیت به امام حسن و امام حسین علیهماالسلام فرمود: امر به معروف و نهی از منکر را ترک نکنید که در غیر این صورت اشرار بر شما مسلّط میشوند و بعد از آن هرچه دعا کنید، مستجاب نمیشود.[36] مشابه این روایت از امام رضا (ع) هم نقل شده است.[37]
تغییر ارزشهای اسلامی در جامعه: با ترک امر به معروف و نهی از منکر، به طور علنی واجبات در جامعه ترک و محرمات انجام خواهد شد، در نتیجه به تعبیر رسول خدا (ص) آسیب آن متوجه عموم و کل جامعه میشود.[38] امام صادق (ع) در توضیح این فرمایش رسول خدا (ص) چنین فرمود: «و ذلک انّه ینلّ بعمله دینالله و یقتدی به اهل عداوة الله»،[39] «زیرا او با عمل خود (ارتکاب گناه در ملأ عام و عدم منع او از ناحیة دیگران) دین خدا را خوار میکند و دشمنان خدا به او اقتدا خواهند کرد.»
بنابراین هرگاه گناه و ناهنجاری به صورت آشکار در جامعه انجام گیرد و کسی با امر به معروف و نهی از منکر به دفاع برنخیزد، خرده فرهنگهای منحرف و معارض از این فرصت استفاده کرده و مشابه آن ناهنجاری را در جامعه دامن میزنند و دین خدا و فرهنگ جامعه اسلامی را در معرض تغییر و نابودی قرار میدهند. از این رو، معلوم میگردد که چرا امر به معروف و نهی از منکر به عنوان واجب کفایی بر همگان لازم است، زیرا بروز ناهنجاری و گناه علنی در جامعه اگر با دفاع اجتماعی روبرو نشود، آسیبش متوجه کل جامعه میگردد و روح و حیات جامعهاسلامی را که همان دین است، در معرض ذلت و خواری قرار میدهد.
بیماری و آسیبی که هنوز جامعه اسلامی ما، به آن مبتلا است، این است که چه بسا نسبت به برخی از واجبات فردی مثل نماز، روزه و امثال آن به شدت اهل تحفّظ و احتیاط هستیم تا یقین به فراغت ذمه از تکلیف حاصل شود، اما در فریضه مهمی چون امر به معروف و نهی از منکر که به تعبیر امام باقر (ع)، «فریضه بزرگ» است و برپایی سایر واجبات به آن وابسته است،[40] از آن احتیاطها خبری نیست بلکه گاه با غفلت و تغافل از آن میگذریم.
امروزه امر به معروف و نهی از منکر در جامعه ما متولی خاص ندارد. در عین اینکه این تکلیف متوجه همگان است، اما نهادینه نشده است. نهادینه کردن آن متولیان خاص لازم دارد. بسیاری از نهادها، مراکز و نخبگانی که میتوانند این نقش را داشته باشند خود نیازمند آسیبشناسی در ایفای درست نقش خویش هستند. باید تلاشها، سرعت عمل و جهتگیریهای نهادهای مختلف سیاسی و فرهنگی کشور و نیز بسیاری از شخصیتها و نخبگان دینی، سیاسی و فرهنگی و همچنین عملکرد رسانههای مختلف را در زمینه امر به معروف و نهی از منکر مورد نقد و ارزیابی قرار داد که این امر مهم در گرو تأسیس یک نهاد مستقل و متولیان ویژهای برای نهادینه کردن امر به معروف و نهی از منکر است.
فهرست منابع:
[24]- آل عمران، 102.
[25]- همان، 103.
[26]- همان.
[27]- همان، 104.
[28]- حجرات، 10.
[29]- آل عمران، 110.
[30]- اعراف، 164.
[31]- رک. طباطبایی، ج8 ، صص 295-294.
[32]- حر عاملی، ج 11، ح 1، ص 407.
[34]- مائده، 63.
[35]- کلینی، ج5، ح 13، ص 59.
[36] - نهجالبلاغه، نامه 47 (وصیت آن حضرت به امام حسن و امام حسین علیهماالسلام)
[37] - حر عاملی، ج11، ح 4، ص 394.
[38] - همان، ح 1، ص 407.
[39] - همان.
[40] - حرعاملی، ج11، ح 6، ص 394.