در دنیای امروز، گذشته از آموزش مهارت های حرفه ای و شغلی، مشاغل بسیاری هست که فرد، به واسطه ارتباط مستقیم و فراگیر با دیگران، نیاز به آموزش ارتباط و الگوهای ارتباطی دارد. یک معلم، پزشک و یا مدیر، معمولاً در محیط کاری با افراد بسیاری در ارتباط است. البته این ارتباط فقط به محیط کاری محدود نمی شود؛ هر فرد چه در محیط کار و چه در خانه و چه در کوچه و بازار، در حال ارتباط با دیگران است. البته باید گفت که گستره ارتباط، بسیار وسیع است؛ از یک اشاره ابرو تا برخوردهای بسیار جدی و گفتگوهای طولانی را می توان در چارچوب ارتباط گنجاند.
اما آنچه مهم است چگونگی این ارتباط است. ارتباطی که نه تنها در دیگران تأثیر می گذارد بلکه بازخوردی به درون نیز دارد؛ چرا که هر ارتباط ، دو بُعد بیرونی و درونی دارد. همان طور که ارتباط با دیگران می تواند سازنده یا مخرّب باشد، این ارتباط می تواند همان اثر سازنده یا تخریبگر را در درونِ خود فرد نیز بگذارد.
هر ارتباطی را می توان از چند زاویه متفاوت، بررسی نمود؛ اما آنچه در این مبحث، مورد بررسی قرار خواهد گرفت تقسیم رفتار ارتباطی به واگرا و همگرا است.
الف) ارتباط واگر
این ارتباط ، معمولاً همراه خشونت، تندی و پرخاشگری و برخورد خشن و تخریبگرانه فرد با دیگران است که از آن به رفتار «جنگ و گریز» هم نام می برند. رفتارهایی مانند غرولند کردن، طعنه زدن، سر به سر گذاشتن، فریاد کشیدن، قهر کردن، اخم نمودن و... را می توان نمونه هایی از ارتباط خشن و واگرا به حساب آورد که در زندگی روزمرّه در بسیاری از افراد، دیده می شود.
آنچه تاکنون گفته شد مطالبی بود که شاید عده ای از خواننده ها از آن، کم و بیش اطلاع داشته اند؛ اما برای این که بتوانیم در ارتباط خود با دیگران، بهترین الگو را برگزینیم و دچار اشتباه نشویم، مناسب است انواع رفتارهای واگرا و همگرا را بشناسیم و به ویژگی های آنها پی ببریم.
در برخورد با رفتارهای جنگ و گریز، اولین سؤالی که در ذهن هر بیننده ایجاد می شود این است که: «ریشه این رفتارها کجاست؟»، که البته شاید تعداد زیادی به سرعت جواب دهند: از احساس خشم و عصبانیت. کاملاً درست است. ریشه رفتار واگرا را باید در احساس خشم و غضب، جستجو کرد.
تعریف خشم
خشم، یک واکنش احساسی خود به خود در برخورد با تهدیدی حقیقی یا خیالی است که انرژی و نیز انگیزه ای برای از میان برداشتن آن تهدید، ایجاد می کند و در این میان، هرچه تهدید، بزرگ تر باشد میزان برانگیختی نیز بیشتر می شود و انگیزه از میان برداشتن آن، افزایش می یابد.
شاید برای بعضی از افراد، این توهم پیش بیاید که پس خشم به طور کلّی، مذموم و ناپسند است. در جواب باید گفت که خشم، همه جا بد نیست، بلکه خشم می تواند در جایی مناسب باشد و در جایی دیگر نامناسب. ویژگی های هر مورد عبارت اند از:
1 . خشمِ به جا
خشم به جا داری سه ویژگی است: الف) یک تهدید واقعی در کار باشد؛ ب) میزان خشم شما متناسب با شدّت تهدید باشد؛ ج) اقدامات بعدی شما با کمترین آسیبی که متوجّه خودتان و دیگران بکند، از شدّت تهدید بکاهد.
2 . خشم نابه جا
این نوع خشم هم دارای دو ویژگی است: الف) بی آن که دلیل منطقی ای در کار باشد عصبانی شوید؛ ب) شدّت خشم و واکنش شما با حادثه اتفاق افتاده، تناسب نداشته باشد.
با توجه به ویژگی خشم، نابه جا و به جا باید گفت خشم، یک مکانیزم طبیعی بدن است برای دفاع از خود و هنگامی که منافع فرد در معرض تهدید قرار گیرد، بروز می کند؛ اما آنچه مهم است، شناسایی حادثه و تهدید واقعی است و همچنین کنترل و مهار خشمی که به واسطه آن به وجود می آید.
اندیشه های خشم برانگیز
هنگامی که اتفاقی رخ می دهد در ارگانیزم انسان، یک فرایند سه گانه روی می دهد: فکر، احساس، واکنش (عمل). البته فاصله این سه وهله، آن قدر کوتاه و سریع است که عملاً یک فرایند به حساب می آید؛ اما به طور تفکیکی، در مورد آن اتفاق، ابتدا فکر و تفسیر می کنیم سپس از این تفکر، احساسی به ما دست می دهد که بر اساس آن احساس، واکنشی از ما سر می زند؛ بنابراین، زیربنای تمام اعمال، فکر است. حال باید دید کدام فکر و اندیشه غلط می تواند احساس خشم نابه جا را به وجود آورد. از میان اندیشه های خشم برانگیز، به سه مورد مهم در این فرصت اشاره می شود.
1 . اندیشه تعمیم مبالغه آمیز
تصمیم به ایده ای اطلاق می شود که کاربردی فراگیر پیدا می کند. در بسیاری از موارد، تصمیمی که از سوی ما صورت می گیرد تصمیمی بسیار افراطی و مبالغه آمیز است. تبدیل راهنمایی های مفید زندگی، به قوانین سخت و بی انعطاف، شکل شایع تصمیم مبالغه آمیز است. به نمونه های زیر توجه کنید:
مؤدب بودن، چیز خوبی است. (تصمیم:) من باید همیشه مؤدب باشم.
اگر سر وقت، حاضر باشی موفق می شوی. (تصمیم:) هرگز نمی توانم دیر کنم.
2 . اندیشه همه یا هیچ
تفکر همه یا هیچ ارزیابی حوادث و کیفیات شخصی به شکل سیاه و سفید است. این تفکر، معمولاً مبتنی بر قوانین بایری هست که تحت تأثیر آن، همه چیز، مطلق دیده می شود و این در حالی است که شرایط زندگی واقعی، صد در صد خوب یا صد در صد بد نیست.
3 . اندیشه درشت نمایی و ریزنمایی
درشت نمایی که گاه به آن، فاجعه آمیز دیدن امور گفته می شود، بیان مبالغه آمیز یک مسئله ساده و دادن ابعاد بسیار جدی به آن است و ریز نمایی هم نکته مقابل درشت نمایی است؛ یعنی اهمیت یک مسئله را دست کم گرفتن یا آن را به حداقل رساندن.
انواع خشم
خشم نابه جا نیز انواع گوناگونی دارد. در واقع، خشم به صورت های متعددی بروز می کند که به اختصار، با هر کدام آشنا می شویم.
یک . خشم های پوشیده
خشم، هنگامی پوشیده نامیده می شود که شخصی نداند دچار خشم است و یا واقعا آن را کم اهمیت تلقی کند. این نوع از خشم نیز خود به سه قسم تقسیم می شود:
الف . دوری از خشم: سرپوش آن به قدری محکم است که خشم، به زحمت از آن به خارج نفوذ می کند. این افراد می ترسند به واسطه خشم، دچار حالت هایی شوند که دوست ندارند؛ حالت هایی مثل: طرد شدن، از دست دادن اختیار، تنبیه، باقی ماندن بر حالت خشم و احساس گناه.
ب . خشم ریاکارانه: این افراد، خشم خود را در پشت نقابی از گیجی، پشت گوش انداختن و یا تنبلی، پنهان می کنند. آنها را نمی توان به پرخاشگری متهم کرد؛ مانند کارمندی که به رئیس خود قول می دهد که پرونده ها را تا آخر وقت تمام کند؛ اما کمی به آخر وقت مانده، به بهانه ای شرکت را ترک می کند و عملاً خشم خود از رئیس را با سرباز زدن از کار، نشان می دهد.
ج . خشم همراه با بدگمانی: افراد بدگمان برای این که خشم خود را پنهان کنند آن را به دیگران نسبت می دهند؛ فکر می کنند دیگران نسبت به آنها خشمگین هستند. دنیای آنها پر از بی اعتمادی است.
دو . خشم های انفجاری
از مشخصات افراد مبتلا به این گونه خشم، این است که با سرعت و به شکل اغراق آمیز و گاه خطرناک، دچار خشم می شوند؛ فریاد می زنند، دشنام می دهند و اشیاء را پرتاپ می کنند. مبتلایان به «خشم همراه با شرم» از جمله این گروه اند، و کسانی که بیش از حد، حسّاس باشند، ممکن است در اثر انتقاد، تحقیر و یا بی اعتنایی دیگران، خشمگین شوند و سریعا واکنش نشان دهند. انواع دیگر این گروه، خشم ناگهانی، خشم عمدی و خشم اعتیادی است.
سه . خشم های مُزمن
کسانی که گرفتار این نوع خشم باشند مدت های مدیدی در خشم خود غوطه ور می شوند. این افراد نمی توانند مانند دیگران به آسانی از حالت عصبانیت خارج شوند. خشم عادتی، خشم اخلاقی و نفرت، از جمله زیرمجموعه های این گروه است که به واسطه مزمن بودن آنها جزء مخرّب ترین خشم ها برای خود فرد به حساب می آید.
ب) ارتباط همگر
به ارتباطی گفته می شود که به راحتی و با گشودگی با دیگران برقرار می شود. صحبت به صورت اثربخش است؛ حتی احساسات منفی در بافتی محترمانه ابراز می شوند. اخبار و نظریات با صراحت، ولی محترمانه بیان می شوند و تماس با دیگران، در نهایت با یک احساس مثبت در دوطرف، به پایان می رسد، که از آن به صمیمیت و قاطعیت هم تعبیر می شود.
رفتار و مهارت های همگرا لزوما به معنای نرم خو بودن و مهربان بودن صِرف نیست؛ بلکه ارائه نظریات و احساسات به صورت مستقیم، اما محترمانه و صمیمانه است.
رفتارها و مهارت های لازم برای برقراری روابط صمیمانه، به راحتی و به طور طبیعی حاصل نمی شوند؛ بلکه باید توسط تکنیک های گوناگونی آنها را فراگرفت. از تکنیک های متعددی که برای رفتار ارتباطی همگرا ذکر شده است با تکنیک های هشتگانه صمیمیت، به اختصار آشنا می شویم.
فنون هشتگانه صمیمیت
یک . پذیرش مسئولیت اقدامات خود
در قضاوت ها خود را به جای دیگران بگذارید و سعی کنید واقع بین باشید و مسئولیت آنچه را که انجام داده اید بپذیرید و از آن، شانه خالی نکنید.
دو . شناسایی نیازهای خود و اقدام مثبت و مستقیم برای برآورده کردن آنها
نیازها و خواسته های خود را شناسایی کنید و سعی کنید این مسئولیت را به گردن فرد مقابل نیندازید و در نهایت، توقع نداشته باشید که دیگران، نیازهای شما را برآورده کنند؛ بلکه خود با دیدی مثبت برای برآورده کردن آن کوشش کنید.
سه . فراموش کردن گذشته و فکر کردن به حال
چهار . بازگویی احساسات به صورت صادقانه
پنج . گوش فرا دادن به بیان احساسات دیگران و توجه کافی به آنها
شش . تشویق فرد مقابل
استفاده از کلماتی مثل: متشکرم، لذت بردم، به تو احترام می گذارم که...، چگونه می توانم به تو کمک کنم؟و... .
هفت . استفاده از افکار، کلمات و اقداماتی که به اهداف مثبت رابطه بین فردی، کمک کند.
هشت . به هنگام بروز اختلاف، سعی بر حَلّ مسئله به صورت سازنده