- آخرین خبرهارو درباره ی رئیس شنیدی!؟
- نه، چیه؟
- باید قول بدی بین خودمون بمونه. می دونی چرا قصد داره تعداد کارمندارو کم کنه؟! چون شوهرش اونو ول کرده و رفته سراغ یه زن دیگه! حسابی به هم ریخته!
- خب! تو اینو از کجا شنیدی!
-... اخبار به ما می رسه!
رمز بقای هر جامعه در حفظ روحیه و همبستگی آن است. طبیعی است برای نیل به این هدف، افکار عمومی جامعه باید پذیرای دیدگاهی باشد که ضمن حفظ منافع فردی به فکر تحقق نیازهای جمعی هم باشد. در این حالت لازم است که افراد اجتماع نه تنها با یکدیگر ترک مخاصمه نمایند که با احترام و اطمینان متقابل در کنار هم زندگی کنند. به این ترتیب و به دلیل علایق و آرمان های مشترک میان اعضای آن اجتماع، تمهیداتی اندیشیده می شود که حقوق بین فردی آن ها به عادلانه ترین شکل ممکن تأمین گردد. گفت و گو و تعاملات کلامی، خمیر مایه ی پیدایش جوامع مدنی است. و از اساس افراد یاد می گیرند که طی مبادلات کلامی مشکلات خود را رفع کنند و به خواست های خود برسند.
یادگیری فن گفت و گو راز بقا و ماندگاری هر اجتماع بشری است. و شایعه یکی از ضعف ها و شاید بهتر بگوییم انحرافات زبانی است. به نظر می رسد
مادامی که کلام در هر اجتماعی هست امکان زایش و بازپیدایش شایعه وجود دارد.
شایعه با نشانه رفتن حیثیت، موجودیت ملی، روحیه، همبستگی و تمدن یک جامعه، اسباب از هم پاشیدگی اساس آن اجتماع را پدید می آورد. در اجتماعی که شایعه وجود دارد دیگر مسلط بودن به فن محاوره و دم زدن از گفتمان، محلی از اعراب ندارد. چون در این شرایط هر کلامی بذر نفاق و چند دستگی را در دل خود می پروراند.
در حادثه ی افک ( تهمت بزرگ ) مسلمانان وقتی دیدند یکی از همسران پیامبر نشسته بر شتر یکی از صحابی رسول خدا از میدان جنگ با کفار برمی گردد، در مورد او به داستان پردازی پرداختند و پاکدامنی او را مورد سؤال قرار دادند. این شایعه چنان تأثیر وحشتناکی داشت که پیروزی در جنگ - غزوه - را تحت الشعاع خود قرار داد.
گسترش شایعه چنان فراگیر شده بود که می توانست نهال تازه جان گرفته ی اسلام و بانی آن را هدف قرار دهد. 14 آیه از آیات سوره ی نور که به دنبال این واقعه نازل شد، نه تنها پاکدامنی همسر رسول خدا را اثبات کرد بلکه به مسلمانان نهیب زد که: « آن گاه که از زبان همدیگر فرا می گرفتیدش و دهان به دهان چیزی را که به آن علم نداشتید، می گفتید و آن را ساده می پنداشتید، حال آن که نزد خداوند سترگ است. »
آیات نازل شده طی واقعه ی افک ضمن آن که درس بزرگی به مسلمانان داد و آنها را از شایعه پراکنی در مورد چیزی که به آن علم
ندارند برحذر داشت جامعه ی نو پای اسلامی را نیز از خطر بزرگی رهانید. اما همیشه طاعون شایعه این چنین پایان خوشی به همراه ندارد. تاریخ متأسفانه لبریز از شایعه هایی است که خسارت های جبران ناپذیری را در پی داشته است.
به نظر می رسید با گسترش رسانه های جدید طی قرن اخیر از احتمال بروز و گسترش شایعه ها کاسته شود. با ظهور تلگراف، تلفن، رادیو، تلویزیون، تلکس، ماهواره، نمابر، اینترنت و تالارهای گفت و گوی مجازی امیدی در دل پدید آمد که شانس دسترسی به اخبار صحیح، احتمال نفوذ شایعه هایی که از اساس دهان به دهان می گردند را کم خواهد کرد. اما متأسفانه فراگیر شدن هر چه بیشتر امکانات دسترسی به اطلاعات نه تنها نتوانسته جلوی اشاعه شایعه ها را بگیرد که خود اسبابی برای دامن زدن به این پدیده گشته است! به علاوه با وجود در دسترس بودن رسانه هایی که در کمترین زمان ممکن به نقل اخبار می پردازند هنوز برخی سرعت نقل شایعه را بیشتر از بقیه رسانه ها می دانند. حدود 600 کیلومتر در ساعت.!
از همین رو نمی توانیم به این دل خوش باشیم که در هزاره ی جدید شایعه ها بیشتر قابل کنترل هستند. به علاوه، به نظر می رسد رسانه های پیشرفته تر خود می توانند بستری برای اشاعه ی شایعه ها در گستره ی وسیع تری به اندازه کره زمین باشند. از دیگر سو یافته های علمی در تقابل با شایعه نشان داده که افکار عمومی قضاوتش را درباره ی شایعه تا زمان به ثمر رسیدن تحقیقات جامع و علمی به تعویق نمی اندازد.
در دهه ی 70 میلادی شایعه ای در اروپا گسترش یافته مبنی بر این که کارگردانی که در کارگاه ها از لنز چشمی استفاده می کنند در معرض از دست دادن بینایی خود هستند. دلیل آن را نیز حادثه ای دانستند که برای دو کارگر جوشکار اتفاق افتاده بود. آنها پس از انجام جوشکاری وقتی خواسته بودند لنز خود را بردارند متوجه شدند که همراه لنز قرنیه ی آنها نیز برداشته شده! این شایعه به رغم آن که مشخص شده بود از اساس نادرست بوده و از نظر علمی نیز پذیرفتنی نیست برای مدت ها وجود داشت. به طوری که شرکتی بزرگ در فرانسه - بی آن که نیازی ببیند در قرن بیستم نظر مراجع معتبر علمی را جویا شود- به همه ی کارفرمایان دستور داده بود نگذارند کارگران با لنز چشم سرکار حاضر شوند. این شایعه به رغم شواهد بسیاری که علیه آن وجود داشت چنان پا گرفت که صنایع فرانسه را فلج کرد. شگفت آور این که حتی بسیاری از پزشکان در آن زمان این موضوع را تأیید کردند و اعلام داشتند که قوس برق، امواج مایکرو ویوی تولید می کند که قشر نازک زیر لنز را تبخیر کرده و در نتیجه قرنیه به لنز می چسبد!
به گفت و گوی ساده ی دو کارمندی که خطر بیکاری را کنار گوش خود احساس می کردند، توجه کنید! میان جمله ی دوم ( میدونی چرا قصد داره تعداد کارمندارو کم کنه؟ ) و جمله ی سوم
( چون شوهرش اونو ول کرده و رفته سراغ یه زن دیگه ) در سطر سوم چه ارتباط منطقی دیده می شود؟ شاید در هر شرایطی ارتباط بین این دو عبارت خنده دار باشد. اما به نظر می رسد که شایعه ها آداب و قواعد خود را دارند. گوینده چیزی را می گوید که شنونده طالب شنیدن آن است؛ و شنونده آن چیزی را می شنود که می خواهد بشنود.
در ضمن شایعه ها در مقایسه با اخبار منابع رسمی خودی ترند. مردم آن ها را از جنس گفتمان های مرسوم می دانند، لذا برای شان باورپذیرتر می شوند، به خصوص در شرایطی که امکان پیدایش و گسترش آن ها فراهم باشد.
یک سال قبل اگر در موتور جست و جوگر Google واژه ی انگلیسی شایعه ( Rumor ) را جست وجو می کردیم، بیش از 15 میلیون مدخل مرتبط می یافتیم. این رقم امروز به بیش از 27 میلیون رسیده. این آمار در ارتباط با جست و جوی واژه ی شایعه در این موتور جست و جوگر آمار جالب تری را طی این یک سال نشان می دهد. سال گذشته این آمار حدود 35 هزار مورد و امروز 444 هزار است.
در برخی جوامع مرسوم است وقتی شایعه ای رونق خود را از دست می دهد، از اصطلاحاتی مانند « مرگ » و « هلاکت » شایعه استفاده می کنند. گویی شایعه موجودی زنده و صاحب اندیشه است نه دست پرورده ی آدم ها! وقتی از « ساکت کردن » شایعه صحبت می شود، گویی آدمی را که نباید حرف بزند به سکوت واداشته ایم! انگار نه انگار این آدم بخشی از ماست.
شایعه واقعیتی فراگیر و اجتماعی است. هر قشری از آحاد اجتماع را می تواند درگیر کند. در اجتماع سبب کاهش روحیه می گردد. در صنعت تولید را که یکی از ارکان اجتماع است، نابودمی کند. و به تدریح هر حرکت و تلاشی را متوقف می سازد. در زمان ترکتازی شایعه نه تنها هیچ کس اشتباه کردن را امری بدیهی نمی شمرد بلکه هر اشتباه می تواند چنان بزرگ جلوه داده شود که گویی فاجعه ای رخ داده است.
شایعه یکی از واقعیت های اجتماعی است که افکار عمومی را جهت می دهد، به شکلی کاذب تهییج می کند و یا به رکود و خمودی می کشاند. برای هر جامعه ای که رمز پایداری و ایستایی خود را در افکار عمومی ای واقع بین می جوید، مقابله با یکی از مخرب ترین پدیده های مغایر با یکپارچگی اجتماع- شایعه - حیاتی است.
منبع مقاله :
آتش پور، سید حمید؛ (1388)، اعتیاد به کار( روان شناسی معتادین به کار )، تهران: نشر قطره، چاپ اول