جالب این جاست که به گفته وی «هیئت رئیسه و شورای
مرکزی» جمنا این نتیجه گیری را کرده اند. چرا جالب؟ از این بابت که براساس
بیانیه اعلام موجودیت، این جبهه قرار بود «برخاسته از متن نیروهای مومن و
انقلابی سراسر کشور» باشد و «در فرآیندی مشارکتی و مبتنی بر مردمسالاری،
خط مشی سیاسی و اهداف و برنامههای جبهه را » معین کند.
اساسا یکی از
ماموریت هایی که این جبهه برای خودش تعریف کرده بود «ایجاد تحول» بود؛
تحولی که علی القاعده باید در نوع سیاست ورزی و تصمیم گیری نیز ظهور و بروز
داشته باشد.
شاید برخی بگویند انتخابات هایی که این جبهه انجام داده و
شورای مرکزی را تعیین کرده نشان دهنده فرایند مشارکتی بودن است اما سوال
اینجاست که آیا آنچه شورای مرکزی برای آینده جبهه تدوین و نهایی کرده
«برخاسته از متن نیروهای مومن و انقلابی سراسر کشور» بوده است؟ درحالی که
حتی درباره سیاست های این جبهه در مرحله نام نویسی نامزدهای انتخابات و
روند کنار کشیدن یکی از نامزدها، هنوز سوالات جدی در بین بخشی از طیف های
اصولگرایی وجود دارد و تاکنون درباره آنچه در این جبهه برای معرفی گزینه
نهایی گذشت، کسی توضیح نداده است، آیا این جبهه می تواند به راحتی «راهبرد 4
ساله» را در سکوت تدوین کند؟
حتی اگر مشورتی با بدنه حامیان و نیروهای
انقلابی شده است (که ظاهرا نشده است) آیا نباید بروندادی از این مشورت و
نکاتی که مطرح شده است لااقل به بحث و بررسی گذاشته شود؟ آیا بدنه انقلابی
که روزی با امید آن که جبهه مردمی نیروهای انقلاب قرار است روند تصمیم گیری
را از روش های سنتی و بالا به پایین به بدنه و متن نیروهای انقلابی
بکشاند، خود را ذیل این جبهه تعریف کردند، حق ندارند در شکل گیری و تدوین
راهبرد 4 ساله سهیم شوند؟ آیا جبهه مردمی نیروهای انقلاب هم وارد همان مسیر
سنتی تصمیم گیری شده که در آن «عده ای معدود تصمیم می گیرند و بقیه ناچار
باید اجرا کنند»؟ اگر این طور است که امیدوارم نباشد، باید گفت واقعا ماهیت
این جبهه را نشناخته بودیم و اگر این طور نیست امیدوارم این جبهه رسما
اعلام کند که راهبرد 4 ساله هنوز نهایی نیست و بدنه نیروهای مومن و انقلابی
سراسر کشور هم قرار است درباره آن دیدگاه های شان را اعلام کنند.
45302